شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

انسان شناسی اومانیسم


اومانیسم در نقش گوهر مدرنیزم در فرهنگ غرب، انسان را در مقام نظر و عمل و در محور معرفت شناختی و ارزش شناختی، ملاک صحت و سقم و خیر و شر قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، اومانیسم، تفکر …

اومانیسم در نقش گوهر مدرنیزم در فرهنگ غرب، انسان را در مقام نظر و عمل و در محور معرفت شناختی و ارزش شناختی، ملاک صحت و سقم و خیر و شر قرار می‌دهد. به عبارت دیگر، اومانیسم، تفکر و مکتبی است که توجه اصلی آن بر انسان و شئون انسانی تمرکز دارد و در مقام نظر می‌گوید: «هر معرفتی باید برای انسان باشد»؛ زیرا ذهن بشر، آینه تمام نمای خارج نیست؛ بلکه معرفت و شناخت، محصول کنش و واکنش ذهن و خارج است؛ پس نمی‌توان از معرفت مطابق با واقع سخن گفت؛ چرا که واقعیت دست نخورده در ذهن آدمیان حضور نمی‌یابد تا بتوان از مطابقت آن با واقعیت خارجی سخن گفت. این نگرش معرفت شناسانه، از مکتب فلسفه استعلایی کانت به ارمغان آمد و به مرور، به نوعی نسبی‌گرایی در عرصه معرفت انجامید.بدین ترتیب، معرفت به انسان وابسته است.

اومانیست‌ها، این رویکرد را به تمام انسان‌ها حتی پیامبران و اولیای الهی تعمیم داده و وحی، معارف و حقایق دینی را محصول کنش و واکنش ذهن انبیا با خارج معرفی کرده‌اند؛ بنابراین، شناخت پیامبران از خداوند و عالم مجردات و مادیات، برگرفته از ساحت الهی نیست؛ بلکه محصول خود آنها است و میان پیامبران و انسان‌ها تمایزی وجود ندارد. اومانیسم در مقام عمل نیز بر این باور است که هیچ موجود و چیزی، بیش از انسان شرافت و اهمیت و ارزش وجودی ندارد؛ حتی خداوند و آرمان های اخلاقی و اجتماعی، مانند آزادی، عدالت. بدین ترتیب، فداکاری در راه خدا و دین و ارزش‌های اخلاقی و معنوی برای انسان مدرن و اومانیست‌ها بی‌معنا است؛ البته برخی از آنها فداکاری انسان برای انسان‌های دیگر را تجویز می‌کنند. با این رویکرد، اوامر و نواهی الهی و احکام و تکالیف خداوند در صورتی معنا دارند که انسان با حواس خود درک کند که آنها برای او مفیدند و ثمره و سودی برای زندگی دنیوی او داشته باشد