سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

تابستان فصل خانه به دوشی مستاجران


تابستان فصل خانه به دوشی مستاجران

در روزهای رکود خرید و فروش مسکن اجاره بها روز به روز بیشتر می شود

روی چمن دراز کشیده بود. دستش را روی چشم هایش گذاشته بود تا آسمان را نبیند. آفتاب وسط آسمان بود و آسمان صاف صاف، دل او اما...

هیچ اثری از صافی آسمان در دلش نبود، دلش مثل یک غروب ابری گرفته بود. چشم هایش بسته بود و فکرش ناآرام!

آخرین صدای صاحب خانه در ذهنش شناور بود: «تا آخر این ماه باید خانه را خالی کنید.»

چشمان دختر معصومش که عادت کرده بود آرام حرف بزند، آرام راه برود و آرام گریه کند تا صاحب خانه را ناراحت نکند از ذهنش پاک نمی شد.

می دانست همه اینها بهانه است، ازدواج پسر صاحبخانه و نیاز او به خانه فقط یک بهانه بود. او می دانست همه بدبختی ها از کم پولی است، اگر او هم می توانست اجاره بها را افزایش دهد صاحب خانه بعد از این همه سال محترمانه او را بیرون نمی کرد. چه بهانه ای بهتر از ازدواج پسرش!

چشمانش را باز کرد، آسمان همان طور صاف بود دوباره چشمانش را بست، می ترسید از روزی که آسمان سقف خانه اش شود.

آن طرف تر گنجشکان کنار نیمکت نشسته بودند. به حال آنها هم غبطه می خورد که چقدر خوشبختند. نه معنی رهن را می دانند و نه معنی اجاره را. گنجشک ها حتی نمی دانند سر برج مستاجرها، چقدر زود می آید و چقدر زود می رود.

آنها نمی دانند چطور می شود با یک دست حقوق گرفت و دودستی آن را تقدیم صاحب خانه کرد. آنها هیچ وقت معنی خانه به دوشی را نچشیده اند. آنها خوشبختند چون یک نفر هست که آغوشش را باز کرده تا پناهگاهشان باشد. آنها صاحب خانه ای به نام درخت دارند، سبز و بزرگ.

آنها معنی بنگاه معاملا ت ملکی را نمی دانند ، آنها نمی دانند صندلی های آنجا چقدر داغ است. نمی دانند مستاجران خانه به دوش با شنیدن قیمت خانه، چه عرق ها در آن صندلی های داغ ریخته اند و دم نزده اند.

گنجشک ها هیچ وقت درک نخواهند کرد. آنها هیچ وقت آواره نبوده اند.

کارتن خوابی که روی نیمکت خوابیده است، جابجا می شود و گنجشک ها پرواز می کنند، گویا آنها هم حوصله درد دلهای مستاجران را ندارند، می روند و نگاه حسرت بار مستاجر را با خود می برند.

با رفتن گنجشکان نگاهش به کارتن خواب می افتد که چه بی درد خوابیده. شاید از پر دردی بی درد می نماید. با خود فکر می کند شاید اگر من هم تنها بودم کارتن خوابی برایم بهترین راه بود. دختر کوچکم اما... خانه می خواهد و سرپناه! آسمان سقف امنی برای او نیست. آفتاب سوزان با پوستش نامهربان است و رگبار پاییز چشم هایش را خیس می کند.

دختر کوچکم کاش می فهمید که درد بابا آنقدر بزرگ است که در قلب کوچک او جا نمی شود.

تابستان برای هر کس معنای خاص خودش را دارد. برای یک معلم سه ماه تعطیلی، برای تجدیدی ها بدترین فصل سال و برای کنکوری ها فصل استرس و اضطراب!

اما در این میان مستاجران تابستان را فصل خانه به دوشی می دانند. چرا که فصل تعطیلی مدارس تنها فصلی است که این فرصت را به والدینی که دارای فرزندان مدرسه ای هستند، می دهد تا سرپناه جدیدی برای خود بیابند.

بنابراین فصل تابستان برای یک مستاجر گرمای مضاعف دارد چون دنبال خانه رفتن و از این بنگاه به آن بنگاه سر زدن چنان حرارتی را در بدن ایجاد می کند که گرمایش با هیچ شعله ای قابل مقایسه نیست.

احمد نیازی یک مستاجر است، او را همراه همسرش در حال بیرون آمدن از یک آژانس مسکن دیدیم. او می گوید: من فکر می کنم آنقدر که من هنگام دوندگی دنبال خانه عرق می ریزم، نانواها کنار تنور داغ عرق نمی ریزند.

وی که از شدت گرما چهره اش سرخ و گونه هایش برافروخته شده، می افزاید: چه می شود کرد زندگی کارمندی است وهزار حرف نگفته!

این مستاجر می گوید: گشتن به دنبال خانه تقریبا برای ما عادت شده است.

چون هر سال با شروع فصل تابستان با سرآمدن موعد قرارداد من و همسرم ناچاریم به فکر یک خانه جدید باشیم تا قبل از مهر ماه تکلیف مدرسه فرزندانمان مشخص شود.

خانم نیازی که خستگی از سرورویش می بارد در این باره می گوید: همه کسانی که حتی یک بار تجربه

اسباب کشی را داشته اند، می دانند که این کار تا چه حد دشوار است آن هم در فصل تابستان.

وی می افزاید: من و همسرم به مدت ۱۲ سال است که ازدواج کرده ایم و ۱۱ بار اسباب کشی را تجربه کرده ایم. بنابراین همیشه ناچاریم بعضی از وسایلمان را از کارتن خارج نکنیم و تا حد امکان از وسایل ضروری استفاده کنیم; چرا که جمع آوری مجدد آنها بسیار مشکل است.

این خانم جوان می گوید: من و همسرم هر دو کارمند هستیم علا وه بر این همسرم شغل دوم هم دارد البته از روی ناچاری! با وجود این برای پرداخت اجاره بهای منزلمان همواره با مشکل مواجه بوده ایم.

وی معتقد است: من فکر می کنم تا زمانی که مسوولین یک فکر اساسی برای مسکن نکنند آمار ازدواج روز به روز کاهش پیدا خواهد کرد و به تبع آن آمار طلا ق نیز افزایش پیدا می کند. چرا که مقوله مسکن مقوله ای نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و با وضعیت اسفبار کار در کشور ما و همچنین میزان تورم، جوانان قادر به اداره یک زندگی در حد زیر متوسط هم نخواهند بود.

وی می گوید: قابل چشم پوشی نیست که اکثر جوانان به دلیل مشکل مسکن حاضر به تشکیل خانواده نیستند چون افرادی مثل من و همسرم در جامعه کم نیستند و مسلما گذران سخت زندگی ما، مساله ای نیست که از چشم اطرافیان پنهان بماند و طبیعی است که هیچ جوانی دوست ندارد مثل ما و امثال ما زندگی کند بنابراین اکثر جوانان ترجیح می دهند سالهای سال مجرد باقی بمانند تا معضل خانه به دوشی دامنگیرشان نشود.

در حال گفت وگو با این زوج بودیم که زوج جوان دیگری که گویا برای اجاره به آن بنگاه مراجعه کرده بودند به جمع ما پیوستند.

این زوج، عروس و دامادی بودند که برای برگزاری جشن عروسی، معطل یک خانه ۴۰ - ۳۰ متری بودند که گویا آن هم با درآمدشان جور درنمی آمد.

محمد رامش تازه دامادی که خستگی چهره اش هیچ نشانی از نونواری نداشت در این باره گفت: غیر از منطقه شمال تهران تقریبا من و همسرم تمامی مناطق را زیر پا گذاشته ایم. ابتدا شرایط محل خانه و نزدیکی و دوری آن به محل کارمان بسیار حائز اهمیت بود اما پس از مدتی جستجو متوجه شدیم که بایداین مسائل را نادیده بگیریم و فقط به میزان پولمان توجه کنیم.

این داماد جوان افزود: متاسفانه وضعیت مسکن در کشور ما و به خصوص در شهرهای بزرگ به گونه ای شده که هر کس قیمت دلخواه خودش را روی خانه اش می گذارد و کسی هم حق اعتراض ندارد.

وی افزود: من و همسرم حدود ۳ سال است که عقد کرده ایم و طی این سه سال تنها مشکل ما برای آغاز زندگی مشترک، مسکن بوده است.

خانم رامش در تایید سخنان همسرش گفت: راستش را بخواهید ما از خانواده هایمان و فامیل خجالت می کشیم . چراکه سه سال است که داریم این جمله را تحویلشان می دهیم: «انشا»الله به همین زودی عروسی می گیریم».

او گفت: ماه گذشته به دلیل فشار خانواده من، نزدیک بود کارمان به طلا ق بکشد که با وساطت یکی از اقوام مشکل حل شد، البته به این شرط که امسال سرخانه و زندگیمان برویم در غیر این صورت پدر من دیگر حاضر به ادامه این وضع نیست و با هر دوی ما اتمام حجت کرده.

دختر جوان که اشک در چشمانش جمع شده بود ادامه داد: ما به آنها قول داده ایم اما خودمان را نمی توانیم گول بزنیم حتی اگر از جشن عروسی صرف نظر کنیم و همه پس اندازمان را صرف مسکن کنیم باز هم نمی توانیم مسکن دلخواهمان را فراهم کنیم مضاف بر اینکه خانواده من با عدم برگزاری جشن عروسی مخالف هستند. بنابراین هزینه جشن عروسی هم مزید برعلت شده است.

محمد رامش در ادامه سخنان همسرش می گوید: من به دلیل شرایط خاصی که دارم به مدت سه سال است که تمام خبرهایی را که راجع به مسکن مطرح می شود دنبال می کنم.

جالب است که با وضعیت بغرنج اجاره منزل و اعتراض شدید مستاجران، رئیس اتحادیه مشاوران املاک تهران سال گذشته اعلام کرده بود که اجاره بهای مسکن افزایش چندانی نداشته و اگر هم داشته فصلی بوده است.

محمد رامش در ادامه گفت: همچنین کارشناسان معتقدند که درحال حاضر صاحبخانه ها بدون هیچ معیار و ضابطه ای اقدام به تعیین هر نرخی برای واحد مسکونی خود می کنند این در حالی است که باید میزان اجاره بها بر اساس اصول خاصی تعیین شود و لجام گسیخته نباشد.

وی در ادامه گفت: به عقیده من وزارت مسکن و شهرسازی نیز در این امر مقصر است چرا که شمار خانه های خالی در تهران به ۳۰۰ هزار واحد مسکونی می رسد و وزارت مسکن و شهرسازی باید با همکاری بسیاری از دستگاه ها مانند شهرداری ها، میان عرضه و تقاضای مسکن توازن ایجاد کند.

او می گوید: در صورت اجرای طرح دریافت عوارض از خانه های خالی، بسیاری از صاحب خانه ها مجبور به عرضه واحدهای مسکونی خالی خود خواهند شد که این امر عرضه مسکن را افزایش می دهد.

● از اجاره نشینی تا صاحب خانه شدن

هزینه های سرسامآور مسکن فقط شامل حال اجاره نشین ها نمی شود در این بین صاحب خانه ها هم مشکلا ت خاص خود را دارند.

اصولا در قصه مستاجر و صاحب خانه، صاحب خانه ها حکم آدم بده قصه را دارند و مستاجرها، آدم خوبه.

در حالی که این قصه تکراری همیشه هم به یک شکل دنبال نمی شود و گاهی اوقات نشستن پای درد دل صاحب خانه ها هم بد نیست.

زن و شوهر جوانی که به تازگی صاحب خانه شده اند; این بار طرف گفت وگوی ما می شوند.

البته از نظر آنها صاحب یک خانه ۳۸ متری شدن در محله ای نه چندان دل چسب کارشاقی نیست; اما تهیه پول برای همین خانه با حقوق کارمندی، واقعا کار شاقی است.

این زن وشوهر جوان که به قول خودشان پیر شده اند تا توانسته اند پول این خانه را جور کنند; می گویند: هدف ما این بود که به هر ترتیب که شده صاحب خانه شویم تا در این وانفسا به دنبال یک سقف هر سال آواره این خانه و آن خانه نشویم. با این حال صاحب خانه شدن هم ما را از رنج مستاجری نجات نداد چرا که ناچار شدیم، خانه جدیدمان را رهن دهیم و خودمان تا فراهم کردن پول رهن، در خانه ارزانتری اجاره نشین شویم.

این صاحب خانه ها درد مستاجران را خوب درک می کنند، چرا که هنوز خودشان در زمره مستاجرین هستند، با این حال مشکلا ت مالی فراوان و قسطی که هر ماه باید بابت وام مسکن پرداخت کنند، مانع از این می شود که از مستاجرشان، اجاره بهای کمتری را طلب کنند.

آنها می گویند: قسط خانه جدید و اجاره خانه مستاجری چنان فشاری بر ما وارد آورده که دیگر نمی توانیم به توانمندی یا ناتوانی اقتصادی مستاجرمان فکر کنیم و ناچاریم بخشی از هزینه های تحمیل شده را بر مستاجر تحمیل کنیم.

● یک روز در آژانس مسکن

اگر در یکی از روزهای گرم تابستان، گذرتان به یکی از آژانس های مسکن شهرتان بیفتد; اولین چیزی که به استقبال شما میآید، هوای مطبوعی است که آن را مدیون خنکای کولرگازی هستید.

البته این مطبوعی هوا در گرمای طاقت فرسای هوا، اثر طولا نی بر کاهش گرمای بدنتان نخواهد گذاشت. چرا که با اندکی صحبت با مشاوران املا ک سرتاسر تنتان خیس عرق خواهد شد و گوش هایتان آنچه را که می شنوند باور نخواهند کرد.

حالا شما هر میزانی از تحصیلا ت را که داشته باشید و هر شغلی که داشته باشید در حضور مشاورین املا ک فقط با میزان پول نقدتان سنجیده می شوید.

اینجاست که رقم چند میلیون که تا دیروز پس انداز با ارزشی برای شما به حساب می آمد، در نظرتان خوار و خفیف می شود به قدری که آرزو می کنید، ای کاش هرگز فوق لیسانس نمی گرفتید اما حالا پول داشتید تا در حضور همسرتان عرق شرم نمی ریختید.

ما هم برای هم دردی با مستاجران لحظه ای داخل آژانس مسکن می شویم. صاحب این بنگاه معاملات ملکی که در منطقه غرب تهران واقع شده در مورد ودیعه یا پول پیش می گوید: علت اینکه پول پیش خانه ها مدام بالا می رود تا حدودی ناشی از سو»نیت برخی از بنگاه داران است. زیرا آنها مالک خانه ای را که راغب است با پول پیش کمتر خانه اش را اجاره بدهد، راضی می کنند که تقاضای ودیعه بیشتر کنند و آنها در مقابل با گرفتن ودیعه از صاحب خانه سود ماهیانه ای به او می دهند و خودشان با این پول کاسبی می کنند.

وی می گوید: این مساله باعث شده که در طول سال های گذشته عده ای از صاحب خانه ها با این فکر که از این طریق پول بیشتری به دست می آورند تقاضای پول پیش بیشتری از مستاجر کنند ودیگر به فکر مشکلات مستاجر نباشند.

شخص دیگری که از دوستان صاحب آژانس مسکن است در این زمینه می گوید: من یک بازنشسته هستم و این بنگاه مکانی است که ساعت های زیادی را در آن می گذرانم.

او می گوید: با اینکه شغل من ارتباطی با مسکن و بنگاه معاملات ملکی ندارد اما از آنجا که تقریبا هر روز عصر به اینجا می آیم تا از بی حوصلگی در خانه رها شوم; شاهد هستم که با شروع فصل تابستان بازار بنگاه های معاملات ملکی داغ می شود.

وی می گوید: اگرشما دقت کنید در تمام محله های تهران چندین آژانس مسکن وجود دارد و هر روز هم بر تعداد آنها افزوده می شود.

این کارمند بازنشسته با کسب اجازه از دوست آژانس دارش می گوید: این ایام بهترین فرصت ممکن برای دوختن کیسه پر از پول برای بنگاه داران است وهیچ ابزار نظارتی بر عملکرد این قبیل مشاغل وجود ندارد.

کمتر بنگاهی را دیده ام که رفتار منصفانه با مشتری داشته باشد، البته بنگاهی که در حال حاضر در آن هستیم استثناست اما در مجموع من فکر می کنم افزایش اجاره بها تنها به دلیل کمبود مسکن نیست چرا که در حال حاضر واحدهای مسکونی بسیار زیادی در شهر تهران خالی از سکنه است و کسی هم حاضر به سکونت در آنها نیست.

وی می افزاید: آمار ارایه شده در بخش مسکن از سوی مسوولان این بخش به ویژه در مورد خانه های خالی از سکنه منطبق بر مشاهدات و واقعیات ساخت و ساز نیست به طوری که به نظر می رسد باید شناسایی و واگذاری واحدهای مسکونی خالی از سکنه را از اولویت های وزارت مسکن و شهرسازی باشد و آمارهای ارایه شده در بخش ساخت و ساز با واقعیت های جامعه منطبق شود.

وی در ادامه گفت: بسیاری از تولیدکنندگان مسکن یا به اصطلا ح بساز و به فروش ها به دلیل راکد بودن قیمت مسکن، واحد مسکونی خود را برای فروش یا اجاره در فرصت مناسب و با قیمت مورد نظر خالی نگه می دارند. همین امر سبب شده که به یکباره شاهد افزایش اجاره بها و همچنین ودیعه یا همان پول پیش از سوی صاحب خانه باشیم. این روند در ابرشهر تهران همواره در طول تابستان تکرار شده و هر سال شاهد افزایش بی قاعده و بدون ضوابط اجاره بهای منازل هستیم.

وی یادآور شد: در نگاهی گذرا به شمال و جنوب و غرب و شرق تهران می توان به تفاوت نرخ اجاره بها براساس موقعیت جغرافیایی و همچنین محیط زندگی پی برد. به گونه ای که شرایط اجاره و رهن منزل یا آپارتمان در مناطقی همچون میدان خراسان و محدوده های اطراف آن، میدان فلا ح و شمشیری و شوش و محدوده های مشابه بسیار ارزان تر از سایر مناطق مرکزی شهر مثل میدان منیریه، انقلا ب، جمالزاده، نازیآباد، اتوبان آهنگ و... است.

وی در ادامه می گوید: کسب درآمد آسان و در عین حال بالا موجب شده که امروز در هر کوچه و برزن شهر تهران و شهرهای اطراف پایتخت شاهد دفتر و دستکی به نام بنگاه معاملا ت ملکی یا به زبان عصر تکنولوژی آژانس مسکن باشیم. به عنوان مثال در یک محله کوچک غرب تهران ما در پنج- شش کوچه شاهد بیش از ۳۰ بنگاه کوچک و بزرگ هستیم به طوری که هیچیک از آنها هم حاضر به تغییر شغل نیستند. وی می گوید: من در گفت وگویی که با چند تن از صاحبان این معاملا ت ملکی ها داشتم به این نتیجه رسیدم که همگی آنها متفق القول از شغل خود راضی بوده و اذعان می داشتند که درآمدشان در تابستان بسیار چشمگیر است.

اما با وجود این همه بنگاه معاملا ت ملکی در شهر تهران، یک سوال مطرح است که چه دستگاهی بر نرخ اجاره بها و ودیعه نظارت دارد؟ قطعا تا زمانی که نتوان اعداد و ارقام مستند و موجهی برای این سوال پیدا کرد وضع اجاره بهای خانه، روز به روز بدتر خواهد شد و دراین بین مستاجران، قربانی سیاست های اشتباه مسوولا ن در امر مسکن می شوند.

گزارشی از سطح شهر تهران، حاکی از آن است که هم اکنون در منطقه جنوب شرقی تهران اجاره یک واحد مسکونی ۵۰ تا ۷۰ متری با ودیعه پنج میلیون تومانی بین سیصد تا چهارصد هزار تومان متغیر است. در منطقه مرکزی شهر، یک واحد مسکونی در همین متراژ، کمتر از ۳۵۰ هزار تومان با ودیعه پنج میلیون تومانی پیدا نمی شود و یا در غرب تهران برای اجاره خانه ای در این متراژ باید ماهانه همین مبلغ و بلکه بیشتر را پرداخت کرد.

در اوضاع کنونی، قیمت رهن کامل خانه ای ۵۵ تا ۶۰متری در مرکز شهر تهران، بالغ بر ۲۷ میلیون تومان است و چنین ملکی در غرب شهر با قیمت های متفاوتی در اختیار مستاجران گذاشته می شود، به گونه ای که قیمت اجاره واحد مسکونی ۵۵ متری در این منطقه، شش میلیون ودیعه ماهی ۳۵۰ هزار تومان، چهارده میلیون ودیعه ماهی ۱۸۰ هزار تومان است. قیمت خانه ای با متراژ بالا تر در حد نود متر در این محدوده کمتر از ۲۵ میلیون تومان اجاره داده نمی شود.

همچنین در شرق تهران، رهن کامل خانه ای ۷۰ تا ۸۰ متری معادل ۲۵ میلیون تومان است و اجاره خانه ای پنجاه تا شصت متر از ۳۰۰ تا ۴۵۰ هزار تومان با ودیعه ۱۰ میلیون تومان متغیر است.در منطقه دیگری از شهر تهران به سمت شمال شهر قیمت رهن کامل خانه ای شصت متری بیش از ۳۰ میلیون تومان، خانه ای ۶۵ متری ۳۳ میلیون تومان و خانه ای ۷۰ متری ۳۵ میلیون تومان است. در بازار متعادل اجاره بهای مسکن خانواری با درصد معینی از میانگین درآمد خود، باید از عهده تامین مسکن برآید، این در حالی است که هم اکنون وضعیت درآمدی افراد با توجه به سیر صعودی قیمت اجاره بهای مسکن به گونه ای است که مستاجران را در تهیه سرپناهی برای زندگی و یا به زبان آسانتر جایی برای گذراندن شب به دلیل افزایش ساعات کاری برای گذران زندگی، ناتوان کرده است.

از سوی دیگر، افزایش تصاعدی اجاره بهای مسکن فشار دوچندانی را از حیث هزینه رفت و آمد از محل زندگی به محل کار براقشار محروم تر جامعه وارد میآورد، زیرا این افراد، ناچارند خانه هایی دورتر ازمرکز شهر و یا در حاشیه شهرها به قیمتی ارزانتر اجاره کنند.در گذشته قیمت رهن و اجاره واحدهای مسکونی استیجاری در نقاط گوناگون شهر تهران متفاوت بود، به گونه ای که خانوارها با توان درآمدی شان محل زندگی خود را به راحتی برمی گزیدند، اما در اوضاع کنونی با همسان شدن قیمت ها در مناطق گوناگون شهر، این امکان نیز از مستاجران گرفته شده و شمار بسیاری از آنان نیز به دلیل مرکزیت کار خود در شهر، قادر به اجاره مسکن در حاشیه شهر نیستند، این در حالی است که حاشیه شهرها نیز قیمت ها سر به فلک می کشد. به هر حال امیدواریم در این تابستان و فصل جابه جایی مستاجران ارایه و اجرای طرحی ضربتی از سوی دولت با محوریت وزارت مسکن و شهرسازی بر دغدغه ها و آشفتگی های ناشی از تامین سرپناهی به قیمت مناسب و در حد توان درآمدی افراد، پایان دهد.

نویسنده : مرجان حاجی حسنی