چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

گفت وگوی اسلام و مسیحیت


گفت وگوی اسلام و مسیحیت

گفتگوی بین فرهنگها و ادیان در گذشته به خودی خود صورت می گرفت و نیازی به طرح و برنامه ای از پیش اندیشیده برای آن وجود نداشت اما امروزه فرهنگها و ادیان به دلایلی از هم جدا افتاده اند و این بی شك به همزیستی میان پیروان آنها خدشه وارد می سازد

مطلبی كه از پی می آید، متن سخنرانی مرحوم پرفسور عبدالجواد فلاطوری است كه سالها پیش در جمع مسلمانان و مسیحیان آلمان پیرامون این مساله ایراد شده بود، با هم می خوانیم:

۱ـ سرآغازها و پیشرفت ها

برخلاف منازعات دفاعی، گفتگوی مسالمت آمیز بین ادیان و فرهنگ ها تنها هنگامی و در جایی ضروری است كه پیروان ادیان و فرهنگهای مختلف از روی اراده یا به اجبار در یك مكان با هم زندگی می كنند. با این حال گفتگوی مسالمت آمیز مستلزم این است كه همه یكدیگر را بپذیرند یا لااقل با همدیگر مدارا كنند.

شروع چنین گفتگویی از جانب اسلام در زمانی بود كه محمد(ص) هنوز در مكه بود(قبل از ۶۲۲ میلادی)، یك سوره مكی(سوره ۲۹)، مداركی برای این امر در اختیار ما می گذارد. در آنجا آمده است: «و با اهل كتاب منازعه نكنید؛ مگر به بهترین شیوه و روش. كسانی كه ظالم اند از این مستثنی هستند. و بگویید: ما به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده ایمان داریم؛ و خدای ما و خدای شما یكی است و ما به او تسلیم شده ایم.» بر پایه این مبنای مشترك، یعنی این اعتقاد كه در این سه دین صحبت از یك خداست، توصیه می شود كه به بهترین شكل گفتگوهایی با یهودیان و مسیحیان انجام شود. این وضع به اصلی تبدیل می شود كه باید رابطه مسلمانان با غیر مسلمانان را تنظیم كند. در سوره ۱۶- آیه ۱۲۵ آمده است: ادع الی سبیل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه وجدالهم بالتی هی احسن ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین.«به راه پروردگارت فرا خوان با حكمت و موعظه حسنه و با آنان به بهترین نحو جدال كن. محققاً خدا بهتر از همه می داند كه چه كسی از راه او منحرف شده است؛ و او بهتر از همه آنهایی را كه به راه راست هدایت شده اند می شناسد.» این نه تبلیغ، بلكه توصیف خود و برانگیختن علاقه به آن اصل است. این اصل، درخواست تغییر دین گروهی را محال می داند و به گروه دیگر این آزادی را می دهد كه این دعوت را بپذیرند یا رد كنند، بعد از آن كه این نیاز به وضوح آشكار شده است. آیه ۲۵۶ «سوره بقره» نیز به چنین طرز برخوردی اشاره می كند: «هیچ اجباری در دین نیست. اكنون راه راست از راه غلط به روشنی قابل شناسایی شده است. كسی كه به خدایان دروغین كفر ورزد و به خدا]الله[ایمان آورد، به ریسمان مطمئن چنگ زده است كه پاره شدنی نیست و خدا شنوا و داناست.» این آیه قرآن مخصوصاً از این جهت قابل توجه است كه مستقیماً متوجه بت پرستان است و می تواند خیلی بیشتر متوجه اهل كتاب باشد. این طرز فكر باعث شد كه حتی از یهودیان و مسیحیان درخواستی شود كه اهمیت ارتباط عمیق اسلام و مسلمانان با یهودیان و مسیحیان را نشان می دهد. این نیز به آشكارترین شكل در دوره مدنی، یعنی تقریباً در سال های ۶۲۵/۶۲۴ بیان می شود، در سوره ،۳ آیه ۶۳ آمده است: «بگو، ای اهل كتاب به سوی كلمه ای كه میان ما و شما یكی است بیایید، یعنی این كه غیر از خدا كسی را نپرستیم و هیچ چیز را شریك او قرار ندهیم و این كه بعضی از ما بعضی دیگر را ارباب خود ندانند مگر خدا را، و اگر آنها امتناع كردند بگویید: شهادت دهید كه ما مسلمان هستیم. این موضع اساسی قرآن در برابر مسیحیان و یهودیان سرانجام به عنوان قانونی اجتماعی اعلام شد. به رغم همه منازعاتی كه در طی ۲۳ سال قرآن و محمد)ص(با یهودیان و مسیحیان دارند، به رغم انتقادی كه به عقیده و شیوه رفتار یهودیان و مسیحیان می شود، در پایان دوره ی وحی به مسلمانان توصیه می شود كه خود را برای همزیستی متداوم و مسالمت آمیز با اهل كتاب آماده كنند. در سوره ،۵ آیه ۵ چنین آمده است:« امروز همه چیزهای خوب برای شما حلال شده است. و طعام كسانی كه كتاب بر آنها نازل شده است برای شما حلال است، همان طور كه طعام شما برای آنها حلال است و زنان پاكدامن مؤمن و زنان پاكدامن از كسانی كه قبل از شما كتاب بر آنها نازل شده است، اگر به آنها مهرشان را بدهید و فقط برای ازدواج و نه برای فحشا و دوستی پنهانی...»

این طعام مشترك و ازدواج با یكدیگر در میان اهل كتاب از این لحاظ حائز اهمیت زیادی است كه در این هر دو مورد، حداقل در آن زمان، مسأله نه ارتباط دو انسان منفرد، بلكه اتحاد خانواده های بزرگ بود. هنگامی كه از مدارا در اسلام صحبت می شود باید گفت كه منشأ این مدارا در آیه ای است كه در بالا ذكر شد. امر لااقل باعث شده كه اجتماعات یهودی و مسیحی به عنوان اقلیت در میان مسلمانان حق زندگی مسلم شان را حفظ كنند. این انحرافات از آن اصل، از نظر علّی، باید معلول اراده فردی، رویدادهای موردی یا حتی منافع سیاسی و البته نه منبع حقیقی اسلام، یعنی قرآن، دانسته شوند. در مورد شروع چنین گفتگویی از طرف مسیحیت با دیگر ادیان، مخصوصاً با اسلام، باید به اختصار گفت كه از نظر مسیحیان عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم، همواره هم به همین علت، شروع گفتگو با مسلمانان ضروری دانسته شد. كلیساهای پروتستان و كاتولیك هر دو در این خصوص رسماً اقداماتی كرده اند و این كار را تا حدی جایگزین فعالیت تبلیغی كلاسیك دانسته اند. شورای دوم واتیكان بیانیه ای در این باره دارد:« كلیسا به مسلمانانی كه خدای یكتا، حی، موجود در خود، مهربان و همه توان، خالق آسمان و زمین را كه با انسانها صحبت كرده است، می پرستند، نیز با احترام نگاه می كند. آنها تلاش می كنند كه با تمام توان تسلیم فرمانهای پنهان او بشوند، همان طور كه ابراهیم تسلیم خدا شد، ایمان اسلامی آنها هم با اشتیاق به او استناد می كند. مسیح، كه البته او را خدا نمی دانند، اما به عنوان پیامبر به او احترام می گذارند و به مادر باكره اش مریم، كه گاهی از او به پرهیزكاری یاری می طلبند، نیز احترام می گذارند. علاوه بر این آنها منتظر روز جزا هستند، كه در آن خدا همه انسانها را زنده می كند و به آنها عوض می دهد. به همین جهت آنها به زندگی اخلاقی اهمیت می دهند و خدا را مخصوصاً با نماز، انفاق و روزه ستایش می كنند. با این حال از آنجا كه در طول قرن ها بعضی اختلافات و دشمنی ها بین مسیحیان و مسلمانان به وجود آمده است، شورای مقدس كلیسا به همه تذكر می دهد كه گذشته را كنار بگذارند، صادقانه برای فهم متقابل تلاش كنند و با هم برای حفاظت و حمایت از عدالت اجتماعی، مواهب اخلاقی و نیز صلح و آزادی برای همه انسانها تشریك مساعی كنند. »اسنادی شبیه این را، اگرچه نه به این روشنی، كه در عین حال دال بر پذیرفته شدن مسلمانان از سوی كلیسا هستند، مؤسسات مختلف كلیسای پروتستان به عنوان توصیه منتشر كرده اند. مهمترین آنها تصمیم شورای پنجم EKD در نشست شورای كلیسا در تاریخ ۵ تا ۱۰ نوامبر در بتل(Bethel) است كه در آن آمده است: حضور ۹/۳ میلیون خارجی در جمهوری فدرال آلمان انگیزه ای برای بررسی دقیق محتوای آموزش آنها است. رشد یكپارچه اروپا مقتضای سعه صدر در برابر فرهنگ های دیگر و نیز توانایی و آمادگی برای گفتگو با كلیسای ارتدكس و مواجهه با اسلام است. حدود یك میلیون نفر از فرزندان زیر ۱۸ سال كارگران خارجی در حال حاضر در آلمان زندگی می كنند. سهم متولدین خارجی در ۱۹۷۵ در فرانكفورت بالغ بر ۴۱%، در اشتوتگارت ۵/۳۶% و در كلن ۳۴% بود. تعداد زیادی از فرزندان خارجی ها برای همیشه در آلمان خواهند ماند، اگرچه والدین آنها بخواهند روزی به وطن بازگردند. طرد خارجی ها، كه هنوز هم خیلی گسترده است، تنها هنگامی می تواند كاهش یابد كه جوانان بیاموزند كه به فرهنگ های دیگر احترام بگذارند. باید دقیقاً بررسی كرد كه آیا كتابهای درسی به شناخت بهتر كشورهای خاستگاه شهروندان خارجی كمك می كنند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.