دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نوجوان و شعر


اگر به كارنامه شاعران شعر ِ نوجوان نگاهی اجمالی بیندازیم, در طول سالهای اخیر, تلاشهای نسبتا ً خوبی را ملاحظه می كنیم شعر نوجوان پس از تعریف نوجوان معنی پیدا می كند, در تعریف ِ نوجوانی باید به چند نكته توجه داشته باشیم, نوجوانی سنی است بین كودكی و جوانی, بنابراین بدون توجه به تعریف كودك و ویژگیهای وی و نیز بدون توجه به بزرگسال ـ اعم از جوان و میانسال ـ نمی توانیم تعریف ِ درستی از نوجوان به دست دهیم

اگر به كارنامه شاعران شعر‌ِ نوجوان نگاهی اجمالی بیندازیم، در طول سالهای اخیر، تلاشهای نسبتا‌ً خوبی را ملاحظه می‌كنیم. شعر نوجوان پس از تعریف نوجوان معنی پیدا می‌كند، در تعریف‌ِ نوجوانی باید به چند نكته توجه داشته باشیم، نوجوانی سنی است بین كودكی و جوانی، بنابراین بدون توجه به تعریف كودك و ویژگیهای وی و نیز بدون توجه به بزرگسال ـ‌ اعم از جوان و میانسال ـ نمی‌توانیم تعریف‌ِ درستی از نوجوان به دست دهیم. كودك فیلسوف شاعری است كه گاه به كشف روابط علت و معلولی محیط پیرامون خود می‌پردازد وگاه با نگاه شاعرانه از آنچه «نیست» مفهومی پدید می‌آورد و به تبع آن روابطی را می‌سازد كه اگر منحصر‌به‌فرد نباشد، فقط در دنیای كودكی و گروه سنی كودكان معنی پیدا می‌كند.فرآیند تربیت و آموزش و كشف و شهود، در كودك به سرعتی شگفت‌انگیز اتفاق می‌افتد، گاه آموزش و تربیت توسط خانواده و مربی انجام می‌شود و گاه توسط طبیعت و عناصر محیط پیرامون كودك، درواقع كودك به یك مربی درونی مجهز است، تربیت‌شونده و تربیت‌كننده در درون وجود كودك هم‌زمان با هم زندگی می‌كنند، رشد می‌كنند، تعامل دارند، به كشف می‌رسند و استدلال می‌كنند و رفتار تازه‌ای را در مقابل عناصر و اشیاء و اطرافیان به‌دست می‌دهند. گاه عوامل محیطی در تربیت كودك نقش مستقیم دارند و گاه نقش غیر مستقیم: بگو نگو، بیا نیا، بكن، نكن، برو نرو همه و همه ابزارهای كلامی است كه ما با آنها به‌عنوان والد و مربی، مستقیم سر و كار داریم، در عین حال پایه‌های شكل‌گیری شخصیت نوجوان در كودكی ریخته می‌شود. عینی‌گرایی از ویژگیهای كودك است، آنچه كودك می‌بیند و آنچه می‌شنود از امكانات اصلی ارتباط وی با محیط اطراف هستند. عدم شناخت نسبت به محیط اطراف، عدم ‌آگاهی نسبت به اسامی اشیاء و عناصر طبیعت و آدمها عامل اصلی خلاقیت و آزادسازی تخیل كودك است، شما به‌عنوان یك فرد بزرگسال تا با كسی صحبت نكرده باشید و نام او را نپرسیده باشید، ممكن است هزار نام از ذهنتان بگذرد، همهٔ این نامها می‌تواند متعلق به آن فرد باشد، اما به محض اینكه نام او را می‌فهمید ۹۹۹ گزینه از ذهن شما پاك می‌شود، نحوه كاركرد ذهن كودك نسبت به محیط، مشابه این اتفاق است. كودك تا زمانی كه به حكم قطعی دربارهٔ واقعیتهای پیرامون خود نرسیده باشد خیالبافی می‌كند، اما به محض اینكه به «دانایی» دربارهٔ اشیا و عناصر محیط اطراف می‌رسد، كاركرد تخیل ضعیف می‌شود؛ درصورتی‌كه خیال و دانایی، به صورت متعادل به رشد برسند، فرد خلاقیت دوران كودكی خود را با خود به نوجوانی نیز خواهد آورد، اما در صورتی كه خیال تضعیف و دانایی تقویت شود و تأكید مداوم ما به‌عنوان مربی بر «این است و جز این نیست» ها باشد، كاركرد خلاق ذهن را در كودك یا نوجوان كند خواهیم كرد. ورود به دنیای كلمات، نام‌گذاری كردن برای اشیاء و عناصر محیط می‌تواند آغازی سرشار از خیال‌انگیزی باشد و یا آغازی برای ورود به مسیر كندی تخیل و در ادامه رشد خلاقیت. بنابراین بسته به نوع استفاده از واژگان و جملات، مربی یا والد می‌تواند این دو مسیر را برای كودك تعیین كند. یكی از ابزار ما برای به رشد رساندن تخیل كودك شعر است، شعر علاوه بر اینكه خیال كودك را تقویت می‌كند، به او دربارهٔ محیط پیرامون شناخت می‌دهد، بایدها و نبایدها را مستقیم و غیر مستقیم برای او طرح می‌نماید و تنشهای عاطفی او را كم می‌كند و كودك را از تنهایی درمی‌آورد، نوعی آینگی در شعر وجود دارد كه علاوه بر ساختن چهره‌ای از كودك برای خود‌ِ او، وی را برای ورود به دنیای نوجوانی و در نتیجه رسیدن به كمال در مسیر سن عقلی و سن تقویمی و سن ادبی آماده می‌سازد، در بحث سن عقلی و تقویمی نیازی به توضیح نیست و همگان واقفند كه سن تقویمی، سنی است كه بنا به تاریخ تولد كودك تعیین می‌گردد و سن عقلی بنا به رشد هوشی وی اما سن ادبی كودك، نوجوان، جوان و بزرگسال را میزان رشد گنجینهٔ لغات، توانایی عبارت‌سازی و مفهوم‌یابی و رسانایی مفهوم توسط واژگان و به زبان دیگر، رشد ساختار زبان در گویش و نوشتار تعیین می‌نماید، عوامل متعددی در رشد سن ادبی كودك نقش دارند از جمله خواندن، شنیدن متون ادبی شامل شعر و داستان و نثر ادبی، تمرین در بیان شفاهی، سلیقه كودك در به‌كارگیری ادبیات شفاهی مخصوص به خود تا حدود زیادی بستگی به ادبیات خاص گفتاری پدر ومادر و در مرحله بعد تلویزیون و رادیو دارد، بنابراین تعریف، سن ادبی كودك ممكن است از سن ادبی نوجوانی كه همزمان با او در جامعه رشد می‌كند نیز بالاتر باشد. آنچه در رشد سن ادبی كودك، نوجوان، جوان و بزرگسال مؤثر است خواندن، شنیدن و نوشتن است، با این همه ممكن است فردی توانایی نوشتن خلاق را نداشته باشد اما سن ادبی او و سلیقه ادبی او بالاتر از هم‌سن و سالان خود باشد. بنابه این تعریف ما می‌توانیم برای هر طیف سنی، یعنی كودك، نوجوان و جوان، سن ادبی تعیین كنیم، حتی می‌توان برای آحاد افراد جامعه نیز سن ادبی تعیین كرد در‌صورتی‌كه سطح سواد ادبی كودكان و نوجوانان در هر دورهٔ زمانی بیشتر از دوره‌های قبل باشد، می‌توان سن ادبی بالاتری را نسبت به دوره‌های پیشین برای گروه كودكان و نوجوانان تعیین كرد. بسیاری از اوقات می‌شنویم كه بزرگ‌ترها می‌گویند: «بچه‌ها چقدر باهوش شده‌اند»! یا «بچه‌های امروز چقدر زبان دارند، ما وقتی بچه بودیم جرئت نداشتیم پیش بزرگ‌ترها حرف بزنیم كه این جرئت و شهامت در زبان آوری بستگی به تمرین و ایجاد فضای گفتار شفاهی و میزان تغذیه شنیداری دارد كه ما برای كودكان فراهم می‌سازیم. سهم شعر كودك و نوجوان در بالا بردن سطح سلیقه ادبی و نیز سن ادبی كودك و نوجوان، سهم كمی نیست. شعر كودك در نمونه‌های ارائه شده به كودكان، منجر به گسترش دایرهٔ واژگان، برون‌ریزی عاطفی، بالا بردن نشاط در كودكان رشد منطق زبان، ساختمند شدن زبان و بازسازی تخیل كودكانه و رشد تخیل كودك می‌شود. عینی‌گرایی در شعر كودك به‌واسطهٔ عینی‌گرایی در كودك، از لوازم كار شاعر كودك است؛ اگرچه خاص ادبیات كودك نبوده است، (در متون كهن از جمله متن ارجمند شاهنامه فردوسی نیز با دنیایی عینی و ملموس سر و كار داریم، خیال پیچیده در شاهنامه كمتر به چشم می‌خورد، در عین حال، فردوسی در شاهنامه از تخیل فرهیخته‌ای سود جسته است كه پاسخ مخاطب او را می‌دهد.) اگر بخواهیم مهم‌ترین وظیفهٔ شعر كودك را تعریف كنیم، باید بگوییم شعر كودك موفق، بزرگ‌ترین هدفش موازی نگه داشتن رشد تخیل و دانایی است. شعر كودك باید از مرگ، ضعیف شدن و ا‌َبتر ماندن خیال پیشگیری كند. در نوجوان، گاه با كودكی سر و كار داریم كه گاه در درون نوجوان ابراز وجود می‌كند، هیاهو می‌كند، ساده‌‌اندیش است و سهل‌انگار و گاه با «من‌ِ» نوجوانی سر و كار داریم كه قوه استدلال و انتزاع، تركیب‌سازی و تصمیم‌سازی در وجودش به رشد می‌رسد. در دوره كودكی، كودك دچار نوعی استحاله در جهان پیرامون است، آن‌قدر مستحیل كه خود را با اشیاء و عناصر طبیعت یكی می‌بیند آن‌قدر كه گاه به خود آسیب می‌زند، دست خود را می‌ب‍ُر‌َد، می‌سوزاند. «من» در كودك وقتی معنی پیدا می‌كند كه درد جسمانی در اثر آسیب از اشیاء، او را به خود می‌آورد، اما من در نوجوان چنین نیست، در نوجوان، عاطفه و خیال و اندیشه، تركیباتی هستند كه تار به تار و پود به پود به هم بافته می‌شوند و شخصیت نوجوان را می‌سازند. هر‌قدر تعادل بین این سه عنصر بیشتر باشد با نوجوان‌ِ آرام‌تری روبه‌رو هستیم، برای نوجوان تظاهر، بیرونی همه چیز، اول از «من» آغاز می‌شود. حال ببینیم نقش زبان در به تعادل رساندن عاطفه و تخیل و اندیشهٔ نوجوان چیست؟ همهٔ وظایفی كه برای شعر كودك برشمردیم در شعر نوجوان نیز صدق می‌كند، شعر نوجوان باید به افزایش محدوده دایره واژگان كمك كند، نوجوان را به تعادل عاطفی برساند، از منطق لازم هم در درونمایه و هم در ساختار زبان برخوردار باشد. اما مهم‌ترین وظیفه شعر نوجوان چیست؟ در یك جمله به آرامش رساندن «من» نوجوان كه این آرامش حاصل به تعادل رسیدن عاطفه و اندیشه و خیال است. این به تعادل رسیدن گاه با تعریف «من» نوجوان و بازخوانی او برای او حاصل می‌شود و گاه با اعتراض به وضعیت موجود و گاه با توصیف «من‌ِ» نوجوان‌ِ برتری كه امروز هنوز شكل نگرفته و در مخاطب شعر به دست نیامده است، اما امیدواریم كه به دست بیاید. با این اوصاف می‌بینیم كه وظیفه شعر نوجوان و شعر كودك بسیار سنگین است. شعر نوجوان می‌تواند در گونه‌های مختلف اجتماعی، عرفانی، مذهبی، تربیتی و روانشناختی، شعر اعتراض و... تعریف و سروده شود، حتی جنسیت نیز باید در نوجوان در نظر گرفته شود. برای رعایت این نكته نیز نیاز به یك بار تعریف از دورهٔ نوجوانی برای دختران و دوره نوجوانی برای پسران، از دیدگاه علم و دین هست اگر سن تكلیف را، سن گذر از نوجوانی یا سن نوجوانی تعریف كنیم؛ می‌بینیم كه محدوده سنی برای دختران نوجوان و محدوده سنی برای پسران نوجوان با یكدیگر متفاوت است، عناصری كه در زندگی دخترانه در دورهٔ نوجوانی مطرح است، عواطف و احساسات دخترانه و مشكلات ومسائل دختران با پسران كاملا‌ً متفاوت است، بنابراین شعر نوجوان (دختران) می‌تواند گرایشی از شعر نوجوان باشد همان‌گونه كه شعر نوجوان (پسران)

شعر نوجوان باگرایش دخترانه

نزدیك عید است

مادر برایم دوخته پیراهنی سبز

می‌پوشم آن را باز هم با دامنی سبز

در انتظار یك پرستو می‌نشینم

تا در نگاهش شادمانی را ببینم

بخشی از شعر پیراهن سبز از كتاب صدای سبز

سرودهٔ حسین احمدی

در این شعر استفاده از واژه دامن فضای دخترانه‌ای به شعر داده است.

در چشم آهو:

یك سیب سرخ را

از شاخه چید باد

رودی گذشت و باد

آن را به رود داد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.