دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا

دیدن نادیده ها


دیدن نادیده ها

این داستان در مورد یک پسر خرد سال است که به علت ابتلاء به سرطان در سن سه سالگی بینایی خود را از دست داد. این پسر « بن آندروود » نام داشت.
همه ما می دانیم که از دست دادن بینایی سبب مختل …

این داستان در مورد یک پسر خرد سال است که به علت ابتلاء به سرطان در سن سه سالگی بینایی خود را از دست داد. این پسر « بن آندروود » نام داشت.

همه ما می دانیم که از دست دادن بینایی سبب مختل شدن بسیاری از آرزو ها، اهداف، فعالیتها و... می شود. اما در مورد بن مسائل قدری متفاوت بود. او چند سال پیش توانست از فن آوری « اکو لوکیشن » استفاده کند. یا بهتر بگویم آن را شبیه سازی کند. این همان روشی است که خفاش ها و دلفین ها برای شناسایی محیط اطراف خود از آن استفاده می کنند. یا به عبارت دیگر به این شکل می بینند.

به زودی مشخص شد که مهارت بن از حد انتظار فراتر رفته و تا جایی پیش رفت که دانشمندان از توجیه علمی آن درمانده شدند. او با تولید چند صدای ساده با دهان خود و با توجه به انعکاس آن می توانست مانند هر کودک دیگر کار های روزمره خود را انجام دهد.

بن اسکیت می کرد. با بچه های محل کیک بال بازی می کرد. و حتی یک بار برادر خود را از ماری که در حال حمله به او بود، آگاه ساخت و جان وی را نجات داد. بن حتی می تواند تفاوت یک اتومبیل سواری پارک شده در کنار خیابان را با یک کامیون بیان کند. و همه اینها فقط با صدایی که با دهان خود تولید می کرد کار می کرد!

بن توانایی شگفت انگیزی داشت چون توانست یک ضعف جسمی را تبدیل به منبعی برای خلاقیت کند. سپس مهارت خود را تقویت کرده آن را تبدیل به نقطه قوت خود کند. فرق بن با انسان های معمولی اینست که او راکد و منفعل نیست و وقتی بینایی خود را از دست داد حاضر به قبول زندگی در شرایطی پایین تر از مطلوب خود نشد. در عوض حقایق را قبول کرد و در جهت تقویت داشته های خود گام برداشت.

در اینجا نمونه ای از چیرگی بر مصیبت را خواندید و من از شما می خواهم که آنرا با قلب و جان خود درک کنید. اگر پسر خردسالی بدون چشم می تواندهمه کار کند و گاه از افراد بینا هم بهتر عمل کند، آیا شما نمی توانید در مبارزه زندگی پیروز شوید؟ آیا نمی توانید زندگی موفقی بسازید که نه تنها خود بلکه دیگران هم از توانایی های شما سود ببرند.

نویسنده: جیسون ام گارسیا

مترجم: علی یزدی مقدم