جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

پزشکی بالیوودی در جشنواره فیلم کن


پزشکی بالیوودی در جشنواره فیلم کن

موضوعات پزشکی و پزشکان دست مایه کار سینماگران جهان

پزشکی و پزشکان، جایگاه ویژه‌ای در سینما و رسانه‌های تصویری یافته‌اند. حال در سینما که تماشاگران آن به‌صورت عام تمایل دارند همواره نشانی از آرزوهای دست‌نیافتنی خود بیابند، از این رو شاید بتوان سینما را «کارخانه رویاسازی» دانست. علاقه مردم به ابرقهرمانان افسانه‌ای توانسته پزشکان و پزشکی خاص سینما خلق کند. در هماهنگی و همراهی با این روند رو به رشد در سینمای کشور ما نیز این فیلمنامه را پیشنهاد می‌دهیم!....

خوانندگان عزیز، امروز می‌خواهیم در این ستون یک فیلم سینمایی بسازیم. برای ساختن یک فیلم سینمایی در درجه اول به یک فیلم‌نامه احتیاج داریم.

فیلم‌نامه نویس و کارگردان ما یک آقای هندی به اسم سلیمان‌خان است که این سلیمان خان یک سیگاری حرفه‌ای است. همه‌اش غذا‌های پرچرب و همبرگر می‌خورد و از ورزش‌ها هم فقط به تخته نرد علاقه‌مند است.

فیلم ما در یکی از بیمارستان‌های کشورهندوستان اتفاق می‌افتد. نقش اول فیلم‌نامه ما یک دختر جوان است. این دختر جوان به بدخیمی ‌با گرید بالا که به ریه و کبد و استخوان متاستاز داده، مبتلا شده است و پزشک معالج دیگر امیدی به زنده ماندن او ندارد. تشخیص بیماری مسجل شده و با وجود تمامی ‌معاینات کلینیکی و پاراکلینیکی مرگ بیمار در آینده نزدیک قطعی است.

نامزد این دختر نمی‌تواند قبول کند که دختر مورد علاقه‌اش در حال مرگ است. پزشک متخصص که یک آدم فکلی است موضوع را با مرد جوان در میان می‌گذارد تا منطقی با قضیه برخورد کند و شیمی‌درمانی را برای اینکه شاید چند صباحی بیشتر به عمر بیمار اضافه کنند ادامه دهند، ولی مرد جوان دکتر را به بی‌وجدانی و فقدان معنویت و مادی گرایی متهم می‌کند و معتقد است که همه چیز علم پزشکی نیست و راه‌های دیگری هم برای درمان بیماران وجود دارد.

● شخصیت محوری و اصل ماجرا

او دختر را به صومعه‌ای در پای بلندترین کوه کشورش می‌برد و پیرمرد راهب از دختر می‌خواهد تا از آب چشمه‌ای که در بالای قله کوه وجود دارد، بنوشد.

مرد با مرارت‌های فراوان سعی می‌کند زن را بالای قله برساند و در راه رسیدن به قله با انواع مشکلات اعم از حمله حیوانات وحشی، حمله دیوسپید، حمله دزدان دریایی کارائیب و نفرین پزشک فکلی که به صورت روحی خبیث بر آنها فرود آمده روبه‌رو می‌شوند، ولی با تنی زخمی ‌و خسته سرانجام این دو به قله می‌رسند و دختر از آب چشمه مقدس می‌نوشد.

● حواشی فیلم

کارگردان فیلم جناب سلیمان خان است که در اثر ابتلا به عارضه قلبی در جریان فیلم برداری دار فانی را وداع می‌گوید (عاقبت همه آنهایی که شیوه زندگی آنها نادرست است).

تهیه‌کننده برای اینکه سرمایه‌اش را نجات دهد به یک کارگردان دیگر که اتفاقا فرانسوی است متوسل می‌شود. کارگردان فرانسوی فیلم‌نامه را می‌خواند و می‌فهمد که قرار است با خوردن آب چشمه حال دختر خوب شود و به شهر برگردند و دکتر فکلی از دیدن بهبود دختر سرطانی چشم‌هایش چهار تا شود و در جا سکته بزند و بعد در پایان فیلم مرد جوان در یک شات کلوزآپ و بسیار با احساس به دختر بگوید که با عشق همه‌چیز ممکن می‌شود (گور بابای علم و دانش).

● ...و سرانجام کار

باوجود اینکه کارگردان فرانسوی به احترام سلیمان خان یک دقیقه سر صحنه فیلم‌برداری دستور سکوت می‌دهد، فیلمنامه او را مستقیم روانه سطل اشغال می‌کند.

کارگردان فرانسوی آرزوی نخل طلایی کن و شیر طلایی ونیز را دارد و می‌داند که با این فیلم‌نامه احتمالا فقط بتواند گیشه‌های سینما‌های کلکته، کابل و سینما سرباز عجب‌شیر را فتح کند.

● پایان جدید جشنواره‌ای

وی سریع دست به کار شده و فیلم‌نامه جدید را می‌نویسد. به این ترتیب پایان فیلم عوض می‌شود، دختر که خیلی از نظر جسمی‌ ضعیف شده است، در کنار چشمه جان خود را از دست می‌دهد. مرد جوان گرفتار توفان و سرما می‌شود. پزشک فکلی که برای کوهنوردی به کوه آمده در جریان برخی تصاویر اکشن جان مرد جوان را که گرفتار توفان شده نجات می‌دهد و با کول کردن مرد جوان او را پایین می‌آورد.

بعد در بیمارستان با قطع پای مرد جوان (که در اثر سرما نکروز شده) جان او نجات می‌یابد. عمل جراحی را هم همان دکتر فکلی انجام می‌دهد.

فیلم در حالی که مرد جوان از پنجره بارش برف را تماشا می‌کند و پزشک فکلی در حال خوردن کاپوچینو و خواندن روزنامه است به پایان می‌رسد.

● نقد هنری

فیلم ما در اینجا به پایان می‌رسد. هر نظری که در مورد کار کارگردان هندی و فرانسوی و نویسنده این ستون دارید زحمت کشیده و برای خودتان نگه دارید.

شما پزشک هستید و حداکثر می‌توانید در مورد سرماخوردگی نظر بدهید. منتقدان فیلم به موقع درباره این فیلم نظر خواهند داد.

علی مرسلی