جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به کارنامه سینمایی بهروز افخمی


نگاهی به کارنامه سینمایی بهروز افخمی

بهروز افخمی در چهارم آبان سال ۱۳۳۵ در تهران متولد شد علاقه او به سینما در نوجوانی سبب شد که پیش از انقلاب برای تحصیل در این رشته راهی مدرسه عالی تلویزیون و سینما شود

بهروز افخمی در چهارم آبان سال ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. علاقه او به سینما در نوجوانی سبب شد که پیش از انقلاب برای تحصیل در این رشته راهی مدرسه عالی تلویزیون و سینما شود. او در رشته تدوین فارغ‌التحصیل شد و کارش را در تلویزیون در سال‌های پس از انقلاب آغاز کرد و از ناظران کیفی برنامه‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی شد و در کنار آن در شاخه‌هایی همچون تدوین و فیلمبرداری نیز به طبع‌آزمایی دست می‌زد که همکاری با شهید آوینی از مهم‌ترین آنها به شمار می‌آید. بهروز افخمی نخستین تجربه حرفه‌ای خود را در سینما با فیلمبرداری فیلم «زیر باران» (زنده‌یاد سیف‌الله داد، ۱۳۶۴) و نگارش فیلمنامه «دست‌نوشته‌ها» (۱۳۶۵) انجام داد که زنده‌یاد مهرزاد مینویی از دوستان و همکاران نزدیک افخمی فیلمنامه «دست‌نوشته‌ها» را مقابل دوربین برد و اتفاقا در چارچوب مولفه‌های سینمای بدنه‌ای ایران و با معیارهای این سینما فیلم خوش‌ساختی شد. بازنویسی فیلمنامه و سپس اتمام مجموعه/ فیلم «تفنگ‌های سحرگاه» (۱۳۶۷) که ناصر تقوایی آن را نیمه‌کاره رها کرده بود، کار بعدی افخمی در عرصه حرفه‌ای به حساب می‌آمد که در حقیقت نخستین تجربه فیلمسازی او نیز بود.

«عروس» (۱۳۶۹) نقطه پرش بهروز افخمی بود و البته اتفاقی مهم برای سینمای ایران. در آن سال‌ها سینمای کشورمان با وجود از سرگذراندن تجربه‌هایی درخشان در دهه شصت که هنوز هم از بهترین آثار کارگردانانشان به حساب می‌آیند، اما کلیتش اسیر سیستم سینمای نظارتی دولتی بود که عده‌ای از آن با عنوان «سینمای گلخانه‌ای» یاد می‌کنند. «عروس»، با اینکه اثر درخشانی نبود، اما توانست بخشی از بنیان‌های آن سینمای گلخانه‌ای را به هم بریزد و همانند سینمای پیش از انقلاب و البته مثل صنعت‌ سینمای خیلی از کشورها مفهوم ستاره را وارد ادبیات سینمای ایران کند. نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب ستارگان جوان فیلم «عروس» و جسارت افخمی در نشان‌دادن نماهای کلوزآپ از چهره آرایش‌کرده بازیگر زن فیلمش و نیز رفتنش به سوی یک سوژه خانوادگی با در نظر گرفتن مشکل‌های اجتماعی، دست‌به‌دست هم داد که «عروس» را به پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۷۰ تبدیل کند که البته شکستن رکورد فروش تاریخ سینمای ایران (از نظر آمارهای ریالی) از دیگر افتخارهای گیشه‌ای فیلم «عروس» بود.

«روز فرشته» (۱۳۷۲) پروژه بعدی افخمی بود که در آن زمان گفته می‌شد قرار بوده ابتدا فیلم را محمدرضا هنرمند بسازد. «روز فرشته» که نگاهی خاص و شبه‌کمیک به موضوع مرگ و زندگی داشت، مورد استقبال عامه سینماروها قرار گرفت و در کنار فیلم‌های پرفروشی همچون «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» (ایرج طهماسب) و «همسر» (مهدی فخیم‌زاده) به یکی از پرفروش‌های سال ۱۳۷۳ تبدیل شد. «روز شیطان» (۱۳۷۳) فیلم بعدی افخمی، برداشتی از رمان مشهور «پروتکل چهارم» نوشته فریدریک فورسایت، در ژانر پلیسی و جاسوسی می‌گنجید و البته نتوانست همانند «عروس» نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند. «روز شیطان» ساختاری محکم و حرفه‌ای داشت، اما نگاه غیرایرانی‌اش به شخصیت‌ها و رویدادهای دراماتیک‌ فیلمنامه سبب دافعه‌انگیزی در مخاطب می‌شد. «روز شیطان» در اوج یکه‌تازی فروش فیلم‌های حادثه‌ای و در حالی‌که کیفیتش از سطح استاندارد سینمای حادثه‌ای ایران در دهه هفتاد بالاتر بود و امید زیادی نیز به فروش‌اش می‌رفت، در سال ۱۳۷۴ با فروشی متوسط از پرده سینماها کنار گذاشته شد. افخمی در میانه‌های دهه هفتاد و در سال‌هایی که هم ملودرام خوب می‌فروخت و هم فیلم‌های حادثه‌ای، حاضر شد که با دفتر پویافیلم همکاری کند. او فیلم «عقرب» (۱۳۷۵) را که در امتداد آثار ژانر وطنی «حادثه‌ای/ قاچاق مواد مخدر» بود و حسین فرح‌بخش و شریکان‌اش علاقه ویژه‌ای به تهیه این گونه آثار داشتند، مقابل دوربین برد. اما به دلیل اختلاف‌هایی با تهیه‌کنندگان اثر در میانه‌های راه از کار کنار رفت و در حالی‌که خود فرح‌بخش فیلم را به اتمام رساند، به عنوان مشاور پروژه باقی ماند. نام فیلم «جهان‌پهلوان تختی» با نام زنده‌یاد استاد علی حاتمی گره خورده است. زمانی‌که مرگ به آن سینماگر بزرگ اجازه نداد که فیلماش را به پایان برساند، همه منتظر بودند که ببینند چه کسی جایگزین او برای اتمام آن فیلم می‌شود. زمانی‌که نام بهروز افخمی به عنوان کارگردان این پروژه شنیده شد، خیلی‌ها پیش‌داوری‌هایی کردند که در ادامه نادرست از کار درآمد. افخمی با هوشمندی از ساخت ادامه کار مرحوم حاتمی سرباز زد و خود با داشته‌های پیشین و با نگاهی معمایی و پلیسی داستانی امروزی با رویکرد به مرگ مشکوک شادروان جهان‌پهلوان غلامرضا تختی را دستمایه کارش قرار داد که بی‌اغراق از کارهای خوب و ایرانیزه ژانر پلیسی و معمایی در سینمای ایران بود. هرچند که «جهان‌پهلوان تختی» در اکران سال ۱۳۷۸ نمایش چندان موفقی نداشت و با وجود بهره‌مندی از دو ستاره سینما فروش بالایی نکرد.

اتفاق بزرگ دوم خرداد و بازشدن فضای فرهنگی و هنری کشور در سال‌های پایانی دهه هفتاد، به سینمای ایران این اجازه را داد که وارد حیطه‌‌های تازه شود و در این بین دست فیلمسازان برای رفتن به سوی سوژه‌های ملتهب اجتماعی و سیاسی باز شد. افخمی که هوشمندی‌اش را در تعریف داستان‌های جذاب سینمایی ثابت کرده بود، با همکاری مینو فرشچی فیلمنامه «شوکران» را با نگاهی به فیلم «جذابیت مرگبار» (آدریان لین) و البته براساس رمان «یک تراژدی آمریکایی» نوشته تئودور درایزر نوشت و آن را در سال ۱۳۷۷ مقابل دوربین برد. «شوکران» به دلیل برخی مشکل‌های فنی، نمایش‌اش پیوسته عقب می‌افتاد و سرانجام در نوروز ۱۳۷۹ و در حالی‌که بهروز افخمی در کنار بسیاری از نمایندگان اصلاح‌طلب به مجلس نیز راه پیدا کرده بود، اکران شد و غوغای زیادی هم به‌پا کرد. فیلم که اعتراض صنف پرستاران را در پی داشت، با نقدهای منفی رسانه‌های راست‌گرا روبه‌رو شد، اما منتقدان سینمایی و بیشتر سینماروها فیلم را پسندیدند و ستودند. «شوکران» با نگاه زیبای سینمایی‌اش به موضوع ازدواج موقت و ستم‌های رواشده به زن ایرانی در جامعه معاصر شهری، به فیلم محبوب بسیاری از جوانان پرشور آن سال‌ها بدل شد و لقب پرفروش‌ترین سال ۱۳۷۹ را هم از آن خود کرد.

افخمی در سال‌های نشستن بر صندلی مجلس از دنیای فیلمسازی فاصله گرفت و هر از چند گاهی خبر می‌رسید که قصد دارد پروژه‌ای را مقابل دوربین ببرد. سرانجام او تصمیم گرفت که «گاوخونی» (۱۳۸۲) را براساس رمان مشهور جعفر مدرس صادقی بسازد که شاید بتوان آن را یکی از پروژه‌های بلندپروازانه سینمای ایران لقب داد. نمایش «گاوخونی» در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر نظرهای متفاوتی را برانگیخت. برخی فیلم را کسل‌کننده و عجیب توصیف کردند و عده‌ای با تکیه بر زبان تصویری فیلم آن را پروژه‌ای فراتر از ظرفیت‌های سینمای ایران نامیدند. اما چیزی که در این میان نمود داشت، شیفتگی افخمی به استفاده از زبان تصویر و بازیگوشی‌اش در بیان روایتی متفاوت (در مقیاس‌های سینمایی) و نعل‌به‌نعل از رمان جعفر مدرس صادقی بود. «گاوخونی» تماشاگران ویژه خودش را پیدا کرد و در اکران محدودش فروش بدی هم نداشت. بهروز افخمی که از دنیای سیاست بیرون آمده بود، «فرزند صبح» را با موضوع زندگی پرفراز و نشیب بنیانگذار انقلاب به عنوان فیلم بعدی‌اش انتخاب کرد که ساخت آن با توجه به صبر افخمی برای تغییر سن بازیگر خردسال فیلم‌اش چندسالی طول کشید و ابتدای سال جاری بود که اعلام شد فیلم به طور کامل آماده نمایش است. «فرزند صبح» که از آن به عنوان یکی از پرخرج‌ترین پروژه‌های تاریخ سینمای ایران یاد می‌شود، هنوز به نمایش در نیامده و نمی‌توان در مورد کیفیتش نظر داد. در این میان افخمی مجموعه تلویزیونی «عملیات ۱۲۵» (۱۳۸۷) و فیلم تلویزیونی«یازده دقیقه و سی ثانیه» (۱۳۸۷) را کار کرد که در کارنامه فیلمسازی‌اش آثاری معمولی هستند، اما باز هم می‌توان گفت در خیلی جنبه‌ها یک سر و گردن از همتایانشان بالاتر هستند.

بهروز افخمی در این سال‌ها اعلام کرده بود که می‌خواهد نسخه‌ای به‌روزشده از «قیصر» (مسعود کیمیایی) و «تنگسیر» (امیر نادری) را بسازد که در اولی بهرام رادان و در دومی حمید فرخ‌نژاد ایفای نقش خواهند کرد که پس از فراز و نشیب‌هایی، تاکنون این بازسازی‌ها شکلی جدی به خود نگرفته‌اند. بهروز افخمی سینماگری است که در سال‌های پایانی دهه پنجاه و در ابتدای دهه شصت کم‌کم جای پای خود را به عنوان فیلمسازی از نسل انقلاب باز کرد. اما کسانی که با او سر و کار دارند و حتی از شاگردان او بوده‌اند، خوب می‌دانند که بهروز افخمی که یک فیلمساز به‌روز است، هم خوب فیلم می‌بیند و هم خوب کتاب می‌خواند و هم نمی‌خواهد نگاهش به سینما در چارچوب‌های بسته ایدئولوژیک گرفتار باشد. همین موضوع سبب شده که او فیلمسازی مسلط و توانا جلوه کند و هر اثری که از او نمایش داده می‌شود، کنجکاوی خیلی‌ها را بر می‌انگیزد .

امیر رضا نوری پرتو