جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

ترامپ و پایان عصر هژمونی آمریکا


ترامپ و پایان عصر هژمونی آمریکا

شعار انتخاباتی دونالد ترامپ احیای قدرت آمریکا بود و این شعار هنوز هم در وبسایت رسمی او به عنوان سرلوحه کارش ثبت شده است اما شیوه ای که او و تیمش در پیش گرفته اند روشی نیست که این هدف را محقق کند

شعار انتخاباتی دونالد ترامپ« احیای قدرت آمریکا» بود و این شعار هنوز هم در وبسایت رسمی او به عنوان سرلوحه کارش ثبت شده است اما شیوه ای که او و تیمش در پیش گرفته اند روشی نیست که این هدف را محقق کند.

اگر تاکتیک هایی که تیم ترامپ در نظر دارند به عنوان سیاست خارجی این کشور در پیش گرفته شود نه تنها آمریکا دچار افول می شود بلکه صلح آمریکایی و نظم بین الملل لیبرال آمریکا که بعد از جنگ جهانی دوم برقرار شد هم به پایان خود می رسد.

بنیان های تفوق آمریکا

مدتها است که عده زیادی سقوط آمریکا را در آینده نزدیک پیش بینی می کنند البته این پیش گویی ها کمی اغراق آمیز هستند و آمریکا این روزها تمام تلاش خود را می کند تا این پیش بینی ها محقق نشود و کماکان تنها ابر قدرت جهان باقی بماند.

گرچه چین – قدرت در حال ظهوری که مهمترین چالش امروزی آمریکا است – و روسیه در زمینه های اقتصادی ، نظامی، دیپلماسی ، آزادی و دموکراسی، علمی، تکنولوژی و آموزشی اینک درحال رقابت با آمریکا هستند اما هنوز آمریکا از آنها بسیار جلوتر است.

به عنوان مثال بر اساس آمار صندوق بین المللی پول حداقل تولید ناخالص داخلی آمریکا امسال 18.581 میلیارد دلار بود در حالیکه که این رقم برای چین 11.392 میلیارد و برای روسیه 1.268 میلیارد دلار بوده است.

بودجه نظامی آمریکا با رقم 569 میلیارد دلار در سال 2015 برابر با بودجه نظامی ده کشور بعد از خود از جمله چین و روسیه است و هنوز این کشور قدرتمند ترین نیروی نظامی دنیا را دارد.

آمریکا نه تنها در زمینه نظامی و اقتصادی بلکه در زمینه قدرت نرم هم بسیار جلوتر از چین و روسیه است. دید جهانی به این کشور به نسبت روسیه و چین بسیار مثبت تر و مساعد تر است.

اقبال جهانی نسبت به شبکه هایی مانند بوتیوب و فیس بوک نمادی است از تفوق فرهنگی و تکنولوژیکی آمریکا در جهان.

علاوه بر این خوشمان بیاید یا نه، آمریکا هنوز با شبکه ای از متحدان در راس قله نظم بین الملل لیبرالی قرار دارد که بعد از سال 1945 در جهان حاکم شد.

در هفت دهه گذشته آمریکا به واسطه سه عامل توانسته است طراح و قدرت برتر اقتصادی و سیاسی در نظم لیبرال بین الملل باشد.

اول: مجموعه ای از ارزش های حاکم در آمریکا مانند احترام به لیبرالیسم، آزادی ، برابری، تفاوت ها، حقوق فردی ، دموکراسی ، عدالت و قانون. این قواعد در جامعه آمریکا حاکم هستند و این کشور سعی دارد این ارزش ها را در خارج از ایالات متحده هم اشاعه دهد. ایالات متحده به دلیل دفاع و احترام به این ارزش ها به گونه ای پیش قراول کشورهای دیگر به حساب می آید.

دوم: ایالات متحده حامی اقتصاد و تجارت و آزاد است. تجارت آزاد مانند سایر کشورها در آمریکا هم یک موضوع چالش برانگیز بوده است اما با همیشه طرفداران و منافعش بیشتر از مخالفان و ضررهایش بوده است. آمریکا همیشه در دوران بعد از جنگ ها به واسطه اقتصاد و تجارت آزاد توانسته است منافع زیادی را به دست آورد.

پیمان های تجاری این کشور با سایر کشورها نه تنها برای این کشور منافع اقتصادی و تجاری بلکه قدرت و نفوذ سیاسی هم به همراه می آورد. پیمان ترنس پاسفیک از جمله این پیمان ها است. این پیمان نه تنها به آمریکا نقش محوری در تعیین قوانین تجارت در منطقه آسیا پاسیفیک را می دهد بلکه همچنین باعث تقویت و مستحکم تر شدن روابط این کشور با متحدانش در این منطقه می شود .

سوم: آمریکا به واسطه داشتن شبکه ای محکم از متحدان توانسته است ابر قدرت جهان باقی بماند و نفوذی جهانی داشته باشد.ناتو مهمترین شبکه اتحاد این کشور با متحدانش است.این پیمان 67 ساله نزدیک به 7 دهه است که هسته صلح آمریکایی وغربی است.

آمریکا در خطر

با پیروزی دونالد ترامپ، رهبر پوپولیستی که آمدنش نشان از ضعف از آمریکا دارد، هژمونی و صلح آمریکایی در معرض قرار گرفته است چرا که پایه هایی که قدرت آمریکا بر آنها استوار است در حال ضعیف شدن هستند.

بر اساس رفتار و گفتارهای ترامپ در دوره انتخابات، او با بسیاری از ارزش هایی که آمریکا بر پایه آنها استوار است و این کشور را به قدرتی بزرگ تبدیل کرده اند مخالف است.

بر اساس گفته های رسانه های اصلی و مهم این کشور ترامپ فردی نژاد پرست و متعصب است. او دارای ترسی مرضی نسبت به مهاجران، زنان و اقلیت ها است. این رفتارها و شیوه تفکر کاملا با ارزش های اصلی آمریکا یعنی آزادی و برابری مخالفت دارد.

اینکه ترامپ پیش از انتخابات اعلام کرد سیستم انتخاباتی آمریکا ناسالم است و ادعاهایی مانند «اگر پیروز انتخابات نشوم نتیجه را نخواهم پذیرفت.» و « فقط من می توانم این سیستم را درست کنم.» گواه بی احترامی او به دموکراسی و روحیه مستبدانه اوست.

با انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا رهبران رژیم های اتوکراتیک و استبدادی دنیا بر -خلاف حکومت های دموکراتیک- بسیار خوشحال شدند چرا که بعد از این دیگر آمریکا مدافع ارزش هایی مانند لیبرالیسم و دموکراسی نخواهد بود.

سیاست های اقتصادی ترامپ و ایده های او برای جنگ تجاری به نقش جهانی اقتصاد این کشور در جهان صدمه می زند.

برخی از اقتصاد دانان پیش بینی کرده اند که سیاست های اقتصادی ترامپ مبنی بر حمایت از صنایع داخلی باعث کاهش سرعت رشد آمریکا می شود. آنها به طعنه گفته اند اگر چنین اتفاقی رخ دهد و رکود بر اقتصاد امریکا حاکم شود اول از همه دودش به چشم کارگرانی می رود که از او حمایت کردند و او وعده داد تا از آنها پشتیبانی کند.

پیمان ترنس پاسیفیک به لحاظ ژئوپولیتیکی و اقتصادی برای آمریکا منافع بسیار زیادی دارد. این پیمان که در زمان اوباما به امضا رسید چند ماهی بود که به کما فرورفته بود. طرفداران این پیمان امید داشتند که با آمدن هیلاری کلینتون این پیمان بار دیگر مورد بازنگری قرار گیرد و جان تازه بگیرد اما اینک با پیروزی ترامپ هیچ امیدی به تداوم این پیمان نیست.

مرگ پیمان ترنس پاسیفیک این امکان را به چین می دهد تا در شکل دهی به قوانین تجاری منطقه نقش محوری را بازی کند.

چین که عضو پیمان ترنس پاسیفیک نمی باشد سعی دارد تا پیوندهای اقتصادی خود در منطقه را افزایش و مستحکم تر کند.

مرگ ترنس پاسیفیک باعث برخورن معادلات قدرت آمریکا در آسیا می شود. عقب نشینی آمریکا از آسیا باعث افزایش قدرت چین و به ضرر آمریکا است. عدم حضور آمریکا در منطقه پاسیفیک موجب مدعی تر شدن چین در جنوب دریای چین می شود .

ترامپ همچنین با وعده به خروج از پیمان ترنس پاسیفیک تعهدات نظامی کشورش به متحدان وفاداری چون کره جنوبی و ژاپن را زیر سوال برده است.

ترامپ با «ناکارآمد» خواندن ناتو در اروپا خیال پوتین که در پی تضعیف و حتی نابود کردن پیمان ناتو است را راحت کرده و این پیمان را در خطر نابودی قرار داده است. اگر این پیمان 67 ساله در هم شکند صلح آمریکایی هم فروخواهد ریخت.

البته ترامپ بعد از رای آوردن در انتخابات بسیاری از حرفهای خود را تلطیف کرد اما اینکه او تا چه حد حرفها و برنامه های عجیب زمان تبلیغات خود را تغییر دهد معلوم نیست.

اگر او بخواهد شعار خود مبنی بر « سیاست اولویت آمریکا» را که با ارزش های بنیادی آمریکا مخالفت دارد به مورد اجرا گذارد هر گز نخواهد توانست شعار« بازگرداندن عظمت آمریکا» را عملی کند.

یک کشور اگر نتواند زنجیره ای از متحدان و شرکایی را در اطراف خود جمع کند که به ارزش هایش احترام بگذارند و رهبری او را گزیرناپذیر بدانند، هرچقدر هم که قدرتمند باشد نمی تواند نقش رهبری را در جهان ایفا کند.

چین به واسطه قدرت اقتصادی خود در حال جلب متحدانی در منطقه برای خودش است البته این کشور هنوز این توان را ندارد که متحدانی قدرتمند و قابل اعتماد مانند متحدانی که آمریکا دارد برای خود داشته باشد.

ترامپ باید برای ارزش ها، اصول، متحدان و شرکای کشور ارزش بیشتری قائل شود چرا که آنها بزرگترین دارایی آمریکا برای اینکه ابرقدرت جهان باقی بماند هستند.

نویسنده: زوئان لوک دوان

مترجم: آرین پورقدیری

منبع: Asia Times

برداشت از سایت اصفهان امروز