چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تردد در این مسیر فقط حق من است


تردد در این مسیر فقط حق من است

در تئوری بازی ها, مبتنی بر بررسی احتمالات, اساسی ترین مسئله, بررسی امكانات است اگر موضوعی «امكان» داشت, پس «احتمال» هم خواهد داشت تا چیزی امكان نداشته باشد, احتمال وقوع آن غیرممكن است آنجا كه سیاست, عرصه ممكنات است, استراتژی عرصه تنظیم احتمالات مبتنی بر ممكنات خواهد بود

حوزه استراتژی و دكترین فقط سیاسی نیست و مجموعه ای گسترده از حوزه های سیاسی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی و اجتماعی را در بر می گیرد؛ اما از آنجا كه روزنامه صفحه ای مستقل برای مباحث استراتژیك ندارد، مقاله را در صفحه سیاسی درج می كند.این مجموعه مباحث حاصل تازه ترین دیدگاه های دكتر حسن عباسی است كه بسیاری از خوانندگان با دیدگاه های ایشان آشنایند. همشهری ضمن درج این دیدگاه از اظهار نظر و دیدگاه های تازه صاحب نظران استقبال می كند.تئوری بازی ها، یك روش عمومی در تصمیم سازی های استراتژیكی و تاكتیكی است كه مدل های گوناگونی دارد.

در این نوشتار- كه متن ویرایش شده كنفرانسی است كه اخیراً در تالار وحدت دانشگاه تبریز ایراد گردید- سعی شده است با استفاده از یكی از ساده ترین مدل ها در تئوری بازی ها، برای آشنایی عموم مخاطبان با چگونگی روند علمی تصمیم سازی، مبتنی بر بررسی احتمالات، مسئله كشمكش میان آمریكا با ایران بر سر بهره مندی از انرژی هسته ای مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد و البته برای آسان سازی فهم آن، تلاش شده است كه از ابعاد پیچیده و فنی آن- به ویژه از به كاربردن مفاهیم تخصصی- حتی الامكان صرفنظر و پرهیز شود. در جهان پرآشوب امروز كه روند تحولات، شتاب گسترده ای یافته است، بهره مندی از عنصر تصمیم سازی در ابعاد حرفه ای آن، مهمترین گزینه برای بقاء یك امت - كشور است. امید اینكه طرح روش های تصمیم سازی در طرح ریزی استراتژیك در سطح جامعه، موجب آشنایی هر چه بیشتر عموم با این روش ها گردد.

● امكان و احتمال

در تئوری بازی ها، مبتنی بر بررسی احتمالات، اساسی ترین مسئله، بررسی امكانات است: اگر موضوعی «امكان» داشت، پس «احتمال» هم خواهد داشت؛ تا چیزی امكان نداشته باشد، احتمال وقوع آن غیرممكن است. آنجا كه سیاست، عرصه ممكنات است، استراتژی عرصه تنظیم احتمالات مبتنی بر ممكنات خواهد بود.

ركن اساسی در بررسی احتمالات اقدام از سوی طرفین منازعه، «بلوف سنجی» است. بلوف سنجی، از طریق «امكان سنجی» ارزیابی می شود.بلوف های تكنیكی، تاكتیكی یا استراتژیكی، به سه دسته تقسیم می شوند:

۱- بلوف سفید: اینكه فرد مشخصی (فرضاً جورج) مدعی است كه می تواند یكصد متر روی ریل راه آهن قدم بزند بدون اینكه بیفتد. در اینجا هم مدعی (جورج) مشخص است، هم مدعای او امكان پذیر. پس هر دو بخش مسئله شفاف است.

۲- بلوف خاكستری: اینكه فرد مشخصی (فرضاً همان آقای جورج) مدعی است كه می تواند روی آب راه برود بدون اینكه غرق شود. در اینجا، مدعی (جورج) مشخص است، اما مدعای او (راه رفتن روی آب) امكان پذیر نمی نماید. لذا یك بخش مسئله مبهم است.

۳- بلوف سیاه: اینكه گفته شود فرد نامشخصی، مدعی است كه می تواند روی آب راه برود بدون اینكه غرق شود. در اینجا، هم مدعی و هم مدعا، هر دو مبهم هستند.

در سیاست استراتژیك، یكی از مهم ترین مسائل، تشخیص صحت و سقم بلوف خاكستری است؛ زیرا بسیاری از ادعاها در صحنه جهانی، از این جنس هستند. اگر تشخیص صحت بلوف ها، به دقت صورت نگیرد، تصمیم متقابل در برابر آنها، قطعاً تصمیمی انفعالی و فاجعه زا خواهد بود.

پس «بلوف سنجی» مبتنی بر «احتمال سنجی» و «احتمال سنجی» مبتنی بر «امكان سنجی» است.

ساده ترین روش امكان سنجی در یك منازعه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی یا نظامی،تهیه «ترتیب نیرو» و «تركیب نیرو» است.«ترتیب نیرو» ، تنظیم و برآورد توانمندی و استعداد نرم افزاری و سخت افزاری حریف در ۶ حوزه نیروی انسانی، تجهیزات، تأسیسات، منابع مالی، منابع زمانی و استراتژی و تاكتیك اتخاذشده است.

همچون مدیر یك تیم فوتبال كه در هنگام مسابقه، با توجه به آرایش و توانمندی تیم حریف در زمین بازی، تیم خود را آرایش می دهد، یك مدیر استراتژیك یا تاكتیكی نیز پس از «ترتیب نیرو» ی حریف، به «تركیب نیرو» ی جبهه خود می پردازد.

«تركیب نیرو» ، تنظیم و برآورد توانمندی و استعداد نرم افزاری و سخت افزاری خود، در ۶ حوزه نیروی انسانی، تجهیزات، تأسیسات، منابع مالی، منابع زمانی و استراتژی و تاكتیك اتخاذ شده، نسبت به «ترتیب نیرو» ی حریف است.

هرگاه «ترتیب نیرو» ی حریف، به روز، تنظیم و برآورد شد و سپس «تركیب نیرو» ی خودی، در نسبت با آن به روز، تنظیم گردید، آنگاه «امكان سنجی» ممكن خواهد بود. پس از این مرحله، بلوف سنجی و سنجش احتمالات، امكان پذیر است.

● غلو و بلوف

در تنظیم «ترتیب نیرو» ی حریف، توجه به روانشناسی استراتژیست ها و سیاستمداران كشور حریف ضروری است.

برای مثال، استراتژیست های آمریكایی، به دلیل تفوق سیاسی، اقتصادی و نظامی كشورشان، همواره از موضع بالا برخورد كرده و تكبر ویژه آنگلوساكسنی خود را به نمایش می گذارند. به زعم آنها، بازی «پوكر» تبلور تفوق آمریكایی در صحنه است و چون ذات «پوكر» بر بلوف است، همواره استراتژیست های آمریكایی در كنار سیاستمداران و اصحاب رسانه های آن كشور، مثلثی را شكل می دهند كه قلب آن را «اغراق» ، «غلو» و «بلوف» رقم می زند.

نكته اساسی این است كه اگر رژیم آمریكا بداند در اقدام به كاری به طور نسبی موفق خواهد بود، برای عملی ساختن آن، لحظه ای درنگ نخواهد كرد؛ مثال كشور عراق، مهم ترین گواه این مسئله است؛ آنگاه كه زمان اقدام علیه عراق رسید، مسئله ای به نام شورای امنیت برای آمریكا و انگلیس و سایر اعضای محور «آنگلوزاینیست رژیمز» Anglo-Zionist Regimes موضوعیت نداشت.

اصرار گسترده آمریكا برای پرونده سازی علیه ایران و كشاندن آن به شورای امنیت، سه مسئله را به ذهن متبادر می سازد:

- با این اصرار، آمریكا مسئله مواجهه خود با ایران را در سطح افكار عمومی جهانی با هدف «عادی سازی» و تخلیه هیجانات، تعمیم می بخشد.

- این اصرار، حكایت از محدودیت های آمریكا در مواجهه با ایران دارد. در واقع، این كشور به جای برخورد عملی از جنس تهدید سخت، در فضاسازی تهدید نرم باقی مانده است.

- یا اینكه هدف آمریكا از این اصرار _ با توجه به محدودیت های آن در مواجهه با ایران - تدارك یك ائتلاف جهانی است . وجه مشترك هر سه مسئله، اغراق در موضوع به نیت تأمین عقب نشینی و «وادادن» ایران است.

● یك درد بدون درمان: بهانه

در تبیین خط مشی Gate-way تهدید رژیم آمریكا علیه ایران، مبتنی بر تئوری بازی ها، «بهانه شناسی» یك اصل اساسی است. یك استراتژیست برای «كیش» و «مات» حریف، در صحنه بازی، ابتدا به دنبال تبیین یك «بهانه» رفته و با تبلیغات گسترده، موضوع «بهانه» را «مسئله» حریف می كند.

آمریكا طی سال های گذشته چهار موضوع را مورد «بهانه» قرار داده و با عظیم ترین و حجیم ترین تبلیغات گسترده در طول تاریخ تبلیغات مدرن، آنها را به مسئله ایران و جهان تبدیل كرده است:

۱- بهانه تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای. با توجه به اینكه جمهوری اسلامی بارها اعلام نموده است كه فقط با نیت اهداف اقتصادی به دنبال دستیابی به انرژی هسته ای است، اما آمریكا و سایر اعضای محور رژیم های آنگلوصهیون، همچنان بر طبل این بهانه می كوبند و به سختی تلاش می كنند تا بهانه خود را به كرسی بنشانند.

آمریكا، تنها كشور استفاده كننده از سلاح هسته ای در جهان(به ترتیب، ابتدا پرتاب بمب هیدروژنی در هیروشیما و ناكازاكی ژاپن در جنگ دوم جهانی و بهره گیری از بمب های حاوی اورانیوم ضعیف شده در مناقشه كوزوو در بالكان و به كاربردن سلاح های نوترونی در تورابورای افغانستان در سال ۱۳۸۰ و در نزدیكی فرودگاه بغداد در ۱۳۸۲) است. بنا به گفته محمد البرادعی- دبیر كل آژانس انرژی اتمی كه به دلیل ایفای نقش ویژه در اطاله روند پرونده سازی هسته ای برای ایران، از سوی نهادهای صهیونیستی، جایزه ویژه صلح را دریافت نمود- در جهان ۲۷۰۰۰ كلاهك اتمی وجود دارد. در شرایطی جهان آنگلوساكسن، ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای متهم می كند كه بیش از نیمی از كل كلاهك های هسته ای جهان - یعنی ۱۵۰۰۰ كلاهك - تنها در اختیار كشورهای محور آنگلوصهیون است.

۲- بهانه حمایت ایران از تروریسم. این بهانه نیز در شرایطی مطرح می شود كه جهان آنگلوصهیون در دو قرن اخیر، منشأ پیدایش و گسترش انواع تروریسم مدرن است؛ منشأ و عامل سایكوتروریسم Psycho-Terrorism، تكنوتروریسم Techno-Terrorism، مدیاتروریسم Media-Terrorism، اكوتروریسم Eco-Terrorism، اكانوتروریسم Econo-Terrorism، ناركوتروریسم Narco-Terrorism، بیوتروریسم Bio-Terrorism، ایدئوتروریسم Idea-Terrorism و ... .

۳- بهانه نقض حقوق بشر از سوی ایران. باید توجه داشت كه آمریكا- مجری طرح گوانتانامو، ابوغریب در عراق ، شكنجه گاه های هوایی بین قاره ای و ... - این اتهام را مبنای بهانه قرار داده است.

۴- بهانه فقدان دموكراسی در ایران. این بهانه نیز از سوی كشوری چون آمریكا مطرح می شود كه از سه زاویه قابل تأمل است:

الف- آمریكا خود یكی از غیردموكراتیك ترین كشورهای جهان است. در طول بیش از ۱۵۰ سال گذشته، در این كشور تنها از دو حزب، دو نفر انتخاب و در یك سیستم رفراندوم بسیار ضعیف و ناعادلانه، درنهایت یكی از آنها وارد كاخ سفید می شود.

ب- بیش از ۹۰ درصد كشورهای دوست و هم پیمان آمریكا در جهان را حكومت های دیكتاتوری سلطنتی یا جمهوری های كودتایی سرهنگان و ژنرال ها تشكیل می دهند.

ج- در سال های اخیر، در هر نقطه از جهان كه با استفاده از قواعد نسبی دموكراسی، رأی مردم برتافته شده است، نتیجه برای آمریكا، غیرقابل تصور و فاجعه بار بوده است. به سادگی می توان دموكراسی گریزی آمریكا در برنتافتن و مخالفت با نتیجه انتخابات عمده سال ۱۳۸۴ در كشورهای ایران، بولیوی، عراق، فلسطین و ... را مشاهده نمود.

در تئوری بازی ها، نسبت به «بهانه شناسی» ، برای طرح ریزی استراتژیك، در شرایط تنوع بهانه ها از سوی حریف، توجه به دو نكته ضروری است:

- ابتدا اینكه به هیچ وجه نباید به بهانه جویی حریف تن داد: هر نوع «اعتمادسازی» نسبت به بهانه جویی حریف، نتایج فاجعه بار استراتژیكی را در برخواهد داشت.

- و دیگر اینكه اگر به بهانه اول تن در داده شد، اما حریف به مقاصد مورد نظر از بهانه جویی هایش نرسید، قطعاً و یقیناً به سراغ موارد بعدی در فهرست بهانه ها خواهد رفت.

البته ممكن است این تلقی وجود داشته باشد كه در بازی با بهانه های حریف، می توان «زمان» را با «اعتمادسازی» خرید. باید توجه داشت كه این تلقی در ابعاد تاكتیكی شاید مؤثر باشد، اما در بعد استراتژیكی و در میان مدت و درازمدت، همان نتایج فاجعه بار مترتب بر بحث اعتمادسازی را در پی خواهد داشت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.