سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به اختلال رفتاری سوءظن


نگاهی به اختلال رفتاری سوءظن

● من به همه شک دارم!
وقتی با آن لهجه شیرین مخصوص به خودش صدا را پایین می‌آورد و یواشکی شوهرش را نشان می‌دهد و می‌گوید که «دلش کثیف است» غمی بزرگ در دل اطرافیان می‌نشیند و سنگینی …

من به همه شک دارم!

وقتی با آن لهجه شیرین مخصوص به خودش صدا را پایین می‌آورد و یواشکی شوهرش را نشان می‌دهد و می‌گوید که «دلش کثیف است» غمی بزرگ در دل اطرافیان می‌نشیند و سنگینی روزهای تلخی که می‌توانست شیرین باشد به یادشان می‌آید.

چادرش را خیلی سفت دور صورت پیچیده، طوری که چروک‌های دور‌چشم را عمیق‌تر کرده است؛ همین چین و شکن‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید از وقتی یادش می‌آید شوهرش همیشه سایه به سایه دنبالش بوده و مثل دختری که قرار نیست هیچ وقت بزرگ شود همه چیز را به او دیکته می‌کرده است.

اینجا نرو، چرا رفتی؟ چرا نرفتی؟ نگاهت کجا بود؟ از من بد می‌گفتی؟ چه نقشه‌ای داری؟ چرا تنها می‌روی؟ به صلاحت است که من هم بیایم، کسی داشت نگاهت می‌کرد؟ با فلانی خیلی می‌خندی، در خانه بمانی خیالم راحت‌تر است، در خانه را که قفل کنم امنیت بیشتر می‌شود و هزار جور حرف دیگر.

او همه اینها را مو به مو تعریف می‌کند و آهی می‌کشد که یعنی هیچ لذتی از زندگی نبرده‌ام. اگر خوب به دور و برمان نگاه کنیم زیادند کسانی که وقتی پای حرفشان می‌نشینی از سایه سنگین نگاه‌های بدبینانه‌ای می‌گویند که همیشه آنها را پاییده‌اند و غل و زنجیرهایی نامریی به دست و پایشان بسته‌اند.

فرقی نمی‌کند که یک آدم بدبین چه نسبتی با ما داشته باشد چون او هر کسی که باشد به هر حال گذران دقایق با او که سوءظن از چشم‌هایش می‌بارد هم تلخ و هم سخت است، مخصوصا اگر گریزی از او نباشد.

بدبینی، زن و مرد نمی‌شناسد و می‌تواند به جان هر کسی بیفتد تا آنجا که او را تبدیل به دوربینی کند که همواره در حال کنترل کردن دیگران است.افراد شکاک و بدبین شاید خودشان ندانند ولی آنها آدم‌‌های کسالت‌آوری هستند که با توجیهات بی‌منطقشان فقط غم را به دل دیگران می‌نشانند.

ماحصل زندگی، حرکت و تکامل در بستر زندگی گروهی است اما وقتی پای بدگمانی به آن باز می‌شود اعتمادها در هم می‌شکند و پیوندها می‌گسلد. آنان که در علم روان‌شناسی حرفی برای گفتن دارند هم نوا با هم بر این اعتقادند که در جمعی که دیدگاه منفی و گمانه‌زنی‌های بی‌دلیل در مورد دیگران امری عادی و رایج است دوستی و محبت از میان آنها رخت می‌بندد و غیبت‌ها شروع می‌شود.

کسی که سوءظن دارد ذهنش پر است از افکار منفی که اگرچه تیر این افکار را به سمت دیگران نشانه می‌گیرد ولی ندانسته به جنگ خود بلند شده است همان چیزی که در روان‌شناسی این‌طور تعبیر می‌شود که اگر ما به طور مداوم اندیشه‌های منفی را در سر بپرورانیم و از کاه، کوهی بسازیم چیزی نمی‌گذرد که این افکار بر ما مسلط می‌شوند و بی‌آن‌که بدانیم بخش زیادی از توانایی‌هایمان به هدر می‌رود.

همین می‌شود که ما مغلوب جنگی خودخواسته می‌شویم که بی‌حوصلگی، افسردگی، عصبانیت و ناتوانی در لذت بردن از زندگی تنها عایدی آن است.

به همین جهت است که هیچ‌کس تردیدی ندارد که بدبینی سرچشمه بسیاری از ناراحتی‌های روانی و سبب‌ساز اصلی اضطراب و نگرانی است چون کسی که به همه شک دارد نخست خودش انسانی غمگین و خودخور می‌شود ‌و سپس سعی می‌کند اطرافیان را هم شبیه خودش کند.

آدم‌های بدگمان معمولا گوشه‌گیر هم هستند به همین خاطر از همنشینی با دیگران که می‌تواند شادی‌بخش باشد دوری می‌کنند و نمی‌دانند که فرو رفتن در تنهایی فقط رشد و تکامل فکرشان را متوقف می‌کند. اما اگر آدم‌های شکاک بدانند که در مذهب نیز سوءظن چیزی جز غیبت قلبی و باطنی نیست شاید به حرمت اخلاق، دست از این کار بکشند.