دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

۱۸ تیر و كلید واژه های خروج از بحران


۱۸ تیر و كلید واژه های خروج از بحران

زمینه های ۱۸ تیر چه بود فهم زمینه های واقعی ۱۸ تیر نیز موكول به این پرسش است كه آیا یورش به خوابگاه دانشجویان یك واكنش آنی و تصادفی بود یا یك واكنش از پیش برنامه ریزی شده

پیش از هر سخنی، پاسخ به یك پرسش می‌تواند مسیر كلیه تحلیل‌های ما را از واقعه ۱۸ تیر دگرگون سازد و به دو مقصود و نتیجه متفاوت از یك واقعه برساند.

زمینه‌های ۱۸ تیر چه بود؟ فهم زمینه‌های واقعی ۱۸ تیر نیز موكول به این پرسش است كه آیا یورش به خوابگاه دانشجویان یك واكنش آنی و تصادفی بود یا یك واكنش از پیش برنامه‌‌ریزی شده؟

یك تصور این است كه نقطه آغازین حادثه ۱۸ تیر (یعنی یورش به كوی) یك واكنش شتابزده و خطای یك فرمانده دون پایه بوده است. در این نگاه‏، تصور برنامه‌ریزی قبلی منتفی است زیرا فاصله میان تظاهرات شبانه دانشجویان در كوی و منازعه با دانشجویان چندان كوتاه بود كه منطقاً نمی‌توان آن را برای برنامه‌ریزی رویدادی با این عظمت كافی دانست. در این دیدگاه گرچه آغاز ماجرا تصادفی بود، اما سازمان یافتگی و برنامه‌دار بودن ادامه ماجرا منتفی نیست.

تصور دیگر این است كه همه چیز یك سناریو بود. برای این دیدگاه نیز قراینی وجود دارد. كسانی كه سال‌ها تجربه حكومت‌داری و بحران و جنگ و شورش‌‌های داخلی را پشت سر نهاده‌اند به‌خوبی آموخته‌اند كه اتخاذ برخی تصمیمات، خارج از توان و صلاحیت یك فرد یا یك قاضی و یا دولتمرد است.

تصمیماتی كه احتمال پیامدها و اعتراضات و واكنش‌هایی را در پی داشته باشند، مطمئناً نه در بدنه، كه در رأس یك جریان اتخاذ می‌شوند. پر واضح است كه توقیف روزنامه سلام به‌عنوان روزنامه مستقل و منتقد سیاسی در دهه هفتاد كه پس از سال‌ها انتشار توانسته بود مخاطبان علاقه‌مندی را جذب كند و تریبون اپوزیسیون قانونی داخلی و جنبش دانشجویی بوده و از سوی دیگر از اركان جناح چپ حاكمیت است در زمره همین تصمیمات است. با اندك خردمندی می‌توان دریافت كه حكم مرگ چنین روزنامه‌ای ساده و بدون خشم و واكنش نخواهد بود. بنابراین كاملا طبیعی است كه مدتی پیش از توقیف روزنامه سلام، این تصمیم در كانون كارگردانی ماجرا مورد بحث قرار گرفته و اطراف و ابعاد آن سنجیده و پیش‌بینی‌های لازم و اقدامات پیشگیرانه اندیشیده‌ شده است. توقیف یك روزنامه ایزوله شده اجتماعی حداكثر منجر به اعتراضات سیاسی گردیده و موج اجتماعی به همراه نخواهد داشت و اگر جرقه‌ای بیفروزد، سریع خاموش خواهد شد. اما از آنجا كه سلام روزنامه‌ای با كاراكتر نیمه رسمی و دارای عقبه‌ای در حاكمیت و دانشجویان بود، هر جرقه‌ای می‌توانست گسترش یابد و شعله ور شود و هزینه توقیف را سنگین كند؛ به نحوی كه معادله را بر هم زند. بنابراین بایسته بود تدابیر پیشگیرانه‌ای اتخاذ و هر جرقه‌ای با شتاب و با مشت آهنین مواجه گردد.

●ضرورت توقیف سلام

دلایل عدیده‌ای وجود داشت كه اقتدارگرایان باید سلام را خاموش می‌كردند:

۱ـ سلام در چند سال انتشار خود چندبار احضار و محاكمه و تهدید شده بود و از چشم مخالفان كارنامه‌ای سیاه داشت.

۲ـ آنان‌كه از رویداد دوم‌خرداد برآشفته بودند و رسوایی قتل‌های زنجیره‌ای را از نتایج دوم‌خرداد می‌دانستند، از سلام كینه به دل داشتند و آن را از بسترسازان رویداد دوم‌خرداد می‌انگاشتند.

۳ـ گمان می‌كردند روزنامه سلام پایگاهی برای هدایت جریان دوم‌خرداد است و با انهدام این پایگاه، جبهه اصلاح‌طلبی آسیب خواهد دید. تفكر امنیتی ـ نظامی كه گمان می‌كرد جبهه جنگ نظامی با عراق تغییر صورت داده و به جبهه جنگ فرهنگی تبدیل شده است، با همان روشی كه در جنگ، پایگاه‌های دشمن را با توپ مورد حمله قرار می‌دهند در برابر رقیبان داخلی عمل می‌كردند.

۴ـ در نبردهای كلاسیك، اگر دو پهلوان و یا جنگجو از دو جبهه هماوردی می‌كردند، هرگاه پشت یك قهرمان به خاك مالیده و یا مغلوب و یا مقتول می‌گردید، دیگران حساب كار خویش را می‌كردند و جنگ مغلوبه می‌شد. گویی با توقیف سلام پیامی به دیگر مطبوعات داده می‌شد و بدین‌وسیله با یك حركت، همه را مهار می‌كردند، اما مشروط به آن‌كه واكنش‌های پس از توقیف نیز مهار شود.

●تحلیل یا تئوری پایه

توقیف سلام، اقدامات پیشگیرانه و مشت آهنین برای خفه‌كردن اعتراضات در نطفه، مسبوق به یك تحلیل بود. پیش از دوم‌خرداد ۱۳۷۶ جهان شاهد فروپاشی آرام امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی بود كه دومین ابرقدرت جهان به‌شمار می‌رفت و نیم قرن یك بلوك قدرت در جهان بود. فروپاشی از درون با اقدامات اصلاحی گورباچف آغاز شد و اقتدار رعب‌آور سیستم آهنین حزبی ترك برداشت و فضای اعتراض پدید آمد. اندك‌اندك كنترل از دست رژیم شوروی خارج شد و یلتسین با یك كودتای سفید از گورباچف نیز عبور كرد و سیستم كمونیستی پس از هفتادسال از هم پاشید. گورباچف در حقیقت همواركننده و محلل این تحول شناخته شد. تجربه فوق چنان در ذهن كارگردانان ایران رسوخ كرده بود كه پس از واقعه دوم‌خرداد و روی كارآمدن دولت سیدمحمدخاتمی با شعار اصلاح‌طلبی، آنان بی‌درنگ اسیر شبیه‌سازی شده و در گفتارهای خویش خاتمی را گورباچف ایران دانستند و نگرانی خویش را از گورباچفی‌شدن شرایط ایران اظهار داشتند. این تحلیل حكم می‌كرد برای جلوگیری از تكرار تجربه اتحاد شوروی باید دست به اقدامات پیشگیرانه و پیشدستی بر حادثه زد. خطای فاحش اقتدارگرایان این بود كه دوم‌خرداد برخلاف اصلاحات گورباچف، موجب تقویت مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی در ایران و افزایش امید به اصلاحات در چارچوب نظام موجود گردیده بود و برعكس، توسل به سركوب و محدود سازی و فشار و ارعاب، سبب گورباچفی شدن شرایط ایران می‌گردد و روش‌هایی كه برای دور شدن از این خطر اتخاذ می‌شد، آنان را هر چه بیشتر به دامی كه از آن می‌گریختند نزدیك‌تر می‌ساخت.

●بحران در مدیریت بحران اصلاح طلبان

براساس آنچه از درك اقتدارگرایان پیرامون شرایط جامعه ایران گفته شد، بدیهی است كه نباید انتظار مدیریت بحران را از آنان داشت زیرا بحران ۱۸ تیر با یك هدف و تحلیل مشخص پدید آمده بود. در این میان انتظار مدیریت بحران از اصلاح‌طلبان اجتناب ناپذیر بود زیرا آنان می‌خواستند بدون خشونت و مسالمت جویانه اهداف اصلاحی را پیگیری نمایند. شاید گفته شود كه این واقعه نشان داد كه جنبش دانشجویی ساماندهی و كفایت لازم برای كنترل بحران را نداشت، اما این مشكل فراتر از آن بود و در واقع مجموعه اصلاح طلبان آمادگی و پیش بینی و توان لازم برای مدیریت چنین بحران‌هایی را نداشتند و خود دچار بحران شدند.

این خاطره در حافظه نگارنده سوسو می‌زند كه در دومین یا سومین روز واقعه، از سوی دانشجویان رهبری كننده در كوی دانشگاه با من تماس گرفتند. آرایش نیروهای مهاجم لباس شخصی و امنیتی در اطراف كوی و نیروهای مدافع در داخل كوی چنان بود كه ترد‏‏‎دها آسان نمی‌نمود و دانشجویان نمی‌توانستند و یا نباید كوی را ترك می‌كردند؛ لذا دعوت كردند ساعت ۱۲ شب در جلسه مشورتی آنان حضور یابم. صحنه كوی و اطراف آن حاكی از یك شورش دانشجویی واقعی در واكنش به تهاجم خشونت بار شبانه لباس شخصی‌ها و نیروی‌انتظامی به دانشجویان بود. اتاقی در طبقه دوم یك ساختمان در وسط كوی به ستاد تصمیم‌گیری تبدیل شده بود، اما با رادیكال‌تر شدن اعتراضات و شعارهایی كه مقبول آنان نیز نبود این ستاد عملا و به آرامی به حاشیه رانده می‌شد و تبعیت و تمكینی از آن وجود نداشت. پیشامدها از روش‌ها و اهداف اصلاحی آنان فاصله می‌گرفت. در آن نشست كه تا ۲ بامداد به طول انجامید نگرانی از این وضعیت از یك سو و نگرانی از پیروزی طلبكارانه مهاجمان از سوی دیگر مشهود بود. تحلیل‌ها و نگرانی‌ و راهكارها مورد بحث قرار گرفت و بر آن شدند با صدور بیانیه‌ای ضمن مرزبندی با پاره‌ای از اقدامات صورت گرفته تحت نام اعتراضات دانشجویی‏، اعتراض خویش را نسبت به سركوب شبانه دانشجویان ادامه دهند. موضعگیری تمام دولتمردان و مقام رهبری در محكوم كردن حمله خشونت بار شبانه علیه دانشجویان مكمل عوامل مشروعیت بخش ادامه اعتراض بود.

عمادالدین باقی

پی‌نوشت:

٭ از باب رفع شبهه مقدر تذكار این نكته مبرم است كه هر چند برادر فرهیخته‌ام سعید حجاریان از هنگامی‌كه هدف تیر فاشیزم قرار گرفت كارآمدی جسمی‌اش را در قیاس با پیش از آن از دست داد، اما او همچنان می‌اندیشد و از این گروه مستثناست.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.