یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

درگذشت زاها حدید



      درگذشت زاها حدید
روابط عمومی

زاها حدید، معمار برجسته انگلیسی و عراقی تبار روز  31  مارس 2016 (10 فروردین 1394) درگذشت. حدید از خلاق ترین معماران جهان به حساب می آمد و برنده جایزه پریتزکر بود.  در زیر  چندین مطلب دراین باره که  عمدتا در سایت اتووود منتشر شده است و همچنین مقاله آرش بصیرت مدیر این سایت و  مدیر گروه معماری انسان شناسی و فرهنگ  باز نشر می شوند. برای نمونه هایی از کارهای حدید فایل های پیوست را ببینید.

حدید در ویکیپدیا
https://fr.wikipedia.org/wiki/Zaha_Hadid

سایت زاها حدید
 http://www.zaha-hadid.com

 

درگذشت زاها حدید به روایت ما یانگْ سونگ از معماران اِم اِی دی

اتووود سرویس خبر:   تيم اتووود

 

 

http://www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=5422

پس از فوت ناگهانی زاها حدید، جامعه معماری ارام ارام نسب به خسران ناشی از نبود او واکنش نشان می دهد، اتووود سعی می کند به فراخور توانش این واکنش ها را پوشش دهد.

انچه از پی می اید واکنش ما یانگْ سونگ موسس استودیو اِم اِی دی و از شاگردان سابق زاها حدید است به فوت استادش:

زندگی استاد من؛ زاها حدید، روایتی الهام بخش از مبارزه برای استقلال، برابری و احترام است و به موازات جنگی تمام عیار است برای پیشرفت و تغییر. او عاشقانه جهان را در اغوش می کشید با تمام احساساتش و البته به چشم انتقاد نیز در ان می نگریست. گروهی عزم راسخ و دیدگاه صریح او را می فهمیدند، اثار خیره کننده او جهان را به مثابه جایی زیبا و خوش اتیه تصویر می کنند و به معماری این امکان را می دهد که برای معماری مخاطبین جدیدی رقم زند. من، 15 سال پیش به عنوان دانشجویش، بی نهایت تحت تاثیر توانایی ها و خیال پردازی هایش قرار گرفتم و دلگرم شدم، او همیشه منبع الهام من و هر کسی که کارش را تجربه کرده باشد می ماند

 

معماري، خاطره و ويرانه
جستاري درباره «زاها حديد»، معمار عراقي الاصل مقيم بريتانيا

نويسنده: آرش بصيرت *

«زاها حديد بر تارک زمانه خود نشسته است. او در جهاني که بدل به کانون هاي قدرت و ثروت شده، به پاسخگويي نيازهاي درحال ظهور اجتماعي نشسته. درست است، بايد پذيرفت واقعيت جهان کنوني را، اما راهي که حديد تا اينجا پيموده و آنچه به آن دست يافته، عميقا دور از ايده آل هايي است که زماني بر آنها پافشاري مي کرد. به گمان بسياري آنچه حديد را جذاب کرده برآمد کشمکش يا تنش هميشگي ميان من هنرمندانه و روح اجتماعي اش است، اگرچه کنش معمارانه او غالبا روح اجتماعي مطلوبش را به حاشيه رانده يا نديده انگاشته.» پرسه اي کوتاه در فضاي مجازي گزاره هاي فراواني شبيه به آنچه «روان مور» در انتهاي مقاله اش تحت عنوان «زاها حديد: ملکه منحني ها» در روزنامه گاردين آورده، در اختيارتان مي گذارد، آنچه از پي مي آيد نيز گمانه ورزي اي است بر چرايي حدوث اين روحيه در معماري زاها حديد.
    زاها حديد به معناي واقعي کلمه، فرزند انقلاب است، بحث بر خلف يا ناخلف بودنش است، او درک زيبايي شناسانه ما از آينده پيش رو را عميقا تغيير داده است، زبان معماري او به آثاري منتج شده که همچون اجسامي غريبه در بافت شهرهاي ما سقوط کرده اند. وجه غامض تفسير آثار او، به گمان نگارنده، ريشه در همين گزاره دارد؛ او به نوعي نقطه تلاقي حداقل چهار روايت انقلابي قرن بيستم است:
    1- انقلاب اکتبر روسيه (1917) که پاتريک شوماخر، تئوريسين و شريک تجاري زاها حديد، در موردش مي گويد: «انقلاب اکتبر شعله کشي پرفيض ترين انرژي وافر و خلاقه اي است که تاکنون بر زمين جاري شده است. اين شور خلاقه متجسد در شمول عميقا مادي، ماحصل اشتياقي آرماني بود به تبلور يک جامعه نوآيين.»
    2- تاسيس جمهوري خلق چين به رهبري مائو تسه تونگ (1949) که عملابا انقلاب فرهنگي چين (1966) به تغيير بنيادين جامعه شناختي در چين انجاميد و پي آيندهاي عميق زيبايي شناسانه اي نيز به دنبال داشت و در حال حاضر محرک اقتصادي معمارستاره هاي جهاني از جمله زاها حديد نيز هست.
    3- تحولات انتهاي دهه 60 (1968) در اروپا و آمريکا، که عملامدرنيته را هم به لحاظ سبکي و هم محتوايي با چالشي عميق مواجه کرد.
    4- مک لوهانيسم مطرح شده در دهه 60 که بر همگرايي همگان زير چتر يک پيکره واحد ارتباطي، اقتصادي و سبکي و بي نهايت فشرده تاکيد دارد.
    دو لايه ديگري که بر پيچيدگي و غيرقابل تحليل بودن زبان معماري حديد تاثير گذاشته اند هرمنوتيک سه وجهي مکان، خاطره و ويرانه است و معماري کامپيوترمبنا، که البته هر دو آنها ريشه در «مک لوهانيسم» و پي آيندهاي اقتصادي و اخلاقي اش دارند، نوشتار حاضر در ادامه در پرداختي موجز به تبيين عيني نکات برشمرده در معماري حديد مي پردازد.
    براي نزديک شدن به تاثير انقلاب روسيه و جريان هاي هنري اي همچون سوپره ماتيسم و کانستراکتيويسم (ساخت گرايي) بر زاها حديد، مي توان به مقاله جان سي بروک رجوع کرد، او در مقاله اي تحت عنوان انتزاع گرا (2009) زاها حديد را يکي از معماراني دانست متاثر از جهان ابستره «کازيمير ماليه ويچ» و تفسير او از انتزاع گرايي کانستراکتيويستي متبلور در «آرکيتکتون» هايش است. زاها حديد در سخنراني دريافت جايزه پريتزکر مي گويد: «انتزاع امکان ابداع را در مقياسي نامحدود فراهم مي آورد.»
    جان سي بروک مي نويسد: «زماني که از او چگونگي اين روند را جويا شدم، او تاکيد کرد انتزاع به من نشان مي دهد خطوط چگونه با هم درگير مي شوند، او يادآور شد من به دنبال تقطيع و محبوس سازي يک خط هستم، سياقي که براساس آن يک خط اين امکان را مي يابد حين اعمال در طرح، تغيير کند، درست به مانند زماني که از پشت پنجره به بخشي از يک ساختمان نگاهي مي اندازيد و متوجه مي شويد خطوطي که با چشم تعقيبشان مي کنيد در فضا منقلب شده و از حالت عادي خارج مي شوند.» در راستاي همين نگاه است که پاتريک شوماخر در مقدمه اي بر بروشور نمايشگاه «زاها حديد و سوپره ماتيسم» (2010) مي نويسد: «آثار خانم حديد تزريق حياتي نو است در فضاي بسته و ضدگرانش نقاشي هاي آوانگارد روسي.»
    نيکولاي اروسوف نيز در مروري بر اين آثار مي نويسد: «زاها حديد با تجميع انرژي در آثار ماليه ويچ آنها را در فضا به حرکت درآورده و با شرايط زندگي در جهان واقعي تطبيق داده است... فرم ها در محيط پيرامون محو مي شوند و در خم و چين زمين گم.» تفسير اين تحرک را مي توان در توصيف پل گلدبرگر در مروري بر مرکز هنر معاصر سينسيناتي لويس و ريچارد رزنتال (2003) نيز مشاهده کرد او مي نويسد: «تنها راه درک اين پروژه تفسير آن به مثابه مجموعه اي از توده هاي تکه تکه شده و منفک رها در فضاست... پروژه اي که در مرزهاي واقعيت نمي ايستد.»
    درست است که ريشه بسياري از آثار اوليه زاها حديد را در سوپره ماتيست هاي روسي و تفکر انتزاعي آنها مي يابند، اما خود او زيبايي شناسي چيني را نيز در پرداخت معمارانه آثارش دخيل مي داند، جدا از آنکه چين نيز به مانند روسيه انقلابي را از سر گذرانده که به تغييرات عميق اجتماعي و زيبايي شناسانه در اين کشور منتهي شده است، رسوخ چين در آثار زاها حديد به بارزه اي ديگر از عوامل تاثيرگذار بر معماري او باز مي گردد: سفر و درک ناپايدار از مکان موقت، بنا بر گفته حديد در سفري که در سال 1981 به چين داشته: «مسحور منظر، سازماندهي حياط ها و مناسبات ميان نور و سايه در معماري چيني شدم... تمام اين لايه هاي متفاوت در يک وضعيت هارمونيک آشکار شده و به منصه ظهور رسيده بودند... طرح پيشنهادي براي باشگاه تفريحي پيک در هنگ کنگ ماحصل همين سفر به اقصانقاط چين بود.»با وجود تبيين پيش آمده طرح پيشنهادي براي باشگاه تفريحي پيک در هنگ کنگ مي تواند ماحصل يکي ديگر از تحولات انقلابي بر تفکر مدرن نيز باشد، برندان ژيل در مقاله اي در نيويورکر، با موضوعيت نمايشگاهي به نام «معماري ديکانستراکتيويستي» که با حمايت و کمک فيليپ جانسون در موزه Moma برگزار شد و در آن آثار معماراني به نمايش درآمد که متاثر از رويدادهاي 1968 و تمايلات جنبش دانشجويي به استخراج مدرنيته اصيل و متقدم از دل مدرنيسم برآمدند، نوشت: «آنچه در آثار موج مي زند جاه طلبي هاي خاصي است معطوف به بسط فهم متعارف ما از معماري، گستره اي که بعضا هيجان انگيز و در مواقعي طاقت فرساست.» او با مشاهده طرح پيشنهادي زاها حديد براي باشگاه تفريحي پيک در هنگ کنگ (1982-83) مي نويسد: «شگفت انگيزترين ماکت اين مجموعه که همچون پروژه اي مايل به بيرون آمدن از دل ديواره موزه به نظر مي آيد از منظري ديکانستراکتيويستي اعتلاي معماري است؛ اختلال برانگيز، آرامش زدا و عميقا غيرقابل ترکيب و هم بندي.» در بسط اين توصيف مي توان از زاويه ديگر به انقلاب مدنظر زاها حديد در مدرنيته نگريست.
    براي فهم عميق تر اين نگره انقلابي شايد بتوان به فلسفه رجوع کرد، اگر از زاها حديد بپرسند به لحاظ فکري به کدام يک از دو متفکر پي آمده؛ مارتين هايدگر يا ژيل دلوز، نزديک تر است بي شک او دومي را انتخاب مي کند. او با پس زدن مصالح طبيعي برآمده از طبيعت در فهم و گفتمان هايدگري اش، عميقا دل در گرو مدرنيته ستيهنده دلوزي بسته است، مدرنيته اي به واقع ماحصل انقلاب. اين تفکر انقلابي بر مدرنيته را مي توان در تثبيت پارامتريسيسم به مثابه يک پاراديم پژوهشي براي معماري مشاهده کرد، پارادايمي عميقا وامدار دلوز. پاتريک شوماخر در سال 2008 و در مقاله اي تحت عنوان «پارامتريسيسم به مثابه سبک؛ يک مانيفست پارامتريک»، بر قوام وامداري عميق به کتاب سرمايه داري و شيزوفرني دلوز و گاتاري (1970) به توصيف اين واژه مي نشيند. به موازات تدوين اين دکترين زيبايي شناختي، زاها حديد گرهي عميق نيز با لايه ديگري از انقلاب در دهه 60 خورده است، انقلاب در حوزه ارتباطات و برنامه ريزي و متاثر از همگرايي در مقياس کره زمين، «انتهاي دهه 70 مصادف بود با تلاش جامعه جهاني براي اصلاح نظام اقتصادي... تلاشي براي عبور از دولت هاي رفاهي کينزي... شکل اقتصادي جديدي که جهاني شدن نام گرفت و از دل آن دکتريني بيرون آمد که برخي نئوليبراليسم مي نامندش... از شاخصه هاي نئوليبراليسم مي توان به ويران سازي خلاق و فروپاشي تعلق به سرزمين خاص، فشردگي مکان و تمسک به معرفت کامپيوتر مبنا اشاره کرد. زاها حديد، نسبت واضحي با اين دکترين اقتصادي برقرار مي کند.»
    ماحصل تفکر نئوليبرال و تنوع گرايي و در عين حال جهان گرايي مستتر در آن را مي توان در دو بعد بررسي کرد، ابعادي که تفسير ما از زاها حديد را کامل مي کنند؛ تجسد معماري نرم افزار مبناي مابعد دهه 90 در آثار زاها حديد ماحصل باور اوست به اين گزاره که مردم عادي بايد بتوانند هر آنچه غيرمترقبه است را تجربه کرده، لمس کنند يا در فضايش غوطه ور شوند، نرم افزارهاي پيشرو طراحي زاها حديد را قادر کردند به سادگي بتواند ايده ها و درک بي نهايت پيچيده اش از فضا و سازه را از دل دفترچه اسکيس هايش به کامپيوتر منتقل کند.
    آخرين عنصر تفسيري معماري زاها حديد که بعدي رواني دارد را مي توان تحت شمول مکان شکسته و انعطاف پذيري فرهنگي و سياليت مورد مطالعه قرار داد. زاها حديد، معمار عراقي زاده شهروند بريتانيا، که لختي از زندگي اش را نيز در سوييس گذرانده و در بيروت و لندن تحصيلات خود را به اتمام رسانده، ازدواج نکرده است، بچه هم ندارد، در آپارتماني اجاره اي انتهاي خيابان منتهي به دفتر کارش در لندن زندگي مي کند، در گفت وگويي با شان بروکس به شوخي مي گويد: «خريد خانه در لندن خيلي گران است» و البته يادآور مي شود که فرصت طراحي و ساخت خانه آن هم در مرکز لندن را ندارد و در انتها مي گويد «برايم خيلي سخت است خود را در خانه فرض کنم، يا اينکه فکر کنم به جايي تعلق دارم.» اين تمايل به بي در کجايي به نوعي ماحصل فرورويزي بُعد مکان تجربه زيسته زاها حديد است.
    عشق او به معماري نيز ماحصل مواجهه با مخروبه ها يا همان مکان هاي از دست رفته است و تصويري که مخروبه هاي باقيمانده از شهرهاي سومري در جنوب عراق بر ذهنش حک کرده اند: «زيبايي به جاي مانده از تمدن سومري ها و سرريز، تلفيق و ترکيب شن، ماسه، آب، پرندگان، نيزارها و آدم ها با منظر، هيچ گاه مرا رها نکرد.» رودخانه ها و تپه ها و چشم انداز سيال خاورميانه است که همچنان الهام بخش حديد است و عراقي که اکنون به مخروبه بدل شده است و خانه پدري که به خاطره اي دور در مکاني مضطرب و ناپايدار مي ماند.
    تمايل شديد به سياليت و القاي فرمي حرکت در عشق او به سفر و عدم تمکين به مکان ثابت نيز بازتاب يافته است، جدا از چين و تاثيري که سفر به اين کشور انقلابي بر او به جاي گذاشته، بيروت، شهري که در جواني به آن عشق مي ورزيده، همچنان برايش جذابيت دارد، اگرچه آن شهر نيز عميقا کوتاه مدت و موقتي است، «بمباران ها بازارها و سوق ها را از ميان برده يا تکه تکه کرده اند، درست مثل اينکه به لندن بياييد، ميدان ترافالگار را نقطه ارجاع حرکتي خود قرار دهيد و بر اساس همين گره شهري در شهر حرکت کنيد، اما ناگهان متوجه شويد ميدان ترافالگار از نقشه محو شده است، شما در شهر گم شده ايد، بيروت دقيقا همين گونه است.» ترس و اضطرابي که در اين واژه ها موج مي زند ناشي از عدم اطمينان و تعلق رواني به مکان و ماندگاري اش است، گويي تعلق به مکان از گستره فرهنگ لغات زاها حديد حذف شده و جاي خود را به آوارگي داده، شبيه به اين روحيه را مي توان در لابه لاي خاطرات ادوارد سعيد - متفکر عرب مسيحي فلسطيني - نيز مشاهده کرد، او در کتاب بي در کجايي يا بيرون از مکان، آوارگي ذهني متبلور در حيات فيزيکي را اينچنين توصيف مي کند:
    «تعداد عزيمت ها زندگي مرا از همان آغاز آشفته کرده بود، از نظر من هيچ چيزي دردناک تر از آوارگي ها زندگي ام را رقم نزده است: آوارگي از کشوري به کشور ديگر، از شهري به شهر ديگر، از سکونتگاهي به سکونتگاه ديگر، از زباني به زبان ديگر، از محيطي به محيط ديگر، از کويي به کويي ديگر، که در همه اين سال ها نگذاشته اند جايي قرار بگيرم... موقعي که سفر مي کنم چيزهاي زيادي با خود بر مي دارم و حتي وقتي به مرکز شهر مي روم مجبورم چمدان ببندم و چيزهاي زيادي بردارم که از نظر حجم و تعداد به شکل نامتناسبي بيش از دوره واقعي اين رفت وآمدهاست... در من ترسي پنهان اما نازدودني است که مبادا ديگر برنگردم.»
    اين آوارگي پتانسيل پذيرش مکان در قامت يک پديده فشرده و چند لايه را نيز براي زاها حديد فراهم آورده. او ماحصل يک فرهنگ تقاطعي است و تبعات زيست چندفرهنگي اش را مي توان در چگالين، پيکره وار و در عين حال سيال و منحني وار بودن آثارش به نظاره نشست، روحيه اي که در توصيفش از باکو - شهري که در آن اقدام به طراحي و ساخت مرکز فرهنگي حيدرعلي اف (2012) کرد - مشهود است: «باکو، شهر بي نظيري است، تقاطع جهان هاست، نظامي برآمده از رسوخ و در هم تابي روسيه، ترکيه و ايران، به عنوان يک عرب افتخار مي کنم که در آنجا اثري از خود به جاي گذاشته ام.»
    حديد توانسته است آنگونه که اليس راستورن، منتقد معروف هنري مي گويد جايي در کنار لوکوربوزيه، ميس ون دروهه و لويي کان بيابد و همان گونه که اينان «خوشبيني و باور عصر خويش را تجسم بخشيدند... [زاها حديد نيز] به شيوايي پيچيدگي و سرعت اين عصر را تجسد بخشد.» او آنگونه که جاناتان گلنسي، منتقد معماري روزنامه گاردين، مي نويسد «به مناظر شهري و فضاها و مکان هايي مي انديشد که هنوز در تخيل ما نمي گنجد، چه رسد به آنکه به ساختشان بينديشيم.» معماري زاها حديد پلي است ميان مدرنيسم متقدم و عصر ديجيتال... او در اين عصر تاريک با شجاعت بر دفاع از جهان شهرگرايي تاکيد مي گذارد، حتي اگر کنش معمارانه جهان شهرگرايانه اش با تهي سازي آوانگارديسم انقلابي از سياست، به نوعي فرم باوري راديکال ماحصل ترکيب و همنشيني اخلاق سرمايه داري و اخلاق تکنولوژي رسيده باشد.
    منابع در دفتر روزنامه موجود است.
    *سردبير سايت معماري اتوود
    
    
 روزنامه شرق ، شماره 1853 به تاريخ 17/7/92، صفحه 7 (هنري)

 

اتووود

http://www.etoood.com/NewsShow.aspx?nw=5416

گفت و گو با مرگ ـ زاها حدید ـ 1950 ـ 2016

اتووود سرویس خبر:   مهشید معتمد

 

 

معمار عراقی الاصل، زاها حدید (۱۹۵۰-۲۰۱۶) در سن ۶۵ سالگی در میامی فلوریدا درگذشت. بنا بر گزارش بی بی سی، وی زمانی که برای درمان بیماری برونشیت در بیمارستان بستری بود، دچار حمله ی قلبی شد. وی نخستین بانویی بود که اندکی پیش در سال جاری به دریافت مدال طلای ریبا در لندن نایل آمده و پیش از آن نیز جایزه ی پریتزکر ۲۰۰۴ را دریافت کرده بود.

در بیانیه رسمی از طرف "معماران زاها حدید" منتشر شده آمده: “ معماران زاها حدید با تأسف خبر فوت ناگهانی خانم زاها حدید صبح امروز در میامی را اعلام می کند. وی برای درمان بیماری برونشیت خود در بیمارستان بستری بود که دچار حمله قلبی شد”.

حدید غالباً به عنوان مشهورترین بانوی معمار در جهان امروز شناخته می شد. او در سال ۱۹۵۰ در بغداد در عراق به دنیا آمد، در دانشگاه آمریکایی در بیروت به تحصیل در رشته ی ریاضی پرداخت و سال ۱۹۷۲ برای آغاز سیر و سلوکش در معماری به مدرسه AA لندن رفت.

در سال ۱۹۷۹ دفتر خود را در لندن با نام "معماران زاها حدید" تاسیس کرد و با آثار و تئوری هایش، پیشینه ی مناسبی گردآوری کرد: مجموعه ی پیک در هنگ کنگ (۱۹۸۳)؛ کوفورشتندام در برلین (۱۹۸۶)؛ اپرا هاوس کاردیف در ولز (۱۹۹۴).

وی هم چنین با دفتر OMA رم کولهاس همکاری می کرد. علاقه ی او به وجوه مشترک میان معماری، لنداسکیپ و زمین شناسی با همکاری شریک دفتر پاتریک شوماخر، در آثارش نمود یافت که اغلب به نتایجی خلاقانه در استفاده از تکنولوژی و فرم های پویا و غیرمنتظره منجر می شد. اولین اثر حدید که به او به عنوان معماری بین المللی رسمیت بخشید، ایستگاه آتش نشانی در پردیس ویترا در وایل آن در راین، آلمان بود.

طرح های او برای زمان خودش بسیار پیچیده و محسوب می شد و تعداد زیادی از آنها نیز هرگز به اتمام نرسید. آثار تمام شده ی وی عبارت است از:

مرکز حیدر علی اف در باکو، آذربایجان، ۲۰۱۳؛

خانه اپرای گوانگ ژو، چین، ۲۰۱۰؛

مرکز بازی های آبی لندن، برای بازی های المپیک ۲۰۱۲؛

ماکسی، موزه ملی ایتالیا برای هنر قرن ۲۱ در رم، ۲۰۰۹؛

مرکز روزنتال برای هنرهای معاصر در سیسیناتی، ۲۰۰۳؛

و ایستگاه آتش نشانی ویترا در وایل آن در راین، آلمان، ۱۹۹۳.

حدید در سال ۲۰۰۴ اولین بانویی بود که موفق به دریافت جایزه ی پریتزکر شد. او دو بار برنده ی معتبرترین جایزه ی معماری بریتانیا، ریبا، شد:سال ۲۰۱۰ برای موزه ی ماکسی در رم، موزه ای برای هنر قرن بیست و یکم؛ و برای آکادمی اِولین گریس در بریکستون انگلیس.

سایر جایزه های او شامل مدال افتخار هنر و ادب فرانسه، جایزه سلطنتی ژاپن و عنوان سلطنتی Dame از ملکه ی انگلستان و افتخار حضور در جشن تولد ملکه در سال ۲۰۱۲ است. وی عضو افتخاری آکادمی ادب و هنر آمریکا و عضو انستیتوی معماران آمریکایی بود.

کلاس های او در دانشگاه های هاروارد، ییل، و سایر مراکز علمی برقرار بود. وی صاحب کرسی کنزو تانگه در مدرسه ی طراحی تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد، و کرسی سالیوان در مدرسه ی معماری دانشگاه ایلی نویز بود. هم چنین مسئولیت آتلیه های آموزشی در دانشگاه کلمبیا، دانشگاه ییل و دانشگاه هنرهای کاربردی وین بر عهده داشت.

در فرهنگ کنونی معماری، با هر معیاری موفقیت های او غیرقابل انکار است، او کسی است که "سهم قابل توجهی در تئوری و تمرین معماری دارد… برای بدنه ی معماری ای مستحکم، ورای یک معماری مدگرا". در حقیقت معماری او سرشار از فرم، سبک و شیوه ای غیرقابل توقف بود، که کیفیتی پدید آورده که بیشتر ما به عنوان دیدگاهی بدون نقص به آن مراجعه می کنیم. او در خط آسمان شهرها در سراسر دنیا اثرگذار بوده است و حقیقتاً کار او فضایی بود. برای سه دهه جرأت انجام کارهایی داشت که کمتر کسی جسارتش را داشت: اگر پل کله خطی برای قدم زدن انتخاب کرده، زاها حدید سطوحی را برگرفت که از رقص فضایی خطوط تولید می شد و سپس آنها را تا می زد و به سیاحتی در فضا می برد.

شهردار لندن، بوریس جانسون، در توییتر خود نوشت: "از شنیدن خبر فوت زاها حدید بسیار ناراحت شدم، او یک منبع الهام بود و میراثش در ساختمان های بی نظیرش در استراتفورد و تمام جهان باقی خواهد ماند

 

اتووود

http://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=5417

زاها حدید به روایت اتووود؛ گزارشی در پاسداشت یوتوپیا

 


زاها حدید یکی از مشهور و چالشی ترین معماران معاصر درگذشت، خبری که به سرعت در اکثر خبرگزاری ها منتشر شد و هجمه ای از اطلاعات و گزارش های مختلف از زندگی او و آثارش را در فضای رسانه ای منتشر کرد، اتووود ضمن تسلیت به جامعه معماری به سبب از دست دادن یکی از تاثیرگذارترین معماران معاصر، مرور مختصری دارد بر محتوایی که با محوریت زاها حدید تجمیع کرده است.

اتووود با بارگذاری بیش از 150 خبر و مقاله از زاها حدید، بیش از سایر معماران به معرفی او پرداخته است که البته این خود نشان از عمق نفوذ او در شکل گیری معماری امروز داشته است. نقش و اهمیت زاها حدید در معماری بین المللی و عنوان او به عنوان یکی از قدرتمندترین زنان سال های گذشته بر هیچ کس پوشیده نیست.

زاها حدید با برنده شدن مهم ترین و معتبرترین جوایز معماری همچون پریتزکر پرایز 2004، جایزه استرلینگ و مدال طلایی ریبا یکی از پرافتخارترین زنان معمار بود و در لیست قدرتمندترین ها، خلاق ترین ها و حتی یکی از صد متفکر برتر هفته نامه تایم قرار گرفته است.

گفت و گوهای او با خبرگزاری های گاردین، تلگراف، اوشن درایو و اینویتیو اینترویو پیرامون جنجال برانگیزترین وقایع چون کشته شدن 800 کارگر در جریان ساخت استادیوم قطر را می توانید در صفحه هنر گفت و گوی اتووود مطالعه نمایید.

بسیاری از آثار شناخته شده این معمار همچون طرح او برای ایستگاه آتش نشانی ویترا (و این خبر)، موزه ی ماکسی (همچنین در این خبر)، خانه اپرای گوانگژو (همچنین در این خبر، این خبر ، این خبر و این خبر)، مرکز بازی های آبی لندن (همچنین دراین خبر، این خبر و این خبر)، کهکشان سوهوی پکن، موزه هنری الی و ادیث برات (و این خبر)، گالری ساکلر سرپنتین (همچنین این خبر و این خبرموزه رینولد (و این خبر)، ساختمان 521 نیویورک (و این خبر)، مجموعه اداری دومینیون، موزه هزاره میامی، مرکز هنرهای معاصر امریکا (و این خبر)، کتابخانه مرکز خاورمیانه اکسفورد، مرکز حیدر علی اف (همچنین در این خبر)، مرکز سیاست بین الملل جهان عرب، برج اداری اپوس (همچنین در این خبر و این خبر)، ترمینال فرودگاه پکن، پل تایوان، سالن نمایشگاهی نورمبورگ، ایستگاه راه اهن افراگولا، مرکز مطالعات نفت ملک عبدالله، پارک دانگ دایمون، هتل برج شهر رویاها، مرکز مگی، راه اهن کابلی نورداک،پارلمان بغداد، پیست اتومبیلرانی بحرین، برج نواوری هنگ کنگ (همچنین در این خبر و این خبر)، خانه نائومی کمپبل، ساختمان پیر وایوز، مرکز علوم فائنا، اکادمی ایولین گریس، گالری روکا، پارکینگ ساحل میامی، پل شیخ زاهد، موزه ساحل رودخانه کلاید(همچنین در این خبر)، آسمان خراش قاهره، مرکز هنرهای نمایشی تایپه، پل زاراگوزا، اپرای دوبی، مرکز هنرهای نمایشی ابوظبی، مسجد و مرکز خرید اونیو، تئاتر رباط، مجموعه مسکونی بکو، برج سنگی و برج افتابی کوالالامپور (همچنین در این خبر) در اتووود معرفی شده اند.

زاها حدید به عنوان برنده طراحی طرح فاز دو برج میلاد در ایران معرفی گشت، اما با تصویب تغییر در ارتفاع برج های دوقلوی آن، این پروژه نیز ناتمام باقی مانده است.

زاها حدید از ان معمارانی بود که دیسیپلین طراحی خود را از مرزهای طراحی معماری فراتر برد و با طراحی ابژه های متنوع در مقیاس های متفاوت و همچنین طراحی پاویون های مختلف چیرگی خود در طراحی را به رخ جهانیان کشاند از جمله این اثار می توان به پاویون بارنهام، پاویون شنل، پاویون تاج، کفش ادیداس، گلدان های کریستالی، پاویون غذاخوری ولو، گالری ریاضایت موزه لندن، اینستالیشن فضای پارامتریک، انگشتر کاسپیا، حباب زینتی درخت کریسمس، باغ مخفی مرمری، نیمکت های تندیسی سراک، کانسپت فروشگاه در فروشگاه، ویرل، شیشه عطر دنا کاران، قایق موتوری (و این خبر)، فروشگاه نیل برت، سازه های پوسته ای پلیسه دار، توارلو صندلی زد اشاره کرد که همگی بر اتووود بارگذاری شده اند.

زاها حدید از بعد خبری نیز معماری پر حاشیه بود، داستان استادیوم المپیک توکیو و روایتی که بر ان رفت را می توانید این جا مطالعه بفرمایید و واکنش او نسبت به کشته شدن کارگران در قطر در جریان ساخت استادیوم جام جهانی قطر 2022 را نیز می توانید این جا مطالعه نمایید.

 

زاها حدید بر یک موج رسانه ای عظیم سوار بود، اما نسبت به معماری او انتقادات اساسی ای نیز جاری بود، صفحه ی تراشه های کانسپچوالاتووود، نگاهی عمیق تر و انتقادی تر به وی و آثارش در قالب خبرهای زیر داشته است:

برت استیل و پاتریک شوماخر؛ از شکست همگرایی سبکی تا توتالیتاریسم پارامتریک

زاها حدید، اخلاقِ فرم و پرسش از معماریِ رستگاری

سرانجام دو رویا؛ از لیدی گاگا تا زاها حدید

زاها، بانوی سرمایه داری شرکتی و جهانی سازیِ تجارتِ ابژه های معمارانه

رادیکالیسم مجازی، اتمام شهر، پایان ساختمان و مرگِ معماریِ ستاره محور

مارگارت تاچر و تحقق امرانه معماری نئولیبرال

پیتر کوک؛ رویکردی تبارشناسانه بر نورمن فاستر و زاها حدید

زاها حدید و کنش انتقادی در قبال گفتمان جنسیتی

 

از مقالاتی که با موضوعیت زاها حدید در بخش مقالات اتووود بارگذاری و چاپ شده اند نیز می توان به مقالات از پی امده اشاره کرد:

هنر گفت و گو ـ زاها حدید از طرح هایش در انگلستان می گوید با ترجمه گروه ترجمه و تحقيقات اتووود

ماکسیِ زاها حدید؛ خطوطی مدرن برای شهری به عمق تاریخ از نیکلای اوروسوف و ترجمه حمید حق نگهدار

موزه ماکسی؛ کلاف در هم پیچ حدید به سوی اینده از جاناتان گلنسی و ترجمه اندیشه کرمی

زاها حدید و ایستگاه اتش نشانی ویترا؛ فراری به سوی پیروزی از عاطفه ناصری فرد

استرلینگ پرایز برای ماکسی حدید؛ فروپاشی سترونیسم بریتانیا در مواجه با امر نو یا یک سو تفاهم زودگذر از جاناتان گلنسی و ترجمه محمد كياني منش

حرکت و تخلخل؛ میان فضا، پاسخی به شهر بسته از زاها حدید و ترجمه آرش بصیرت

زاهــــــــــا حـــــــــدیــد چیـــــــــــســــــت؟ از آرش بصیرت

زاها حدید و پارادایم جدید در معماری از محمدرضا هل فروش

زاها حدید، بدویت عظیم و تمدن شکسته از ســــــــــم جیکــُب و ترجمه آرش بصیرت

زاها حدید؛ مالیخولیای کشتی ها و فرم های جهان شمول خالی از سیاست از آرش بصیرت که پس از انتشار در روزنامه شرق، در سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر شده است.

 

 

 

 

 

 

فرارو

http://fararu.com/fa/news/267408/%D8%B2%D8%A7%D9%87%D8%A7-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA

 

زاها حدید، معمار عراقی‌- بریتانیایی، در ۶۵ سالگی درگذشت.

مرکز ورزش های آبی المپیک لندن از جمله آثاری است که معماری آن را زاها حدید بر عهده داشت. او در طول سال های فعالیت هنری اش، آثار گوناگونی خلق کرد که در کشورهای مختلف، از جمله ایتالیا، آلمان و هنگ کنگ ساخته شد.

زاها حدید برنده مدال ها و جوایز متعددی شده بود، از جمله "مدال سلطنتی معماری" در بریتانیا و جایزه بهترین طرح معماری سال ۲۰۱۵ که برای طراحی یک مجموعه فرهنگی در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان دریافت کرد.

طی ۱۶۷ سال، زاها حدید نخستین زنی بود که مفتخر به دریافت مدال سلطنتی بریتانیا شد.

او در سال ۲۰۱۲ لقب تشریفاتی "Dame" را از ملکه بریتانیا دریافت کرده بود.

خانم حدید در سال ۱۹۵۰ در عراق متولد شد. پس از تحصیل در رشته ریاضیات در دانشگاه آمریکایی بیروت، در سال ۱۹۷۲ برای تحصیل در "ای ای"، مدرسه معماری لندن، راهی بریتانیا شد. پس از فارغ­ التحصیلی، زاها در شرکت معماری استاد سابق خود شروع به کار کرد تا اینکه در سال ۱۹۷۹، دفتر مستقل معماری خود را در لندن راه اندازی کرد.

او همچنین در همان سال‌­ها، تدریس رشته معماری را در مدرسه معماری لندن آغاز کرد.

او روز پنجشنبه در بیمارستانی در میامی، و در پی حمله قلبی درگذشت.



      درگذشت زاها حدید


      درگذشت زاها حدید


      درگذشت زاها حدید


      درگذشت زاها حدید


      درگذشت زاها حدید