چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نان مساله اصلی انقلاب های عربی


نان مساله اصلی انقلاب های عربی

کشورهای عربی باید مساله نان را در اولویت نخست خود قرار دهند

بسیار غم‌انگیز خواهد بود اگر بدانیم محمد بوعزیزی، فردی که خودسوزی‌اش جرقه‌ای برای نخستین اعتراضات در انقلاب‌های موسوم به انقلاب‌های عربی شد، یک دستفروش دوره‌گرد بود که در خیابان مواد غذایی می‌فروخت. درآغاز این حرکت‌های مردمی، غذا نقش بزرگ‌تری را در برآشفتن غالب مردمان بازی می‌کرد. هم‌اکنون نیز اعراب احساس می‌کنند مشکلات غذایی برایشان نه‌تنها بهبود نیافته، بلکه بدتر هم شده است.

آنها انقلاب خود را در منطقه‌ای آغاز کردند که یک ویژگی خاص دارد: کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا بسیار بیشتر از هرجای دیگری به واردات مواد غذایی وابسته‌اند. بیشتر کشورهای عرب نیمی از مواد غذایی خود را از خارج وارد می‌کنند و بین سال‌های ۲۰۰۷ تا۲۰۱۰ واردات مواد غذایی به این مناطق به میزان ۱۳درصد رشد کرد و به ۶۶ میلیون تن رسید. به‌دلیل این‌که این واردات‌ به میزان بسیار زیادی انجام می‌شود، با افزایش جهانی قیمت مواد غذایی کشورهای عربی مجبور شدند به نوعی با این افزایش قیمت کنار بیایند. در سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸، آنها با برخی از شرکت‌هایی مواجه شدند که دقیقا قیمت‌ها را ۲ برابر کرده بودند. برای مثال در مصر بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ قیمت نان یعنی غذای اصلی مردم رشدی ۳۷ درصدی داشت.

چندان جای تعجب ندارد که این رشد ناگهانی قیمت‌های مواد غذایی موجی از شورش‌های مربوط به نان یا سایر مواد غذایی را درسال ۲۰۰۸ در بحرین، یمن، اردن، مصر و مراکش به وجود آورد. ۳ سال بعد همه این کشورها دستخوش شورش‌های سیاسی شدند. بهار عرب مشخصا خواسته‌هایی فراتر از مایحتاج غذایی مردم داشت، اما نمی‌توان نقش پررنگ این موضوع را در این انقلاب‌ها نادیده گرفت. جان ‌هاریگان، یکی از اعضای موسسه مطالعات شرق شناسی لندن می‌گوید: «‌افزایش ناگهانی قیمت مواد غذایی درواقع به مثابه کوبیدن آخرین میخ برتابوت رژیم‌هایی بود که در انجام تعهدات اجتماعی‌شان ناموفق بودند.»‌

گرچه این دولت‌ها هیچ کاری نمی‌کردند، اما افزایش قیمت مواد غذایی در سطح جهان می‌توانست پرداخت‌های سیاسی آنها را بالا ببرد، زیرا بیشتر دولت‌های عربی این رشد ناگهانی را خود به گونه‌ای جبران می‌کردند تا قیمت‌ها را دربازارهای داخلی پایین نگه‌دارند. بهای چنین سیاست‌هایی گاه بسیار گران تمام می‌شد، به طوری که یارانه‌های مربوط به مواد غذایی در مصر ۴درصد از بودجه کل این کشور را در برمی گرفت. در مراکش نیز مخارج مواد سوختی و غذایی افزایش پیدا کرد و به ۵ میلیارد دلار در سال جاری رسید. برای مقابله با موج شورش‌ها، اکثر کشورهای عرب یارانه‌های خود را افزایش دادند. برای مثال کویت درحال تهیه موادغذایی رایگان برای هر فرد به مدت ۱۴ ماه است.

این یارانه‌ها پیامدهای لجام گسیخته‌ای به همراه داشته است. مطابق برآوردهای موسسه نظرسنجی گالوپ، بین نصف تا سه‌چهارم مردم درکشورهای عربی می‌گویند از اقدامات کشورهایشان برای کاهش میزان فقر ناراضی و ناخشنود هستند. از سوی دیگر، کشورهای عرب از بزرگ‌ترین میزان رشد چاقی در جهان رنج می‌برند. حدود ۳۰درصد از بزرگسالان در مصر و ۳۵درصد در اردن دچار عوارض چاقی هستند. بسیاری از این یارانه‌ها حداقل برای واردکنندگان روغن، غیر قابل پرداخت است.

به هرحال نیاز به اصلاح این وضعیت بیش از پیش شده است، چرا که یارانه‌ها هدفمند نیست و بازدهی کمی دارند. مصری‌ها از نان ارزان به عنوان خوراک دام استفاده می‌کنند. از آنجا که ۴۰ درصد از فقیرترین اقشار جامعه حدود ۴۰ درصد از یارانه‌ها را صرف نان ارزان خود می‌کنند، طبقات متوسط بیش از سهم‌شان از این بذل و بخشش استفاده می‌کنند. یک تحقیق جدید از سوی مرکزتحقیقات بین‌المللی سیاست‌های غذایی ‌‌ـ‌ اتاق فکری که در آمریکا فعالیت می‌کند ـ موید آن است که هدفمند کردن یارانه‌ها، به جای پوشش کلی دادن به آنها، ضمن کاهش هزینه‌ها و مخارج از طبقات فقیر نیز حمایت خواهد کرد. اما به هرحال دولت‌ها مایل نیستند سیاستی خطر‌آفرین را اتخاذ کرده و یارانه‌های طبقه متوسط جامعه را قطع کنند.

امجد طوقان، تحصیلکرده دانشگاه آمریکایی بیروت می‌گوید: «من در روستایی نزدیکی بحرالمیت واقع در اردن امتیاز کوچکی برای کشاورزی داشتم، اما حتی نمی‌توانستم بدون دادن رشوه به مقامات دولتی آب مورد نیاز آن را به‌دست آورم. حال آن که دلالان، بخش اعظم تولیدات من را می‌بردند. به این ترتیب حساب دستم آمد و یک پروفسور اقتصاد شدم!» به نظر می‌رسد کشاورزی در کشورهای عربی می‌تواند درس‌های مهمی را از طوقان فرا بگیرد.

اکونومیست

مترجم: علیرضا ثمودی