شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
زنده شدن طب سنتي
در سالهاي اخير، طب سنتي به عنوان گفتمان رقيب علم پزشكي از پس سالها در حاشيه بودن، قدعلم كردهاست و با وجود بدگمانيها و نگاه تحقير آميز پزشكي غالب، تا بدانجا پيش رفته است كه رشتهاي دانشگاهي در زير شاخههاي پزشكي را به خود اختصاص داده است و در مطبهايي كه پيروزمدانه عنوان طب سنتي را يدك ميكشند نمود يافتهاست. آيا قدعلم كردن دوبارة طب سنتي، شكست گفتمان مدرن پزشكي است.آيا مقبوليت اين گفتمان در ميان مردم كاهش يافته است؟دلايل چنين اقبالي به طب سنتي در چيست؟
تا پيش از اين، علم پزشكي، انحصار تجويز معتبر را در دست داشت و سيستم شناخته شدة مجازي بود كه زندگي اجتماعي را به سمت پزشكي شدن پيش مي برد. نهاد پزشكي و كاركردهاي ويژة آن با توسعه يافتگي جوامع، تنيده شده است كه نقش قدرتمند اين نهاد، در همة ابعاد زندگي، را نشان مي دهد. نهادي كه نام آن در نمايش عمومي با اراية معيارهاي زندگي سالم، گره خورده است و در پشت پرده به محاسبههاي اقتصادي شركتهاي تجاري منوط است..
"صنعت تمام عيار «زندگي سالم» كه از غذاهاي بهداشتي تا لباسهاي ورزشي مد روز و قرصهاي ويتامين عمدتا بيفايده ر ا در بر ميگيرد با اين مبارزه ارتباط دارد. اين استفاده نامعقول از تحقيقات پزشكي بويژه در مقايسه با بيتفاوتي شركتهاي بيمه بهداشت و جريان غالب تجارت نسبت به مراقبتهاي اوليه و ايمني شغلي، حالت تأثرآوري پيدا ميكند (كاستلز،1384: 522) ."
با اين حال، توصيه هاي پزشكي كلان قابل تشكيك نيستند و با همكاري رسانه ها به امور شناخته شدهاي بدل مي شوند. حتي اگر سبك زندگي دلخواه ما در برابر سبك پيشنهادي متخصصان پزشكي مقاومت كند و از جاهايي بيرون زند، هنوز هم اين انحراف از معيار پزشكي به عنوان دغدغهي فكري آزارنده كه مدام بي كفايتي ما را به رخمان ميكشد، در پس ذهنمان وجود دارد. پزشكي مدرن به مؤلفة جدايي ناپذير سبك زندگي ما تبديل شده است و برنامههاي راديويي و تلويزيوني و مجلههاي بيشماري را به خود اختصاص داده است.
"....هر پژوهش بيولوژيكي و هر تحقيق پزشكي كه سلامت انسان را به محيط زيست ربط ميدهد به سرعت به توصيهاي بهداشتي يا تجويز اجباري تبديل ميشود(مثل مبارزه با استعمال دخانيات در امريكا، يعني همان كشوري كه در آن ميتوان مسلسلهاي دستي را از طريق پست خريداري كرد). اين تجويز اجباري به نحو روز افزوني، با همكاري كامل رسانهها، جامعه را به محيطي بدل ميسازد كه به گونهاي نمادين بهداشتي است(كاستلز،1384: 522)."
كاستلز، بين مدهاي بهداشتي و مراسم جادوگران قبيلهها نوعي همسويي ميبيند:
"بخش فزايندهاي از جمعيت جوامع پيشرفته و طبقات متخصص سرتاسر جهان در دوران زندگي خود، زمان پول و انرژي رواني فراواني صرف پيروي از مدهاي بهداشتي ميكنند كه از نظر شيوه و نتيجه تفاوت چنداني با مراسم سنتي جادوگران قبيلهها ندارد(كاستاز، 1384 :522-523)."
به هر حال، توجه به بدن و اهميت آن در سبك زندگي جديد، باعث شده پزشكي از عمده برنامههاي رسانة جمعي باشد. البته نهاد پزشكي به چنين بلندگويي نياز ضروري دارد چرا كه يافته هاي پزشكي مدام در حال نو شدگي است:
"در واقع شبكه هاي خبري دريافته اند كه افكار عمومي توجه بسياري با مسأله جهاد بهداشتي نشان مي دهد و آنچه اين مسأله را تشديد ميكند آن است كه نتايج پژوهشهاي مربوط به امور بهداشتي به نحو ادواري ابطال ميشود و دستورالعملهاي مشخص تازهاي جاي آنها را ميگيرد(كاستلز،1384: 522). "
اما اكنون به نظر مي رسد دوران يك تازي پزشكي نوين در عرصة سلامت به سر آمده است و كنشگران اجتماعي، بستة نيازمنديهاي خويش را تنها از قفسة پزشكان دريافت نميكنند و رو به سوي طب سنتي دارند كه در جامعهاي كه به گونهاي نمادين پزشكي شده است، راه خود را بازكرده است. گويي همين بستر پزشكي، خود به گونهاي پارادوكس وار، مقوم حضور دوبارة طب سنتي در جامعهاي شده است كه روحية تنوع طلب امروزين آن، خواستار محصولات متنوع است.
طب سنتي كه با نام ابن سينا اعتبار مييابد با هالهاي ماورايي، نوعي حس نوستالژيك را در ما برميانگيزد و حرمت به نياكان دور و نزديك( مثل مادر بزرگ و بادرنجبويه و رازينة شفابخشش) را يادآوري ميكند و حسي سرشار به ما ميبخشد. شايد براي همين است كه براي خيلي از افراد، رايحهها و فضاي دلنشين مغازههاي عطاري، تجربهاي وهم آلود را زنده ميكند.
از سويي به نظر مي رسد اين اقبال جديد به طب سنتي جايگرين خلاء مناسك سنتي در دنياي مدرن شده است و نوعي كاركرد برنامه دهي و دغدغه مندي و پيروي از يك سنت را به زندگي امروزي بخشيده است كه از جمله نتايجش حتي ميتوان به نوعي پالايش روحي نيز اشاره كرد.
البته با بهره گيري از نظريههاي زندگي روزمره ميتوان به نكتة ديگري اشاره كرد با اين مضمون كه گفتمان پزشكي به نوعي نظم مسلط تبديل شده است كه تجاري شدن پزشكي و سود شركتهاي دارويي هم به آن دامن ميزند، كه افراد با پس زدن آن در برخي موارد، در برابر نظم مسلط مقاومت خويش را به نمايش مي گذارند و با کردارهای زندگی روزمره، بدون آنكه سلطة نظم اجتماعی را ترك كنند، از آن رها ميشوند.
"دوﺳﺮﺗﻮ" ﺑﺮ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدﻣﺎن ﻋﺎدي ﻣﻲ تواﻧﻨﺪ از ﻃﺮﻳﻖ ﺷﻜﻠﻲ از ﻣﺼﺮف ﻛﻪ ﺑﺎ ويژگي هاي بر خلاف مقررات بودن و ﭘﻨﻬﺎﻧﻲ ﺑﻮدن، ﺧﺴﺘﮕﻲ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ و ﺗﺪرﻳﺠﻲ ﺑﻮدن و درﻋـﻴﻦ ﺣـﺎل ﻧـﺎﻣﺮﺋﻲ ﺑﻮدن ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد، ﻧﻈﺎم ﻫﺎي قدرت ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ را ازدرون براندازند ( Moran,2005:10). وي اعمال معمولى زندگى روزمره و قابليت آن براى استفاده از وجوه تركيبى و منطق غيرمنطقى[1] زندگى روزمره را براى ضديت، تخطى و باژگونىِ فرهنگهاى مسلط رسمى و عقلانيت تكنيكى تأييد و تصديق مىكند(فدرستون،1380: 165).
بحث را با سخن زنان مشاركت كننده در اين پژوهش و درونمايههاي گفتههاي آنها، پي مي گيريم:
درون مايه 1: ترس از شيميايي بودن
يكي از نكاتي كه بيشتر شركتكنندگان به آن اشاره ميكنند، "شيميايي" بودن داروهاي صنعتي است. كلمه شيميايي بار بسيار منفي(مثل بمب شيمايي) را براي آنها تداعي مي كند.
- "داروهاي شيميايي عوارض زيادي دارن"
درون مايه 2: اسطوره طبيعي بودن و بازگشت به طبيعت
طبيعي بودن كه در مقابل شيمايي بودن (در اين زمينه )، به كار گرفته ميشود، به كاربران طب سنتي اين احساس را ميدهد كه بهرهگيري از طب سنتي مضرات داروهاي صنعتي را براي آنها ندارد.
- "از اينكه طبيعي هستن خيالم راحته. ضرري ندارن"
درون مايه 3: آرامش و پالايش روح
طب سنتي براي برخي كاركرد آرامش بخشي دارد:
- "احساس ْآرامش ميكنم وقتي استفاده ميكنم، خيلي حس خوبي بهم دست ميده. روحيم بهتر ميشه."
- "از وقتي با طب سنتي آشنا شدم زندگيم دگرگون شده و آرامش پيدا كردم."
درون مايه 4: روحيه تنوع طلبي مدرن
زندگي مدرن با تنوع طلبي در هم آميخته است:
- "دوست من مشترك مجله بهداشتي و پزشكيه از اون طرف مشترك مجله....هست كه يك مجله آشپزي و شيريني پزيه و به دستورهاي شيريني پزي اين مجله كه سرشار از كره، مارگارين و روغن نباتي و شكره هم سخت وفاداره. تناقض سختيه واقعا. حالا البته تو نخ عرقيات و داروهاي عطاري براي لاغري هم رفته."
درون مايه 5: ريشه در فرهنگ خودي داشتن
طب سنتي با فرهنگ عامه و كلمات جا افتاده آن ر آن هماهنگي دارد و افراد با آن احساس خويشاوندي ميكنند. از طرفي طب سنتي به عدم تخصص گرايي و اعمال نسخه هاي اجتماعي و پزشكي از سوي همه هم دامن ميزند.
- "والله هر چي قديميا ميگن راسته،مثلا سرديت شده با يك چايي نبات حالت خوب ميشه حالا برو دكتر يا نميفهمه چته يا هزار و يك داروي الكي بت ميده."
- "من ليمو خوردم خوب شدم هرچي قرص و دوا خوردم اثر نكرد تا همسايه گفت ليمو پخته بخور."
درون مايه 6: خسته شدن مردم از توصيه هاي تغيير يابنده
نا اميدي مردم از توصيههاي پزشكي تغيير يابنده يكي ديگر از دلايل اقبال به طب سنتي است:
- "تا الان گفتن شير بخوريد خيلي خوبه. اين دفعه ميگن روغن پالم داره مضره. حالا كه ميگن شير و بايد با ويتامين E مثل بادام بخورين."
نتيجه
شواهد حاضر، نشان ميدهد كه گفتمان موازي طب سنتي در كنار پزشكي آكادميك در حال بالندگي است. گفتماني كه مخاطبان خاص خود را دارد. از طرفي طب سنتي با آسيبهايي جدي نيز روبروست كه برخي آنها از عدم تخصص گرايي ناشي ميشود. شايد كنشگران اجتماعي به دليل دابستگيهاي فرهنگي و ناخرسندي از پزشكي آكادميك، سراغ از طب سنتي ميگيرند، اما بههر روي، آسيبهاي پيش روي طب سنتي را نميتوان ناديده انگاشت.
منابع:
فدرستون، مایک. (1380). زندگی قهرمانی و زندگی روزمره. ترجمة هاله لاجوردی. مجله ارغنون. شماره 19.كاستلز، مانوئل.(1384). عصر اطلاعات،ظهور جامعة شبكه اي. ترجمة احمد علي قليان و افشين خاكباز. تهران: انتشارات طرح نو.
Moran, Joe. (2005). Reading the Everyday. London and New York, Routledge.
[1] - nonlogical logics
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست