دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
سفر از ابرها به خورشید
زندگی بهار را زیست. تابستان را نوشید. شعلههای سرکش پاییز زندگی را به تماشانشست. اما زمستان نیامد. جا زد تا همین لحظه یعنی نخستین روزهای بهمن ماه که تو پا به جاده شدی و سوار بر قصه سرزمینهای سبز شمالی. زمستان که جا زد جاده را میکشانی به سمت مه و باران در بلندیهای سبز شمال؛ هر چند نمیدانی چه چیز در انتظار است.چه میدانی فصلی که بهار نیست. از تابستان بویی نبرده است.
از شعلههای سرخ ونارنجی پائیزی در آن خبری نیست از زمستان هم، چه میتواند باشد. اما بدان که زمینگیر نمیشوی و جادههای کوهستانی هم در این فصل عجیب تا آخر راه با تو میآیند. بنابراین پا به پای ما بیا. قصه را از دل زیباییهای سیاهکل آغاز میکنیم. سیاهکل و جنگلهایش، قصههایش، جنگهایش، مردانش، زنانش و مهاش. مه که در کوچه پس کوچههای سیاهکل رها میشود. ما خود را ابتدای جاده سیاهکل - دیلمان میرسانیم. شهر را خیلی زود دوره کن. تاریخی دارد برای خودش. اما مقصد بلندیهای دیلمان است. مه همچنان میآید و میآید و میرود بیقرار. مه رفیق راه مردان جسور، مبارزان جنگل در حافظه تاریخی تو چرخ میخورد.
اگر بهار و تابستان یا پاییز را به سویی بکشانی میبینی قصه سیاهکل را جنگلی تو در تو و سبز در سبز دربر میگیرد بسان نگین انگشتری. جایگاهی جز این را هم نشاید. شعلهکشان جنگلهایش در پاییز هزار رنگ را از دست ندهید. سیاهکل را اگر به سمت شمال و شمال شرقی بکشانی میشود لاهیجان. قصه را به شرق که برسانی میرسی به لنگرود.
از جنوب شرقی بروی میشود املش زیبا که امروز مسافران زیادی دارد و شهر زیتون یعنی رودبار. اگر جاده را به سمت غرب ببری میشود رشت. دل سیاهکل را رودخانههایی چون شیمرود و خرارود جلا میدهد و جان میبخشد. زمزمه هر روز و هر لحظهاش میشود. وقت تنگ است و سیاهکل را به دیلمان باید بکشانی. دیلمان تاریخ سیاهکل است. آل بویه که خاطرتان هست. همین جا در تاریخ ماندگار شدند. علاوه بر زیباییهای دیلمان میتوان خود را به روستای اسپیلی و شاه شهیدان کشید. زیبایی کم نظیری را به رخت میکشاند. هرچند ما وقت نداریم تا پا به پای قصههایش شویم.
دیلمان را به بلندا میکشانی. دو سوی جاده تا چشم کار میکند درخت است و درخت است ودرخت و بعد خانههای شیروانی. نسبتا امیدوارکننده است. هنوز هویت جنگل نشینها به دست تبر سپرده نشده است تا ساختمان پشت ساختمان شانه بدهد به جای درختان سبز. هرچند کم هم قربانی نگرفتهاند سبز و سرخ. جنگل تنک شده است. بیجار، خانه و استخرهای پرورش ماهی قزلآلا. این دیلمانی است که الان پیش رویت است. جنگل آنقدر تنک شده که بتوان عمقش را دید. برخلاف سالهای سال که خورشید نمیتوانست خود را از لابهلای شاخههای تو در تو عبور دهد و به خاک جنگل برسد. الان مدتی است که سرانگشتان گرمش آشنای زمین اینجاست.
هرچند دیگر درختی نمیروید. جاده تن کوه را پیچ و تاب میدهد و بالا میرود. مسیر طولانی است و پراز خانههای روستایی. شاید همین مساله شما را از ادامه راه بازدارد. بویژه اینکه آبشار لونک هم درهمین مسیر است و ممکن است با رسیدن به آبشار لونک و سایهسارهایی که برای استراحت وجود دارد پا پس بکشید وادامه ندهید. اما فریفته آبشار نشوید. زیبایی، جایی دورتر در انتظار شماست. بسیاری آرامش خویش را در همان بلندیها یافته اند و در سال چند بار مسیر زندگی را به این سمت میکشند تا تنها برای یک لحظه به تماشای معجزهای که در عمق درههای این سمت رخ میدهد بنشینند. ما البته یک دلیل دیگر هم داشتیم که در پای لونک توقف کردیم؛ برای حل سوءتفاهمهای خود با هموطنان سیاهکلی. پیشتر که سفر را از لاهیجان به این سمت کشیده بودیم، لونک در جغرافیایی که ما به تصویر کشیده بودیم جزو لاهیجان شده بود و همین مساله به دلخوری دوستان سیاهکلی منجر شده بود. باشد تا این دوستیها دوباره جان بگیرد.
به این امید لونک را میگذاریم ومیرویم. مسیر در حریر مه ادامه مییابد. اینجا زمستان پاپس کشیده است و بوی بهار میدهد. به برخی نقاط حتی پای پاییز هم نرسیده است. خیلی از جاها شکوفه داده است. وگرنه به گفته راننده این مسیر در زمستانهایی که تمام و کمال میآید صعب العبور میشود و عبور از آن غیرممکن. اما حالا ما اینجا هستیم با تجربهای که شاید هر ۳۰ سال یکبار اتفاق میافتد. جاده بالا میرود و هوا لطیف تر میشود و ما در میان مه پیچها را پشت سر میگذاریم به امید دنیای طبیعیتر که بویی از دنیای مدرن نبرده و در تن طبیعت تنیده باشد. مه که میآید، آرام میرانیم. میرود هم آرام میرانیم. چون بیگاه میآید و بیگاه میرود و درههای پایین دهان گشودهاند و میتوانند در اوج زیبایی مرگ را برایت رقم بزنند. دره پر از زندگی آرامی است که از طبیعت جان گرفته. زمینهای مرتب آماده کشتند.
هرچند آنها سالی بحرانی را پشت سرگذاشتهاند و مجبور شدهاند برجها را زیر قیمت بفروشند. اما ساختمان ها هنوز حرمت درختان را دارند. هیچ خانهای روی درختان سایه نکشانده است. درختان قامت به آسمان کشیده و خانهها در سایهسار آنها آرام گرفتهاند. بازهم پیچ پشت پیچ. بالا میرویم نه پله پله که جاده به جاده و پشت همین پیچ دریایی از ابرها به رویمان گشوده میشود. همه جاده به اینجا که میرسد توقف میکند. معجزهای درون درهها جان میگیرد. نگاهت را میسپاری به دریای ابرها که میروند و میآیند. بازار عکسها داغ میشود. لحظهای است که باید ثبت کرد و به زندگی صنعتی وشهری برد تاهشداری باشد برای زنده ماندن و سبز بودن. نگاهت را از سیاهی درختانی که به امید زمستانی پر برف تن پوش زرد و نارنجی را از تن به درآوردهاند میگیری، از دنیای ابرها رد میکنی؛ از کوههایی که چون جزیرهای سرگردان از وسط ابرها سر برآورده اند و دوباره دنیای ابرهاست که به آسمان میرسد. اینجا هماوردی است بین ابرها و کوهها.
ابرها شیار به شیار کوهها را در بر گرفتهاند. سلسله جبال البرز را. جاده را بازهم به بالا میکشانی. هوا آنقدر سرد نیست که نتوانی ادامه دهی. حالا مسافر جاده هستی که از دل آسمان میگذرد. دو سوی تو را دریای ابرهای سفید دربر گرفته است. گذر میکنی از آسمان. ابرها را پشت سرمیگذاری. به فاصله چند دقیقه، خورشید در دل چشمانمان مینشیند، آسمانی آبی با یک تکه ابر. باورنمی کنی. نکند خواب دیده بودی. پس آن همه ابر چه شد؟ نه، ابرها در همان درهها جا خوش کردهاند. دنیای ابرها را جا گذاشتهای و به خورشید رسیدهای. جاده را ادامه میدهی. تا جایی که آسفالت شده است. هرچند خیلی چیزها را از دست میدهی اگر جاده خاکی را ادامه ندهی.
اما زمان نداری. پیچ بعدی را پشت سر میگذاری. دنیایی از تپههای سبز به رویت گشوده میشود. با چند کلبه چوبی زیبا که روی تپهها پاشیده شدهاند. دور و نزدیک هم. نزدیک و دور از هم. با گلههای گوسفند سفید و قهوهای که روی تپههای سبز روانند. میآیند و میچرند. میچرند و میروند. چوپان جوان، گله را به تپههای سبز سپرده است و خود بر زمین سبز تکیه دارد و پاها را رها کرده و نگاه را فرستاده است به دنیای ابری زیر پایش. با تن پوشی نه چندان گرم که نشان میدهد هوا خیلی هم سرد نیست. صدای موسیقیاش بلند است اما از نوای نی چوپان خبری نیست. صدای موبایل چوپان است. خدایا فاصلهات تا من خودت گفتی که کوتاهه / از اینجا که من ایستادم چقدر تا آسمان راهه. هنوز فاصله است. هنوز هم میتوان رفت تا به زیباییهای دیلمان و اسپیلی رسید. زندگیهای بکر و دست نخورده اما باید برگشت. زمان یقهات را می گیرد و تو را دوباره به زمین می کشاند. چارهای هم نیست.
● چگونه به سیاهکل برویم
برای رسیدن به سیاهکل باید از کرج بگذری و به قزوین برسی و با عبور از لوشان و منجیل و رودبار به رشت برسی و از آنجا لاهیجان را پشت سر بگذاری و سیاهکل را ببینی . شهر لاهیجان از شهرهای زیبای کشور است که سالانه گردشگران زیادی را به سوی خود میکشاند. اما در همین شهر برای گرفتن پول از عابر بانک مجبوری مدتها چرخ بزنی و نتوانی پیدا کنی. هیچ تابلوی راهنمایی هم وجود ندارد. البته بانکهای کمی وجود دارند که بتوانند این خدمات را به شما بدهند. ما بعد از ساعتها گشتن، توانستیم نزدیک شیطان کوه از بانک پاسارگاد پول برداریم. این آدرس یادتان باشد تا مثل ما وقتتان را برای پیدا کردن بانک صرف نکنید. البته مسوولان شهر هم باید به فکر چند تا عابربانک دیگر برای شهر توریستی مثل لاهیجان باشند. اما یک دکه روبهروی پارک نزدیک شیطانکوه وجود دارد که اطلاعات خوبی میتواند برای انتخاب جای مناسب و اسکان در این شهر به شما بدهد. اگر زمان دارید، میتوانید در خود سیاهکل هم خانههای خوبی برای اقامت پیدا کنید.
البته بسته به زمانش قیمتها متفاوت میشود. مثلا در تعطیلات تابستان و بویژه عید نوروز قیمتها سر به آسمان میگذارد. یادتان باشد که جاده سیاهکل به دیلمان جای ویراژ دادن نیست. فریفته رانندگی خود نشوید. اگر با جاده این مسیر آشنا نباشی، سقوطتان حتمی است. علاوه بر مه که ناخودآگاه جاده را در برمیگیرد و تو یک متری خودت را نمیبینی، پیچهای آن هم خطرناک است پس پیش از حرکت اطلاعات دقیقی از مسیر داشته باشید و با پیچ وتاب مسیر کنار بیایید.
در مسیر ۴۵ دقیقه ما از سیاهکل تا بلندیهای دیلمان دو تصادف رخ داده بود که خوشبختانه به مرگ کسی منجر نشده بود. ماشینها به خاکی زده بودند البته به سمت کوه. اگر به سمت درههای پر درخت میزدند، هیچ توصیفی جز یک زندگی که در عمق درهای زیبا برای همیشه خط میخورد، نمیشد نوشت.
زهرا کشوری
سعید جلیلی مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 ریاست جمهوری ستاد انتخابات کشور
قتل پلیس شهرداری تهران تهران هواشناسی آموزش و پرورش سلامت سازمان هواشناسی خانواده سیل بارش باران محیط زیست
همراه اول دولت سیزدهم نمایشگاه الکامپ قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا حقوق بازنشستگان خودرو دلار بازار خودرو قیمت سکه بورس
فضای مجازی کنسرت سینما علیرضا قربانی تخت جمشید تلویزیون سینمای ایران رسانه ملی کتاب بازیگر موسیقی
هوش مصنوعی دانش بنیان وزیر علوم ماهواره باتری
رژیم صهیونیستی ترکیه فرانسه غزه جو بایدن فلسطین آمریکا روسیه دونالد ترامپ چین لبنان ترامپ
یورو 2024 فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر باشگاه پرسپولیس علیرضا بیرانوند باشگاه استقلال بازی نقل و انتقالات آلمان تیم ملی آلمان
الکامپ ربات موبایل وزیر ارتباطات عیسی زارع پور گوگل اینترنت فناوری فیبر نوری
سرطان ویتامین قند خون سکته مغزی ریزش مو