جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قد و قواره یک بازیگر مولف


قد و قواره یک بازیگر مولف

قواعد بازیگری در دنیای سینما همواره قابل تغییر است اگر از یکسری نقاط مهم و تاثیر گذار در ایفای نقش بگذریم معمولا هر بازیگری شمایل خاص خود را یدک می کشد

قواعد بازیگری در دنیای سینما همواره قابل تغییر است. اگر از یکسری نقاط مهم و تاثیر گذار در ایفای نقش بگذریم معمولا هر بازیگری شمایل خاص خود را یدک می کشد. به عبارتی مختصات فردی بازیگر در ارتباط تنگاتنگ با نقش تعریف می شود. ممکن است مختصات یک کاراکتر در ظاهر حاوی نکات مشخصی باشد اما این بازیگر است که باید با سعی و کوشش خود اکشن و ری اکشن نقش را درونی کرده از فیلتر شخصیتی خودش عبور دهد و در نهایت به شخصیت جان ببخشد. البته در رویکرد ابتدایی بازیگری شاید موضوع آمادگی جسمانی و زبان بدن از اهمیت بیشتری برخوردار باشد اما در عمق شخصیت پردازی این استعداد ذاتی بازیگر است که می تواند همه مشخصات بازیگری او را منعکس نماید.

با نگاهی کوتاه به نوع بازی بازیگران بزرگ دنیا می توان عنوان کرد بازیگران مولف هرکدام شخصیت ذاتی خود را به نوعی در کاراکترهای محبوب دنیای سینما پیاده کرده اند و شخصیت های محبوبی مانند مارلون براندو، همفری بوگارت، جیمز دین، رابرت دنیرو و... همگی با درونی کردن نقش گوشه هایی از شخصیت ذاتی خود را همراه کاراکتر کردند .شاید به همین دلیل است که ماندگاری نقش های آنها در کنار فیلم های مهم تاریخ سینما نمایان می شود. شخصیت هایی تنها و عصبی و یاغی و عاشق پیشه که کاراکترهای آنها بیشتر نکات برجسته و مهم عامیانه را در بر می گیرند. به تعریف دیگر خصوصیات مهم بازیگر مولف درونی کردن نقش ها و انعکاس آن در ضمیر ناخوداگاه شخصی است که می تواند سبب بازی خارج از استانداردهای تعریف شده بازیگری شود.به همین دلیل است که عنوان می شود برخی از نام های بزرگ بازیگری، خود را در چندین نقش تکرار کرده اند .

این نوع نگاه سبب شده است که مثلا ال پاچینو در فیلم های پدر خانواده، سرپیکو و بعد از ظهر سگی یا رابرت دنیرو در فیلم های اسکورسیزی نقش های ر ایفا کنند که در عین جذاب بودن از لحاظ پرداخت نقش به یکدیگر نزدیک باشند . اما این موضوع نه تنها چیزی از هنر آنها کم نکرده است بلکه ارزش بازیگری ذاتی آنها را به رخ می کشد. اصولا بحث بازیگر مولف در سینمای ایران آنقدر باب نبوده است که بتوان مثالی وپژه برای آن پیدا کرد. با نگاهی به نحوه بازیگری در سینمای قبل از انقلاب موفقیت سینمای آن دوران به چند چهره خاص که از جمله آنها می توان فردین را نام برد محدود می شد. فردین مختصات بازیگری داشت که مخاطب او را با همان شمایل خاص در فیلم ها پذیرفته بود و به همین دلیل آثار باقی مانده از او عموما دارای یک کاراکتر واحد هستند. سینمای پر مخاطب آن زمان نامی مانند بهروز وثوقی را هم به عنوان ستاره داشت که او در یک یا دو اثر کیمیای چهر ه خاصی ازخود نشان داد و بعد از آن دیگر تلاشی برای جان بخشی به کاراکتر جدیدی صورت نداد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازیگری و سینما شکل متفاوتی به خود گرفت.

با توجه به رویکرد آن زمان که با ستاره سازی مخالف بود میدان بازی به بازیگران بی نام و نشانی داده شد که بیشتر سابقه کار در تاتر را داشتند. در میان این بازیگران نو رسیده نامهایی مانند عزت ا... انتظامی، جمشید مشایخی و... که بازیگران سینمای غیرتجاری قبل از انقلاب بودند حضور داشتند و همین امر آنها را به بازیگران نسل اول تبدیل کرد. در این بین چهره های گمنامی مانند خسرو شکیبایی حضور خود را در نقش های دوم و بعضا اول اعلام کردند. شاید به سختی می توان به یاد آورد که پرستویی و شکیبایی در ابتدای راه بازیگریشان در فیلمی مانند شکار با هم همبازی بودند. اما نقطه عطف کارنامه بازیگری شکیبایی بازی در فیلم هامون بود. داریوش مهرجویی با اعتماد به او و اعطای نقش اول فیلم خود نه تنها شکیبایی را به چهره آشنای سینما دوستان آن زمانه ایران تبدیل کرد بلکه با کاراکتر حمید هامون خود را با شکیبایی جاودانه کرد. بازی به شدت بیرونی شکیبایی و همذات پنداری شخصی او با دنیای حمید هامون باعث شد قهرمانی به نسل آن روز معرفی شود که نه تنها به نوعی به دنیای آرمانی توده نیمه روشنفکر مربوط می شد بلکه شکیبایی با بازی خاص خود کاراکتری از حمید هامون را به هم نسلان آن دوره اعطا کرد که سینمای نو پای آن زمان شدیدا به آن نیاز داشت.

او با این شخصیت زمانی که روزهای جوانی خود را به پایان برده بود قهرمان و ستاره هم نسلان خود شد که برای عقاید روشنفکرانه اش و عشقش می جنگد و به دنبال مراد خود می گردد .قهرمانی که همه مختصات ستاره شدن را داشت .بعد از هامون شکیبایی نوار موفقیت های خود را در فیلم های مهرجویی ادامه داد، پری و بانو وجه دیگری از استعداد بازیگری درونی او را به رخ کشیدند. گریه صفا در تاکسی (پری)، نامه رضا رضای منش به دخترش (کیمیا)،دعوای منصور خسروی با دخترش (خواهران غریب)، وقتی رضا صباحی از خراب شدن خانه سبز مطلع می شود(خانه سبز)، گریه عمو رحیم در (اتوبوس شب) و...نقش های به یاد ماندنی دیگری که همگی آنها با هنر شکیبایی جان گرفتند و در ذهن و روح مردم این سرزمین جاودانه شدند. در مورد شیوه بازیگری شکیبایی گاهی اوقات عنوان می شد، او در بازیگری اش همواره با تکه ای از کاراکتر حمید هامون نقش را پیاده می کند و به تعبیر دیگر شکیبایی هیچ وقت نتوانست از نقش حمید هامون به طور کامل جدا شود .

همانگونه که در ابتدای متن اشاره کردم بازیگران بزرگ تاریخ سینما همواره تکه ای ازخود را در نقش به یادگار می گذارند و این امر نه تنها برای بازیگری آنها نقص به حساب نمی آید بلکه در اصل هنر بازیگری آنها در متن اصلی کاراکترها ست که تکرار می شود. از بعدی دیگر بازیگری شکیبایی در طول سه دهه از او نماد مرد احساسی شرقی را ساخت که با آرمانگرایی خاصی عقایدش را بیان می کند. دیالوگ گویی خاص او که بیشتر اوقات با استفاده از زبان بدن علی الخصوص دستهایش استفاده می شد حضور عنصر احساس را برنقش برجسته تر می کرد. احساسات گرایی شدید نقش های او به این دلیل بود که اودر ایفای نقش هایش تکه ای از خود را در کاراکترش به ودیعه می گذاشت .

به همین دلیل نقش های او این امکان را به مخاطب می داد که عمیقا با کاراکترش همذات پنداری کند. اینک که سینمای ایران دیگر او را در بین خود ندارد نقش های بسیاری بودند که می توانست با حضور او چشم گیرتر به مخاطب عرضه شوند. نسل سوم بازیگری سینمای ایران از اواسط دهه هفتاد وارد سینما شدند و از ابتدای دهه هشتاد با توجه به اینکه نقش های مخصوص جوانان بیشتر نوشته می شد و درام های عاشقانه اقبال بیشتری داشتند، جوانان جویای نام وارد سینما شدند که بعد از چندی آنانی که تنها به واسطه چهره انتخاب شده بودند کم کم غربال شده و نام هایی مانند محمد رضا فروتن، امین حیایی ،شهاب حسینی ، بهرام رادان به مدد ایفای نقش های خاص به مهره های مهم بازیگری سینما تبدیل شدند. با نگاهی به شاخصه های بازیگری آنها می توان عنوان کرد: محمد رضا فروتن با انتخاب نقش های خاص سعی داشت به سینمای روشنفکری ایران بپیوندد و بااستفاده از لحن بازیگری و کاراکترهای روشنفکر مابانه از سینمای بدنه جدا شود. اگر چه فروتن با ایفای نقش هایی مهمی در فیلم های مانند متولد ماه مهر، زیر پوست شهر ، اتوبوس شب، عیار ۱۴ سعی کرده است به شمایل بازیگری متفاوت برسد اما در نهایت در بیشتر نقش هایش قالب یک کاراکتر یکسان را تکرار کرده است . رادان و حیایی هر کدام به نوعی به سینمای بدنه تعلق پیدا کردند.

حیایی که به سمت سینمای طنز کشیده شد و دیگر سعی چندانی برای رهایی از این قالب از خود نشان نداد. بهرام رادان با انتخابهای متفاوتی روبرو بود اما بعد از کسب دو سیمرغ بلورین نتوانست جایگاه شاخصی در بازیگری این روزها بدست آورد. این روزها معمولا نقش های تکراری در قالب همیشگی جوان عاشق و شکست خورده ر ا از او بر پرده می بینیم. اما شهاب حسینی باهوشترین بازیگر از این نسل بود. او بعد از اینکه با ذکاوت اجرا را کنار گذاشت و کاملا به بازیگری پرداخت نقش های شاخصی را در قالب کاراکترهای متفاوت اجرا کرد. او که بازیگری ذاتی است با انتخاب هایی چون سوپر استار، پرسه در مه، درباره الی و جدایی نادر از سیمین تا حدود زیادی به چهره محبوب این نسل و بازیگر مهم آن بدل شد. کاراکترهایی که او در ایفای آن نقش موفق است سرگشتی درونی و تنهایی ذاتی را دارا هستند و حسینی بعضا با بازی بیرونی و استفاده به جا از نگاه در ایفای آنها موفق است با این وجود حسینی نقشی را ایفا نکرده که تکه ای از خود را در آن نقش به ودیعه بگذارد و همین امر مانایی آثار او را آسیب پذیر کرده است. حامد بهداد نام دیگری است که در یک بازه زمانی ده ساله به چهره شناخته شده سینمای این روزهای ما تبدیل شده است .مهمترین شاخصه بازی او بازی به شدت برون گرا و عصبی است که با استفاده افراطی از حرکات بدن شمایل بازیگری او را محدود به تصویری یکسان و تکراری کرده است. اما نکته مهم بازیگری او در همین تصویر است. مخاطب از حامد بهداد همان کاراکتر عصیانگر عصبی را می خواهد. به نظر می آید این نکته ای است که شخص حامدبهداد به خوبی به آن واقف است و به همین دلیل تلاش زیادی برای تغییر آن صورت نمی دهد. اما شاخصه بازیگری او به هیچ وجه او را در حد بازیگر مولف قرار نمی دهد.

اکبر عبدی نام آشنای دهه شصت سینمای ایران که از برنامه های تلویزیونی به سینما کشیده شد. عبدی بازیگری بود که مختصات خاص ستاره سینمای کمدی را داشت .اما به دلیل تلاقی زمانی شروع بازیگری او با دهه ای که ستاره شدن به شدت منع می شد مولفه های بازیگری او چندان در ذهن ها ماندگار نشد. عبدی بازیگری ذاتی است که توانایی زیادی در بازپروندان نقش و اجرای تیپ خاص دارد. نکته ای که او با بازیهای به یاد ماندنی اش در فیلم های اجاره نشین ها، هنرپیشه، آدم برفی نشان داده بود و همواره به چشم داوران جشنواره فجر نیامده است. عبدی اگر با دقت بیشتری نقش های خود را در دهه هشتاد انتخاب می کرد توانایی این را داشت که به ستاره سینمای کمدی تبدیل شود .اما بازی در سه گانه اخراجی ها بسیاری از توانایی های او را زیر سوال برد. اتفاق خوبی که در جشنواره سی ام افتاد و او بابازی درخشانش در نقش یک زن در فیلم خوابم میاد ثابت کرد که همه شاخصه های مهم بازیگری را دارد اما فرصت ابراز آن را به درستی پیدا نکرده است .عبدی توانایی این را دارد که در ادامه راهش با انتخابهای شایسته نام خود را دوباره بر سر زبانها بیندازد. شاید تنها بازیگری که می توان شمایل بازیگری او را تا حدودی با خسرو شکیبایی مقایسه کرد، حمید فرخ نژاد است. فرخ نژاد که با فیلم کوچه های عشق پا به سینما گذاشت در طول گستره ۱۲ ساله خود را به اندازه های یک بازیگر مولف رسانده است.

در ست که او هنوز راه بسیاری دارد تا در قد و قواره یک بازیگر مولف بدرخشد اما انتخاب های به جای او بازی های درخشانش در آثاری مانند ارتفاع پست، چهارشنبه سوری و... نوع خاص ادای دیالوگ ها و بازی بدن و از همه مهمتر شاخصه مهمی درونی کردن نقش، از او شخصیت خاکستری دوست داشتنی ساخته است. به عبارتی دیگر او نیز در ایفای کاراکترهای متفاوتش همواره تکه ای از خود را در نقش به ودیعه می گذارد. درست است که سینما همواره به چهره های جوان احتیاج دارد ولی عملا تنها چند نام هستند که باعث اعتبار بازیگری می شوند. گذر زمان نشان داده است که درست است که زیبایی یکی از ارکان بازیگری است اما ماندگاری با چهره ای است که اصول بازیگری را در کنار استعداد ذاتی داشته باشد. شاید به همین دلیل است که نام های مانند شکیبایی بعد از مرگ هم هنوز ستاره به حساب می آیند و در تاریخ سینمای کشور ماندگار می مانند.

شکیبایی یکی از غریزی ترین و تکنیکی ترین بازیگر دو دهه اخیر سینمای ایران به حساب میآید. بی شک قد و قواره بازیگری او در بسط نقش و ارائه کاراکتری که همه مختصات قالب نقش را دارد تنها در حد و اندازه نام او بود. بدون اغراق تعداد بازیگرانی که هر دو این ویژگی ها را با هم داشته باشند بسیار اندک است و این مهمترین مشخصه خسرو شکیبایی به حساب میآمد که به او امکان ایفای طیف وسیعی از کاراکترهای متفاوت را می داد. تمام ویژگی های بیان شده از او بازیگری مولف ساخت که شاید سال ها بگذرد و دیگر سینمای ما چنین بازیگری را به خود نبیند.

نویسنده : سیده مریم مطلب پور