جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عوامل پایداری ارتباط انسان ها


عوامل پایداری ارتباط انسان ها

در روایت آمده است سه عامل موجب قطع ارتباط انسان هاست این سه عامل برای پایداری ارتباط انسان ها لازم است پس اگر از بین بروند, ارتباط انسان ها نیز قطع می شود

در روایت آمده است سه عامل موجب قطع ارتباط انسان‌هاست. این سه عامل برای پایداری ارتباط انسان‌ها لازم است. پس اگر از بین بروند، ارتباط انسان‌ها نیز قطع می‌شود. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: تَحتاجُ الإخْوةُ فیما بَیْنَهُم إلی ثلاثةِ أشیاءَ، فإنِ استَعمَلُوها وإلاّ تَبایَنُوا وتَباغَضُوا، وهی: التَّناصُفُ، والتَّراحُمُ و نَفْیُ الحَسَدِ. برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر به کار بندند دوستی می‌پاید وگرنه از یکدیگر جدا و دشمن هم می‌شوند. آن سه چیز اینهاست: انصاف با یکدیگر، مهربانی با یکدیگر و حسد نبردن به هم. (میزان الحکمه۱، صفحه ۷۲) اولین عامل قطع ارتباط انسان‌ها رعایت نکردن انصاف در رفتارهاست. دومین عامل: رفتار بدون تراحم است و سومین عامل حسدورزی است.

● انصاف چیست؟

انصاف از زیباترین خصلت‌های اخلاقی و به معنای عدالت‌‌ورزی، اجرای قسط و اقرار به حقوق مردم و ادای آن‌هاست و این که هر خیری را برای خود می‌خواهیم برای دیگران هم بخواهیم و هر زیان و ضرری که برای خود نمی‌پسندیم برای دیگران هم نپسندیم.(زیبایی‌های اخلاق، بخش شانزدهم، ص۳۸۲). رعایت عدالت بین خویش و دیگران، خود را نسبت به دیگران صاحب امتیاز ندانستن، به خود نسبت به دیگران ویژگی خواص ندادن و سلوکی چون دیگر مردم در پیش گرفتن از آثار رعایت انصاف است. حضرت علی(علیه‌السلام) در فرمان خود به مالک اشتر می‌فرماید: «نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافیان و خانواده و زیر دستانت انصاف داشته باش که اگر انصاف را پیشه خود نسازی ستم کرده‏ای و کسی که به بندگان خدا ستم کند خدا دشمن اوست و کسی که خدا دشمن او باشد دلیلش را باطل می‏سازد(عذرش را نمی‏پذیرد) و چنین شخصی با خدا در جنگ است مگر آن ‌که دست از ستم بردارد و توبه کند.» (نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه۵۳) .

● سخت‌ترین تکلیف الهی

رعایت انصاف کاری دشوار است و انسان باید به آن اهمیّت بدهد. امام صادق(علیه‌السلام) در حدیثی فرمود: «أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَی خَلْقِهِ- فَذَکَرَ ثَلَاثَةَ أَشْیَاءَ أَوَّلُهَا إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِک‏؛ آیا شما را به سخت‏ترین چیزی که خدا بر خلقش واجب کرده آگاه نسازم؟ و آن‌گاه سه موضوع را بیان کرد که نخستین آن‌ها انصاف دادن به مردم است.» (اصول کافی، ج۲، ص۱۴۵)

● رحم کردن

در روایتی رسول گرامی اسلام می‌فرمایند: «مَن لا یَرحَم لا یُرحَم» یعنی کسی که رحم نکند، مورد ترحم قرار نخواهد گرفت.بنابر این روایت کسی که نسبت به دیگران در رفتار و گفتار و عمل خود رحمت و مودت نداشته‌باشد، دیگران هم نسبت به او رحم نخواهند داشت. این یک تعامل اجتماعی است.در روابط اجتماعی گاه قاعده و قانون رحمت بین مردم برقرار است چنانکه همه مردم با یکدیگر با رحمت برخورد می‌کنند؛ خطاهای یکدیگر را می‌بخشند و به دنبال اذیت کردن همدیگر نیستند. در نتیجه این رفتارها فضای جامعه فضای ترحّم می‌شود.اما یک وقت است که افراد در تعاملات خود با یکدیگر ترحم ندارند، هر کدام در هر جایی که از دستشان بربیاید به یکدیگر سخت می‌گیرند و این رفتار عمومیّت پیدا کرده و در نتیجه جامعه از نعمت ترحّم محروم می‌شود.باید بدانیم که لطف و رحمت یک رفتار و تعامل دوسویه است و افراد نمی‌توانند فقط از دیگران درخواست رحمت داشته باشند؛ وقتی شما اهل ترحم به دیگران نیستید، باید بدانید که خود شما نیز از رحمت دیگران محروم خواهید بود.

● حسادت

یکی از صفات رذیله و بیماری‌های خطرناک اخلاقی که بسیاری از ما انسانها به آن گرفتاریم حسد است. امیرمومنان علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: (رأس الرذایل الحسد؛ حسد سرآمد همه زشتی‌هاست. مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۲۸)حسد یعنی رشک بردن، بدخواهی، تنگ چشمی، زوال نعمت کسی را خواستن یا دور شدن نعمت از فردی را آرزو کردن.انسان حسود، انحصارطلب است. همه خوبی‌ها را برای خود می‌خواهد و به دیگران با دیده حقارت می‌نگرد. (حسود نابودی نعمت دیگران را برای خود نعمت می‌شمارد.

مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۲۸) او انتقام گیر و تندخو است، رحم و گذشت ندارد، از چاپلوسی و تعریف‌های حضوری و غیرواقعی خوشحال و مسرور است. اضطراب و نگرانی و بغض نسبت به رقیب سراسر وجود او را گرفته است، او آرامش ندارد. حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: (لا راحه لحسودٍ (بحارالانوار ج ۷۴ ص ۴۲۱) حسود آسایش ندارد). (الحسود دائم السقم و ان کان صحیح الجسم (مستدرک الوسائل همان ص ۳۲۸) حسود پیوسته در رنج و ناراحتی است گرچه جسم او سالم باشد.).حسود، مجال تفکر و اندیشه ندارد، بدگو و بدخواه است، دوستی را به دشمنی تبدیل می‌کند، دوستان را از یکدیگر جدا می‌کند و چون نمی‌تواند به جایی برسد چشم دیدن موفقیت‌های دوستان خود را ندارد، برای خالی کردن عقده‌های درونی خود به تهمت و افترا و ناسزا روی می‌آورد و به هر طریقی در فکر تخریب شخصیت دیگران است.

اگر توانست، رقیب خود را از راه بدگویی و غیبت ساقط می‌کند و اگر موفق نشد، از طریق تهمت و نسبت‌های ناروا وارد می‌شود و اگر از راه تهمت هم نتوانست، خیانت و جنایت را پیشه خود می‌کند و حتی ممکن است خود را نابود کند.استاد شهید مرتضی مطهری(ره) در این زمینه می‌فرماید:(انسان حسود وقتی که خیر و نعمتی را در دیگران می‌بیند، همه آرزویش این است که نعمت‌هایش سلب شود و اصلاً به فکر پیشرفت خودش نیست اما آدم سالم غبطه دارد نه حسد، آدم سالم همیشه درباره خودش فکر می‌کند که جلو بیفتد. اگر انسان همیشه در فکر این باشد که خودش جلو بیفتد، فردی سالم است و دلیل بر عیب او نیست اما اگر کسی همیشه در این اندیشه باشد که دیگری عقب بیفتد بیمار و مریض است و حتی شما می‌بینید که آدم‌های حسود گاهی به مرحله‌ای می‌رسند که حاضرند به خودشان صد درجه صدمه بزنند تا بلکه ۵۰ درجه صدمه به دیگری وارد بشود.) (انسان کامل، انتشارات صدرا، ص ۱۲، با اندکی تغییر) امیرمومنان علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: (حسد درد بی‌درمانی است که جز با نابودی حسود یا مردن کسی که به او حسد برده شده است، از بین نمی‌رود.) (غررالحکم و دررالکلم (۶ جلدی) ج ۲ ص ۷۲) حسود موفقیت‌های دوستان خود را برنمی‌تابد، از حوادث ناگواری که برای آنان پیش می‌آید خرسند می‌شود و از موفقیت‌ها و پیشرفت‌هایی که نصیبشان می‌شود غصه دار است.معاشرت با حسود، مایه عقب افتادگی و به دور از آسایش و راحتی است و دوستی با او ماندگار نیست، پس باید از آن اجتناب کرد و از آتشش در امان ماند، چراکه حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: (حَسَدُ الصدیق مِن سُقم المَوَدّه (نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار شماره ۲۰۹). رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستی اوست و نیز فرمود: (الحسود لا خُلّه له؛ (مستدرک الوسائل همان ص ۳۲۸) حسود را دوستی نباشد.)و در جایی دیگر فرمود: (اَلحَسَدُ یَنکُدُ العَیش؛(همان) حسد زندگی را تلخ و تیره می‌کند.)

زهرا اجلال