سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

سینما و تکاپوی معنوی در گستره شریف رمضان


سینما و تکاپوی معنوی در گستره شریف رمضان

درنگی در مقوله بهره وری معنوی اهالی سینما از بهار قرآن

سینما به عنوان هنر برتر و والا، می تواند و باید در جهت ارزش های معنوی و مفاهیم عرفانی و تزکیه و تهذیب نفس - هم- گام بردارد. و مگر چیزی جز این، از هنرمند و خاصه هنرمند «مسلمان ایرانی» توقع می رود؟

و مگر چنین توقعی، بیجا و گزاف است؟

ماه مبارک رمضان فرصت غنیمتی است تا در آن در تکاپویی معنوی و معرفتی به بازاندیشی در فکر و عمل خویش بپردازیم و راه را از بیراهه تمیز دهیم و به اصل خویشتن خویش بازگردیم.

ماه رمضان که آن را بهار قرآن نامیده اند در تلاقی با ابعاد عرفانی دین مبین اسلام موقعیت شریف و وقت شگرف و فضای سترگی است تا بتوان در هوای معطر آن به پالایش و آمایش روح و روان پرداخت.

هنر در انواع و اقسام قالب هایش با بهار رمضان از یک جهت ارتباطی معنایی و مفهومی دارد و آن اینکه ماه رمضان و هنر انسانی، هر دو از زیبایی و تناسب می آیند و مخلوق خدایند.

هنر، جلوه گری خلاقیت روح است در کالبد ماده و رمضان شهر آشوبی خدا در آوردگاه نفسانیات آدمی با استعانت از حقیقت بندگی و عشق آسمانی. که موقعیتی را فراهم می آورد تا التهاب زندگی روزمره و خسته کننده مادی به طراوت یادخدا و گم شدن در منظومه ماوراء مبدل گردد و انسان را در تکاپویی معنوی، به حقیقت آفرینش رهنمون گردد.

هنر و رمضان هر دو یادآور طراوت فکرند و هر دو تداعی کننده ذکر حق. هنر نشان دادن وجه آسمانی حیات است و رمضان بهار بی نظیر وجدان و چه تلاقی خطیر و سترگ و دلپذیری! اینکه هنرمندمسلمان بر سر خوان رمضان از رهاورد ایمان بهره گیرد و در خلق زیباترین و ظریف ترین لحظات بکر ایمانی و انسانی توفیق یابد.

هنر، زیبایی است و رمضان، زیباترین لحظه های عبودیت که در پهنه آن، بی ریا ترین عبادت خدا که هیچکس جز او را یارای فهم کنه آن نیست اتفاق می افتد. باری؛ ماه مبارک رمضان فرصت غنیمتی است تا در آن تکاپویی معنوی و معرفتی به بازاندیشی در فکر و عمل خویش بپردازیم و راه را از بیراهه تمیز دهیم و به اصل خویشتن خویش بازگردیم.

و هنر سینمای ایران در این روزها بیش از پیش نیازمند این بازاندیشی است تا با یک خانه تکانی فکری و روحی به طراوتی دیگر برسد و جلایی ناب را تجربه کند. شست وشو در زلال مصفای ماه خدا می تواند دست سینمای ما را بگیرد و او را دوباره به میهمانی آب و آفتاب دعوت کند. سینمایی که در بحران فاصله با مردم، دوری از آمال و آلام آنها، ابتلا به غربت بی هویتی و بی معنویتی و درد سخت و آزاردهنده اباحه گری و بی بند و باری گرفتار آمده.

ما مسلمانیم و همه هویت و زندگی و دیروز و امروز و فردایمان با همین مسلمانی پیوند خورده و معنا می یابد و هویت می پذیرد وگرنه حضورما هیچ معنویتی ندارد. چرا که گاهی فراموش می کنیم مسلمانی رگ حیاتی و شریان اصلی زیست فردی و اجتماعی مان است؟

چرا در سینمای ایران باید کار به جایی برسد که اعتقادات دینی و ارزش های معنوی و معارف آسمانی فراموش شود و یا موجبات وهن و تمسخر آنها فراهم گردد؟ چرا باید در میان طیف و بخشی از اهالی این سینما و مناسباتشان، ارزش ها و عقاید اسلامی نادیده گرفته شود؟

اگر اسلام در میان نباشد دیگر هستی و بودن ما چه ارزش و اهمیتی پیدا می کند؟ مگر نه اینکه تار و پود حیات و تمدن اجتماعی و فرهنگی ما با اسلام پیوندی دیرین و صمیمی و آزادیخواهانه دارد؟ پس چرا باید فضای حاکم بر سینمای ما برای متدینین جامعه و اهالی معرفت و معنویت غیرقابل دفاع تلقی شود؟

مسبب این امر کیست؟ هنرمندان؟ مدیران؟ رسانه ها؟ صاحب منصبان هدایت و ارشاد دینی مردم؟ یا همگی؟

قطعا گزینه آخر به واقعیت و حقیقت نزدیک تر است و تا زمانی که عزم عمومی و جدی با درنظرگرفتن همه زمینه ها و ریشه ها و مخاطرات امر برای اصلاح وضعیت درنظر گرفته نشود کاری از پیش نخواهد رفت؛ البته از نوع مثبت و درستش وگرنه چه بسیار کارها که چون گرهی کور و رفتاری کورتر، تنها به وخیم تر شدن اوضاع انجامیده و می انجامد و دیگر هیچ!

باری؛ ماه رمضان که آن را بهار قرآن نامیده اند در تلاقی با ابعاد عرفانی دین مبین اسلام موقعیت شریف و وقت شگرف و فضای سترگی است تا بتوان در هوای معطر آن به پالایش و آمایش روح و روان پرداخت.

و ای کاش سینماگر مسلمان ایرانی همت خویش را در این ماه و در همه طول سال معطوف دارد تا بتواند با کسب شهود و شرافت، به بازنمایی وجه رب بپردازد و حق را بنمایاند.

که رسالت هنر و هنرمند مسلمان چیزی جز این نیست و به راستی جایگاه این حقیقت در سینمای کنونی ما چیست؟

دریغ!

محمد قمی