سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تعصب بیجا, آفت رفاقت


تعصب بیجا, آفت رفاقت

به طور غالب و معمول, انسان در چهار محیط خانوادگی, آموزشی, رفاقتی و شغلی پرورش می گیرد و ساخته می شود

به طور غالب و معمول، انسان در چهار محیط خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی پرورش می گیرد و ساخته می شود. فضای پنجمی هم حاکم بر این چهار محیط است که- ان شاءالله- آن را بعداً بحث می کنیم. بحث ما در مورد محیط رفاقتی بود. جلسات گذشته عرض کردم در بین این محیط ها، آن محیطی که نقش قوی و اساسی دارد، چه نقش سازندگی و چه نقش تخریبی، محیط رفاقتی و دوستی است.

آخر جلسه گذشته در باب دوست یابی عرض کردم که انسان ابتدا باید شخصی را که می خواهد با او پیوند محبتی، دوستی و رفاقتی برقرار کند، در روابط گوناگون بیازماید؛ نه اینکه بعد از آنکه دوستی و محبتی برقرار شد بخواهد ببیند دوستش در ابعاد گوناگون اعتقادی، اخلاقی و عملی چگونه است؛ چون وقتی محبت آمد، مانع می شود که انسان درباره محبوبش مطلبی بشنود یا ببیند. روایتی هم از پیغمبر اکرم خواندم که فرمودند محبت، انسان را هم کور می کند و هم کر می کند. لذا در روایات گذشته مسئله «اختبار قبل اختیار رفیق» مطرح بود.

● غیرت مذمومه، آفت اختبار بی اختیار رفیق

این جلسه می خواهم این مطلب را عنوان کنم که تنها ضرر و زیان عدم اختبار و بی حساب پیوند رفاقتی و محبتی، دوستی کورکورانه و ندیدن عیوب رفیقش نسبت به مسائل گوناگون نیست؛ بلکه چیز دیگری در کنارش هست که آن هم برای انسان خطرناک است. آن مسئله خطرناک این است که انسان به یک رذیله اخلاقی به نام «غیرت مذمومه» مبتلا می شود. علمای اخلاق، غیرت را به غیرت ممدوحه، یعنی ستایش شده و غیرت مذمومه یعنی نکوهش شده تقسیم می کنند. «غیرت ممدوحه» عبارت است از این که انسان آن چیزی را که عقلا و شرعاً حراستش لازم است، حفظ و حراست کند. غیرت از محبت نشأت می گیرد، یعنی منشأ غیرت، محبت است. مثلا آدم چون فرزندش را دوست دارد از او حراست می کند. اصلا تربیت از غیرت شروع می شود.

● غیرت مذمومه، عصبیت و حمیت جاهلیه

«غیرت مذمومه» عبارت است از این که انسان از کسی یا چیزی که شرعاً و عقلا حمایتش سزاوار نیست، چه به صورت گفتار و چه به صورت کردار حمایت کند. اسم این را غیرت مذمومه می گذارند. در اینجا بحثی تحت عنوان «حمیت» یا «عصبیت» مطرح می شود که این عنوان هم در قرآن و هم در روایات ما آمده است و غالباً عصبیت، به همین غیرت مذمومه یعنی حمایت از چیزی که شرعاً و عقلا لازم نیست، اطلاق می شود. اگر در قالب اصطلاحی بریزیم، حمایت از باطل، حمیت و عصبیت است که قرآن این را با قید «حمیت جاهلیه» تعبیر می کند.

● عصبیت، از رذائل قوه غضبیه

غیرت ممدوحه از فضائل نفسانی مربوطه به قوه غضبیه انسان است و غیرت مذمومه از رذائل اخلاقی در ارتباط با قوه غضبیه است؛ یعنی در بحث قوای انسانی، می گویند قوه غضبیه رذائلی دارد و فضائلی دارد. یکی از فضائلش، غیرت ممدوحه است و یکی از رذائلش غیرت مذمومه است که از آن به حمیت و عصبیت تعبیر می شود. اگر انسان قبل از آنکه شخصی را در روابط اعتقادی، اخلاقی و عملی بیازماید، با او رابطه رفاقتی برقرار کند، رشته محبت ایجاد می شود و اینجا غیر از اینکه نمی تواند عیوب او را بشنود و ببیند، به بدتر از اینها مبتلا می شود و جایی که نباید از او حمایت کند، حمایت می کند. چون رفیقش است. چون رفیقش است، دیگر کور وکر است و نمی بیند که آیا عملی که دوستش انجام می دهد یا حرفی که می زند حق است یا باطل. این حمایت، از رذائل نفسانی است. بدانید اگر انتخاب رفیق بدون اختبار باشد، کار به اینجا هم کشیده می شود. اینکه گفتم محیط رفاقت، در روابط انسان محیط خیلی حساسی است به این دلیل است که بسیاری از معاصی از اینجا نشأت می گیرد.

● نکوهش غیرت مذمومه درآیات و روایات

این غیرت مذمومه، هم در قرآن و هم در روایات ما نکوهش شده است. در قرآن در باب صلح حدیبیه است که این آیه شریفه در سوره فتح نازل شد:«اد جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیه حمیه الجاهلیه » کفار دردلشان حمیت جاهلیه را قرار دادند. خدا هیچ وقت حمیت جاهلیه دردل کسی نخواهد گذشت. برای کفار هم می گوید آنها خودشان در دل خودشان، حمیت جاهلیه را قرار دادند؛ اما از این طرف درمورد مؤمنین می فرماید:«فانزل الله سکینته علی رسوله. و علی المؤمنین و الزمهم کلمه التقوی» (فتح /۶۲) خدا بر قلب پیامبرش و مؤمنین آرامش نازل کرد. تعبیر «حمیه الجاهلیه » هم که می فرماید، یعنی نرفت تحقیق کند، فکر کند و شعورش را به کار بیندازد و بعد این حمیت و غیرت را در دل خوش قرار دهد؛ بلکه بدون اختبار، او را به دوستی گرفت.

در روایتی از پیغمبر اکرم (ص) است که فرمودند: «من کان فی قلبه حبه من خردل من عصبیه بعثه الله تعالی یوم القیامه مع اعراب الجاهلیه» (بحار/ ۰۷/۴۸۲) هرکس در قلبش ذره ای عصبیت باشد، خداوند در روز قیامت او را با اعراب جاهلیت مبعوث می کند. حضرت دوباره «قلب» را مطرح می کند؛ چون این پیوند پیوند درونی است؛ اما یک پیوند درونی حساب نشده احمقانه است. اینجا تعبیر به عصبیت عندالاطلاق است. یعنی مرادشان همان غیرت مذمومه است.

روایت زیاد داریم. روایتی از امام صادق (ع) است که فرمودند:«من تعصب عصبه الله عزوجل بعصابه من نار».(بحار/ ۰۷/۱۹۲) یا از امام ششم (ع) است که از پیغمبر اکرم نقل می فرمایند:«من تعصب او تعصب له فقد خلع ربقه الاسلام من عنقه» (همان) اگر کسی نسبت به رفیقش تعصب به خرج دهد، به این معنا که از او حمایت باطل کند و رفیقش هم به این حمایت راضی باشد، هر دوی اینها آن ریسمان ایمانی که برگردن دلشان هست را بازکرده اند و از زمره مؤمنین حقیقی خارج شده اند.

یعنی نه تنها آنکه تعصب به خرج داده، بلکه آن کسی هم که برای او تعصب شده و لذت آن را برده، هر دو از زمره مؤمنین حقیقی خارج می شوند.

● تاثیر عصبیت های جاهلانه بر رفتار و گفتار

در باب عصبیت یا حمیت، یک معنایش که تا به حال بحث کردیم از نظر قلبی و درونی است؛ اما یک وقت هست که این غیرت مذمومه به بیرون ترشح می کند. بیرون که بیاید، حمایت رفتاری و گفتاری شروع می شود و اینجا است که دیگر گناهان شروع می شود. تا وقتی که صرفا راجع به درون بود، ریسمان ایمان از گردنش گسسته می شود؛ یعنی این رذیله با ایمان سرسازگاری ندارد. اما وقتی که از آن، گفتار و کردار پیش می آید به بیرون تراوش می کند.

روایتی هست از امام زین العابدین(ع) که ایشان عصبیت را تعریف می فرمایند: «سئل علی بن الحسین عن العصبیه »؛ از حضرت در مورد عصبیت سؤال کردند. «فقال العصبیه التی یاثم علیها صاحبها». فرمودند مراد از عصبیت مذمومه آن عصبیتی است که شخصی که آن عصبیت را داشته باشد، گناه کار می شود. به این صورت که: «أن یری الرجل شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین». یعنی کارش به اینجا می کشد که شرار قومش را از خوبان قوم های دیگر بهتر می داند! تا می رسد به اینجا که «ولکن من العصبیه أن یعین علی الظلم». (بحار/ ۰۷/۸۸۲) یعنی آن وقت این عصبیت به بیرون هم تراوش می کند و می آید قومش را در ظلم یاری می کند. چه یاری گفتاری باشد و چه رفتاری.

اینکه گفتم در این محیط های چهارگانه، این محیط رفاقت برای انسان خیلی سرنوشت ساز است، دلیلش این است که اثر آن اینگونه است که اگر انتخاب رفیق و دوست، بی حساب باشد، انسان را کور و کر می کند و بدتر اینکه از او حمایت می کند و به وادی عصبیت، یعنی غیرت مذمومه کشیده می شود.

● حمیت، از جنود جهل

در باب عقل و جهل در کافی آمده: «الانصاف و ضده الحمیه ». (کافی/۱/۰۲) تقابل را بین انصاف و حمیت مطرح کند. حضرت انصاف را از جنود عقل می داند، اما حمیت را از خود جنود جهل می شمارد؛ یعنی انصاف از عقل نشأت می گیرد و حمیت از جهل ناشی می شود. اینکه می گویند قبل از آنکه می خواهی با کسی رفاقت کنی، ابتدا او را در روابط گوناگون اختبار کن و بعد با او طرح محبت بریز و به عنوان رفیق انتخابش کن، دلیلش این است که اگر این کار را نکنی آخرالامر، چه به صورت گفتاری و چه رفتاری یاور ظلم خواهی شد.

این در محیط شخصی بود که مطرح کردیم. فرض کنید زید می خواهد با عمرو رفاقت کند، می خواهد انتخابش کند، باید قبل از انتخاب برود از نظر ابعاد گوناگون اعتقادی و اخلاقی و رفتاری اش تحقیق کند، ببیند چگونه است. در اینجا او می فهمد که چه چیزش درست است، چه چیزش نادرست است. برای اینکه هنوز به آن صورت کور و کر نشده است. اما اگر منشأ انتخابش، جهل باشد، کور و کر می شود و حمیت و عصبیت جاهلی پیدا می کند. حالا چه طرف مقابلش شخص باشد و چه گروه باشد.

● گروه گرایی و حزب بازی، از مصادیق حمیت جاهلیه

این خودش بحثی است که تحت عنوان «گروه گرایی» مطرح است. آنجا می گویند رفاقت و دوستی، اینجا می گویند «گروه گرایی». حالا این اجتماع، گاهی بر محور خانواده است، که در روایت اسم آن را عشیره و قوم می گذارند که حضرت فرمود: «أن یری الرجل شرار قومه خیراً من خیار قوم آخرین». گاهی هم بر محور گروه هایی است که به قول ما جنبه های اعتباری دارد و - نعوذ بالله- حزبی و حزب بازی است. لذا باید گفت: «اللهم العن غیر حزب اللهی»؛ چون «حزب الله واقعی»، اجتماعشان بر محور ایمان است و جنبه حقیقی دارد و اعتباری نیست. بر خلاف سایر گروه گرایی ها و حزب گرایی هایی که انسان را کور و کر می کند و بعد هم حمایت های حساب نشده و جاهلانه پیش می آید.

آیت الله شیخ مجتبی تهرانی