سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

علوم اطلاع رسانی , تحولات تاریخی و جنبه های اجتماعی دیدگاهی از اسكاندیناوی


این مقاله برخی از جنبه های مربوط به بافتار تاریخی و اجتماعی و علوم اطلاع رسانی و مؤسسات اطلاع رسانی بررسی می كند نقطه آغاز این بحث , سخنرانی فیلسوف اسپانیایی «خوزه اورتگا وای گاست » در سال ۱۹۳۴ درباره تاریخ كتابداری است «اورتگا» از سویی به تحلیل كوتاهی از نیاز اجتماعی به كتاب و وظایف كتابداران از دیدگاه تاریخی می پردازد

این‌ مقاله‌ برخی‌ از جنبه‌های‌ مربوط‌ به‌ بافتار تاریخی‌ و اجتماعی‌ و علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ و مؤسسات‌ اطلاع‌رسانی‌ بررسی‌ می‌كند. نقطه‌ آغاز این‌ بحث‌، سخنرانی‌ فیلسوف‌ اسپانیایی‌ «خوزه‌ اورتگا وای‌ گاست‌» در سال‌ ۱۹۳۴ درباره‌ تاریخ‌ كتابداری‌ است‌. «اورتگا» از سویی‌ به‌ تحلیل‌ كوتاهی‌ از نیاز اجتماعی‌ به‌ كتاب‌ و وظایف‌ كتابداران‌ از دیدگاه‌ تاریخی‌ می‌پردازد. او كتابخانه‌ها را با روشی‌ كلاسیك‌ در بستر تاریخ‌ تمدن‌، و با پارادایم‌ دهه‌ ۳۰ كه‌ در آن‌، كتابخانه‌ یك‌ نهاد اجتماعی‌ به‌ شمار می‌آمد بررسی‌ می‌كند. از سوی‌ دیگر، وی‌ به‌ پدیده‌های‌ تازه‌ در دنیای‌ دگرگون‌ شونده‌ دانش‌ توجه‌ دارد. مقاله‌ از این‌ نقطه‌ آغاز، با توجه‌ به‌ مفاهیم‌ متغیر ساختاری‌، كانون‌ها و محتوای‌ این‌ رشته‌، ] امكان‌ و [ چگونگی‌ تأثیر دگرگونی‌های‌ تاریخی‌ بر علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ (و طلیعه‌دار آن‌، یعنی‌ علوم‌ كتابداری‌ و سندداری‌) را در دهه‌ كنونی‌ بررسی‌ می‌كند.پارادایم‌ها و چارچوب‌های‌ بررسی‌ شده‌ عبارت‌اند از: پارادایم‌ پیش‌ از جنگ‌ كه‌ كتابخانه‌ را نهادی‌ اجتماعی‌ به‌ شمار می‌آورد؛ پارادایم‌ فیزیكی‌؛ دیدگاه‌ شناختی‌؛ و نگرش‌های‌ گوناگون‌ دهه‌ ۹۰ میلادی‌ كه‌ نشان‌دهنده‌ گرایش‌ جدید به‌ نوعی‌ یكپارچگی‌ در بُعد اجتماعی‌ می‌باشد كه‌ مبنای‌ آن‌، از جمله‌ بر جامعه‌شناسی‌ علم‌، هرمنوتیك‌، و نشانه‌شناسی‌ استوار است‌.در كنگره‌ بین‌المللی‌ كتابداران‌ و كتابشناسان‌ كه‌ در سال‌ ۱۹۳۴ در پاریس‌ برگزار شد، فیلسوف‌ اسپانیایی‌ «خوزه‌ اورتگا وای‌ گاست‌» درباره‌ تاریخ‌ و رسالت‌ كتابداران‌ به‌ ایراد سخن‌ پرداخت‌ (۱ و ۲). او در این‌ سخنرانی‌، به‌ تحلیل‌ توسعه‌ حرفه‌ كتابداری‌ در بافتار اجتماعی‌، تاریخی‌ پرداخت‌. مفهوم‌ محوری‌، نیاز اجتماعی‌ به‌ كتاب‌ است‌. در قرون‌ وسطی‌، از آن‌ جا كه‌ كتاب‌ها استفاده‌ عمومی‌ نداشتند، بلكه‌ «در محدوده‌ پررمز و راز صومعه‌هامحصور بودند»، كار با كتاب‌، امری‌ فرااجتماعی‌ بود. (۱، ص‌ ۱۹۸؛ ۲، ص‌ ۲۱۷). در سال‌های‌ نخستین‌ رنسانس‌ نیاز همگانی‌ به‌ كتاب‌ پدیدار شد و همزمان‌، كتابداران‌ به‌ صورت‌ یك‌ گروه‌ اجتماعی‌ پدید آمدند. در این‌ زمان‌ برآورده‌ كردن‌ نیاز اجتماعی‌ به‌ كتاب‌ دشوار بود. كتابدار دوره‌ رنسانس‌ برای‌ فراهم‌آوری‌ كتاب‌ به‌ سراسر اروپا مسافرت‌ می‌كرد. كمیابی‌ كتاب‌ها یك‌ مشكل‌ توانفرسا بود. در حدود سال‌ ۱۸۰۰ میلادی‌ وضعیت‌، دگرگونی‌ ریشه‌ای‌ یافت‌. علوم‌ و علوم‌ انسانی‌ رشد كردند و كمبود كتاب‌ برطرف‌ شد. نیاز اجتماعی‌ به‌ كتاب‌ سبب‌ ترویج‌ كتاب‌ خواندن‌ گردید. به‌ منظور ترویج‌ كتابخوانی‌، لازم‌ بود مجموعه‌های‌ كتابخانه‌ها سازماندهی‌، كتاب‌ها فهرست‌نویسی‌ شوند. برای‌ ایجاد یك‌ جامعه‌ مردم‌سالار، ترویج‌ كتابخوانی‌ ضروری‌ بود. كتاب‌ به‌ وسیله‌ رسانش‌ خرد و فرهنگ‌ بدل‌ شد كه‌ از دیدگاه‌ اجتماعی‌ پرهیزناپذیر بود. «اورتگا وای‌ گاست‌» در رابطه‌ با این‌ وضعیت‌ تأكید می‌كند كه‌ تحولی‌ در حال‌ وقوع‌ بود. تا آن‌ زمان‌، كتابداران‌ با كتاب‌ همچون‌ شیئی‌ مادی‌ رفتار می‌كردند. از آن‌ پس‌ كتابداران‌ ناچار بودند كتاب‌ را موجودی‌ زنده‌ بدانند. كتابدار می‌بایست‌ كتاب‌های‌ پراكنده‌ را سامان‌ بخشد. افزون‌ بر این‌، كتاب‌ به‌ رسانه‌ علم‌ و دانش‌ تخصصی‌ بدل‌ شده‌ بود. تولید دانش‌ علمی‌ «اورتگا وای‌ گاست‌» را به‌ هیجان‌ درمی‌آورد؛ وی‌ پدیده‌ افزایش‌ اطلاعات‌ را چنین‌ توصیف‌ می‌كند:هم‌ اكنون‌ تعداد كتاب‌ها بسیار زیاد است‌. حتی‌ اگر تعداد موضوعاتی‌ را كه‌ بشر می‌باید مورد توجه‌ قرار دهد به‌ شدت‌ كاهش‌ دهیم‌. باز هم‌ شمار كتاب‌هایی‌ كه‌ باید مطالعه‌ كند و فرا گیرد آن‌ قدر زیاد است‌ كه‌ از حدود وقت‌ او و محدوده‌ درك‌ او فراتر می‌رود. امروزه‌ تنها تهیه‌ كتابشناسی‌ در یك‌ موضوع‌، مستلزم‌ كوشش‌ فراوانی‌ از سوی‌ یك‌ نویسنده‌ است‌ و سرانجام‌ نیز روشن‌ می‌شود كه‌ هنوز بسیاری‌ از مطالب‌ ناگفته‌ مانده‌ است‌. (۱، ص‌ ۲۱۰-۲۰۹؛ ۲، ص‌ ۲۲۷)از دهه‌ ۱۹۳۰ میلادی‌ تصویر جهان‌ اطلاعاتی‌ از دیدگاه‌ بطلمیوسی‌ به‌ دیدگاه‌ كپرنیكی‌ دگرگون‌ شده‌ است‌. در دنیای‌ بطلمیوسی‌، كتابخانه‌ها و نهادهای‌ اطلاع‌رسانی‌ كلاسیك‌ مركز جهان‌ بودند. هر چند كه‌ كتاب‌ به‌ تعبیر «اورتگا وای‌ گاست‌» سازماندهی‌ خاصی‌ نداشت‌، اما رسانه‌ محوری‌ برای‌ انتقال‌ فرهنگ‌ و دانش‌ به‌ شمار می‌آمد. كتابخانه‌ها و نهادهای‌ اطلاع‌رسانی‌ دارای‌ كاركردهای‌ اجتماعی‌ روشن‌ بودند و در بسیاری‌ از كشورهای‌ غربی‌ ضمانت‌ این‌ اهداف‌ به‌ عهده‌ دولت‌ بود. در مجموع‌ مشخصه‌ دانش‌، ثبات‌ مفهومی‌ آن‌ بود و دانش‌ مربوط‌ به‌ رشته‌های‌ گوناگون‌ علمی‌، جهانی‌ به‌ هم‌ بسته‌ را شكل‌ می‌داد. نظام‌های‌ رده‌بندی‌ جهانی‌ منعكس‌كننده‌ (اندیشه‌ یك‌) جهان‌ به‌ هم‌ بسته‌ دانش‌، با ساختاری‌ عقلانی‌ هستند كه‌ ـ مثلاً ـ در فلسفه‌ نهفته‌ در رده‌بندی‌ «كولن‌» «رانگاناتان‌» و ساختار «پیمِست‌» نمود می‌یابند.اكنون‌ در یك‌ دنیای‌ اطلاعاتی‌ كپرنیكی‌ زندگی‌ می‌كنیم‌ كه‌ در آن‌، كتابخانه‌ها و نهادهای‌ اطلاع‌رسانی‌ سنتی‌ چیزی‌ جز سیاره‌های‌ آن‌ نیستند (۳). شاید واژه‌ كپرنیكی‌، بهترین‌ استعاره‌ نباشد، زیرا «مركز» اطلاعات‌ است‌، كه‌ عملاً نیز در هر جایی‌ مركزیت‌ دارد. از سوی‌ دیگر، مفهوم‌ «كپرنیكی‌» بیانگر دگرگونی‌ ریشه‌ای‌ در دیدگاه‌ جهانی‌ است‌. در واقع‌ بنا به‌ گفته‌ «پیتراینگ‌ورسن‌»، تغییرات‌ شكلی‌ جهان‌ اطلاعاتی‌ از دهه‌ ۳۰ به‌ این‌ سو را می‌توان‌ به‌ صورت‌ توالی‌ بطلمیوسی‌، كپرنیكی‌، نیوتنی‌ و اینشتاینی‌ توصیف‌ كرد. در جهان‌ اطلاعاتی‌ نیوتنی‌، اطلاعات‌ (همانند جاذبه‌) نیروی‌ مركزی‌ است‌ و به‌ سوی‌ جهان‌ اینشتاینی‌ حركت‌ می‌كند در جهان‌ اینشتاینی‌ زمان‌، انرژی‌ (اطلاعات‌) و ماده‌ (اسناد) با هم‌ ارتباط‌ متقابل‌ دارند. من‌ از واژه‌ «كپرنیكی‌» در مفهومی‌ گسترده‌تر استفاده‌ خواهم‌ كرد. این‌ كه‌ گفته‌ می‌شود كتابخانه‌ها سیاره‌ هستند ] و دیگر مركز جهان‌ نیستند [ با مثالی‌ باز نمودنی‌ است‌. «رزاك‌» می‌نویسد: «این‌ واقعیتی‌ غریب‌ است‌ كه‌ بحث‌ كنونی‌ درباره‌ اطلاعات‌ ربط‌ اندكی‌ به‌ كتابخانه‌ها دارد. با این‌ حال‌ كتابخانه‌های‌ محلی‌، شهری‌، و ایالتی‌ آمریكا بهترین‌ خدمات‌ مرجع‌ و كتابخوانی‌ را به‌ عموم‌ مردم‌ ارائه‌ می‌دهند» (۴، ص‌ ۱۷۲).هدف‌ مقاله‌ حاضر تحلیل‌ و بحث‌ درباره‌ پاره‌ای‌ از جنبه‌های‌ مرتبط‌ با مطالعه‌ بافتار اجتماعی‌ و تاریخی‌ نهادهای‌ اطلاع‌رسانی‌ است‌. انتخاب‌ سخنرانی‌ «اورتگاگاست‌» و ایده‌ی‌ تصاویر دگرگون‌شونده‌ دنیای‌ اطلاعاتی‌ به‌ عنوان‌ نقطه‌ آغاز بحث‌، به‌ آن‌ معنا است‌ كه‌ این‌ موضوع‌ را در چشم‌اندازی‌ گسترده‌، با علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ مرتبط‌ می‌دانم‌. اما این‌ چشم‌انداز گسترده‌ فقط‌ نقطه‌ آغازی‌ برای‌ تحلیل‌ و بحث‌ است‌. در پرداختن‌ به‌ دگرگونی‌های‌ تاریخی‌ و علوم‌ اطلاع‌رسانی‌، نخست‌ دریافت‌های‌ پیش‌ از جنگ‌ از علوم‌ اطلاع‌رسانی‌، سپس‌ چارچوب‌های‌ پس‌ از جنگ‌، و سرانجام‌ رویكردهایی‌ را بررسی‌ می‌كنم‌ كه‌ به‌ جنبه‌های‌ اجتماعی‌ و علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ توجه‌ ویژه‌ دارند.

دگرگونی‌های‌ تاریخی‌ و علوم‌ اطلاع‌رسانی‌

در طی‌ تاریخ‌ علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ طلیعه‌داران‌ آن‌ یعنی‌ علوم‌ كتابداری‌ و سندداری‌ كانون‌ توجه‌ پژوهش‌ها و چارچوب‌ نظری‌، چندین‌ بار تغییر كرده‌ است‌. دریافت‌های‌ دگرگون‌ شونده‌ از ساختار و محتوای‌ این‌ رشته‌ با تغییر در كاركردهای‌ اجتماعی‌ نهادهای‌ اطلاع‌رسانی‌، در تولید و انتقال‌ دانش‌، و با نظریه‌های‌ میان‌ رشته‌ای‌ یا نظریه‌های‌ برگرفته‌ شده‌ از دیگر رشته‌ها، تعیین‌ شده‌ است‌. در طول‌ سده‌ كنونی‌ اهداف‌ پژوهشی‌ مشخصی‌ درون‌ این‌ قلمرو مورد توجه‌ قرار گرفته‌ و موضوع‌های‌ دیگر به‌ كنار نهاده‌ یا كمابیش‌ به‌ كنار نهاده‌ شده‌اند. به‌ گفته‌ «واكاری‌» (۵، ص‌ ۱۷۰) درست‌ همان‌ گونه‌ كه‌ مفهوم‌ علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ در طول‌ تاریخ‌ دگرگون‌ شده‌، این‌ مفهوم‌ در میان‌ جوامع‌ گوناگون‌ علمی‌ و ملت‌هایی‌ كه‌ دارای‌ فرهنگ‌ متفاوت‌اند، متفاوت‌ است‌ (یعنی‌ می‌توان‌ برای‌ مطالعه‌ علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ در یك‌ بافتار تاریخی‌ و اجتماعی‌ از نگرش‌ هرمنوتیكی‌ استفاده‌ كرد.)

۱. دریافت‌های‌ پیش‌ از جنگ‌

در آغاز سده‌ بیستم‌، سنت‌ پژوهش‌ در علوم‌ كتابداری‌ یا مطالعات‌ كتابداری‌ اساساً انسانگرایانه‌ بود و جهت‌ آن‌ تا اندازه‌ زیادی‌ به‌ سوی‌ جنبه‌های‌ تاریخی‌ كتاب‌ها و كتابخانه‌ها بود. در دانمارك‌ این‌ امر در كتاب‌های‌ مهمی‌ بازتاب‌ می‌یابد كه‌ به‌ وسیله‌ «دال‌» ] ۶، ۷ [ در دهه‌ بیست‌ نوشته‌ یا ویراسته‌ شده‌ است‌. در ] منبع‌ شماره‌ [ (۶) تاریخ‌ كتاب‌ در بافتار تاریخ‌ عمومی‌ تمدن‌ بررسی‌ می‌شود و ۲ جلد از ۴ جلد ] منبع‌ شماره‌ [ (۷) درباره‌ تاریخ‌ كتاب‌ و كتابخانه‌ است‌. افزون‌ بر جنبه‌های‌ تاریخی‌، كاركردهای‌ اجتماعی‌ و تربیتی‌ كتابخانه‌ها به‌ موضوع‌ پژوهش‌ها ـ و خط‌مشی‌ها ـ تبدیل‌ شدند. كتابخانه‌ها در شكل‌گیری‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ جامعه‌، در روشنگری‌ و آموزش‌ (خودآموزی‌) شهروندان‌، حیاتی‌ و اساسی‌ شناخته‌ شدند.مقاله‌ «اورتگا وای‌ گاست‌» (۱ و ۲) به‌ بررسی‌ تاریخی‌ كاركردهای‌ شناخته‌ شده‌ اجتماعی‌ مجموعه‌ای‌ می‌پردازد كه‌ به‌ وسیله‌ كتاب‌ها، كتابداران‌ و كتابخانه‌ها پدید آمده‌ است‌. او در تحلیل‌ كوتاه‌ خود، تاریخ‌ و كاركرد اجتماعی‌ كتابخانه‌ را در هم‌ می‌آمیزد. با آن‌ كه‌ وی‌ فیلسوف‌ است‌ با دیدگاه‌ غالب‌ كتابخانه‌ها در دوره‌ بین‌ دو جنگ‌ موافق‌ است‌ كه‌ بموجب‌ آن‌، پژوهش‌گران‌ برجسته‌ علوم‌ كتابداری‌، كتابخانه‌ را یك‌ نهاد اجتماعی‌ می‌دانستند. «میكسا». (۵، ص‌ ۲۰۱) پارادایمی‌ را (با تعریف‌ آن‌ها به‌ عنوان‌ مجموعه‌ای‌ از نظریه‌ها) مطرح‌ كرده‌ كه‌ كتابخانه‌ را یك‌ نهاد اجتماعی‌ می‌داند. سرچشمه‌ این‌ پارادایم‌ پژوهشی‌ است‌ كه‌ پژوهندگان‌ مدرسه‌ عالی‌ كتابداری‌ دانشگاه‌ شیكاگو در دهه‌های‌ ۲۰ و ۳۰ انجام‌ دادند. «به‌ نظر «میكسا»...، این‌ نوع‌ نگاه‌ به‌ كتابخانه‌ شامل‌ توجه‌ به‌ تغییر اجتماعی‌ و فرهنگی‌ای‌ است‌ كه‌ پایه‌ منطقی‌ و بافتار وسیع‌تری‌ را در پاسخ‌ به‌ این‌ سئوال‌ كه‌ چرا كتابخانه‌ به‌ عنصر مهم‌ و ممتاز جامعه‌ تبدیل‌ شده‌، فراهم‌ می‌آورد» (۵، ص‌ ۲۰۲-۲۰۱).سنت‌ سندداری‌ بلژیكی‌ و فرانسوی‌ نیز دارای‌ اهمیت‌ است‌. اثر «اُت‌لِت‌»(۸) یك‌ تصویر تركیبی‌ كلی‌ از دانش‌ جهانی‌ (۸، ص‌ چهار) ارائه‌ می‌كند. این‌ كتاب‌ دارای‌ سه‌ بُعد مهم‌ است‌: نظام‌مند جامعه‌شناختی‌ و تاریخی‌ «اُت‌لِت‌» درباره‌ جامعه‌شناسی‌ كتابشناسی‌ سندداری‌) می‌نویسد:«كتاب‌ در اجتماع‌ متولد می‌شود شرایط‌ زمانی‌ و مكانی‌ جامعه‌ است‌ كه‌ به‌ آن‌ چهره‌ مناسب‌ می‌دهد شرایط‌ اجتماعی‌ است‌ كه‌ شكل‌های‌ مادی‌ یا معنوی‌ همكاری‌، راه‌های‌ تجاری‌ و غیرتجاری‌ نشر نوشتارها در اجتماع‌ را تعیین‌ می‌كند (۸، ص‌ ۲۹).»پیش‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، علوم‌ كتابداری‌ و سندداری‌ در بافتار تاریخی‌ و اجتماعی‌ به‌ هدف‌ خود نگاه‌ می‌كرد. علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ پس‌ از جنگ‌ پدیدار شد، هر چند كه‌ برای‌ نخستین‌ بار در دهه‌ شصت‌ بود كه‌ نهادینه‌ شد. تاریخ‌ علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ در نخستین‌ دهه‌های‌ آن‌ با حركتی‌ دوگانه‌ به‌ سوی‌ دامنه‌ای‌ وسیع‌تر و كانون‌ توجه‌ خاص‌ ] و ویژه‌ [ مشخص‌ می‌شود. این‌ حركت‌ بیش‌تر در گذار از علوم‌ كتابداری‌ به‌ علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ نمود می‌یابد. از سویی‌ دامنه‌ این‌ رشته‌ گسترش‌ یافت‌ و از بستر نهادهای‌ سنتی‌ كتابداری‌ اطلاع‌رسانی‌ فراتر رفت‌، و از سوی‌ دیگر كانون‌ تمركز و توجه‌ آن‌، خاص‌تر شد.در دهه‌ سی‌ میلادی‌ علوم‌ كتابداری‌ در زمینه‌ تاریخ‌ تمدن‌ و در زمینه‌ نظرات‌ مربوط‌ به‌ كاركردهای‌ اجتماعی‌ دارای‌ چارچوب‌ كاملاً منطقی‌ و یكپارچه‌ای‌ بود. در دهه‌ پنجاه‌ میلادی‌، پژوهش‌ در بازیابی‌ اطلاعات‌، یك‌ بنیاد علمی‌ ایجاد كرد. كوتاه‌ سخن‌ این‌ كه‌ افزایش‌ گستره‌ و تنگ‌ كردن‌ كانون‌ توجه‌، به‌ معنای‌ تغییر شكل‌ بنیادهای‌ نظری‌ از یك‌ بافتار دارای‌ علوم‌ اجتماعی‌ و انسانی‌ به‌ یك‌ پایه‌ علمی‌ نیز بود. به‌ گونه‌ای‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ دو مجموعه‌ از دانش‌ تجربی‌ داشتیم‌ كه‌ با هم‌ مرتبط‌ نبودند.

۲. چارچوب‌های‌ پس‌ از جنگ‌

در نخستین‌ مرحله‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، دامنه‌ این‌ رشته‌، اطلاعات‌ علمی‌ را به‌ طور عام‌، در برگرفت‌ و كانون‌ توجه‌ آن‌ به‌ نظام‌های‌ بازیابی‌ اطلاعات‌ محدود شد. از دهه‌ شصت‌ میلادی‌ طیف‌ گسترده‌ای‌ از موضوعات‌ محوری‌، متناسب‌ با تعداد بسیاری‌ از رشته‌های‌ فرعی‌، تدوین‌ شد كه‌ هر كدام‌ از آن‌ها دارای‌ مجموعه‌ دانش‌ رو به‌ رشدی‌ بودند. اگر نگاهی‌ از درون‌ بیفكنیم‌، می‌بینیم‌ كه‌ علوم‌ اطلاع‌رسانی‌ برای‌ یكپارچه‌ كردن‌ دانش‌ تجربی‌ برگرفته‌ از رشته‌های‌ فرعی‌ گوناگون‌ در یك‌ چارچوب‌ نظری‌ واحد، نیازمند یك‌ دیدگاه‌ ] فلسفی‌ [ كلی‌نگر بوده‌ است‌. دیدگاه‌ شناختی‌، نخستین‌ پاسخ‌ به‌ این‌ مسئله‌ است‌. مطالعه‌ ـ مثلاً ـ رفتار اطلاع‌یابی‌، گروه‌های‌ استفاده‌كننده‌ و نیازهای‌ آنان‌، و استفاده‌ از اطلاعات‌ در سازمان‌ها نشان‌ می‌دهد كه‌ بستر اجتماعی‌ رفتار اطلاعاتی‌، در سطح‌ گروه‌های‌ اقلیت‌، اهمیت‌ بیش‌تری‌ یافته‌ است‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.