چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

انحراف های مشروطه


انحراف های مشروطه

مشروطیت در ساده ترین تعریف تکاپویی برای محدود کردن اقتدار سنتی وتوزیع قانونمند قدرت در چارچوب نهادهایی نو است. قدرت سیاسی قبل از مشروطه ساختی خودکامه دارد که حدود قدرت در …

مشروطیت در ساده ترین تعریف تکاپویی برای محدود کردن اقتدار سنتی وتوزیع قانونمند قدرت در چارچوب نهادهایی نو است. قدرت سیاسی قبل از مشروطه ساختی خودکامه دارد که حدود قدرت در آن نامشخص است.

نهاد دولت مایملک سلطان و قدرت او در حکومت مطلق فرض می‌شود. سازمان کارکرد حکومت بیش از مشروطه نامعین و افتراق نیافته است و اعمال قدرت براساس مناسباتی آمرانه انجام می گیرد.

تا سال ۱۳۲۴ق طی تحصن علما در قم واژه مشروطه هنوز در ادبیات سیاسی وجود نداشته و چندان لفظ رایجی نبوده است.

به نظر می رسد همزمان با تحصن لفظ مشروطه از سوی مشروطه خواهان در سفارت انگلیس مطرح شده است. جعبه سیاه انحراف مشروطه از عدالتخواهی به اباحی‌گری، سفارت بریتانیا بود.

آنجا بود که مفهوم‌پردازی دیگری از مشروطه غیر از آنچه رهبران روحانی تا آن روز به دنبال آن بودند، صورت گرفت و به بست‌نشینان تفهیم شد و خواست‌های آنها رنگ و بو و سمت و ‌سوی دیگری گرفت.مشروطه خواهی اولین تحول اجتماعی سیاسی در ایران پس از ۱۳ قرن از ورود اسلام به ایران است.در مشروطه باید

دگرگون‌سازی نظام هزاران ساله استبداد را جستجو کرد. مردم در آن شرایط می‌دانستند که چه چیزی را نمی‌خواهند اما نمی‌دانستند که به طور دقیق چه می‌خواهند و فقط یک چیز ذهن علما و مردم را به خود مشغول کرده بود که آن عدالتخانه بود که نام مجلس شورای ملی به خود گرفت.در انقلاب مشروطه فقط تاسیس عدالتخانه یا همان مجلس شورا مطرح بود و دیگر مسائل سیاسی مجالی برای طرح شدن نیفتند، ما در تاریخ مشروطه می‌بینیم به جای اینکه مشروطیت به کرسی بنشیند،مجدداً استبداد به کرسی نشست و این استبداد مدرن‌تر از استبداد سنتی قبل از انقلاب بود و دلیل همه این مسائل ضعف‌ اندیشه سیاسی جامعه در زمان مشروطه بود، که موجب شد منورالفکرها با دخالت خارجی مشروطه را مصادره کنند.کسانی که شیخ فضل‌الله را به بهانه‌ دفاع از استبداد به چوبه دار سپردند، پایه‌های سنگین دیکتاتوری رضاخانی را به دوش کشیدند. پشتیبانی روشنفکران از دین‌ستیزی رضاخانی که نه سطحی بود و نه مقطعی، دست آهنین استبداد را برای پیشبرد بخش بزرگی از پروژه‌ سکولاریسم به میدان آورد و البته تشت رسوایی‌ مشروطه‌خواهی غیرمشروعه را از بام برانداخت.

اگر چه مشروطیت با تلاش‌های علمای دینی به پا شد و ایمان دینی مردم آن را به پیش برد ولی در مرحله ساختن نظام و جامعه بعد از مشروطیت عناصر و نیروهای طرفدار و متمایل به غرب با تطبیق ناقص جامعه ایران با اوضاع و تحولات غرب برای جامعه ایران نسخه‌ای تدارک دیدند که کم‌تر اثری نمی‌توانست داشته باشد. در قانون اساسی بسیاری از شرایط و امکانات و زمینه‌های مناسب برای حاکمیت مردم و رشد جامعه پیش‌بینی شده بود ولی نظریه‌های دینی و ضمانت اجرایی در آن کم تر حضور داشت و به عبارتی، دین و دینمداری محور حرکت آینده جامعه معرفی نشد و صورت مسئله در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت.نهادهای سیاسی هر جامعه برخاسته از اندیشه سیاسی حاکم بر آن است.جامعه ایرانی که هزاران سال براساس حاکمیت سلطنتی یک فرد اداره شده بود نتوانست با یک اندیشه سیاسی ساده و بدوی سابقه یک نظام سیاسی جامع را تشکیل دهد و از آنجا که استقلال قوا در آن زمان مطرح نبود،حاکمیت یا همان قوه مجریه مجلس را که تنها رهاورد مشروطه بود،در مخاطره قرار داد و بعد از چندی مجلس را نیز در راه مطامع خود به کار گرفتند.

احمد نجاتی