سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

انتقال دانش و حفظ مهارت نیاز پیوسته فرایند جهانی شدن


انتقال دانش و حفظ مهارت نیاز پیوسته فرایند جهانی شدن

دانش از مغز انسان سرچشمه می گیرد و مبتنی بر اطلاعاتی است كه با تجربه , باورها وارزشهای شخصی , همراه با تصمیم و عمل وی , دگرگون و بارور می شود

سازمانها با ادامه‌ روند جهانی‌ شدن‌، به‌ طور پیوسته‌ با رقابت‌ جهانی‌ مواجه‌ هستند. برای‌ این‌ كه‌ این‌ سازمانها بتواننداز لحاظ رقابتی‌ توانمند باشند و در عین‌ حال‌ توان‌ رقابتی‌ خود را حفظ كند باید دانش‌ و مهارت‌ كاركنان‌ خود را یك‌ منبع‌حیاتی‌ و ضروری‌ بدانند. در این‌ مقاله‌ مدیریت‌ دانش‌ به‌ صورتی‌ اجمالی‌ مطرح‌ می‌شود و انتقال‌ دانش‌ و مهارت‌ درسازمانهایی‌ كه‌ در مقیاس‌ جهانی‌ فعالیت‌ می‌كنند مورد بحث‌ قرار می‌گیرد. همچنین‌ بر اهمیت‌ تكالیف‌ جهانی‌ در انتقال‌ دانش‌ ونقش‌ مدیریت‌ منابع‌ انسانی‌ در حفظ موفق‌ و مؤثر مهارت‌ تأكید خاص‌ گذاشته‌ می‌شود. برای‌ روشنتر شدن‌ موضوع‌، از یك‌سازمان‌ چند ملیتی‌ آلمانی‌ و شركت‌ وابسته‌ استرالیایی‌ آن‌ چند مثال‌ عینی‌ آمده‌ است‌. در این‌ مقاله‌ از اصطلاح‌ <تبعیدی> استفاده‌ شده‌ است‌، اما اهمیت‌ شهروندان‌ كشور میزبان‌ و همین‌ طور شهروندان‌ كشور سوم‌، در انتقال‌ مؤثر دانش‌ و حفظمهارت‌ نیز نباید نادیده‌ گرفته‌ شود.

● مقدمه‌

پیدایش‌ عصر دانش‌ به‌ عنوان‌ جزء لازم‌ اقتصادجهانی‌ تغییرات‌ چشمگیری‌ در محیط كسب‌ و كارایجاد كرده‌ است‌. به‌ گفته‌ لانك‌ (۱۹۹۷) اكنون‌دانش‌ و تجلی‌ آن‌ در مهارت‌ افراد، بزرگترین‌ دارایی‌در خلق‌ ارزش‌ برای‌ سازمانها به‌ شمار می‌رود.چون‌ محیط كسب‌ و كار دیگر محدود به‌ مرزهای‌ملی‌ نیست‌، اكثر شركتها، اعم‌ از كوچك‌ یا بزرگ‌،بخش‌ مهمی‌ از فعالیتهای‌ خود را خارج‌ از كشورمادر انجام‌ می‌دهند. با افزایش‌ سرمایه‌گذاری‌مشترك‌ بین‌المللی‌، دیگر مرز ملی‌ وجود خارجی‌ندارد و شركتها می‌توانند شعبه‌های‌ فرعی‌ و دفاترفروش‌ خود را در خارج‌ تأسیس‌ كنند.

اگر شركتها بخواهند در امر مدیریت‌ دانش‌ وهمین‌ طور در انتقال‌ مؤثر دانش‌ و مهارت‌ موجودخود، در داخل‌ سازمان‌ و به‌ ویژه‌ به‌ خارج‌ ازمرزهای‌ ملی‌، موفق‌ باشند این‌ تغییرات‌ بسیارارزشمند و حیاتی‌اند.

در آینده‌ دانش‌ به‌ صورت‌ داده‌ و اطلاعات‌ به‌روشهای‌ مختلف‌ ذخیره‌ می‌شود و در دسترس‌همگان‌ قرار می‌گیرد. این‌ دانش‌ همچنین‌ به‌ راههای‌مختلف‌ از قبیل‌ پست‌ الكترونیكی‌، گروه‌ افزار۷،اینترنت‌ و كنفرانس‌ ویدیوئی‌ منتقل‌ می‌شود. به‌این‌ معنی‌، فناوری‌ اطلاعات‌ را باید یك‌ ابزارضروری‌ در نظر گرفت‌، اما فناوری‌ و كاربرد آن‌ به‌خودی‌ خود مدیریت‌ دانش‌ یا در واقع‌ انتقال‌ دانش‌نیست‌.

امكانات‌ حاصل‌ از جدیدترین‌ پیشرفتهای‌فناوری‌ اطلاعات‌ اكنون‌ به‌ ظاهر فرایند سنتی‌ ومهم‌ مأموریت‌ افراد برای‌ انتقال‌ دانش‌ را تحت‌شعاع‌ قرار داده‌ است‌. اگر هزینه‌های‌ گزاف‌ لازم‌برای‌ مأموریت‌ افراد و خانواده‌های‌ آنها را به‌ خارج‌از كشور در نظر بگیریم‌، مفهوم‌ این‌ گفته‌ روشنترمی‌شود. هزینه‌های‌ سرسام‌ آور انجام‌ تكالیف‌جهانی‌ و افزایش‌ روزمره‌ آنها وجود سازمانهای‌جهانی‌ را برای‌ جستجوی‌ ابزارهای‌ راهبردیتر درارتباطات‌ بین‌ مرزی‌ ضروری‌ ساخته‌ است‌.

با وجود این‌، سازمانها با كنار گذاشتن‌مأموریتهای‌ جهانی‌ افراد به‌ سود شبكه‌های‌ارتباطات‌ و فناوری‌ پیشرفته‌، با دورنمای‌ واقعی‌مدیریت‌ و انتقال‌ ناكارآمد دانش‌ و در نتیجه‌ توسعه‌و حفظ ناكارآمد مهارت‌ روبه‌رو هستند.

پروساك‌ (۱۹۹۶) در این‌ باره‌ می‌گوید در این‌صورت‌ دانش‌ و مهار در ذهن‌ افراد باقی‌ می‌ماند وبنابراین‌ به‌ آنها محدود می‌شود. توربیورن‌(۱۹۹۷) اضافه‌ می‌كند كه‌ انتقال‌ دانش‌ و مهارت‌ به‌خارج‌ از مرزها مستلزم‌ انتقال‌ پیوسته‌ كاركنان‌ است‌و وظیفه‌ آنها این‌ است‌ كه‌ در خارج‌ هنجارهای‌شركت‌ را به‌ كار ببرند، فعالیتها را راه‌اندازی‌ كنند ویاد بدهند و یاد بگیرند. گاروین‌ (۱۹۹۳) نیزاستدلال‌ می‌كند كه‌ كسب‌ دانش‌ با روشهای‌غیرفعال‌ فوق‌العاده‌ مشكل‌ است‌ و برنامه‌های‌چرخشی‌ كاركنان‌ یكی‌ از توانمندترین‌ روشها برای‌انتقال‌ دانش‌ و حفظ مهارت‌ به‌ شمار می‌رود. دراین‌ صورت‌، برقراری‌ تماس‌ میان‌ افراد نباید كم‌اهمیت‌ تلقی‌ شود، مخصوصا در كسب‌ و كارجهانی‌ كه‌ در آن‌ درك‌ تفاوتهای‌ فرهنگی‌ مانندرفتار در محیط كسب‌ و كار، نگرشها، ذهنیتها وزبان‌ برای‌ موفقیت‌ سازمان‌ اهمیت‌ حیاتی‌ دارند.

● تعریف‌ دانش‌ و مهارت‌

تعاریف‌ زیادی‌ برای‌ دانش‌ و مهارت‌ در نوشته‌های‌پیشین‌ آمده‌ است‌، اما چون‌ این‌ تعاریف‌ وابسته‌ به‌بافتی‌ هستند كه‌ در آن‌ به‌ كار می‌روند ظاهراهیچكدام‌ قبول‌ عام‌ نیافته‌اند (سویبی‌، ۱۹۹۷). دراین‌ مقاله‌ دانش‌ و مهارت‌ را به‌ صورت‌ زیر تعریف‌می‌كنیم‌.

دانش‌ از مغز انسان‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و مبتنی‌ بر اطلاعاتی‌ است‌ كه‌ با تجربه‌، باورها وارزشهای‌ شخصی‌، همراه‌ با تصمیم‌ و عمل‌وی‌، دگرگون‌ و بارور می‌شود. این‌ اطلاعات‌ راشخص‌ تعبیر می‌كند و آنها را در موارد نیاز به‌كار می‌بندد. دانش‌ هر شخص‌ با دانش‌ فرددیگری‌ كه‌ همان‌ اطلاعات‌ را دریافت‌ می‌كندیكسان‌ نیست‌. دانش‌ همان‌ صورت‌ ذهنی‌ایده‌ها، واقعیتها، مفاهیم‌، داده‌ها و تكنیكهای‌ثبت‌ شده‌ در حافظه‌ انسان‌ است‌.

مهارت‌ درك‌ و دانش‌ عمیق‌ و تخصصی‌ در یك‌رشته‌ معین‌ است‌ كه‌ بسیار فراتر از حد متوسطاست‌. هر فرد ماهر می‌تواند در رشته‌ تخصصی‌خود دانش‌ و راه‌ حلهای‌ منحصر به‌ فرد وجدیدی‌ خلق‌ و پیدا كند. به‌ این‌ معنا، مهارت‌حاصل‌ تجربه‌، تربیت‌ و آموزش‌ است‌ كه‌ ازهمان‌ آغاز و به‌ تدریج‌، طی‌ یك‌ مدت‌ زمان‌طولانی‌ در شخص‌ ایجاد می‌شود و اساسا درهمان‌ شخص‌ باقی‌ می‌ماند.

همچنین‌ در حالی‌ كه‌ بسیاری‌ از مؤلفان‌۸ بر اهمیت‌تفاوت‌ بین‌ داده‌ها، اطلاعات‌ و دانش‌ تأكیدمی‌كنند، این‌ تفاوتها همواره‌ خیلی‌ آشكار نیستند.در این‌ صورت‌ دانش‌ و مهارت‌ را می‌توان‌ به‌صورت‌ سلسله‌ مراتب‌ نمایش‌ داد.دراین‌ شكل‌ دانش‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ مهارت‌ به‌ ترتیب‌ زیرشكل‌ می‌گیرند.

داده‌ها حول‌ واقعیات‌ ورویدادها پراكنده‌ و عینی‌ هستند. این‌ نكته‌ چیزی‌در مورد اهمیت‌ یا نامربوطی‌ خود داده‌ها نمی‌گوید(دونپورت‌ و پروساك‌، ۱۹۹۸، ۲۰۳). همین‌ طورداده‌ها مواد خام‌ لازم‌ برای‌ تولید اطلاعات‌ به‌ شمارمی‌روند. هوزمان‌ و گودمان‌ (۱۹۹۹، ۱۰۵) نیزداده‌ها را به‌ صورت‌ واقعیات‌ عینی‌ توصیف‌ كننده‌یك‌ رویداد، بدون‌ هرگونه‌ قضاوت‌، دورنما یابافت‌ توصیف‌ می‌كنند.

در این‌ صورت‌ داده‌ به‌ اضافه‌ درك‌ و معنا به‌اطلاعات‌ تبدیل‌ می‌شود. سپس‌ اطلاعات‌ شكل‌می‌گیرد و برای‌ منظور خاصی‌ سازماندهی‌می‌شود (دونپورت‌ و پروساك‌، ۱۹۹۸، ۵; ویگ‌،۱۹۹۳، ۷۳). نتیجه‌ تحلیل‌ داده‌ها به‌ این‌ معناست‌،زیرا معنی‌، درك‌، مناسبت‌ و هدف‌ به‌ داده‌ها اضافه‌می‌شود و از این‌ رو اطلاعات‌ شكل‌ می‌گیرد. به‌نظر دراكر (۱۹۸۸) اطلاعات‌ همان‌ داده‌ هاست‌ كه‌مناسبت‌ و هدف‌ به‌ آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌، در حالی‌كه‌ هوزمان‌ و گودمان‌ (۱۹۹۹، ۱۰۵) اطلاعات‌ رابه‌ صورت‌ نقاطی‌ تعریف‌ می‌كنند كه‌ آنها را گردهم‌می‌آورند، در بافت‌ قرار می‌گیرند و پس‌ ازافزوده‌شدن‌ دورنما به‌ ذهن‌ افراد تحویل‌ می‌شوند.

فرد با دستكاری‌ اطلاعات‌ به‌ منظورقانع‌كردن‌، توصیف‌ كردن‌ و برانگیختن‌، و با تلفیق‌تجربه‌ ارزشها و باورهای‌ شخصی‌ (ویگ‌، ۱۹۹۳،۷۳) و همچنین‌ اطلاعات‌ بافتی‌ و بینش‌كارشناسانه‌ (دونپورت‌ و پروساك‌، ۱۹۹۸، ۵)اطلاعات‌ را به‌ دانش‌ تبدیل‌ می‌كند. در این‌ صورت‌چون‌ دانش‌ با انباشت‌ اولیه‌ دانش‌ فرد و جریان‌اطلاعات‌ جدید شكل‌ می‌گیرد (فی‌ و پروساك‌،۱۹۹۸) باید آن‌ را برخاسته‌ از فرد در نظر گرفت‌. ازاین‌ لحاظ هر فرد دانش‌ مربوط به‌ خود را شكل‌می‌دهد. به‌ عنوان‌ مثال‌، دانشی‌ كه‌ با مطالعه‌ یك‌كتاب‌ در فرد ایجاد می‌شود با دانشی‌ كه‌ فرد دیگری‌از مطالعه‌ همین‌ كتاب‌ به‌ دست‌ می‌آورد متفاوت‌است‌ (كورت‌، ۱۹۹۷). این‌ بدان‌ دلیل‌ است‌ كه‌ باتوجه‌ به‌ آموخته‌ها و تجربه‌های‌ هر فرد و در نتیجه‌تعبیر پیام‌ كتاب‌، داده‌های‌ كتاب‌ به‌ صورتهای‌متفاوتی‌ به‌ اطلاعات‌ تبدیل‌ خواهند شد.

بنابراین‌ اختلاف‌ میان‌ دانش‌ و مهارت‌ رامی‌توان‌ به‌ عمق‌ دانش‌ نسبت‌ داد. مهارت‌ دانش‌عمیقتری‌ در یك‌ رشته‌ معین‌ است‌ كه‌ با تجربه‌،آموزش‌ و تربیت‌ در بلند مدت‌ بارور می‌شود وباید از همان‌ ابتدا و به‌ تدریج‌ در فرد شكل‌ بگیرد(استارباك‌، ۱۹۹۲; سویبی‌، ۱۹۹۷).

چون‌ هر فرد دانش‌ خود را با تبدیل‌ و باروری‌اطلاعات‌ به‌ دست‌ می‌آورد (فی‌ و پروساك‌،۱۹۹۸) این‌ دانش‌ به‌ راحتی‌ به‌ افراد دیگر منتقل‌نمی‌شود. كاركنان‌ آگاه‌ با انتقال‌ دانش‌ خود از طریق‌سخنرانی‌، گردهمایی‌، نمایش‌، آموزش‌ ضمن‌خدمت‌، همین‌ طور با نمایش‌ نحوه‌ اجرای‌ كارها،با دادن‌ اطلاعات‌ اضافی‌ یا دستور عملهای‌ مفیدبرای‌ انجام‌ یك‌ وظیفه‌ معین‌ می‌توانند بر فراینددانش‌آموزی‌ همكاران‌ خود تأثیر بگذارند و آنها رادر یك‌ رشته‌ معین‌ آموزش‌ بدهند یا تربیت‌ كنند. باوجود این‌ یاد گیرنده‌ این‌ دانش‌ را به‌ صورت‌ داده‌دریافت‌ می‌كند .در اینجا نیزفرایند خلق‌ دانش‌ به‌ صورت‌ زیر شروع‌ می‌شود;گیرنده‌ با افزودن‌ معنا داده‌ها را به‌ اطلاعات‌ تبدیل‌می‌كند، سپس‌ با ارزشها و باورهای‌ شخصی‌ خوداطلاعات‌ دریافتی‌ را بارور می‌سازد و از این‌رو ازطریق‌ كاربرد شخصی‌ اطلاعات‌ بارور شده‌ دانش‌فردی‌ خود را تشكیل‌ می‌دهد. به‌ این‌ معنا فردمی‌تواند داده‌ها یا اطلاعات‌ را منتقل‌ كند، اما خوددانش‌ باید در مغز گیرنده‌ شكل‌ بگیرد.

در نتیجه‌ اگر بخواهیم‌ مهارت‌ را در داخل‌ یك‌سازمان‌ به‌ همه‌ افراد منتقل‌ كنیم‌ باید كارشناسان‌خبره‌ را به‌ جاهای‌ مختلف‌ سازمان‌ انتقال‌ بدهیم‌.خود >كارشناسان‌< باید منتقل‌ شوند زیرا دانش‌ دراختیار فردی‌ است‌ كه‌ می‌تواند مهارت‌ خود را هرجا كه‌ لازم‌ بداند به‌ كار ببرد. هر >كارشناس‌<می‌تواند افراد دیگر را آموزش‌ بدهد و تربیت‌ كند.اما این‌ فرایند شخص‌ گیرنده‌ را به‌ یك‌ فرد آگاه‌ یاكارشناس‌ تبدیل‌ نمی‌كند. همان‌ طور كه‌ قبلاگفتیم‌، مهارت‌ از همان‌ ابتدا به‌ صورت‌ تدریجی‌ وطی‌ یك‌ مدت‌ زمان‌ طولانی‌ در شخص‌ ایجادمی‌شود و در وی‌ باقی‌ می‌ماند. مهارت‌، بر خلاف‌اطلاعات‌، نمی‌تواند به‌ افراد دیگر منتقل‌ شود(سویبی‌، ۱۹۹۷).

با توجه‌ به‌ مشخصه‌های‌ دانش‌ و مهارت‌ كه‌تا اینجا در این‌ مقاله‌ توصیف‌ شده‌ است‌، اهمیت‌راهبردی‌ و حیاتی‌ حفظ و نگه‌ داری‌ افراد آگاه‌ وكارشناس‌ در سازمان‌ آشكار می‌شود. این‌ افراددانش‌ خود را، كه‌ غالبا اختصاصی‌ شركت‌،فناوری‌، صنعت‌ یا حتی‌ یك‌ ناحیه‌ خاص‌ است‌،در بلند مدت‌ به‌ دست‌ می‌آورند. معمولا تعیین‌جانشین‌ آنها پر هزینه‌ و وقت‌ گیر است‌.

چون‌ مهارت‌ را نمی‌توان‌ منتقل‌ كرد، كسانی‌كه‌ >از شركت‌ خارج‌ می‌شوند< دانش‌ و مهارت‌خود را همراه‌ خود می‌برند. بنابراین‌ حفظ ونگهداری‌ این‌ دانش‌ در داخل‌ سازمان‌ فوق‌ العاده‌ پراهمیت‌ است‌. این‌ مهم‌ فقط به‌ طریق‌ زیر حاصل‌می‌شود; تربیت‌ سایر كاركنان‌ در آن‌ زمینه‌ خاص‌ به‌گونه‌ای‌ كه‌ بتوانند دانش‌ خود را به‌ تدریج‌ و طی‌یك‌ زمان‌ مناسب‌ شكل‌ بدهند و كارشناسان‌به‌طور منظم‌ دانش‌ خود را به‌ آنها منتقل‌ كنند.

در سطح‌ بین‌ مرزی‌، اهمیت‌ راهبردی‌ حفظدانش‌ و مهارت‌، در فرایند بازگردانی‌ به‌ وطن‌>تبعیدیها<ی‌ مأمور به‌ انجام‌ تكالیف‌ بین‌المللی‌بازتاب‌ پیدا می‌كند. باز گردانی‌ ضعیف‌ و نامناسب‌این‌ تبعیدیها منجر به‌ كاهش‌ تعداد كاركنانی‌می‌شود كه‌ تجربه‌ بین‌المللی‌ دارند و همچنین‌دانش‌ و مهارت‌ آنها در مورد كشورهای‌ خارجی‌،فرهنگهای‌ اقوام‌ مختلف‌ و بازارهای‌ بین‌المللی‌منحصر به‌ فرد است‌. این‌ مسئله‌ یك‌ مانع‌ بالقوه‌بزرگ‌ در برابر موفقیت‌ فرایند جهانی‌ شدن‌ است‌ وبنابراین‌ بسیار گران‌ تمام‌ می‌شود (آلن‌ و آلوارز،۱۹۹۸).

نویسنده:

اسلایك‌ بیندر - الان‌ فیش‌

مترجم:

جهانشاه‌ میرزابیگی‌,مترجم‌ و ویراستار دانشگاه‌ پیام‌ نور،

یادداشتها

۱.برای‌ فهرست‌ مفصلتری‌ از تعاریف‌، لایبووتیز (۱۹۹۹)را ببینید.

۲.WWW.Knowledge-nurture. com/...sf/pages/

definitions

۳.مصاحبه‌، ۲۹ ژوئن‌، ۱۹۹۹.

۴.مصاحبه‌، ۲۹ ژوئن‌، ۱۹۹۹.

۵.مصاحبه‌، ۲۹ ژوئن‌، ۱۹۹۹.

۶.مصاحبه‌، ۲۹ ژوئن‌، ۱۹۹۹.

۷.مصاحبه‌، ۲۹ ژوئن‌، ۱۹۹۹.

۸.مصاحبه‌، ۲۹ ژوئن‌، ۱۹۹۹.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.