شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

سوریه و نهادهای مدنی ایران


سوریه و نهادهای مدنی ایران

تحولات سوریه و احتمال حمله نظامی امریکا به این کشور در همه کشورهای توسعه یافته دو گونه واکنش به وجود آورد واکنش اول از سوی دولت ها و واکنش دوم از سوی مردم و نهادهای مدنی واکنش دوم بسیار گسترده و وسیع بود و موج فراوانی از اعتراض به حمله نظامی به وجود آورد که حاکی از منفی بودن نظر افکار عمومی جهان نسبت به اقدامات امریکا تلقی شد

تحولات سوریه و احتمال حمله نظامی امریکا به این کشور در همه کشورهای توسعه یافته دو گونه واکنش به وجود آورد. واکنش اول از سوی دولت‌ها و واکنش دوم از سوی مردم و نهادهای مدنی. واکنش دوم بسیار گسترده و وسیع بود و موج فراوانی از اعتراض به حمله نظامی به وجود آورد که حاکی از منفی بودن نظر افکار عمومی جهان نسبت به اقدامات امریکا تلقی شد. اما در میان کشورهای در حال توسعه عموما واکنش دولتی مشاهده شد و کمتر از واکنش مردم یا نهادهای مدنی خبری به دست آمد. در خاورمیانه، سابقه چنین واکنش‌های مردمی عمدتا در ترکیه به‌صورت شرکت در تظاهرات و نامه‌نگاری‌ها و موضع‌گیری‌های نهاد‌های ملی و مدنی این کشور مشاهده شد که نظیر بقیه همپیمانان امریکا، نظر مردم ترکیه در خلاف جهت نظر دولت ترکیه بود. نقش واکنش‌های مردمی از یک‌سو به زنده بودن و آزاد بودن این جوامع اشاره دارد و از سوی دیگر تصویری کامل‌تر از تفکرات آن کشور به جهانیان ارائه می‌دهد که بعضا سیاست‌های دولتی را تصحیح و تکمیل می‌کند. هنگامی که پارلمان بریتانیا در قبال نخست‌وزیر مشتاق به جنگ ایستادگی کرد تاثیرات آن به‌طور کیفی بر جامعه امریکا مشاهده شد. در امریکا با وجود یکپارچه بودن عزم دولت بر حمله نظامی ولی مردم این کشور از طریق نمایندگان خود در کنگره آنقدر مخالفت خود را اعلام کردند که دولت امریکا را در بن بست قرار دادند.

نهادهای ملی و مدنی که نمایندگان مردم به شمار می‌روند باید همواره زنده و پویا باشند تا تعادل و توازن را در سیاست‌های یک کشور رقم بزنند و اگر توجه به نظرات مردم امریکا نبود دولت این کشور تاکنون به سوریه حمله نظامی کرده بود.

در این ایام در کشور ما واکنشی سازمان یافته از مردم به‌طور مستقل دیده نشد و شاید نهادهای ملی و مدنی هم در ابراز واکنش دچار تردید گردیدند. علت آن شاید دو عامل باشد عامل اول اینکه اطمینان ندارند که می‌توانند نظر مستقل داشته باشند و عامل دوم اینکه سوریه و تحولاتش را از مقولات دولتی می‌پندارند که نیازی نیست نهادهای ملی و مدنی به آن بپردازند. متاسفانه این امر باعث می‌شود فقط یک صدا و آن هم صدای حکومتی از ایران به گوش جهانیان برسد که خسارت‌های فراوانی به سیاست خارجی و منافع و امنیت ملی کشور وارد می‌سازد. در دورانی که دولت خود را برخاسته از مردم می‌داند و مستظهر به رای اکثریت مردم است، رابطه مردم و نهادهای ملی و مدنی باید با دولت و حکومت متوازن و متعادل شود و رای و نظر مردم به تدریج جایگاه واقعی خود را در سطح ایران پیدا کند. اما در این میان حقوقدان‌ها و اساتید دانشگاه‌های ایران اگرچه با تردید ولی با احتیاط تلاش کردند به مسوولیت حقوقی و وظیفه انسانی خود بپردازند و نامتناسب بودن ادعاهای رییس‌جمهور امریکا با موازین حقوقی قانونی و انسانی را طی یک نامه سرگشاده ۱۰ روز پیش به آقای اوباما منعکس سازند. البته اقدام به حمله نظامی با طرح کنترل بین‌المللی سلاح‌های شیمیایی سوریه در چند روز اخیر فروکش کرده که بعد از ارسال نامه اتفاق افتاد. در این نامه ابتدا به اعتقاد مستحکم به محکومیت هرگونه به‌کارگیری سلاح شیمیایی توسط هر کس، در هر کجا و در هر مقطعی اشاره شده سپس به مقایسه تصمیم امریکا با موازین انسانی و حقوقی پرداخته شده که ادامه آن چنین است:

«دلیل حمله نظامی امریکا به سوریه، به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی در این کشور عنوان شده است. ما نمی‌دانیم این سلاح توسط دولت سوریه یا معارضین به‌کار گرفته شده ولی جنابعالی اصرار دارید توسط دولت سوریه به‌کار رفته است درحالی که دولت سوریه چنین امری را تکذیب می‌نماید. بنابراین تا اینجا اتهام وارده به دولت سوریه در هیچ دادگاه یا مرجع بین‌المللی اثبات نشده و به آن دولت هم اجازه داده نشده که دلایل خود را در یک دادگاه منصف برای اطلاع جهانیان عرضه نماید. طبق حقوق بین‌الملل و طبق قانون اساسی‌های همه کشورهای جهان و از جمله امریکا تا زمانی که اتهامی در یک دادگاه منصفه اثبات نشده نمی‌توان متهم را مجرم عنوان نمود و تنبیهات خودسرانه علیه آن تصویب کرد و فاجعه‌بار‌تر اینکه آن تنبیهات را به دلخواه و یک جانبه اجرا نمود. اما اکنون فرض می‌کنیم طبق ادعای دولت جنابعالی این سلاح شیمیایی توسط دولت سوریه به‌کار گرفته شده باشد در این صورت نکات متعددی مطرح می‌شوند:

۱-‌ به گفته جنابعالی حدود ۱۴۰۰ نفر در این حادثه کشته شده‌اند، تصور می‌فرمایید در صورت حمله نظامی به سوریه صرف‌نظر از نابودی امکانات مالی و مادی فراوان، چند نفر دچار وحشت و اضطراب ناشی از بمباران‌ها می‌شوند؟ و چند نفر کشته می‌شوند؟ یقینا چند میلیون نفر در سوریه و اطراف آن دچار اضطراب و نگرانی شدید شده که عوارض قلبی و روانی جدی خواهد داشت و از چند هزار نفر تا چند ده هزار نفر بی‌گناه کشته می‌شوند. آیا عقلانی است که برای تنبیه مسببین قتل ۱۴۰۰ نفر ده‌ها هزار نفر انسان بی‌گناه کشته و وحشت و ترس بر میلیون‌ها نفر مستولی شود؟ آیا حقوق بشر این میلیون‌ها انسان آشکارا نقض نمی‌شود؟ خدا نکند که جنگ از مرزهای سوریه فراتر رود که ابعاد تلفات آن توصیف ناشدنی است.

۲-‌ طبق منشور ملل متحد دو طریقه برای مداخله نظامی در کشور دیگر پیش‌بینی شده؛ اول طبق ماده ۵۱ دفاع مشروع می‌باشد که شامل مداخله در سوریه نمی‌شود زیرا سوریه به امریکا حمله ننموده است ولی سوریه در صورت حمله به خودش از این ماده می‌تواند استفاده نموده و به هر طریق از خودش دفاع نماید. دوم طبق ماده ۳۹ منشور که پس از کسب اجماع در شورای امنیت می‌توان در کشوری که تهدید‌کننده یا ناقض صلح جهانی بوده یا به کشور دیگری تجاوز نموده باشد، مداخله نظامی نمود. تاکنون چنین اجماعی در شورای امنیت صورت نگرفته است. درباره حقوق بشردوستانه و به‌کارگیری سلاح شیمیایی هم موضوع احاله به شورای امنیت شده که حکم قبلی را دارد. چرا تصور می‌فرمایید بایستی نظرات خود را یکجانبه و فراقانونی به جامعه جهانی تحمیل بفرمایید؟ در هیچ کجا هیچ دولتی به طور یک یکجانبه نمی‌تواند نقش جامعه جهانی را بازی نماید چطور است که جنابعالی به خود حق می‌دهید نقش ژاندارم جهانی را ایفا نمایید درحالی که در ابتدای پیروزی در انتخابات ۲۰۰۸، به صراحت این نقش را برای ایالات متحده امریکا تکذیب کرده و منتفی دانستید؟ اگر قصد جنابعالی حفظ نرم‌ها و ارزش‌های انسانی در جهان باشد چرا خود را محدود به نظر جمعی یعنی شورای امنیت نمی‌نمایید که در چارچوب نظم جهانی که به قول شما بر خاکستر جنگ دوم جهانی پایه‌ریزی شده عمل فرمایید؟ چرا می‌خواهید این نظم جهانی را بر اساس «قدرت» و نه «حق» نقض فرمایید؟ چگونه است از یکسو حفظ نظم جهانی بعد از جنگ دوم را وظیفه خود می‌دانید و از سوی دیگر آشکارا آن را با دور زدن شورای امنیت نقض می‌فرمایید؟

۳-‌ آیا جنابعالی دلیل شکست جامعه ملل بعد از جنگ اول جهانی را از یاد برده‌اید که دول عضو دایم شورای امنیت آن زمان همچون جنابعالی پای خود را از دایره شورای امنیت جامعه ملل بیرون کشیده و دست به جنگ‌های بی‌منطق علیه دیگر کشورها زدند و حاصل آن تعارض منافع ملی قدرت‌های بزرگ آن زمان گردید و خیلی زود دوران جامعه ملل به پایان رسید و جنگ دوم جهانی شروع گردید؟ آیا جنابعالی که فکر می‌کنید اکنون در موضع قدرت هستید تصور نمی‌فرمایید با این عمل آخرین میخ‌ها را به تابوت سازمان ملل متحد می‌کوبید و شورای امنیت این سازمان دیگر مشروعیت خود را از دست خواهد داد و فردا و فرداهای دیگر نوبت سایر اعضای دایم خواهد شد که به دلیل مشابه خارج از چارچوب شورای امنیت، اقدام به جنگ‌های مورد دلخواه بنمایند و جنابعالی قادر نباشید استدلالی جهان‌پسند در قبال آنها بیاورید؟

۴-‌ جنابعالی که به حق اصرار دارید در قبال به‌کارگیری سلاح‌های کشتار جمعی و از جمله شیمیایی بایستی واکنش نشان داد (البته نه به‌صورت حمله نظامی به سبک امریکا) چرا به‌کارگیری سلاح هسته‌یی امریکا علیه دو شهر ناکازاکی و هیروشیما در سال ۱۹۴۵ را رسما محکوم نکرده و کشتار حداقل ۱۸۰هزار نفر ژاپنی را به عهده نمی‌گیرید و پرداخت خسارت به خانواده قربانیان را اعلام نمی‌دارید؟ علاوه بر به‌کارگیری سلاح هسته‌یی، امریکا در جریان جنگ ویتنام مقدار معتنابهی مواد شیمیایی علیه ویت‌کنگ‌ها به‌کار برد ولی تاکنون هیچ محکومیتی از سوی جنابعالی و سایر روسای جمهور امریکا صورت نگرفته است. چگونه است که آن ۱۸۰ هزار نفر ژاپنی و ده‌ها هزار نفر ویت‌کنگی از نظر وجدان جهانی و وجدان انسانی قابل ترحم نبودند ولی این ۱۴۰۰ نفر ناگهان جایگاه ویژه‌یی پیدا کرده‌اند که باید واکنش نظامی نشان داد؟

۵-‌ جنابعالی در سخنرانی خود نسبت به بروز این واقعه غلو کردید و آن را بزرگ‌ترین حادثه شیمیایی قرن خواندید، چرا به تاریخ دو دهه قبل کشور خود مراجعه نمی‌کنید که چگونه دولت امریکا با اطلاع کامل از به‌کارگیری سلاح شیمیایی توسط صدام حسین علیه مردم غیر نظامی ایرانی و عراقی (حلبچه) سکوت و حتی با ارائه اطلاعات حمایت کرد و اجازه داد در مجموع بیش از ۱۰۰ هزار قربانی سلاح شیمیایی به بار آید که ده‌ها هزار نفر آنها زن و کودک بودند؟ یقینا جان تک‌تک انسان‌ها در همه جای جهان محترم و برابر است ولی آیا آن ۱۰۰ هزار نفر انسان، قدر و قیمتی نداشتند و نتوانستند ناراحتی وجدان برای دولت امریکا و همپیمانانش به وجود بیاورند و فقط این ۱۴۰۰ نفر نظر جنابعالی را به خود جلب کرده‌اند؟ تصور نمی‌فرمایید اِعمال استاندارد دوگانه توسط امریکا از خط قرمز گذشته باشد؟

۶-‌ جنابعالی در ابعاد جهانی طرفداران زیادی را در میان کشورهای جهان نتوانستید برای خود جمع‌آوری نموده که رسما از حمله نظامی به سوریه به بهانه به‌کارگیری سلاح شیمیایی حمایت نمایند. اجلاس گروه ۲۰ نشان داد که اجماع جهانی علیه جنگ می‌باشد. به چند کشور خاورمیانه که نه به دلایل انسانی بلکه به دلایل منفعت‌طلبی، فرصت‌طلبی و برتری‌طلبی، طبل جنگ را می‌نوازند و احیانا بر جنابعالی فشار وارد می‌کنند، گوش فرا ندهید، آنها دوستان واقعی شما نیستند و جنگ‌طلبی آنها از ابتدای بحران سوریه برای همه روش شده است. در چنین شرایطی که حتی متحدین شما هم در اروپا قادر به دفاع از اقدام شما علیه سوریه نیستند چرا تصمیم به این حمله دارید؟

۷-‌ ملل جهان مخالف این حمله هستند و نه تنها ملل جهان بلکه ملت بزرگ امریکا هم طبق آمارهای موثق خودتان ۶۰ درصد (و اکنون بیشتر) مخالف جنگ با سوریه و ۸۰ درصد خواهان مراجعه جنابعالی به کنگره شده‌اند. چرا در چنین حالت شکننده‌یی کماکان بر سیاست حمله نظامی تاکید می‌ورزید؟

۸-‌ جنابعالی با شعار پایان دادن به جنگ‌های غیر قابل توجیه عراق و افغانستان به ریاست‌جمهوری رسیدید که امیدی نه تنها در دل مردم امریکا بلکه در دل مردم جهان به وجود آوردید. در این صورت چرا قول و وعده‌های خود را به دست فراموشی سپرده و اقدام به جنگ مشابه در سوریه می‌نمایید؟

۹-‌ جنابعالی به خاطر همین شعارها و وعده‌های ضد جنگ، برنده جایزه صلح نوبل معرفی شده‌اید. آیا یک مبتکر صلح می‌تواند روز دیگر مبتکر جنگ باشد؟ در آن صورت به ذهن افکار عمومی جهان متبادر می‌شود که آن شعارهای ضد جنگ واقعی نبوده‌اند و صرفا برای رسیدن به قدرت به‌کار گرفته شده‌اند و احیانا داوران انتخاب جایزه صلح را به اشتباه انداخته‌اند.

۱۰-‌ در دعوای دو ابرقدرت، روسیه را متهم می‌کنید که چشم بر فجایع سوریه بسته و قطعنامه مربوطه را در شورای امنیت وتو می‌کند ولی دولت امریکا همواره چشم بر فجایع اسراییل در فلسطین می‌بندد و حداقل ۳۲ بار قطعنامه‌های علیه اسراییل را وتو کرده است یعنی باز هم انتظارات جنابعالی با عملکرد دولت امریکا نمی‌خواند.

۱۱-‌ کشور جنابعالی یک کشور مسیحی است که مورد احترام ما مسلمانان هم قرار دارد و حضرت مسیح(ع) را از پیامبران بزرگ خود می‌دانیم. جنابعالی هم در مراسم نشان داده‌اید که فردی بسیار مذهبی هستید و برای کتاب مقدس احترام ویژه‌یی قائل هستید. ما از جناب پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان شنیدیم که دنیا نیاز به جنگ ندارد و جنگ بس است و برای منتفی شدن جنگ در سوریه، روز شنبه را روزه بگیریم و دعا کنیم. آیا مخاطب اصلی ایشان کسی جز جنابعالی است؟ آیا به احترام تقاضای ایشان، قصد ندارید فرمان منتفی شدن این جنگ را صادر فرمایید؟اینها بخشی از دلایلی بودند که توجیهات بشردوستانه جنابعالی برای دست یازیدن به جنگ را در نزد افکار عمومی جهان غیرقابل قبول جلوه داده و در عوض طبق نظر صاحب‌نظران و کارشناسان غربی و از جمله کشور خودتان، دلایل جنگ نه عوامل انسانی و بشردوستانه بلکه عوامل سیاسی هستند که حفظ برتری اسراییل و همپیمانان از طریق تضعیف یا سرنگونی دولت سوریه از آن جمله‌اند. یقینا به خوبی می‌دانید توسل به زور برای تغییر حکومت‌ها در حقوق بین‌الملل و در منشور سازمان ملل متحد که جنابعالی باید امین آن باشید محکوم و مردود است. در این صورت چرا اجازه می‌دهید جنگ‌طلبان، عوامل انسانی و نفس انسانیت را سپر بلای دلایل سیاسی خود قرار دهند؟ جنابعالی که خود را مرید و رهرو دکتر مارتین لوترکینگ به عنوان رهبر بزرگ مبارزات مدنی و سمبل پرهیز از خشونت می‌دانید آیا زیبنده است که اهداف انسانی او قربانی اهداف سیاسی جنگ طلبان امریکایی قرار گیرد؟ جنابعالی بنا به دلایلی در آخرین لحظات نسبت به حمله نظامی به سوریه دچار تردید شدید و آن را محول به رای کنگره نمودید. اکنون که این فرصت کوتاه به وجود آمده دعوت می‌کنیم بر روی موضوع، مطالعه مجددی صورت دهید و خودتان اعلام انصراف دهید یا اعضای کنگره را تشویق به دادن رای منفی نمایید. اجازه ندهید نام جنابعالی با سوابق انسانی به عنوان مبتکر جنگ در تاریخ جهان به ثبت برسد. این جنگ جز ترویج تنفر درمیان ملل خاورمیانه و مردم صلح دوست جهان نتیجه‌یی نخواهد داد و موجب گسترش تروریسم و افراطی‌گری در اطراف و اکناف جهان و به ویژه در خاورمیانه خواهد شد که محصول آن را چند سال بعد درو خواهید کرد.

پیشنهاد می‌نماییم به‌جای روش‌های جنگ‌طلبانه، راهبرد جدیدی اتخاذ فرمایید که در آن ترس و وحشت و کشتار خیلی عظیم از مردم بی‌گناه حتی به خونخواهی کشته شدن عده بی‌گناه دیگری در میان نباشد. ما هم به عنوان حقوقدان‌ها حاضریم پس از روشن شدن قطعی نظر سازمان ملل متحد و شنیدن دلایل دولت سوریه و معارضین درباره به‌کارگیری سلاح شیمیایی و اینکه چه کسی آن را به‌کار برده، در قالب یک گروه بین‌المللی نسبت به یافتن هرگونه روش تنبیهی علیه طرف خاطی در چارچوب حقوق بین‌الملل همکاری فعال نماییم. یقینا نرم‌ها و ارزش‌های انسانی و بشر دوستانه با این روش بهتر در جهان تبلیغ خواهد شد.» در مجموع نامه سعی کرده ضمن حفظ بی‌طرفی در صحنه سوریه، به‌طور غیررسمی نقش یک نهاد مدنی را ایفا کرده و وظایف خود را نسبت به یکی از بحران‌های جامعه جهانی جامه عمل بپوشاند.

احمد خرم