سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

موازنه مثبت و رابطه با روس ها


بزرگترین مشكل دیپلماسی ایران از عهد آقامحمدخان قاجار تاكنون سردرگمی تصمیم گیران ایرانی در نزدیكی و دوری گزیدن از دوستان و دشمنان خویش در عرصه روابط بین الملل بر چارچوب منافع ملی بوده است

از زمانی كه باب دیپلماسی ایران با دنیای پیرامون باز شد هیچ گاه دولت ایران نتوانست به توازنی در روابط خارجی با دولت های پیرامون خویش دست یابد، به گونه ای كه از هجمه یك كشور به كشور دیگری پناه نبرد و به بهانه دفع یك خطر خارجی امتیازات حیاتی به طرف دیگری نسپارد. به طور مثال در اوان دوران قاجاریه، فتحعلی شاه قاجار به دامان ناپلئون متوسل شد تا از شر روسیه خلاص شود اما فرانسه و روسیه در عهدنامه ای به نام تیلسیت به ایران پشت كردند تا اینكه ایران در شكستی تاریخی تن به دو معاهده كه نتیجه آن واگذاری بخشی از تمامیت ارضی و منافع حیاتی ایران آن روز بود، داد. سیاستی كه نام آن موزانه مثبت نام گرفت و سپس آنتی تز آن یعنی موازنه منفی در دولت مصدق و دولت های ابتدایی جمهوری اسلامی شكل یافت. دیپلماسی ایران علاوه بر سیاست های موازنه مثبت و منفی، دیپلماسی ورود نیروی سوم را نیز تجربه كرد. نظیر تجربه نزدیكی به آلمان در جنگ جهانی دوم در حكومت رضاشاه و دوره دولت های مستعجل پس از فروپاشی حكومت رضاشاه كه پای آمریكایی ها را به ایران باز كرده بود. اما در دوره اخیر به ویژه در دوره ریاست جمهوری خاتمی بار دیگر دیپلماسی ایران سیاست ورود نیروی سوم را تجربه كرد. اتحادیه اروپا در مناقشات هسته ای میان ایران، آمریكا و روسیه در واقع نقش یك نیروی سوم را ایفا كرد اما به نظر می رسد با شكست این دیپلماسی دولت جدید قصد احیای سیاست موازنه مثبت را دارد. در حالی كه دولت جدید اعلام كرده است قصد دارد دیپلماسی خویش را در زمینه هسته ای به كلیه كشورهای عضو شورای حكام تسری دهد و در این زمینه نگاهی به شرق را برگزیده است اما كاملاً روشن است كه دولت جدید در این زمینه حساب ویژه ای روی روسیه و چین باز كرده است كه با داشتن قدرت وتو در شورای امنیت می توانند مانع ارجاع پرونده هسته ای ایران به مهمترین ركن سازمان ملل شوند. زیرا سایر دولت ها به ویژه اعضای عدم تعهد قدرتی برای دفاع از ایران حتی در صورت تمایل در اختیار ندارند. در این زمینه روسیه بیش از چین نسبت به تلاش اروپا و آمریكا برای ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت موضع گیری كرده است. از سوی دیگر روس ها یكی از شركای هسته ای ایران به شمار می روند و تاكنون قراردادهای مهمی در زمینه هسته ای میان دو كشور امضا شده است. در همین راستا است كه غلامرضا آقازاده رئیس سازمان انرژی اتمی در روزهایی كه به نشست اخیر شورای حكام باقی مانده است راهی روسیه شد و قرار است ولادیمیر پوتین نخستین مقام عالی یك دولت كه انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری را به وی تبریك گفت با او در نیویورك دیداری داشته باشد. از سوی دیگر برخی گزارشها حاكی است روسها در نشست جاری شورای حكام در تلاشند تا مانع تصویب قطعنامه شدید الحن اروپا علیه ایران شوند.

اینكه این تحركات دیپلماتیك چقدر می تواند موضع روس ها در قبال اروپا و آمریكا را پابرجا نگه دارد جای بحث دارد اما واقعیات روابط خارجی ایران و روسیه نشان می دهد كه روس ها نه تنها حامی منافع ملی ایران نبوده اند بلكه اگر در مقطعی نیز در این زمینه گامی برداشته اند منافع حیاتی تری را مدنظر داشته اند. در شرایط كنونی به ویژه پس از اوج گرفتن مسئله هسته ای ایران شاهد به فراموشی سپرده شدن موضوع دریای خزر و رژیم حقوقی آن هستیم؛ رژیمی كه در اثر دیپلماسی ضعیف كاملاً برخلاف منافع ملی ایران استوار شده است. گرچه این رژیم حقوقی در حال حاضر معلق است اما باید گفت كه با تكیه ویژه ایران به روسیه در مناقشه هسته ای جایی برای چالش ایران با روسیه بر سر رژیم حقوقی این دریا باقی نمانده است. این موضوع تنها نمونه ای از مضرات سیاست موارنه مثبت است. در حال حاضر بسیاری از مسائل مهم امنیتی و ملی ایران با همسایگانی چون افغانستان، عراق و كشورهای حاشیه خلیج فارس معلق باقی مانده است. به طور مثال قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر با عراق از هم اكنون با انتقاد عراقی ها روبه رو شده است. ادعای شیوخ حاشیه خلیج فارس به جزایر ایرانی همچنان پابرجا است و منافع ایران از آب هیرمند كه نقش مهمی در آبادانی جنوب شرق ایران دارد صیانت نشده است. در شرایط موجود به نظر می رسد كه تكیه ایران به روسیه برای حفظ دستاوردهای هسته ای نه تنها تضمینی برای حفظ این دستاورد نیست بلكه امكان صیانت از سایر منافع حیاتی ایران را نیز از بین برده است چه بسا كه اگر روس ها مانع تحریم سازمان ملل علیه ایران نیز شوند كه بی تردید با صورت هزینه بالای روس ها صورت خواهد گرفت، بعید است كه ایران بدون حمایت اروپا و آمریكا بتواند دستاوردهای هسته ای خویش را حفظ كند. با این تحلیل ایران راهی جز این ندارد كه برای نخستین بار در تاریخ دیپلماسی خویش اتفاق نظری بین المللی را برای پیشبرد برنامه هسته ای كسب كند و بنابراین ناگزیر است كه باب مذاكره را با همه باز كند.

محمدرضا سرداری