۴ راه برای بدتر کردن مشاجرات خانوادگی

هیچ دو زوجی وجود ندارد که بیش از یک هفته در کنار هم زندگی کرده باشند و هیچ اختلاف سلیقه‌ای میان شان پیش نیامده باشد. اختلاف‌نظر و حتی جروبحث میان زوج‌ها امری طبیعی است، اما اگر …

هیچ دو زوجی وجود ندارد که بیش از یک هفته در کنار هم زندگی کرده باشند و هیچ اختلاف سلیقه‌ای میان شان پیش نیامده باشد. اختلاف‌نظر و حتی جروبحث میان زوج‌ها امری طبیعی است، اما اگر نتوانند این اختلافات را بدرستی مدیریت کنند، آن وقت می‌شود گفت اوضاع عادی نیست.

ما در این یادداشت قصد نداریم از راه‌هایی برایتان بگوییم که به بهتر شدن روابط‌تان با شریک زندگی بینجامند، اتفاقا ما از راه‌هایی می‌گوییم که اغلب زوج‌ها در اختلافات خانوادگی به آنها متوسل می‌شوند و جزو بدترین واکنش‌ها به یک اختلاف عقیده خانوادگی هستند.

زوج‌هایی که هسته‌های خرما را جمع می‌کنند

می‌گویند روزگاری مردی بود که همیشه وقت گذر از سر بازار، هسته خرمایش را به طرف فروشنده‌ای که آنجا می‌ایستاد، پرتاب می‌کرد، اما فروشنده هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌داد! سال‌ها گذشت و پرتاب هسته‌های خرما برای مرد مزاحم عادت شده بود که بالاخره یکی از روزها فروشنده کیسه‌ای بزرگ را بر سر مرد رهگذر کوبید و مرد مزاحم در جا کشته شد. فروشنده را به جرم قتل گرفتند، اما او حتی وقتی قاضی حکم بر قصاصش داد، مدام می‌گفت: «من بی‌تقصیرم! آن کیسه همان هسته‌های خرما بود که در طول سال‌ها جمع‌شان کرده بود!»

همه اینها را گفتیم که هشدار بدهیم یکی از بدترین روش‌ها در ارتباط با طرف مقابل این است که هسته‌های خرما را جمع کنید یعنی اختلاف‌نظر‌ها را روی هم تلنبار کنید و وقتی به مرحله انفجار رسیدید، واکنش نشان بدهید.

زوج‌های همیشه و هرگز...

دومین روش غلط در برخورد با اختلافات خانوادگی، عمومی‌سازی است. زوج‌هایی که از این روش استفاده می‌کنند، به محض مواجهه با اشکالی در طرف مقابل، آن را عمومیت می‌دهند و آن وقت است که «تو همیشه...» و «تو هیچ وقت» ترجیع‌بند همه نتیجه‌گیری‌هایشان می‌شود. برای مثال ممکن است امروز، شریک زندگی شما دیر به خانه رسیده باشد. عمومی‌سازی یعنی شما نتیجه‌گیری کنید که «تو همیشه دیر به خانه می‌آیی... تو هیچ وقت ارزشی برای خانواده قائل نبوده‌ای!»

همیشه‌ها، هیچ وقت‌ها، هرگز‌ها و... زوج‌ها را هر لحظه خشمگین‌تر می‌کند و به این ترتیب شرایط درگیری، هرلحظه بدتر می‌شود.

زوج‌هایی با دهان‌های بزرگ و گوش‌های کر

سومین روش غلط، فراموش کردن کارکرد گوش‌هاست. زوج‌هایی وجود دارند که در مشاجرات خانوادگی ترجیح می‌دهند صرفا از دهانشان استفاده کنند، اما کارکرد گوش‌ها را فراموش می‌کنند، چون معتقدند حرفی برای شنیدن وجود ندارد، حق با آنهاست و هر آنچه گفته شود توجیهی برای یک اشتباه است یا گاهی تصور می‌کنند به آخر خط رسیده‌اند پس نباید چیزی ناگفته باقی بماند.

زوج‌هایی که ذهن هم را مثل کتاب می‌خوانند

ذهن‌خوانی، از شایع‌ترین رفتارهای نادرست در جروبحث خانوادگی است. ظاهرا این زوج‌ها توانایی متافیزیکی در خواندن افکار هم و تعبیر رفتارهای یکدیگر دارند! این یکی ذهن آن یکی را می‌خواند و می‌گوید «پس فکر می‌کنی من احمقم؟!» آن یکی می‌گوید «نگاه نمی‌کنی که کم محلی کرده باشی...» دیگری جواب می‌دهد «نگاه می‌کند که تحقیرم کرده باشد...» این یکی معتقد است طرف مقابلش ته‌دلش، از او دلخور است. این یکی هشدار می‌دهد همسرش گاهی با خودش خیال می‌کند می‌توانسته است انتخاب بهتری داشته باشد! و... . دقت کنید که در هیچ یک از این موارد، مکالمه‌ای بین ۲ طرف رد و بدل نمی‌شود!