یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه خلاقیت در ستاد


جایگاه خلاقیت در ستاد

خلاقیت مقدمه و زمینه ایجاد تحول می باشد و تا نتوانیم خلاقیت خود را پرورش دهیم نمی توانیم از تحول و ایجاد سخن آن بگوییم اما از قبل از آنکه در خصوص جایگاه خلاقیت در ستاد بحث کنیم لازم است تعریفی خلاقیت به زبان ساده از قول پیاژه داشته باشیم

خلاقیت مقدمه و زمینه ایجاد تحول می‌باشد و تا نتوانیم خلاقیت خود را پرورش دهیم نمی‌توانیم از تحول و ایجاد سخن آن بگوییم. اما از قبل از آنکه در خصوص جایگاه خلاقیت در ستاد بحث کنیم لازم است تعریفی خلاقیت به زبان ساده از قول پیاژه داشته باشیم.

پیاژه می‌گوید: «خلاقیت به وجود آوردن و ساختن یک شکل تازه، نو و عینی از یک پدیده یا موضوع است که می‌تواند به صور مختلفی همچون خلاقیت هنری، احساسی، کلامی، عاطفی، عقلانی، ابزاری، مفهومی و ... وجود داشته باشد.

اما اساس نوآوری و خلاقیت در نواندیشی نهفته است که مفهوم نواندیشی با تغییر در سازمان‌بندی ذهنی بسیار هم‌پوشی و نزدیکی دارد. لذا اولین گام، در ایجاد خلاقیت و نوآوری، ایجاد تغییر در سازمان‌بندی ذهنی منابع انسانی می‌باشد. اگر من بتوانم سازمان ذهنی خودم را تغییر دهم می‌توانم در جهت تغییر شیوه‌های کاری، روابط انسانی و ... از خود نوآوری و خلاقیت نشان بدهم لذا با پیش‌فرض ضرورت تغییر سازه‌های ذهنی جهت ایجاد خلاقیت تغییر موارد ذیل در سازه‌های ذهنی ضروری به نظر می‌رسد:

۱) یکی از سازه‌های ذهنی که باید تغییر کند مساله تولید کننده یا مصرف کننده بودن معلم است. در حال حاضر معلم آنچه را که تدوین کننده و برنامه‌ریز درسی تولید می‌کند به مصرف آموزشی خود و شاگردانش می‌رساند در حالی‌که معلم زمانی می‌تواند خلاقیت و نوآوری را در خود و شاگردانش پرورش دهد که بر اساس نیازهای روانشناختی آنان اقدام به تولید دستاوردهای آموزشی کند. پس باید این نگرش و سازه روانی و ذهنی را عوض کنیم که معلم مصرف‌کننده و نیروهای ستادی تولیدکننده مطالب، محتویات آموزشی، طرح‌ها و برنامه‌ها می‌باشند.

در حال حاضر رابطه آموزشی ما با سازمان‌ها از ستاد به صف می‌باشد، نظر و دیدگاه عمدتاً در ستاد تهیه می‌شود و صف مجری تصمیمات و سیاست‌ها می‌باشد. لذا تا زمانی که دیدگاه‌ها و نظرات به صورت متمرکز اعمال و اجرا می‌شود ما نمی‌توانیم به نواندیشی و نوآوری در تعلیم و تربیت دست یابیم.

مثلاً معلمی می‌خواهد در تدریس خود کلیشه‌ای عمل نکند. فعالیت‌های گروهی متناسب با شرایط، امکانات، رغبت‌ها و نیازهای دانش‌آموزان اجرا کند ولی برنامه هفتگی مصوب، بخش‌بندی کتاب، درصد قبولی، نمره‌ و ... باعث محدود کردن او و کلیشه‌ای عمل کردن می‌شود.

لذا جهت تغییر در سازمان‌بندی ذهنی و سازمان‌بندی ساختار آموزشی و نهایتا رشد و توسعه خلاقیت، موارد ذیل علاوه بر موارد پیش‌گفته بایستی تغییر کنند:

۲) تغییر در اندیشه‌ها و تئوری‌های آموزشی

۳) تغییر در عملکردها و عملیات

۴) تغییر در الگوها و روش‌ها

۵) تغییر در سازمان و روابط سازمانی

۶) تغییر در شیوه های تربیت نیروی انسانی

● تحول در آموزش و پرورش عمومی، تنگناها و راهکارها

در زمینه‌ ایجاد تحول در آموزش و پرورش عمومی حداقل در دهه گذشته اقدامات و تجربیات پرهزینه‌ای شکل گرفته است که بررسی و ریشه‌یابی علل شکست یا عدم اجرای موفقیت‌آمیز آن‌ها می‌تواند چراغ راه تحولات آینده قرار گرفته و آموزش و پرورش را از گرفتار شدن در دام خطای «آزموده را دوباره آزمودن» برهاند.

همچنین بسیاری از مشکلات و تنگناها در همایش‌ها، فراخوان‌های مختلف و پژوهش‌ها احصا شده که شایسته است اولویت‌های احصا شده مورد بررسی قرار گرفته و اقدامات لازم جهت عملیاتی کردن آن‌ها صورت گیرد.

علی‌ایحال برای توفیق در ایجاد تحول موثر و مفید در آموزش و پرورش توجه به چند نکته ضروری و مهم می‌باشد:

۱) درک صحیح، هم جهت بودن و سیستمی عمل کردن همه بخش‌های آموزش و پرورش در زمینه ایجاد تحول

۲) تعیین ابعاد و اولویت‌های تحول

۳) تشخیص و تعیین شیوه مناسب جهت راهبری صحیح تحولات

۴) تعیین مدیران و مجریان شایسته و توانمند جهت اجرای تحولات و اصلاحات لازم

۵) ایجاد ظرفیت لازم جهت بهره‌گیری از مشارکت مردم، فرهنگیان، دانش‌آموزان، دستگاه‌ها و سایر موسسات داخلی و خارجی

● ابعاد و زمینه‌هایی که بایستی در آن تحول صورت گیرد

۱) تحول در منابع انسانی و در همه زمینه‌ها (به لحاظ نگرش، رفتار، توانمندی، احیای منزلت، میزان اختیارات، دخالت در تصمیم‌گیری‌ها و...)

۲) تحول در نظام مدیریتی(تبدیل مدیریت آمرانه به رهبری آموزشی، استفاده از نیروهای جوان و توانمند با اندیشه‌های نو و سازنده به جای رابطه‌مداری، حذف برخی تمرکزها در ساختار تشکیلاتی، توزیع اختیارات میان بخش‌های مختلف آموزش و پرورش و ...)

۳) اصلاح برنامه‌ ارزشیابی در مدارس(تبدیل ارزشیابی به فرآیند یادگیری به جای محصول یادگیری،‌ انعطاف و تنوع در شیوه‌های ارزشیابی و...)

۴) تحول در محتوا(ایجاد شوق به دانستن در دانش‌آموزان، ایجاد زمینه‌ مشارکت و مداخله فعال و خلاق آن‌ها در سرنوشت فردی و اجتماعی و...)

۵) توسعه فناوری آموزشی و فناوری اطلاعات و ارتباطات (با تاکید بر توسعه تدریجی سواد فناوری رایانه‌ای، ایجاد شبکه‌های اطلاع‌رسانی دانش‌آموزی، آموزش معلمان، مکانیزه کردن تصمیمات اداری و اجرایی و...)

● موانع و تنگناهای موجود

۱) از هم‌گسیختگی نظام‌ تصمیم‌‌سازی و تصمیم‌ گیری و وجود ناهماهنگی در نهادهای راهبردی سیاست‌گذاری آموزش و پرورش.

۲) ناتوانی نظام آموزش و پرورش در انطباق با تحولات کنونی جامعه و جهان

۳) ضعف ارتباطات حوزه درون‌بخشی و برون‌بخشی آموزش و پرورش

۴) ضعف نظام آموزشی در تربیت نیروی انسانی، روش‌ها، محتوای برنامه‌درسی و آموزشی، شیوه‌های ارزشیابی، مدیریت توسعه و بهره‌وری و ...

● راهکارهای پیشنهادی

۱) ایجاد و تقویت مدیریت سیستمی و هماهنگ به جای مدیریت جزیره‌ای و پراکنده در آموزش و پرورش

۲) جهانی اندیشیدن و منطقه‌ای عمل کردن

۳) ارتقای دانش، مهارت وعملکرد علمی و فنی معلمان ومدیران بگونه‌ای نظام‌مند و برنامه‌ای

۴) بهسازی مدیریت آموزشگاهی

۵) اصلاح شیوه‌های جذب، تربیت، نگهداشت و ارتقای نیروی انسانی

۶) افزایش سهم بودجه و اختیارات مالی و اداری آموزش و پرورش به ویژه آموزش عمومی

۷) ایجاد انعطاف در برنامه‌های آموزشی و درسی

۸) کاهش تعدد و حجم دروس و اصلاح محتوای دروس متناسب با نیازها و شرایط جامعه و در برخی بخش‌ها بومی‌سازی محتوا

۹) توسعه و تقویت فرهنگ مطالعه و پژوهش در آموزش و پرورش(از ستاد تا صف)

۱۰) اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات در همه‌ بخش‌ها به صورت هماهنگ و سیستمی

۱۱) ارتقای مهارت‌های اساسی زندگی در دانش‌آموزان

۱۲) استقرار نظام مشاوره و هدایت تحصیلی، شغلی و رفتاری در مدارس (به‌ویژه دوره راهنمایی تحصیلی)

۱۳) توسعه و به‌کارگیری مشارکت سایر بخش‌ها در امر آموزش و پرورش

شکوه قوانینی