دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

اعتبار کتاب های دعا


اعتبار کتاب های دعا

در این مقاله بیشتر تلاش می کنیم پیرامون کتاب های دعا و نیز کتبی که بیشتر در این زمینه مطرح هستند سخن بگوییم و سپس پیرامون آن بحث مان را دنبال کنیم از جمله آن کتاب ها مصباح الزائر, و بلدالامین, مصباح کفعمی, اقبال و مزار کبیر است و نیز کتاب هایی را که علامه مجلسی در کتاب مزار به آنها استناد کرده است

در این مقاله بیشتر تلاش می کنیم پیرامون کتاب های دعا و نیز کتبی که بیشتر در این زمینه مطرح هستند سخن بگوییم و سپس پیرامون آن بحث مان را دنبال کنیم؛ از جمله آن کتاب ها مصباح الزائر، و بلدالامین، مصباح کفعمی، اقبال و مزار کبیر است و نیز کتاب هایی را که علامه مجلسی در کتاب مزار به آنها استناد کرده است.

برای تبیین موضوع بحث را در سه محور پی می گیریم

۱) کتاب های یاد شده از دیدگاه مؤلفان و مرحوم مجلسی قابل بررسی و توجه است.

از یک سو باید گفت: نویسندگان این کتاب ها عنایت ویژه‏ای به کتاب هایشان داشته‏اند و به اعتبار روایات و مطالب آن اعتراف نموده‏اند، و از سوی دیگر مرحوم مجلسی نسبت به آن کتاب ها و نویسندگان آنها عنایت و عظمت خاصی قائل است.

از باب نمونه: مؤلف کتاب مزار کبیر شیخ عبد اللّه محمد بن جعفر المشهدی، معروف به “ابن المشهدی” است.

اوّلاً: مؤلّف در مقدمه کتابش می‏گوید: من در این کتاب زیارات گوناگونی را برای مشاهد مشرّفه و مطالبی که پیرامون ترغیب به مسجدهای مبارک است و دعاهای برگزیده و مناجات‏ها را، با سندهایی آورده‏ام، که متصل به راویان موثق است و آنان این کلمات را به سادات و بزرگان دینی می‏رسانند.

مرحوم کفعمی نیز در مقدمه کتاب خود به نام “البلد الأمین” می‏گوید: این کتاب که در آن عوذه‏ها و دعاها و تسبیح‏ها و زیارات نقل شده است، از پیشوایان و امامان (‏ع) توسط کتاب هایی گرفته شده، که صحیح بودن آنها مورد اعتماد است و ما مأمور به چنگ زدن به آنها هستیم!ثانیاً: مؤلّف یکی از مشایخ و بزرگان امامیه است که در اجازات نامش آمده است و بزرگانی از او به عظمت یاد کرده‏اند!؛ مثلاً مرحوم شیخ حرّ عاملی “ابن المشهدی را فاضل جلیل دانسته و به بعضی از کتاب های وی اشاره نموده است.[۱]

علّامه مجلسی می‏گوید: کتاب بزرگی در زیارات به تألیف محمد بن المشهدی است، که سیّد بن طاووس نیز به آن اعتماد نموده و مدحش کرده است، و ما آن کتاب را به “مزار کبیر” نام نهاده‏ایم.[۲]

در جای دیگر می‏گوید: مزار کبیر از چگونگی سندش می‏فهمیم که کتاب معتبری است و سیّد بن طاووس بسیاری از اخبار و زیارات خود را از این کتاب گرفته است.[۳]

مرحوم کفعمی نیز در مقدمه کتاب خود به نام “البلد الأمین” می‏گوید: این کتاب که در آن عوذه‏ها و دعاها و تسبیح‏ها و زیارات نقل شده است، از پیشوایان و امامان (‏ع) توسط کتاب هایی گرفته شده، که صحیح بودن آنها مورد اعتماد است و ما مأمور به چنگ زدن به آنها هستیم!

اما کتاب مصباح الزائر که تألیف سیّد علی بن موسی بن طاووس است، وقتی به روایات و زیارات آن توجه می‏کنیم، و به کتاب های علمای گذشته که قبل از ایشان بوده‏اند می‏نگریم، می‏بینیم بسیاری از آن روایات و زیارات در کتاب های بزرگانی؛ مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن قولویه و دیگران آمده است.

در این جا به بخشی از کلام مرحوم مجلسی، درباره مصادر کتابش و نویسندگان آنها، اشاره می‏کنیم:

ایشان در فصل دوم از مقدمه بحار می‏گوید: بدان که بیشتر کتاب هایی که ما بر آن اعتماد نموده‏ایم از جهت نسبت آنها به مؤلّفشان مشهور و معلومند! مثل کتاب های صدوق،… و کتاب های بزرگانی از فرزندان طاووس که همه آنها معروف است. و … کتاب های کفعمی که شهرت آنها و فضیلت مؤلفش ما را از بیان حال آن کتاب ها و مؤلفش بی نیاز می‏کند.[۴]

۲) در میان فقیهان و کارشناسان مسائل اسلامی، یکی از علوم مربوط به استنباط احکام شرعی، علم رجال و درایه درباره حدیث است،

روش متداول چنین است که می‏گویند: هر روایتی که در مقام بیان احکام اسلامی یا معارف دینی و اعتقادی باشد باید از نظر یک فقیه بررسی شود که آیا از جهت سند، صحیح و قابل اعتماد است یا نه؟ وقتی بررسی شد و مشکلی از نظر سند نداشت، آن گاه از دلالت، مورد ارزیابی قرار گرفته و هر فقیهی بر اساس مبانی خود به آن تکیه نموده و از آن بهره می‏برد.

آنچه گفته شد، روشی است که از قرن‏های نزدیک به زمان امامان معصوم (‏ع) و با رهنمودهای آنان مورد توجه بوده است و لذا شیخ صدوق و مفید و طوسی هم با توجه به علم رجال از روایات قابل اعتماد استفاده می‏کرده‏اند، و در قرن‏های اخیر نیز این موضوع مورد عنایت فقیهان عالی مقام بوده و هست!

بنابراین هر روایتی که در کتابی آمده است، هر چند آن کتاب معروف و مشهور و نویسنده آن شخصیتی بزرگوار و از عالمان بر جسته باشد، از نظر علم رجال و مانند آن مورد تحقیق قرار گرفته و پس از آن مورد عمل واقع می‏شود.

از دیدگاه اخبار زیادی که به عنوان “من بلغه الثواب” مطرح شده نیز، قابل عمل و عنایت است و می‏توان از راه توسّل به آنها برای رسیدن به ثواب، امیدوار بود

۳) نکته دیگر که راه حلّ خوبی برای موضوع مورد بحث است و برای موارد مشابه آن در همه جا و برای همه کس راه گشا است! فقیهان قاعده‏ای به عنوان “اخبار من بلغ” دارند، و نسبت به آن دسته از روایاتی که در کتاب های دعا و زیارات و غیره آمده است و تشویق به انجام کارهای مستحبی نموده، که اگر داوطلبانه انجام شود ثوابی چنین و چنان دارد!، می‏گویند: عمل کردن به این روایات بدون تحقیق جایز است، در صورتی که دو شرط رعایت شود: یکی این که دلیلی بر حرام بودن آن عمل نداشته باشیم، و دیگر این که انجام آن کار به قصد و نیّت رسیدن به ثوابش باشد.

دلیل آنان بر این مطلب، روایاتی است که بر این مضمون دلالت دارد، مانند حدیث: “عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) یَقُولُ مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَی عَمَلٍ فَعَمِلَ ذَلِکَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِکَ الثَّوَابِ أُوتِیَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْحَدِیثُ کَمَا بَلَغَه”؛[۵] امام باقر (‏ع) فرمود: هر کس از سوی خداوند، ثوابی برای کاری به او برسد، و آن کار را به امید رسیدن به آن ثواب انجام دهد، آن ثواب را به او می دهند، گر چه آن حدیث آن چنان که به او رسیده است، نباشد.

فقیهان و مراجع این اخبار را مورد بحث قرار داده و در کتاب های فقهی خود مضمون آنها را پذیرفته‏اند.[۶]

بنابراین روایاتی که می‏گوید: هر کس هنگام وضو این دعا را بخواند، یا به هنگام خوابیدن این ذکر را بگوید، یا در شب قدر این دعا را بخواند، یا هنگام زیارت امامان‏ (‏ع) این کلمات را بگوید، اجر و پاداشی چنین خواهد داشت، در این موارد عمل به آنها نه تنها ایرادی ندارد، بلکه به حکم عقل و روایات صحیحی که به آنها اشاره شد، مورد تفضل و عنایت خدای بزرگ قرار می‏گیرد!

در نتیجه باید گفت: افزون بر این که کتاب های مورد استفاده در کتاب مزار مرحوم مجلسی؛ مانند: مصباح الزائر، مصباح کفعمی، المزار الکبیر و…، از دیدگاه بزرگانی که آنها را تألیف کرده‏اند، مورد اعتماد است و مرحوم علّامه مجلسی نیز اعتبار آنها را پذیرفته است، باید گفت: از دیدگاه اخبار زیادی که به عنوان “من بلغه الثواب” مطرح شده نیز، قابل عمل و عنایت است و می‏توان از راه توسّل به آنها برای رسیدن به ثواب، امیدوار بود.

پی نوشت ها:

[۱]. امل الآمل، ج ۲ ص ۲۵۲٫

[۲]. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۸٫

[۳]. همان، ص ۳۵٫

[۴]. همان، ص ۳۵ – ۲۶٫

[۵]. کافی، ج ۲، ص ۸۷٫

[۶]. مصباح الاصول، ج ۲، ص ۳۱۸ (تقریرات درس اصول مرحوم آیة الله خویی).