جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

طیف تازه منتقدان غرب


طیف تازه منتقدان غرب

صداهایی که در تریبون مجمع عمومی ماندگار شد

در دوره جدید که به نام «عصر آگاهی» زینت یافته است، جهان غرب با گروه تازه‌ای از منتقدان روبه‌رو است که تصویر و صدای این منتقدان دائم در صفحه رسانه‌ها منعکس است. بدون شک لیبرالیسم درگذر سالیان اخیر همواره با صف بلندی از منتقدان روبه‌رو بوده است که هر کدام از زاویه‌ای مشخص ایدئولوژی و عملکرد این تفکر را به نقد کشیده‌اند اما طیف تازه که در جهان غرب به عنوان پیشاهنگان مبارزه با سلطه‌جویی غرب شهرت یافته‌اند، دارای چند ویژگی متفاوت هستند اول این که این گروه از منتقدان در جایگاه رؤسای جمهور و رهبران سیاسی ظاهر شده‌اند آنها در واقع نماینده مردمانی در کشورهای مهمی از ۵ قاره جهان هستند که از پایان عصر سلطه و انحصارگرایی لیبرالیسم سخن می‌گویند. به این سبب آنها در باور خویش نسبت به پیروزی اراده ملت‌ها راسخ هستند.

از ویژگی‌های بارز دیگر در رفتار این طیف از منتقدین این است که آنها بیش از آنکه رفتار و سیاست سیاستمداران غرب را به نقد بکشند با بنیان‌ها و عقبه نظام لیبرالیسم در ستیز هستند. مصادیق این منتقدان را بیش از هر جای دیگر در اجلاس اخیر مجمع عمومی می‌شد سراغ گرفت.

در این اجلاس صدای انتقاد چند تن از رهبران سیاسی نسبت به غرب طنین و بازتاب یافت؛ هوگو چاوز، محمود احمدی‌نژاد، رجب طیب اردوغان و داسیلوا لولا. از میان این افراد چاوز و احمدی‌نژاد تفکر سلطه‌ گری غرب را به نقد کشیدند آنها در ادامه راهبردهای مطلوب ملت‌های جهان سوم را برای گذار به جهانی عادلانه بیان کردند. این گروه از منتقدان مخاطب خویش را رئیس جمهور جدید امریکا قرار داده و بر این مبنا اعلام کردند که اگر قرار باشد «راه تغییر» از سوی اوباما در پیش گرفته شود این تغییر دارای چه مختصاتی باید باشد.

در کنار احمدی‌نژاد طیف دیگری از رهبران نقش‌های زیانبار نظام غرب در جهان اسلام و جهان جنوب را به نقد کشیدند. در این گروه می‌توان طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه و داسیلوا لولا، رئیس‌جمهور برزیل را قرار داد که اولی سیاست‌های امریکا و اروپا در حمایت از صهیونیسم را به چالش کشید و دومی از عدم تغییر نگاه مؤسسات و کانون‌های مالی و اقتصادی غرب نسبت به کشورهای فقیر انتقاد سرداد.

به این صورت نشست اخیر مجمع عمومی تابلویی روشن از تقابل فکری رهبران دو جهان شرق و غرب به نمایش گذاشت اما چنان که اغلب رسانه‌های غرب توصیف کرده‌اند سیر اجلاس نتایج امید بخشی از این تقابل و تضارب اندیشه بدست نداد حتی بسیاری از کسانی که به برقراری توازن یا تصحیح در نگاه غرب و اروپا نسبت به جهان جدید امید بسته بودند تا حدی دچار یأس شدند.

● اندیشه تسامح غرب در بوته آزمون

اتفاقاتی که در برخورد محافل غربی با نطق چالشگرانه رئیس‌جمهوری کشورمان بروز کرد بدون شک آزمونی برای سنجش میزان بردباری فکری مخاطبان غربی او بود. احمدی‌نژاد در نیویورک در نقش منتقدی ظاهر شد که از تریبون اجلاس با ادبیاتی عاری از هرگونه طعنه و تخریب، تاریخ سیاست خارجی غرب و سیر رواج تبعیض و سلطه گری را به نقد کشید. او در این جایگاه نماینده یک کشور بزرگ خاورمیانه بود و به اقرار اغلب ناظران نقدهای او عصاره‌ای از سخن بسیاری از ملت‌های تحت سلطه است.

رفتاری که نمایندگان اروپا در مواجهه با رئیس جمهوری نشان دادند تصورات بسیاری را در باره مدنیت و قانونمداری سیاستمداران غرب زیر سؤال برد. ترک یکباره جلسه‌ای که در آن قریب به اتفاق ملت‌ها همراه سران سازمان ملل حضور داشتند آن هم در برابر دوربین ده‌ها رسانه بین‌المللی، پیام‌ها و پیامدهایی دارد که هر کدام از این پیام‌ها اکنون دستمایه چندین مقاله و گزارش انتقادی مطبوعات غرب شده است. این رفتار غیر عادی قبل از هر چیز دولتمردان اروپا را رو درروی محافل روشنفکری و آزادیخواه قرار داده است، گویی هضم این رفتار در منطق دموکرات‌های اروپا بسیار دشوار شده که قریب به اتفاق نخبگان مغرب زمین گفته‌اند این یک بدعت خطرناک در سیاست و حقوق بین‌الملل است. حرکت نمایندگان اروپا در قبال نطق رئیس جمهور از این جهت یک بدعت بود که این قبیل رفتارها یعنی ترک اجلاس بین‌المللی آن هم به دلیل ناسازگاری آن با منافع غرب اغلب از دیپلمات‌های دو آتشه امریکا مثل جان بولتون سرمی‌زد. اروپایی‌ها در این رفتار خویش آشکار ترین موازین حقوقی یعنی احترام به نهادهای بین‌المللی را که خود از تدوین کنندگان آن بودند کنار نهادند، چنان که تحلیلگر گاردین نوشته است تاکنون در تاریخ دیپلماسی اروپا این گونه به نهادهای سازمان ملل جسارت و توهین نشده بود.

اروپایی‌های حاضر در جلسه تصویر افرادی عصبی و تندخو از نمایندگان این قاره را در برابر یک منتقد به نمایش گذاشتند. اروپایی که سالیان طولانی مدعی «دیالکتیک شنیدن» بود و حتی تاریخ مدارا و تساهل خویش را به رخ امریکا می‌کشید، در روز اول سپتامبر به موجودی گریزان از گفت وگو در نیویورک تبدیل شد.

اتفاق این روز این پیام ناخوشایند را برای روشنفکران اروپا دربر داشت که در عصر ارتباطات و تفاهم ملت‌ها، دیپلمات‌های این قاره رسوباتی از تعصب نژادی را به نمایش گذاشتند و اولین پیامد حرکت آنها این است که امید آزادیخواهان اروپا برای تعامل با تمدن‌های دیگر بویژه جهان اسلام را بر باد می‌دهد. چنان که رئیس جمهور کشورمان در جمع بندی خویش پس از اجلاس تأکید کرد؛ با اتفاقاتی که در اجلاس نیویورک رخ داد می‌توان به انتظار وقوع حوادثی تازه در مناسبات غرب با دولت‌های تجاوز پیشه مثل اسرائیل نشست، اتفاقی که پیش از این زمزمه آن به گوش می‌رسید. هزینه‌ای که اروپایی‌ها برای حفظ پیوند خویش با کانون‌های سلطه مثل صهیونیسم تحمیل می‌کنند چیزی نیست که افکارعمومی اروپا به آسانی از کنار آن بگذرد.

● تکرار رویارویی ژنو

چنان که اغلب ناظران در اجلاس نیویورک توصیف کرده‌اند تقابل میان اروپایی‌ها با رهبران منتقد در نیویورک تکرار همان مواجهه اجلاس ضدنژادپرستی ۲۰ آوریل ژنو بود. این بار هم امریکا و متحدانش می‌دانستند که اجلاس، پتانسیل گشودن پرونده تاریخی علیه صهیونیسم را داراست. دیپلمات‌های غرب در گرماگرم شروع اجلاس، یکباره احساس کردند همه چیز در تدارک اجلاس شصت و چهارم به سمت نقد و تخطئه رفتار صهیونیسم پیش می‌رود، جبهه گیری رهبران جهان اسلام ممکن است تلاش آنها برای وارد کردن این رژیم به جرگه خانواده سازمان ملل را در معرض نابودی قرار دهد.

احمدی نژاد از حضور در بزرگترین کانون افکارعمومی برای تبیین مواضع خطرات رژیم صهیونیستی بهره جسته و ضمن انعکاس صدا و اندیشه مردم ایران، سیاست طرف های مخالف جمهوری اسلامی را از زوایای گوناگون به نقد کشید. مطالبی که رئیس جمهوری کشورمان از تریبون اجلاس بیان کرد تداوم مباحث او در سازمان ملل و نشست‌های مهمی مثل دانشگاه کلمبیا بود اما عواملی بسیار موجب شد که این بار نطق او منشأ یک رویداد خبرساز در جهان دیپلماسی شود.

از جمله این عوامل این بود که در نخستین روز اجلاس، جبهه اروپا و امریکا همه ابزارهای روانی و دیپلماتیک خویش برای تغییر در محتوای اجلاس و ساکت کردن مخالفان را به کار بستند. رئیس هیأت ایرانی فاش کرد، دبیر کل سازمان ملل و برخی نمایندگان اروپا از طرف‌های ایرانی وعربی خواستار نوعی مصالحه در باره موضع گیری علیه اسرائیل در اجلاس شده بودند، مصالحه‌ای که در آن کشورهای لیدر اجلاس مثل ایران یا سوریه از کشاندن پرونده اقدامات نژادپرستانه اسرائیل بویژه جنایات زمان جنگ غزه به صحن اجلاس چشمپوشی کنند اما این لابی‌گری‌ها بی‌نتیجه ماند.

در واقع همین کشمکش پشت پرده روز نخست اجلاس به صورت مواجهه بزرگ نمایندگان اروپا و ایران به وقوع پیوست. هیأت‌های دیپلماتیک اروپا و امریکا پس از آنکه در تغییر جهت گیری کنفرانس و نظرات رهبران مدافع فلسطین نتیجه نگرفتند، به «استراتژی تقابل» روی آوردند. سران فرانسه و انگلیس در مصاحبه‌های خویش آشکارا هیأت ایرانی حاضر در اجلاس را تهدید کردند و گفتند که محکومیت رژیم صهیونیستی در اجلاس به ضرر آنها تمام خواهد شد.

این جو ارعابی که دیپلماسی اروپا بر فضای اجلاس حکمفرما کرد یکی از عوامل تبدیل نطق رئیس جمهور ایران به رویدادی خبر ساز بود. رمز توفیق احمدی‌نژاد نیز در همین بود که در برابر این فضای ارعاب عقب ننشست. او حتی با به نمایش گذاشتن خونسردی خویش در برابر خشم و عصبانیت حریفان باعث شد که نوک پیکان انتقادها به سمت حریفان غربی‌اش نشانه رود.

می‌توان با تکیه بر این چشم انداز گمانه زنی کرد که همگرایی میان سیاست غرب با جمهوری اسلامی رخ نخواهد داد به این دلیل روشن که هیچ تغییری در نگرش اروپایی‌ها نسبت به رژیم صهیونیستی حاصل نشده است. شاید در هیچ دوره‌ای به این سان ریشه‌ها و بنیان‌های تضاد دیپلماسی غرب با ایران آشکار نشده بود. شاید تا قبل از تشکیل اجلاس ضدنژادپرستی ژنو و مواجهه غرب با این نشست چندان روشن نبود که میزان پایبندی دولتمردان اروپا به اصول طلایی برابری و عدم تبعیض نژادی چه میزان است.

از نگاه ناظران دور نبود که اوباما خود را اولین پرچمدار مبارزه با یکجانبه‌گرایی خوانده بود. اما اتفاقات اجلاس نیویورک تصویری دیگر از میزان انطباق سیاست او با این اصل طلایی منشور سازمان ملل عرضه کرد. رئیس جمهوری کشورمان در نطق خویش بر همین تعارض انگشت تأکید نهاد.

حکایت احمدی‌نژاد این بود که اوباما و اروپا که زخم سلطه را بر پیکر تاریخش دارد، هنوز نتوانسته رسوبات این اندیشه را از سیاست و دیپلماسی‌اش بزداید.