جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خودت را رها کن


خودت را رها کن

مدت زمان کوتاهی که معمولاً از حضور در سالن نمایش تا شروع اجرا وجود دارد, زمان مناسبی است برای تورق بروشور نمایش که تقریباً همه این کار را انجام می دهند

مدت زمان کوتاهی که معمولاً از حضور در سالن نمایش تا شروع اجرا وجود دارد، زمان مناسبی است برای تورق بروشور نمایش که تقریباً همه این‌کار را انجام می‌دهند.

مطالعه‌ای سریع در نور کم سالن که بیشتر به سبب آشنایی با عوامل نمایش است و احیاناً اطلاعاتی در مورد آن.

هرچند که تاریخ دقیقی از زمان توزیع اولین بروشور در تئاتر جهان در دست نیست! اما به نظرم باید به اولین گروهی که این کار را انجام داد، دست‌مریزاد گفت! چون حداقل حسن توزیع بروشور در تئاتر «بی‌حیوان» این است که کارگردان در چند جمله،‌ تماشاگران را با هدف نمایش آشنا می‌کند، آنجا که می‌گوید:

«این سه نمایش، قصد دارد عادات، خصوصیات فردی و معیارهای دست و پا گیر انسان را به نمایش بگذارد.»

عنصر اصلی گره‌های میان افراد در این نمایش، نداشتن درک متقابل و شناخت واقعی از یکدیگر است و همین موضوع دستمایه بیان ارتباط میان اشخاص نمایش قرار گرفته است.

باورهای افراد، میزان پایبندی به آن، چگونگی شکل‌گیری باورها و به‌خصوص تابع اوضاع بودن، ‌افسوس شکل نبخشیدن به‌ آرزوهای دوران زندگی... .

با این مقدمه، ما به تماشای نمایشی می‌نشینیم که قرار است هر آنچه که در سه پاراگراف پیش گفته شده آمد، در مدت زمانی حدود دو ساعت و در سه اپیزود به مخاطبان منتقل کند. آیا گروه در اجرای چنین هدفی موفق است؟!

● نگاهی به اجرا

ژان ‌میشل ریب، نمایشنامه‌نویس معاصر فرانسوی، برای مجموعه نمایشنامه‌های تئاتر «بی‌حیوان»، جایزه بهترین نمایشنامه کمدی، بهترین نمایشنامه‌نویس و تندیس ویژه فرهنگستان فرانسه را از آن خود کرده است.

مرغ دریایی، تراژدی و یو. اس. آ، سه نمایش همراه از مجموعه تئاتر «بی‌حیوان» انتخاب دکتر محمود عزیزی برای اجرا در سالن چهارسوی تئاتر شهر است.

به‌صورت کاملاً خلاصه، مرغ ‌دریایی (اپیزود اول) واتاب آرزوهای نسل میان‌سالی است که برای تحقق آن فلسفه رایج حیات را تکرار می‌کند. من فکر می‌کنم، پس هستم!

تراژدی (اپیزود دوم)، نگاه سهل و ممتنع به روابط انسانی است. آسان، از آن ‌جهت که فقط با یک کلمه می‌توان از کنار مسائل عبور کرد و سخت، بدان سبب که مقاومت در برابر به کار بردن همان «کلمه» منجر به فاجعه می‌شود! یو.اس.آ (اپیزود سوم) مخفف مصطلح ایالات متحده آمریکا (United Stat Of America) هجو روابط انسانی متأثر از رفتارهای کاذب و غیر واقعی سیاسی است! آنجا که لعاب و رویة ظاهری این روابط حتی «نام» افراد را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

دکتر محمود عزیزی برای هدایت بازیگران، زحمت زیادی نمی‌کشد، چون سوابق حرفه‌ای آقایان داوود رشیدی و رضا بابک، سرمایه گرانبهایی است که فقط باید از آن استفاده کرد. کاری که دکتر محمود عزیزی هوشمندانه انجام می‌دهد.

تئاتر «بی‌حیوان» به‌‌رغم سه فضای متفاوت، یک خط پیوند مستتر دارد، و آن نشانه‌های نامرئی فضیلت انسان بودن است.

همذات‌پنداری کاسبکارانه آرایشگر با مشتری حرّاف که آرزوهایش را فریاد می‌زند (در اپیزود مرغ دریایی)، نتیجه‌گیری مضحک از مقاومت مرد در برابر خواسته حداقل همسرش (در اپیزود تراژدی) و نفوذ آزاردهندة رفتارهای سیاسی در روابط آدمها و تجلی فانتزی‌گونه آن (در اپیزود یو.اس.آ)، پیام سهل‌الوصولی دارد که حتی اگر در بروشور هم به آن اشاره نمی‌شد، دریافت‌شدنی بود و آن اینکه برای دستیابی به یک زندگی راحت، ‌باید خودت را رها کنی. از زنجیرهای اسارت و حلقه‌های این زنجیر چیزی نیست جز عادات بد، خصوصیات فردی بد و معیارهای دست و پا گیرِ بد! و این «بد» در اکثر جوامع یک تعریف دارد و آن هر چیز غیر انسانی است. قوه تعقل و ادراک انسان تنها وجه تمایز او با حیوان است و به ‌همین دلیل نام این تئاتر «بی‌حیوان» است.

● بازیها :

داوود رشیدی برای صدماتی که بر اثر وقوع یک اتفاق برایش پیش آمد با غیرتی مثال‌زدنی بر صحنه ظاهر می‌شود. شاید اگر این اتفاق نمی‌افتاد نیرو و توان او گرمای بیشتری به اجرا می‌داد.

رضا بابک،‌ مثل همیشه است. او سالهاست که همین گونه ظاهر می‌شود، ساده و صمیمی.

مجید جوزانی،‌ ظاهراً نقش مجید جوزانی را بازی می‌کند. اگر او را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم که مدرس تئاتر هم هست، حتماً توصیه می‌کردم بیان در تئاتر را جدی بگیرد!

لادن مستوفی، در این تجربه تئاتری نمرةپذیرفتنی می‌گیرد.

● طراحی صحنه:

محسن شاه ‌ابراهیمی، برای طراحی صحنه، ‌ایدة لته‌های متحرک را انتخاب کرده است که برای دو اپیزود اول و دوم بسیار صحیح و کامل و برای اپیزود سوم کاملاً غیر متعارف است. خودمانیم این کدام پارک در آمریکاست که از طراحی شرقی آن هم با طاقچه‌های محرابی برای دیزاین آن استفاده شده؟!

● موسیقی:

بیشترین کاربرد موسیقی در این نمایش، فواصل بین تغییر صحنه‌هاست. به همین دلیل شاید به ‌خاطر نمی‌ماند. ای ‌کاش سعید ذهنی به‌جای انتخاب، برای این نمایش موسیقی می‌نوشت. یقین دارم نتیجه کار چیز دیگری می‌شد.

● بعد التحریر:

اینکه عوامل یک نمایش با تک جمله‌هایی نظرات و دیدگاههای خود را عرضه می‌کنند، ‌چندی است که در بروشورهای نمایشهای وطنی متداول شده، ‌به خوب و بد این شکل اظهار نظرها که بیشتر افاضات شاعرگونه‌ای است که می‌شود معانی عجیب و غریبی هم از آن استخراج کرد، کاری ندارم، اما جمله نگارش شده توسط آقای رشیدی کمی تأمل‌برانگیز است.

بهتر است دست‌اندرکاران حرفه‌ای تئاتر آن را بخوانند. ایشان مرقوم فرموده‌اند: درصد بیکاری در حرفة بازیگری (تئاتر، سینما و تلویزیون) سالهاست ثابت است! هشتاد و پنج درصد! التماس دعا!!

(تذکر لازم: دو علامت تعجب آخر از نگارنده است.)

علیرضا غفاری