جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

درك سیاست دولت بوش


درك سیاست دولت بوش

برای درك جنبه متمایز سیاست امروز حزب جمهوریخواه, در ابتدا به دانستن آرای یك فیلسوف سیاسی بسیار محافظه كار و پیچیده آلمانی نیاز دارید اما برخلاف تصور شما نام او لئو اشتراوس نیست كه به طور گسترده ای از او به عنوان مرشد فكری دست اندركاران دولت بوش نام برده می شود

این مقاله پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۴ در آمریكا نوشته شده است؛ انتخاباتی كه به پیروزی مجدد بوش و نومحافظه كاران همراه او انجامید و به این ترتیب ظاهراً تعبیر اشمیت در مورد شكست لیبرال ها در نبردهای سیاسی بار دیگر تحقق یافت (!) البته امیدهای نویسنده مقاله كه قرار گرفتن در موضع اپوزیسیون را به قیمت حفظ آرمان های لیبرال می پذیرد، هم چندان بی راه نبوده است، زیرا دست كم دو نفر از بازیگران اصلی در پیكار سیاسی محافظه كاران آمریكا كه اتفاقاً در این مقاله هم از آنها نام برده شده یعنی تام دی لی سناتور تگزاس و كارل روو مشاور انتخاباتی بوش در حال حاضر هركدام به نوعی در محاق قرار گرفته اند و نومحافظه كاران پس از قضایای جنگ عراق تحت فشار سیاسی زیادی قرار دارند. اكنون باید تا انتخابات بعدی- از جمله انتخابات میان دوره ای كنگره آمریكا در پاییز امسال- منتظر ماند و دید آیا پیش بینی اشمیت درست درمی آید یا به قول نویسنده سنت لیبرالی تاریخی آمریكا به صحنه بازمی گردد. خوانندگان محترم توجه دارند كه عناوینی مثل لیبرال، محافظه كار یا چپگرا در این نوشته به معنای فعلی آن در فرهنگ سیاسی آمریكا به كار رفته است كه لزوماً با معنای دقیق این عناوین در سنت های سیاسی دیگر مثلاً سنت سیاسی اروپا و به خصوص ایران یكسان نیست.

برای درك جنبه متمایز سیاست امروز حزب جمهوریخواه، در ابتدا به دانستن آرای یك فیلسوف سیاسی بسیار محافظه كار و پیچیده آلمانی نیاز دارید. اما برخلاف تصور شما نام او لئو اشتراوس نیست كه به طور گسترده ای از او به عنوان مرشد فكری دست اندركاران دولت بوش نام برده می شود. در عوض فیلسوفی كمتر شناخته شده، اما از جنبه های فراوان مهمتر از اشتراوس، در این جایگاه قرار می گیرد: كارل اشمیت.

● چپ و میراث اشمیت

هنگامی كه من در دهه ۱۹۹۰ مسئول آموزش دانشكده دوره های عالی علوم سیاسی و اجتماعی در «مدرسه جدید پژوهش اجتماعی» بودم، تلاش های مصمم استادان چپگرا برای میزبانی كنفرانسی درباره افكار اشمیت، باعث شد كه یك اهدا كننده مالی به دانشكده، یك یهودی سالمند به دفترم بیاید و اعلام كند دیگر به موسسه ای كه به بیان خشم آلود او با «آن فاشیست» همدلی دارد، پولی اهدا نخواهد كرد. در آن هنگام وسوسه شدم كه به او بگویم، جدا از كمك كردن یا نكردن او، اندیشه های اشمیت از قبل در حلقه های چپگرا رواج یافته است. «تلوس» (Telos)، نشریه پایه گذاری شده در سال ۱۹۶۸ كه هدفش آشنا كردن مخاطبان آمریكایی با «نظریه انتقادی» اروپایی بود، در دهه ۱۹۸۰ تلاشی را برای احیای میراث اشمیت آغاز كرد كه متاثر از حملات جدی او به لیبرالیسم و مخالفت او با ایده آلیسم ویلسونی بود. در یك بررسی جامع از نوشته های ابتدایی اشمیت توسط «گپال بالاكریشتان» در كتابی با نام «دشمن» كه به وسیله انتشاراتی چپگرای نو «ورسو» (Verso) در سال ۲۰۰۰ به چاپ رسید، به طرزی غیرعادی این نتیجه گیری اشمیت را كه لیبرال دموكراسی دچار بحران شده است اطمینان بخش می یابد، چرا كه به نظر نویسنده به چپ این امید را می دهد كه بن بست كنونی اش تا به آخر ادامه نخواهد یافت. اندیشمندان برجسته اروپایی مثل «اسلاوی ژیژك»، «شانتال موفه» و «ژاك دریدا» نیز دلمشغول نظرات اشمیت بوده اند. مسئله تنها تحسین دیدگاه های سیاسی اشمیت نیست، بلكه آنها در اشمیت فردی را بازمی شناسند، كه درست مانند خودشان با انسانگرایی مخالف است و به جای آن بر نقش قدرت در جامعه مدرن تاكید دارد؛ دیدگاهی كه آنها در مورد آن بیشتر با پساساختارگرایانی مانند میشل فوكو اشتراك نظر دارند تا متفكران لیبرالی مثل جان راولز.تحسین كنندگان اشمیت در جناح چپ حق داشته اند كه معتقد باشند پس از سقوط كمونیسم، ماركسیسم نیاز به بازاندیشی قابل ملاحظه ای دارد. با این وجود آنها با معطوف شدن به اشمیت به جای گرایش به لیبرالیسم، همچنان به رگه ای از اقتدارگرایی در ماركسیسم متكی ماندند كه در آرای متفكران قرن بیستمی مثل لنین و گرامشی نمود پیدا می كند و تنها اشمیت نبود كه آنها به او گرایش یافتند. به خصوص نشریه «تلوس» به متفكران و نهضت های نوفاشیست در ایتالیا شیفتگی نشان داد، گویی كه مدعی باشد هر چیزی بهتر از متفكر معاصر ماركس، یعنی جان استوارت میل و میراث او است.

●راست و میراث اشمیت

تاثیر اشمیت بر راست معاصر مسیر متفاوتی را طی كرده است. در اروپا متفكران راست جدید مثل «جیان فرانكو میگلیو» در ایتالیا، «آلن دو بنوا» در فرانسه و مولفان آلمانی مشاركت كننده در مجله «آزادی جوان» بر آرای اشمیت تكیه كرده اند. اشمیتی های دست راستی در ایالات متحده چندان زیاد نیستند، اما جزء گروهی از روشنفكران قرار می گیرند، كه اغلب آنها را «كهنه محافظه كاران» می نامند و انرژی زیادی را صرف حمله به اندیشه نومحافظه كاری از جانب جناح راست می كنند. یكی از آنها «پل ادوارد گاتفرید» استاد علوم انسانی در كالج الیزابت تاون در پنسیلوانیا به خصوص در این زمینه پركار است. گاتفرید كه خودش هم از نویسندگان گاهگاهی مجله «آزادی جوان» (Junge Freiheit) است، از موضع مجله در رد «این دیدگاه كه همیشه باید به هر آلمانی میهن دوستی به وسیله قربانیان خودفرموده هولوكاست نهیب زده شود» دفاع می كند. جای تعجب نیست كه او به كارل اشمیت علاقه داشته باشد. گاتفرید از آن نوع نویسندگانی است كه عبارت فاشیسم را درون گیومه می گذارند، گویی كه وجود آن در گذشته اروپا به نحوی محل تردید است. البته باید گفت كه هیچ سمیناری در مورد اشمیت در هیچ جا در حزب جمهوریخواه برگزار نمی شود و حتی اگر هر فعال سیاسی محافظه كار مهمی با اشمیت آشنا باشد، كه امری نامحتمل است، مطمئناً خودش را از همدلی او با توتالیتاریسم دور نگه می دارد. با این حال شیوه تفكر اشمیت درباره سیاست بر روح زمانه معاصر كه محافظه كاری حزب جمهوریخواه در آن بالیده است حاكم است، اما اغلب به طریقی آنقدر پنهانی كه باعث ترس كسی نشده است. به خصوص به تجزیه و تحلیل های اشمیت در توضیح شیوه حمله محافظه كاران به لیبرال ها و شیوه دفاع هر چند اكراه آمیز لیبرال ها از خودشان در آمریكا كمك می كند.

اشمیت در كتاب «مفهوم امر سیاسی» می نویسد هر حوزه تلاش انسانی با دوگانگی تقلیل ناپذیری ساختار یافته است، اخلاقیات به خیر و شر توجه دارد، زیبایی شناسی به زیبا و زشت و اقتصاد به سود و زیان اما در سیاست تمایز اصلی میان دوست و دشمن است. همین امر است كه سیاست را از سایر حوزه ها متفاوت می كند. فراخوانی عیسی به عشق ورزیدن به دشمن تان، كاملاً برای دین مناسب است، اما با قمار مرگ و زندگی كه سیاست همیشه درگیر آن است سازگار نیست. فیلسوفان اخلاقی دلمشغول عدالت بوده اند، اما سیاست ربطی با عادلانه تر كردن جهان ندارد. برای تبادل اقتصادی تنها رقابت ضرورت دارد؛ اقتصاد با نیست شدن سر و كاری ندارد. سیاست هم همین طور است.

اشمیت می نویسد: «امر سیاسی شدیدترین و افراطی ترین نوع تعارض است.» جنگ خشن ترین شكلی است كه سیاست به خود می گیرد، اما حتی در نبود جنگ، هنوز این خصومت كه «مقتضای سیاست آن است كه شما با مخالفتان به عنوان خصمی در برابر همه چیزهایی كه به آن معتقدید رفتار كنید» امری شخصی نیست؛ شما مجبور نیستید كه از دشمن تان متنفر باشید. اما مجبورید كه در صورت ضرورت آماده نابود كردن او باشید.

آلن ولف

ترجمه: علی ملائكه

آلن ولف مدیر «مركز بوئیسی برای مذهب و زندگی عمومی آمریكا» و استاد علوم سیاسی در كالج بوستون .

The Chronicle Review, Vol ۵۰,Issue ۳۰, April ۲, ۲۰۰۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.