پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

فوتبال و منافع آن


فوتبال و منافع آن

رقابت های جام جهانی به عنوان قله هیجان و اعتبار فوتبال, در تعامل کامل با شرکای تجاری و حامیان مالی قرار گرفته است

رقابت‌های جام جهانی به‌عنوان قله هیجان و اعتبار فوتبال، در تعامل کامل با شرکای تجاری و حامیان مالی قرار گرفته است.

با پایان گرفتن جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، نقشه جدید فوتبال در جهان ترسیم شد و نقشه جدید مبتنی بر ۷ ویژگی مهم است که جام‌های جهانی را معنا و قوام خواهد بخشید.

آمار و ارقام رسمی فیفا حکایت می‌کند که در دنیا ۲۴۰ میلیون نفر در ۳۰۰ هزار باشگاه و در قالب یک میلیون و ۴۰۰ هزار تیم به‌عنوان بازیکن فوتبال به رسمیت شناخته شده‌اند.

خانواده بزرگ فوتبال جهان که در نهایت ۷۳۶ بازیکن منتخب، آنان را در جام جهانی و در قالب ۳۲ تیم ۲۳ نفری نمایندگی می‌کنند، برآیند چنین گسترشی است، اما این خانواده بزرگ برای بقا و توسعه خود به روندهای آتی و عملیاتی بزرگتر دل بسته است.

نخستین ویژگی مهم، آموزش تمام عیار فوتبال با جنبه‌های بازرگانی و تجاری آن است و جام جهانی به‌عنوان قله هیجان و اعتار فوتبال، در تعامل کامل با شرکای تجاری و حامیان مالی قرار گرفته است.

آنها سرمایه‌گذاران اصلی رونق کنونی فوتبال هستند و طبیعی است که هیچ سرمایه‌گذاری بدون توجه به منافع و نتایج کار، در تجارتی وارد نمی‌شود.

حق استفاده انحصاری از نام و لوگوی فیفا و درگیر شدن در تمام عرصه‌های برگزاری جام جهانی از مراکز خبری و اطلاع‌رسانی گرفته تا اماکن سرگرم‌کننده، سطح بهره‌برداری سرمایه‌گذاران و شرکای فیفا را تعریف می‌کند و طبیعی است که اگر فقط خانواده رسمی جهانی فوتبال در معرض تبلیغات حامیان مالی قرار گرفته باشند، بازار بزرگی به وسعت تمام جهان، هدف گرفته شده است.

در کنار فیفا و شرکای تجاری، معمولاً میزبان به‌عنوان ضلع سوم منافع کوچک و بزرگی را شمارش می‌کند که از همکاری با ۲ ضلع دیگر به‌دست می‌آید. به‌عنوان مثال درآمد کل حاصل از توریسم جام هانی بین ۵/۲ تا ۳ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. هر جام جهانی محصول همکاری یک تیم بزرگ ۵۰ هزار نفری است که بدنه اصلی آن را مدیران و نیروهای داوطلب میزبان شکل می‌دهند و یک از مفاهیمی که در بطن این روند رشد می‌کند، ستاره‌ها، مد و آرایش ظاهری بازیکنان است و این مدل بر بدنه و هواداران تأثیر می‌گذارد و خیل تماشاگران را به دنبال خود می‌کشد، در نتیجه تکلیف تولیدکنندگان برای تغذیه بازار روشن می‌شود. در جام جهانی ۲۰۰۶ شرکت ”آدیداس“ ابتکار جدیدی را به عرصه نمایش گذارد و یک ورزشگاه کوچک با ظرفیت ۹ هزار نفر و با تمام امکانات واقعی، آن هم در مدتی کمتر از یک ماه و در بهترین و مهمترین نقطه شهر برلین ساخت.

تماشاگران با خرید بلیت‌هائی به بهاء ۳ یورو در این ورزشگاه از طریق تلویزیون‌های بزرگ به تماشای بازی‌ها می‌نشستند و در حاشیه آن نیز از تمام امکانات رفاهی مانند رستوران، زمین‌های بازی و صحنه موسیقی بهره‌مند می‌شدند.

این در حالی است که ارزانترین بلیت تماشای یک بازی واقعی کمتر از ۶۰ یورو نیست و آدیداس در این مدت درآمدی بالغ بر یک میلیون و ۸۰ هزار یورو از محل بلیت‌فروشی در این ورزشگاه موقت کسب کرد، اما این رقم در مقابل آمار فروش محصولات این شرکت در فروشگاه اختصاصی کنار همین ورزشگاه مانند قطره در مقابل دریا است؛ چرا که تمامی توپ‌های فوتبالی که به‌طور رسمی برای این بازی‌ها از آن استفاده می‌شد، به فروش رفت و تعداد یک میلیون و ۷۵۰ هزار عدد پیراهن‌های مختلف تیم‌های ملی کشورها به‌خصوص آلمان نیز فروخته شد.

می‌توان پیش‌بینی کرد که این ابتکار به‌تدریج بخشی از اقتصاد حاشیه جام جهانی را ساماندهی خواهد کرد و به آن وسعت خواهد بخشید و روزی نه چندان دور فرا می‌رسد که بازی‌ها در ورزشگاه‌های کوچک و مصنوعی و به شیوه لیزری، هولوگرام و مجازی پخش خواهد شد و چه‌بسا که برای بسیاری از مردم از تماشای اصل بازی‌ها نیز سرگرم‌کننده‌تر به‌نظر آید.

آدیداس اولین شرکتی بود که قرارداد شرکت تجاری با فیفا برای سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ را به امضاء رساند و طبق این قرارداد ۳۵۱ میلیون دلاری، آدیداس ۲۱۵ میلیون دلار نقد و ۱۳۶ میلیون دلار در قالب جهیزات ورزشی در اختیار فیفا قرار خواهد داد و برای این دوره ۸ ساله فیفا در پی ۶ شریک تجاری، ۶ تا ۸ بانی مالی و ۴ تا ۶ جامی مالی (و ملی) دیگر است. فیفا از محل فروش حق پخش تصاویر تلویزیونی نیز درآمدی حداقل بالغ بر یک میلیارد و دویست میلیون یورو دارد و آمارهای جام جهانی ۲۰۰۲ نشان داد که ۲۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر در ۲۱۳ کشور جهان بازی‌های جام جهانی را به تماشا نشسته بودند و با توجه به افزایش ۲۰ درصدی تماشاگران فوتبال در ورزشگاه‌های آلمان در جریان جام ۲۰۰۶ می‌توان نتیجه گرفت که نمودارها در این خصوص نیز سیر صعودی داشته‌اند.

روند دوم، مفهوم جهانی شدن در فوتبال است و جام جهانی ۲۰۰۶ جهانی‌ترین جام فوتبال تاکنون بوده که در این جام از استرالیا تا آرژانتین حضور داشتند و لاجرم هیچ نقطه‌ای از جهان از سیطره آن در امان نماند.

رونق این بازار به وسعت و شمول آن است و لذا مطلوب‌ترین تیم‌ها برای فیفا آنهائی هستند که پراکندگی جغرافیائی فوتبال را تضمین می‌کنند و از همین رو راهیابی استرالیا مهمتر از غیبت اروگوئه است.

تیم‌های آسیائی نیز علی‌رغم نمایش ضعیف‌تر نسبت به رقبای اروپائی، باید سهمیه مناسب داشته باشند و آفریقائی‌ها باید به نعمت میزبانی نائل شوند و همه اینها باعث می‌شود که نیمه اول هر جام که به بازی‌های دور اول محدود می‌شود، به مراتب پرهیجان‌تر و پرنشاط‌تر باشد و ۳۲ ملت که در طول ۲ هفته و با آهنگی برابر با ۳ بازی در روز با یکدیگر به رقابت می‌پردازند، همه جهان را سرگرم می‌کنند.

روند سوم، قدرتمندتر شدن فیفا است که مهمترین سازمان غیردولتی جهان، و حتی بزرگتر و کارگشاتر از سازمان ملل متحد به‌شمار می‌رود.

نام فیفا یا فوتبال و جشن قرین ‌شده، در حالی که سازمان ملل متحد لاجرم با جنگ و بحران‌ها دست و پنجه نرم می‌کند.

در حال حاضر بین این در سازمان بزرگ تعاملاتی چند در زمینه کودکان، فقر و برنامه‌های غذائی به‌وجود آمده و می‌توان اندیشید که این تعاملات گسترش خواهد یافت و فیفا بدون آنکه خود را با سیاست درگیر کند، بر دستاوردهای سیاسی و بین‌المللی سازمان ملل متحد بیش از پیش تأثیر می‌گذارد.

طرح‌های متعد فیفا در دوره دبیر کلی ”سپ‌بلاتر“ که ناظر بر توسعه و بهبود قواعد، سازمان‌ها و مناسبت‌ فوتبال در کشورهای عضو است، به‌علاوه امیت دادن به شعارهای فرهنگی و اجتماعی، می‌تواند وجه بزرگ فعالیت‌های بازرگانی و تجاری فیفا را تخفیف دهد.

اخیراً در جشن پیشواز جام جهانی ۲۰۱۰ که در برلین برگزار شد، دریافتیم که در مناسبات بین‌المللی، سپ‌بلاتر جایگاهی کوچک‌تر از ”کوفی‌عنان“ ندارد.

در هر بازی، دبیر کل فیفا و رئیس ستاد برگزاری بازی‌ها، میزبان شخصیت‌هائی مهمی از عرصه سیاست و بازرگانی هستند و ناگزیرند برای خوشامدگوئی به هر یک از آنان، لباس‌های خود را در فاصله حرکت از ورزشگاهی به ورزشگاهی دیگر در آسمان و درون پروازهای اختصاصی، تعویض کنند و اینها بخش کوچکی از تشریفات و هزینه‌هائی است که سود آن البته به تمام اعضاء فیفا، بسته به قدرت و سازماندهی هر یک، رسیده است.

فیفا در آخرین روزهای جام ۲۰۰۶ بااعمال مجازات در مورد یونان، قهرمان جام ملت‌های اروپا و محروم کردن این کشور از شرکت در مسابقه‌های جهانی به‌دلیل اعمال دخالت‌های دولت در امور داخلی فدراسیون، نشانه دیگری به دولت‌های عضو فرستاد که بر استقلال فدراسیون‌های جهانی فوتبال تأکید می‌کرد و حق اعمال دخالت فیفا در امور فدراسیون‌های محلی را محفوظ نگه می‌داشت.

روند چهارم، تکیه بیشتر بر جنبه‌های ورزشی و سرگرم‌کننده فوتبال است.

در روز بازی نهائی (فینال)، برای جشنواره‌های خیابانی نیز، روزانه میلیون‌ها نفر بیرون می‌آیند.

مردم ترجیح می‌دهند تا بازی‌ها را به‌صورت گروهی در اماکن عمومی ببینند و احساسات خود را در هنگام غم و شادی با یکدیگر تقسیم کنند و آنجا امکان تخلیه تمام هیجان‌ها هست. برای آنکه مردم که ساعت‌ها قبل از هر بازی به جشنواره‌های خیابانی آمده‌اند سرگرم شوند، انواع و اقسام بازی‌ها، گروه‌های موسیقی، رستوران‌ها و فروشگاه‌ها سازماندهی شده‌اند. روند پنجم، اهمیت بازیکنان خوب و نه فوق‌ستاره است. فوق ستاره‌ها دیگر اهمیت خود را در بازی‌هائی تا به این حد مهم از دست داده‌اند و از آنجا که فوتبال بیش از پیش به علم، محاسبات رایانه‌ای و تحلیل‌های فنی متکی شده، اهمیت کار گروهی و قدرت‌ بدنی در آن افزایش یافته است. دوره درخشش فوق‌ستاره‌هائی مثل ”پله“ در سال ۱۹۷۰، ”کرایف“ در سال ۱۹۷۴، ”ماریو کمپس“ در سال ۱۹۷۸، ”پائولو روسی“ در سال ۱۹۸۲، ”مارادونا“ در سال ۱۹۸۶، ”اسکیلاچی“ در سال ۱۹۹۰، ”روماریو“ در سال ۱۹۹۴ و ”زیدان“ رد سال ۱۹۹۸ به پایان رسیده است.

فوق‌ستاره‌ها در تبلیغات کارآمدتر از میدان هستند و این را تجربه ”فیگو“ در پرتغال، ”رونالدو“ و ”رونالدینیو“ در برزیل، ”بکهام“ و ”رونی“ در انگلستان، ”شوچنکو“ در اوکراین، ”آنری“ در فرانسه و ”بالاک“ در آلمان نشان دادند، بازیکنانی که اغلب کمتر از ۹۰ دقیقه به بازی گرفته شدند و چیزی فراتر از قدرت هم گروهی‌های خود را به نمایش نگذاشتند.

روند ششم، انفجار رسانه‌ای جام جهانی است و افزایش رسانه‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای، اهمیت یافتن نشریات اینترنتی، توسعه کیفی و کمی دوربین‌های دیجیتالی، سبب تقاضای روبه افزایش رسانه‌ها و خبرنگاران برای پوشش جام جهانی شده است.

جام جهانی ۲۰۰۲ بیش از ۵ هزار کارمند ایستگاه‌های رادیو تلویزیونی، ۳ هزار و ۷۰۱ روزنامه‌نگار و ۸۴۹ عکاس را پذیرفت و این آمارها برای جام جهانی ۲۰۰۶ قطعاً افزایش داشته‌اند و دیگر هیچ اتفاقی دور از نظر نمی‌ماند. کلمات بازیکنان در هنگامه هر بازی از گوش مخفی نمی‌ماند و عکس‌العمل‌های مربیان مقایسه می‌شود و حاشیه و متن اهمیتی یکسان می‌یابند.

پوشش بازی‌ها و اشراف بر تمام جنبه‌های آن از حوصله و توان نفرات فراتر رفته و به همکاری گروهی احتیاج دارد و هزینه روزانه خبرنگاران، تعداد سفرهائی که می‌کنند و تجهیزات و امکاناتی که نیاز دارند، این فرض را تقویت می‌کند که در کنار افزایش ظرفیت پذیرش خبرنگاران در ورزشگاه‌های فوتبال، راهکارهای جدید متکی بر استفاده از معدل ظرفیت خبرنگاران مستقل در بدنه سازمان‌های بزرگتر خبری و رسانه‌ای را به ارمغان می‌آورد. و در انتهاء روند هفتم، امیت یافتن موضوع امنیت بازیکنان، میهمانان و طرفداران است و جام جهانی آلمان در یک سالگی انفجارهای لندن، انفجارهای اسپانیا و التهاب جنگ و تنش در خاورمیانه و تهدیدات تروریستی، با آرامش به پایان رسید. این آرامش در زیر چتری از اقدامات امنیتی گسترده که بخش‌های مهمی از آن هرگز به چشم خواهد آمد، ممکن شد و برای تأمین این سطح از امنیت، از موضوع رفت و آمد متقاضیان سفر به آلمان گرفته تا عبور و مرور تک تک آدم‌ها به ورزشگاه‌ها، کنترل و ردیابی شد.

هر جام جهانی فارغ از تهدیدات بالقوه امنیتی، در معرض خطر تحریکات اوباشگری (هولیگانیستی) نیز هست و با این وجود دوربین‌های مدار بسته، سختگیری در رعایت مقررات و دستورالعمل‌ها و جست‌وجوی بدنی ۳ میلیون و ۳۵۹ هزار و ۴۵۳ نفر در جریان ۶۴ بازی و میلیون‌ها نفر دیگر در جریان جشنواره‌های خیابانی، امنیت بازی‌ها را تضمین کرد. فوتبال برای حفاظت از منافع خود، امنیت هیچ‌کس را به خطر نخواهند انداخت و این به نفع همه است.