جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چگونه از تئاتر لذت ببریم


چگونه از تئاتر لذت ببریم

نگاهی به نمایش «روباه بلا , درخت تنها» به کارگردانی مجید امیری تالار هنر

اولین تعبیری که از واژه تئاتر در ذهن انسان نقش می بند د، فعل تما شا کردن است. ما به تئاتر می رویم تا چیزی را تما شا کنیم. اما آن چیز چیست؟ پیدا کردن آن بسیار مهم است زیرا تا زمانی که آن را پیدا نکنیم کارگردانی تئاتر امری بیهوده است. شاید در تئاتر بزرگسال تماشای درون ، عریانی روح وکشف حقیقت نا پیدای انسان، بهانه خوبی برای کارگردانی تئاتر باشد . در تئاتر بزرگسال یک شخصیت ممکن است مدت ها روی صندلی بنشیند و تا پایان تئاتر از روی صندلی بلند نشود اما لذت تماشای تئاتر به شما منتقل شود. تئاتر بزرگسال ممکن است فاقد صحنه آرایی و رنگ پردازی و... باشد اما لذت بخش نیز است . اما کودکا ن و نو جوانان این گونه به جهان نگاه نمی کنند؛ برای آنان، تنها چیزی اهمیت دارد که قابل رویت با شد. در نتیجه مو ظفیم برای کارگردانی تئاتر کودک و نوجوان به لذت پیدای جهان تو جه و سعی کنیم تئاتر مزه شکلا ت و بستنی قیفی بگیرد. اما متاسفانه تئاتر کودک در کشور ما دچار بحران بی لذتی شده است.

● چه چیزی زیباست ؟

کودکان زیبایی را دوست دارند و به آن توجه می کنند اما آیا آنچه برای بزرگسالان زیبا است برای کودکان نیز ارزش های زیبایی شناسانه دارد؟

● به این نکته توجه فرمایید ؛

در تئاتر «روباه بلا...» نا گهان یک میکروفن از بالای سن به داخل صحنه افتاد و روباه با برداشتن آن شروع به آواز خوانی کرد، به همین سادگی و این یعنی تئاتر کودک و نو جوان. شاید بپرسید که چرا میکروفن باید از بالای سن به داخل صحنه پرتاب شود؟ اما تماشاگران این سوال را از خودشان نپرسیدند و با دیدن این صحنه کیف کردند . آنان حتی از خودشان نپرسیدند که آن میکروفن تا حالا کجا بود و چرا بدون مقدمه افتاد پایین . حتی نپرسیدند اگر رو باه با میکروفن به صحنه می آمد چه اتفاقی می افتاد. تفاوت تئاتر کودک و نوجوان با تئاتر بزرگسال به همین سادگی است. نکاتی که برای تماشاگر بزرگسال اهمیت دارد برای تماشاگر کودک و نو جوان بی معناست و آنچه برای کودکان سرخوشی می آورد برای بزرگسالان کم جاذبه است. کارگردانی کودک و نوجوان یعنی کشف این نکته که کودکان از چه نکاتی لذت می برند .

● چه چیزی بامعناست

کارگردان نمایش مذکور خیلی ساده به صحنه پردازی نمایش می پردازد. او تنها عناصری را روی صحنه می آورد که برخاسته از متن است. نه چیزی اضافه و نه چیزی کم می کند. شخصیت ها شامل یک روباه، یک شاهین و یک درخت است؛ و کارگردان فقط همین شخصیت ها را روی صحنه می آورد . تما شاگر به جز حرکت بازیگران چند تکه چوب و یک کیف دستی چیز دیگری را نمی بیند. یک صحنه تاریک و تعدادی آدم. کارگردان با این ساده سازی توانمندی بصری صحنه را تقلیل می دهد . اما این تقلیل تنها در نمایش بزرگسال کار برد دارد. زیر ا در برخی از نمایش بزرگسالان ، اجزای صحنه به سود کنش نمایش حذف می شود . زیرا هنگامی که در نمایش، کنش درونی می شود، به عنوان مثال بازی ها شکل زیر پوستی به خود می گیرد، حرکات بیرونی محدود می شود، سکوت نمایش پررنگ می شود و...

حذف عناصر زائد صحنه باعث برجسته سازی کنش می شود، بنابراین حذف و ساده سازی در آنگونه نمایش ها کاربرد دارد. اما این استراتژی کوچک ترین ارتباطی با تئاتر کودک ندارد. در تئاتر کودک بازیگر اقتدار خود را از دست می دهد و کنش او فاقد اهمیت می شود. گاهی اوقات یک عروسک بی جان بهترین بازیگر روی صحنه است و تماشاگر به جای توجه به استاد بازیگر به یک تکه پارچه توجه می کند. در نتیجه تئاتر بی چیز و بازیگرمحور با تئاتر کودک و نوجوان مغایرت دارد. (مواردی که این قاعده را نقض کند بسیار محدود است) اما متاسفانه تئاتر حاضر تنها بازیگرمحور است و از سایر عناصر تئاتری بهره چندانی نمی برد. تئاتر کودک و نوجوان تئاتر کارگردان محور است نه بازیگرمحور زیرا کارگردان تنوع بصری نمایش را پدید می آورد، ریتم نمایش را در دست دارد و... در نتیجه بازیگر اگر هم در تئاتر نقش آفرینی کند مانند عروسک در دست کارگردان است. از سوی دیگر تئاتر کودک تئاتر ذهنی نیست بلکه کاملاً عینی است. تئاتر کودک از رئالیسم محض فراتر می رود و به مرز فانتزی می رسد. بنابراین حرکت به سوی ذهنیت ضربه مهلکی به تئاتر می زند. به این صحنه توجه فرمایید، بازیگر نمایش ابتدا یک نقاب آبی را روی زمین می گذارد و سپس ماسک قرمزی را از صورت بر می د ا رد و دیالو گ خود را آغاز می کند. او رو به نقاب آبی می گوید؛ « ای چشمه» و... بازیگر با همان لحن دیالوگش را ادامه می دهد.

کودکی که در کنار من نشسته بود از مادرش پرسید؛ «مامان اون آبیه چیه؟» و مادر جواب دا د؛ «چشمه».

کودکان نمی توانند نشانه ها را شناسایی کنند؛ کارگردان باید ابتدا نشانه ها را تبیین کند. نکته دیگر آنکه در تئاتر کودک و نوجوان تا آنجا که ممکن است باید هر بازیگر تنها یک نقش را بازی کند چون تماشاگران نمی توانند با تکنیک فاصله گذاری به آسانی ارتباط برقرار کنند. اما بازیگر نمایش حاضر در این صحنه همزمان نقش « چشمه»، «شاهین» و «گرگ» را ایفا می کند. به عبارتی بازیگر نمایش همزمان چند نقش را ایفا می کند.

۱) مجید امیری (بازیگر نمایش) در نقش گرگ

۲) گرگ بازیگر در نقش چشمه

۳) گرگ بازیگر در نقش شاهین

این شکل نمایش در نمایش، ذهن کودک و نو جوان را مشوش می کند. این استراتژی بیانگر تفکر بازیگرمحور است که پیش تر به کاستی های آن اشاره شد.

● سخن پایانی؛

تئاتر کودکان زمانی لذت بخش است که بتوانیم جواب پرسش های خود را پیدا کنیم و دریابیم. نویسنده این متن معتقد است این پرسش ها را باید از دریچه کودک پاسخ گوییم نه با استدلال فرد بزرگسال و تا زمانی که نتوانیم پاسخ آن را بیابیم تئاتر کودک دچار بحران بی لذتی است.

هومن نجفیان