جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سرگذشت «شق صدر النبی » ص از پندار تا حقیقت


سرگذشت «شق صدر النبی » ص از پندار تا حقیقت

دانشمندان مادی و تاریخ نویسانی كه جهان بینی آنان تنها از دریچه ی مادی گری شكل می گیرد, وقوع حوادث غیر عادی در زندگانی انبیای الهی را زایده ی پندار ویا ساخته و پرداخته حب و علاقه زیاد پیروان ادیان می دانند

صفحات تاریخ گواهی می‏دهد، دوران زندگی رهبر مسلمانان جهان از آغاز كودكی تا روزی كه به پیامبری و رسالت مبعوث شد و تا زمانی كه دعوت حق را لبیك گفته و به سرای باقی شتافت، پر از حوادث شگفت‏انگیز می‏باشد. این حوادث بیانگر این واقعیت است، كه حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یك زندگی عادی نبوده و حكایت از عظمت‏شخصیت او می‏كند.

دانشمندان مادی و تاریخ نویسانی كه جهان‏بینی آنان تنها از دریچه‏ی مادی‏گری شكل می‏گیرد، وقوع حوادث غیر عادی در زندگانی انبیای الهی را زایده‏ی پندار ویا ساخته و پرداخته حب و علاقه زیاد پیروان ادیان می‏دانند. این دانشمندان، حداكثر، انبیای الهی را انسانهای فوق بشری كه با افكار نورانی خود سیر زندگانی بشریت را روشن نموده، معرفی كرده‏اند. (۱)

دانشمندان مسلمان با قبول عالم ماده و روابطی كه بر آن حاكم است، بر این عقیده‏اند: تمام پدیده‏های عالم به اراده‏ی الهی می‏باشد و امور جهان تحت قدرت خداوند تدبیر می‏شود، و خداوند در جهت هدایت انسانها، بنا به مصالحی كه خود آگاه است، از باب لطف و رحمت‏بر بندگان، حوادث شگفت‏انگیزی را در مورد بعضی از انسانها تحقق می‏بخشد، تا آنها مشعلهای ایت‏بشریت‏شوند.

از جمله این موارد، حوادث مهم دوران كودكی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را می‏توان ذكر كرد، مانند: شكاف برداشتن طاق كسری و پر شیر شدن رگهای خشكیده‏ی سینه حلیمه سعدیه و زیاد شدن بركات در قبیله او (۲) ، و....

متاسفانه در بین نقل این ارهاصات (۳) و كرامات كه نشانه‏های عظمت‏شخصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و سبب فخر و مباهات مسلمانان می‏باشد، عده‏ای ناآگاه یا مغرض، خلاف واقعها ومطالب ناروایی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده‏اند، كه اگر بپذیریم با سوء نیت همراه نبوده، حاصلی جز وهن شخصیت پیامبر بزرگ اسلام و خدشه به عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بر ندارد.

از جمله این اسراییلیات داستان «غرانیق و شق صدر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم‏» را می‏توان ذكر كرد كه در كتابهای حدیث و تاریخ غیر امامیه روایاتی جعلی در مورد شكافتن سینه پیامبر در كودكی نقل شده و این واقعه را در شما ر فضایل و كرامات حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برشمرده‏اند.

این نوشتار پژوهشی در مورد داستان «شكافتن سینه پیامبر» در كودكی و بررسی صحت آن می‏باشد.

در این پژوهش بعد از طرح مساله و تعریف واژه‏های آن به بیان فرضیه‏های مطرح درباره این داستان می‏پردازیم و در ادامه، پیشینه‏های روایی و تاریخی بحث و دیدگاههای مختلف را در مورد آن ذكر می‏كنیم و در پایان نظریه مختار را می‏آوریم.

● طرح و تبیین موضوع «شق صدر النبی‏»

جمعی از اهل حدیث (اهل سنت) (۴) از حلیمه سعدیه نقل كرده‏اند: پس از آن كه محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برای شیر دادن به میان قبیله خود بردم، هنوز چند ماهی از این ماجرا نگذشته بود كه (طبق معمول روزهای سابق) محمد صلی الله علیه و آله و سلم با فرزندان دیگر برای بازی به پشت چادرها رفتند، ناگهان برادر رضاعی او سراسیمه و شتابان به نزد ما آمده، گفت: برادر قریشی ما را دریابید كه دو مرد سفید پوش او را گرفته خواباندند، سینه‏اش را شكافتند و چیزی از سینه او بیرون آوردند. حلیمه گوید: من و شوهرم به جانب او روان شدیم، بچه را با رنگی پریده، مضطرب و وحشت‏زده در نقطه‏ای از بیابان مشاهده كردیم، بی‏اختیار در آغوشش كشیده، بدو گفتم: پسرجان چه اتفاقی برایت افتاده، او گفت: دو مرد سفید پوش پیش من آمدند و مرا خوابانده سینه‏ام را شكافتند، قلب مرا در آوردند و غده‏ای سیاه از آن بیرون كشیدند و آن را در طشت طلایی شستشو دادند و دوباره در جایش قرار دادند.

مطلب بالا خلاصه داستانی است‏به نام «شق صدر النبی صلی الله علیه و آله و سلم‏» كه در كتابهای روایی و تاریخی اهل سنت آمده است.

و به عنوان كرامت و فضیلتی برای پیامبر نقل شده است. (۵) ناقلان این داستان می‏گویند: این عمل در مدت عمر پیامبر پنج مرتبه تكرار شده است: زمان طفولیت‏حضرت، قبل از پنج‏سالگی، در ده سالگی، در بیست‏سالگی و در شب معراج و تكرار این حادثه را سبب ازدیاد شرافت و مقام حضرت دانسته‏اند، و این معنی را برخی از شعرا به نظم درآورده، گفته‏اند: (۶)

لقد شق صدر النبی محمد مرارا تشریف وذا غایهٔ المجد

فاولی له التشریف فیها مؤثل لتطهیر من مضغهٔ فی بنی سعد

و ثانیه كانت له و هو یافع و ثالثه للمبعث الطیب الند

و رابعه عند العروج لربه و ذا باتفاق فاستمع یااخا الشد

و خامسه فیها خلاف تركتها لفقدان تصحیح لها عند ذی النقد

به راستی پاره شدن سینه محمد صلی الله علیه و آله و سلم در چند مرتبه به خاطر كمال شرافت و رسیدن به نهایت مجد و بزرگواری است.

پس نخست، جمع گشت تمامی شرافت‏بر او، تا از لعاب دهان بنی سعد تطهیر شود.

بار دوم، زمانی بود كه نوجوانی را می‏گذراند، و بار سوم هنگام بعثت پاكیزه و بلند مرتبه.

نوبت چهارم، گاه معراج به سوی پروردگار بود، ای برادر هدایت‏یافته! بشنو اینها را كه همه مورد اتفاق نظر است.

نوبت پنجم مورد اختلاف است و من به جهت فقدان دلیل درست ، كه انتقاد كنندگان مطرح كرده‏اند آن را رها نمودم.

● شق الصدر در لغت و اصطلاح

الف. معنای لغوی

در مصباح المنیر آمده است: الشق بالفتح، انفراج (۷) فی الشی‏ء را گویند. اقرب الموارد «الشق‏» را این گونه معنی كرده است: شق الشی‏ء شقا صدعه (۸) و فرقه و منه قولهم: شق عصا المسلمین ای فرق جمعهم.

ب. معنای اصطلاحی

معنای اصطلاحی «شق الصدر» همان معنای لغوی آن است; یعنی، شكافتن سینه و منظور از «قصهٔ شق الصدر» داستان شكافتن سینه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.

● فرضیه‏های مطرح در مورد قصه «شق الصدر»

در رابطه با موضوع «شق الصدر» دو نظریه مختلف از دانشمندان مسلمان بیان شده است:

دانشمندان سنی مذهب بعد از نقل این داستان، آن را پذیرفته و از كمالات حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بر شمرده‏اند و یا لااقل آن را تلقی به قبول كرده و در مخالفت‏با مفاد داستان حرفی نزده‏اند. از دانشمندان اهل سنت تنها محمود ابوریهٔ در كتاب «اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ‏» این داستان را جعلی و از اسراییلیات شمرده است.

● دانشمندان شیعی در رابطه با صحت این داستان به سه دسته تقسیم می‏شوند:

الف) اكثریت آنها این داستان را جعلی و از اسراییلیات می‏دانند; مانند: طبرسی در «مجمع البیان‏» ....

ب) عده‏ای نیز وقوع این حادثه را از قبیل تمثیل و تمثل دانسته و در صدد توجیه عقلانی آن بوده‏اند; مانند: علامه طباطبایی در «المیزان‏» .

ج) بعضی از دانشمندان شیعی نیز به خاطر وقایع شگفت‏انگیزی كه در این داستان است، آن را تلقی به قبول كرده‏اند; مانند: علامه مجلسی در كتاب «بحار الانوار» .

● پیشینه‏ی روایی وتاریخی قصه «شق الصدر»

الف. ریشه‏های روایی

ریشه‏های روایی خبر «شق الصدر» را در اخباری می‏توان یافت كه در كتابهای صحیح بخاری و مسلم (۹) و یا سایر كتابهای روایی و اهل سنت نقل شده است. بخاری در صحیح از ابی‏هریره (۱۱) نقل می‏كند كه : هر كدام از فرزندان آدم علیه السلام به دنیا می‏آید، شیطان، انگشتی به پهلویش می‏زند غیر از، عیسی بن مریم كه چون خواست‏به او انگشت‏بزند حجاب بر او زده شد و انگشت (شیطان) به حجاب اصابت كرد. و در روایتی دیگر آورده است كه: «مولودی از فرزندان آدم به دنیا نمی‏آید، مگر این كه شیطان به هنگام تولد اورا لمس نماید، مگر مریم و فررندش‏» و در صحیح مسلم آمده كه: مولودی از فرزندان آدم به دنیا نمی‏آید مگر این كه به خاطر نیش زدن شیطان، گریه می‏كند «الا یستهل من نخسهٔ (۱۲) الشیطان...» .

نقل چنین احادیثی در كتب روایی اهل سنت، دادن حربه به دست مسیحیان متعصب بر ضرر مسلمانان است. آنها به استناد این احادیث قایل شده‏اند كه هیچ بشری حتی پیامبران معصوم نبوده و در معرض خطا و لغزش هستند، مگر عیسی بن مریم، او از لمس شیطان مصون ماند و همین امر مافوق بشری بودن او را تایید كرده و نشان می‏دهد كه او موجودی لاهوتی است. (۱۳)

ابو ریهٔ به صورت شكواییه از ناقلان این احادیث می‏گوید: اگر مسلمانان به برادران مسیحی بگویند: چرا خداوند خطای (۱۴) آدم علیه السلام و ذریه او را به غیر این طریق مشكل نبخشید تا لازم نباشد روح پاك و سالم عیسی علیه السلام را كه بدون گناه و پاك بود (این‏گونه به سوی خود) ببرد [منظور به دار آویختن حضرت عیسی علیه السلام ] .

در جواب، مسیحیان می‏گویند: چرا خداوند پیامبر را كه برگزیده‏اش بود، بدون عمل جراحی قلب همانند دیگر برادرانش، از انبیا و رسولان منزه از خون سیاه و نصیب شیطان نیافرید تا دیگر نیازی به عمل جراحی، آن هم چندین مرتبه كه سینه‏اش پاره پاره شد، نباشد. (۱۵)

آلوسی در تفسیر روح‏المعانی در ذیل آیه «الم نشرح‏» می‏گوید : «الشرح فی الاصل بمعنی الفسخ...» و در ادامه در تفسیر این آیه كه چگونه قلب پیامبر توسع و شرح صدر پیدا كرد، اشاره به روایتی می‏كند از ابن عباس كه در این باره نقل شده است، و آن همان «قصه شق الصدر» است. «عن ابن عباس وجماعهٔ انه اشارهٔ الی شق صدره الشریف فی صبیاه والسلام و قد وقع هذا الشق علی ما فی بعض الاخبار وهو عند مرضعته حلیمهٔ...» . (۱۶)

بعضی از اهل سنت‏بعد از نقل این داستان آن را از جمله مزایا و فضایلی شمرده‏اند كه مخصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می‏باشد، و هیچ پیامبری حتی حضرت عیسی علیه السلام از چنین موهبت الهی برخوردار نبوده‏اند. ابن برهان حلبی در كتاب «انسان العیون فی سیرهٔ الامین والمامون‏» (۱۷) و بوطی در كتاب «فقه السیرهٔ‏» (۱۸) چنین رای را برگزیده‏اند.

ب. ریشه‏ی تاریخی

علامه جعفر مرتضی در این باره می‏گوید: «حقیقت این است كه این روایت ماخوذ از (داستانهای) زمان جاهلیت است. در كتاب «اغانی‏» افسانه‏ای آمده كه مفادش چنین است:

«امیهٔ بن ابی صلت‏» در خواب دید، دو پرنده آمدند، یكی در باب خانه نشست و دیگری داخل شد، قلب امیه را شكافت و سپس آن را برگرداند. پرنده دیگر به آن (پرنده) گفت: آیا دریافت كردی؟ گفت: آری، گفت: آیا تزكیه شد؟ گفت: قبول نكرد. سپس قلب را به محلش باز گرداند. آنگاه عمل شكافتن سینه چهار بار برای او (امیه) تكرار شد» .

به نظر می‏رسد وجود خرافات و افسانه‏هایی، مانند داستان «امیهٔ بن ابی الصلت‏» و روایات جعلی مانند روایت «مس شیطان‏» زمینه‏ها را برای نقل روایاتی در مورد «شق صدر النبی صلی الله علیه و آله و سلم‏» و ساختن چنین داستانی فراهم كرده است.

● دیدگاه‏ها در مورد قصه «شق الصدر»

الف) دیدگاه دانشمندان اهل سنت در مورد حادثه «شق الصدر»

منشا این حادثه را در كتابهای روایی و تاریخی غیر امامیه می‏توان یافت و علمای اهل سنت را از نظریه پردازان این داستان می‏توان ذكر كرد. این واقعه را در كتابهای روایی اهل سنت در «صحیح مسلم‏» كتاب الایمان و «صحیح بخاری‏» كتاب التوحید و در «مسند احمد» كتاب باقی مسند المكثرین و در كتابهای تاریخی در «سیره ابن هشام‏» و «تاریخ طبری‏» در قسمت دوران كودكی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‏توان یافت. «مسلم بن الحجاج‏» از «انس بن مالك‏» نقل می‏كند كه جبرئیل نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد، درحالی كه با نوجوانی مشغول بازی بود. وی را گرفت، بر زمین انداخت، آنگاه سینه‏اش را شكافت، قلب اورا بیرون آورد، و از درون آن لخته خونی بیرون كشید وگفت: این سهم شیطان از تو است، سپس قلب را با آب زمزم، در طشتی از طلا شستشو داد و بعد از ترمیم درجای خود نهاد، بچه‏ها نزد مادرش (دایه او) رفتند و گفتند: محمد كشته شد. آنان به طرف او شتافتند و او را رنگ پریده یافتند. «انس‏» می‏گوید: من اثر بخیه را در سینه‏اش دیدم. (۱۹)

صاحب اثر : علی كربلایی پازوكی

منبع : سایت ستاد پاسخگویی به مسایل دینی

پی‏نوشت‏ها:

. تاریخ عرب، ص ۱۴۳، فیلیپ حتی، مترجم: ابوالقاسم پاینده; تاریخ جامع ادیان، جان، بی ناس ، ص‏۷۱۶، مترجم: علی اصغر حكمت.

. بحار: ۱۵/۳۴۵; سیرهٔ ابن هشام: ۱/۱۷۷; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸; مناقب ابن شهر آشوب: ۱/۲۴; زندگانی محمد، ص ۱۶۰، هیكل.

. ارهاصات: به آن حوادثی كه مقارن ولادت و در طول دوران كودكی پیامبر اتفاق افتاده است می‏گویند، مانند خشك شدن دریاچه ساوه و به رو افتادن بتها در بتخانه‏ها...، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام.

. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴ ۱۷۵; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸ ۱۶۲; تاریخ یعقوبی: ۱/۱۰; صحیح مسلم، كتا الایمان، ح‏۲۳۶; صحیح البخاری، كتاب التوحید، ح‏۶۹۴۳; مسند احمد، ح‏۱۳۵۵۵.

. [قالت (حلیمهٔ [... اذا اتانا اخوه یشتد فقال لی و لابیه ذاك اخی القریشی قداخذه رجلان علیها ثیاب بیض فاضجعاه فشقا بطنه فهما یسوطانه...» ] .

.اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۷، محمود ابوریهٔ.

. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ص ۱۱۰، علامه جعفر مرتضی.

۷. «انفراج‏» به معنی باز شدن، گرفته شده از ماده «فرج الشی‏ء چیزی را باز كرد.

. صدع الشی: آن چیز را شكافت.

.صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح‏۲۳۶.

۰. تفسیر روح المعانی: ۳/۱۳۷ در ذیل آیه «و انی اعیذها بك و ذریتها من الشیطان‏» درباره مس شیطان فرزندان آدم مگر حضرت عیسی مسیح، مطالبی را نقل كرده است.

۱. صحیح بخاری: ۶/۳۵۹; بخاری این روایت را در تفسیر سوره مریم، آیه‏ی «انی اعیذ بك و ذریتها...» آورده است.

۲. نخسهٔ به معنی : سیخ زدن و نیش زدن، نخسهٔ الشیطان سیخ زدن شیطان.

۳. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۶، به نقل از كتاب «المسیحیهٔ فی الاسلام‏» نوشته ابراهیم لوقا.

۴. بر اساس اعتقاد مسیحیان، حضرت عیسی مسیح به صلیب آویخته شد تا كفاره‏ی گناهان آدم وفرزندان اوباشد، و آنها معتقدند انسانها با گناه جبلی به دنیا می‏آیند.

۵.اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۷.

۶. تفسیر روح المعانی: ۳/۱۶۶.

۷. السیرهٔ الحلبیهٔ النبویهٔ: ۱/۱۶۵... و ان ذلك (مغمز الشیطان) مخلوق فی كل واحد من الانبیاء عیسی علیه السلام وغیره ولم تنزع الامن نبینا محمد صلی الله علیه و آله و سلم قال صلی الله علیه و آله و سلم: «ثم غسلا قلبی بذلك الثلج‏» .

۸. فقه السیرهٔ، بوطی، ص ۵۳.

السید الحسنی از علمای شیعه در كتاب «سیدهٔ المصطفی‏» ، ص ۴۶، این رای و نظر را برگزید.

۹. صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح‏۲۳۶; صحیح البخاری، كتاب التوحید ح ۳: ۶۹۶، مسند احمد ح‏۵: ۱۳۵۵، قریب به این مضمون در سیره ابن هشام: ۱/۱۷۵; تاریخ طبری: ۲/۱۵۸ ۱۶۲; تاریخ یعقوبی: ۲/۱۰.

۰. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴ ۱۷۵.

۱. تاریخ طبری: ۱/۵۷۴.

۲. تاریخ یعقوبی: ۲/۱۰.

۳. تاریخ مسعودی: ۲/۲۷۵.

۴. السیرهٔ الحلبیهٔ: ۱/۱۶۵.

در مسند احمد، ح ۵: ۱۳۵۵ و صحیح البخاری، ح ۳: ۶۱۶ و صحیح مسلم، ح ۲۳۶، جبرئیل را به عنوان كسی كه شق صدر نبی را انجام داد معرفی كرده‏اند.

۵. تفسیر روح المعانی: ۳۰/۱۶۶.

۶.تهذیب التهذیب: ج‏۲/ ص ۳۳.

۷.نجم/۲۸.

۸. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۸.

۹. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۷.

۰. قال لی ابوه یا حلیمهٔ: لقد خشیت ان یكون هذا الغلام قد اصیب [دیوانه شود] فالحقیه باهله قبل ان یظهر به ذلك.

۱. سیره ابن هشام: ۱/۱۷۴، سیره حلبی: ۱/۱۶۶.

۲. سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام: ۱/۱۱۲; حیات محمد، ص ۱۶۱، هیكل.

۳. حجر/۴۰ و۳۹.

۴. ا سراء/۶۵.

۵. اضواء علی السنهٔ المحمدیهٔ، ص ۱۸۸.

۶. قسمت اول خطبه قاصعه، نهج البلاغه.

۷. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید: ۱۳/۲۰۴.

۸. شرح نهج البلاغه: ۱۳/۲۰۷.

۹. تفسیر مجمع البیان: ۳/۳۹۵.

۰. تفسیر المیزان: ۱۳/۳۴.

۱. اسراء/۱.

مثلت له تمثیلا: اذا صورت له مثاله بالكتابهٔ وغیرها ومنه «العبد اذا كان اول یوم من ایام الاخرهٔ مثل له ماله و ولده و عمله ویجوز ان یراد بالتمثل حضور هذه الثلاثهٔ بالبال وحضور صورها فی الخیال‏» ; مجمع البحرین، ج‏۵، كتاب الام.

صحیح مسلم، كتاب الایمان، ح‏۲۳۶.

۲. بحار الانوار: ۱۵/۳۵۶.

۳. همان، ص ۳۵۷.

۴. «و هذا الاختلاف وان كان بذاته من الدواعی التی تثیر الشكوك حول هذه الحادثهٔ وبخاصهٔ اذا نظرناالی اسانید تلك المرویات الا ان ذلك وحده لا یكفی لانكار هذه الحادثهٔ من اساسها لان ما جاء فی تلك المرویات هو من نوع الاعجاز والعقل لا تحیط به...» . سیرهٔ المصطفی، ص ۴۶.

۵. احزاب/۳۳.

۶. انشراح/۳۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.