جمعه, ۱۵ تیر, ۱۴۰۳ / 5 July, 2024
مجله ویستا

هر روز هفته دل نگرانم برای تو


هر روز هفته دل نگرانم برای تو

اسماعیل امینی و سعید بیابانکی از «به جرم شعر» گفتند

حدود یک سالی می‌شود که مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری با هدف معرفی هرچه بهتر و بیشتر شاعران جوان کشورمان، گردآوری و انتشار مجموعه اشعاری با عنوان «شعر امروز» را در دستور کار قرار داده است و حتی فصلنامه شعر هم که به کوشش این سازمان منتشر می‌شود فصل و بخشی ویژه را برای شعر و شاعران جوان اختصاص داده است.

در ادامه این سیاست، تاکنون بیش از ۲۰ کتاب از شاعران جوان منتشر شده است که از آن میان می‌توان به کتاب‌ها و مجموعه سروده‌هایی از محمدمهدی سیار، امید مهدی‌نژاد، زهیر توکلی، محمود حبیبی کسبی، غلامرضا طریقی، اصغر معاذی و... اشاره کرد.

یکی از همین کتاب‌ها «به جرم شعر» سروده علی حاجتیان فومنی است که دربرگیرنده ۷۰ غزل این شاعر جوان است که فضایی عاشقانه و آیینی دارد و اگرچه اشعار به سبک غزل کلاسیک و درونمایه‌ای کاملا لیریک است اما نشانه‌های زبان امروز را نیز در آن می‌توان تا حدودی جستجو کرد. فومنی خود در مقدمه این کتاب و در ابیاتی آورده است:

به قهر، در به ‌در بوی سیبمان کردی

به مهر، یک دل عاشق نصیبمان کردی

به جرم شعر، دم عیسوی که با ما بود

به جلجتای جنون بر صلیبمان کردی

این اشعار که دربرگیرنده برخی ابیات و سروده‌های دهه دوم و سوم زندگی شاعر است، می‌کوشد که غزل کلاسیک شاعرانی چون حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، قیصر‌امین‌پور و گاه حتی سیدحسن حسینی را دنبال کند.

این مجموعه چندی پیش در جلسه‌ای با حضور شاعران و منتقدانی چون اسماعیل امینی، سعید بیابانکی و محمود حبیبی کسبی در محل فروشگاه انتشارات سوره مهر مورد نقد و بررسی قرار گرفت که در ادامه دیدگاه‌های این منتقدان را درباره کتاب علی حاجتیان می‌خوانیم.

● جای خالی ویراستار

▪ سعید بیابانکی: نخستین نکته‌ای که پیرامون مجموعه «به جرم شعر» باید اشاره کنم این است که این اثر ویراستار نداشته و جای ویراستار در چنین کتابی خالی است و همین مساله خوانش شعرها را دشوار کرده است. از سوره مهر که ناشر کتاب است این سوال را دارم که ویراستاری در کجای این متن واقع شده و آیا تفاوتی بین ویراستاری و حروفچینی قائل شده‌اند یا خیر؟

نکته دیگر بی‌توجهی به رسم‌الخط جدید است و از آنجا که سوره مهر به عنوان ناشر برگزیده سال هم انتخاب شده، این مشکلات را به هیچ وجه نمی‌توان از ناشر برگزیده سال نادیده گرفت و شاید باعث شده تا ما توقع بالاتری از این ناشر داشته باشیم.

استاد ارجمند محمدرضا شفیعی کدکنی معتقدند «شعر خوب شعری است که با یک بار خواندن میزان زیادی از آن در ذهن رسوب کند» و من فکر می‌کنم با استناد به این نوع نگاه بتوان گفت بخش‌های زیادی از شعرهای علی‌حاجتیان چنین حالتی را دارند و در زیر مجموعه شعر خوب قرار می‌گیرند.

اگرچه معتقدم با وجود همه زیبایی‌هایی که در شعر این شاعر وجود دارد نمی‌توان از اشکالات نحوی و دستوری آن گذشت و این لغزش‌ها نشان می‌دهد شعر حاجتیان به اصطلاح هنوز چکش نخورده است.

غزل‌های این مجموعه تقریبا در یک حال و هوا هستند و مجموعه را دچار نوعی همواری و همگونی کرده‌اند در حالی که شعر نیاز به تکانه‌هایی دارد که جایش در این کتاب خالی است پس معتقدم شاعر جسارت لازم را نداشته است.

● صداقت عاطفی شاعر

▪ اسماعیل امینی: من هم همانند دوست گرامی سعید بیابانکی از ویراستاری انتشارات سوره مهر گله‌مند هستم و ذکر این نکته را نیز ضروری می‌دانم که متاسفانه رسانه‌های ما تحت سیطره سیاست هستند و حاکمیت این فضا ما را از ارزیابی دقیق فرهنگ دور کرده است.

درباره شعرهای علی حاجتیان هم فکر می‌کنم این مجموعه از لحاظ عاطفی بسیار صادقانه است و همین روحیه صداقت را حسن بزرگی برای مجموعه شعر او می‌دانم چرا که در حال حاضر اغلب مجموعه‌ها با عدم صداقت عاطفی روبه‌رو هستند.

زبان مجموعه نیز چیزی میان فخامت زبان رسمی و زبان معمول و معیار است اما از آنجا که عینیت را در شعر می‌دانم ذهنیت‌گرایی شاعر را نمی‌پسندم. شاعر بیت آغازین را با عینیت‌گرایی آغاز کرده، ولی سرانجام آن به ذهنیت و تخیلات شاعرانه می‌رساند.

من شعر انقلاب را روزگار تعادل شعر میان عینیت و ذهنیت، سنت و تجدد و شعر عاشقانه و متعهدانه می‌دانم که اثر این دوره را در تعادل خاصی قرار داده است و شاید این مجموعه را بتوان الگویی برای این میانه‌روی و تعادل دانست.

شعرهای علی حاجتیان در به جرم شعر ویژگی مهم دیگری هم دارند و من بر خلاف آقای بیابانکی معتقدم شاعر آن جسارت طبع‌آزمایی در وزن‌های مختلف را داراست که این جسارت را در ترکیب‌سازی‌ها هم به نمایش درمی‌آورد.

شعری از مجموعه به جرم شعر سروده علی حاجتیان:

پیرم اگرچه با تو جوانم برای تو

هر روز هفته دل ‌‌نگرانم برای تو

شنبه سکوت تلخ، پر از وهم و جستجو

یکشنبه مثل باد وزانم برای تو

روز دوشنبه پیرهنم رنگ دیگری‌‌ست

خاکستری نشسته به جانم برای تو

روز سه‌‌شنبه عاشقی‌‌ام تازه می‌‌شود

تا یک دهن ترانه بخوانم برای تو

روز چهارشنبه جنون، درد، بی‌کسی

در بی‌بهار خویش خزانم برای تو...

تا پنجشنبه‌‌‌‌ها که کنار توام و شعر

پر می‌‌کشد ز باغ لبانم برای تو

لم می‌‌دهم کنار تو در عصر جمعه‌‌ای

یعنی بمان که با تو بمانم برای تو

روز و شبم ز خواب و خیال تو پر شده است

هر روز هفته دل‌‌نگرانم برای تو