یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

اوباما در خاورمیانه چه خواهد کرد


اوباما در خاورمیانه چه خواهد کرد

پس از پایان جنگ علیه تروریسم اوباما در خاورمیانه چه خواهد کرد

باراک اوباما در اولین مصاحبه تلویزیونی‌اش پس از ورود به کاخ سفید با شبکه العربیه مستقر در دبی، امارات عربی متحده خبر مهمی را اعلام کرد: جنگ علیه تروریسم به پایان رسیده است. ‌

بله، جنگ <یا با مایی یا علیه ما- >جنگ کذایی طولانی - که در آن <غرب عاشق آزادی> با <نیروهای تاریکی> پیکار می‌کرد که شامل گروه‌های مختلف و بی‌ارتباطی از القاعده گرفته تا نیروهای ملی فلسطینی می‌شد، (و همه آنها را <فاشیست‌های اسلامی> می‌نامید) به پایان رسیده است. ‌

از دید رئیس‌جمهور جدید، هدف آمریکا شکست دادن چند سازمان‌تروریستی است. این دیگر یک جنگ نیست، یک چالش استراتژیک است. ‌ دل کندن رئیس‌جمهور جدید از دکترین پس از یازدهم سپتامبر بوش اقدامی ریشه‌ای و حیاتی به حساب می‌آید. این به خودی خود چیزی را حل نمی‌کند اما راهی را برای ایجاد روابط حسنه با دنیای اسلام باز می‌کند که برای مدتی طولانی جزو اردوگاه <علیه ما> قرار می‌گرفت. بدون شک با آن نگاه سیاه و سفید مانوی هیچ اتفاق خوبی در مورد اسرائیل- فلسطین، افغانستان یا ایران نمی‌افتاد. ‌

اوباما در مصاحبه‌اش گفت: <زبانی که ما استفاده می‌کنیم اهمیت دارد.> بله، دقیقا همین است. او گفت که <میان سازمان‌هایی نظیر القاعده - که با خشونت و هراس پیمان بسته‌اند - و مردمی که با دولت من و بعضی از اقدامات من هم‌رای نیستند یا دیدگاه‌شان در مورد توسعه کشورشان با من شباهتی ندارد تمایزی روشن قائل خواهم شد. ما می‌توانیم اختلافات مشروعی داشته باشیم اما همچنان به هم احترام بگذاریم.>

بوش دوست داشت در خیال خود میان تروریست‌ها و مسلمانان میانه‌روی عاشق آزادی تمایز قائل شود. اما اوباما هفته پیش تمایز مهمی انجام داد؛ میان آنها که به دنبال ویرانی پرخشونت آمریکا هستند و آنها که فقط از آمریکا خوش‌شان نمی‌آید یا با آن فرق دارند یا از آمریکا ناامید شده‌اند. در حال حاضر اکثریت بزرگی از جهان اسلام در دسته‌بندی دوم قرار می‌گیرد. اوباما کار عاقلانه‌ای کرد که از طریق یک شبکه عربی پیغامش را به گوش مسلمان رساند. ‌

لحن اوباما نمایانگر یک تغییر تکان‌دهنده بود. او ملایم، مودب و متوازن بود و از انتقاد از خود نمی‌ترسید. این را مقایسه کنید با زبان دولت بوش که متهاجم، گزافه‌گو و کند به حساب می‌آمد و در مورد خاورمیانه فقط یک سیاست را در پیش گرفته بود؛ <اسرائیل نمی‌تواند اشتباه کند.> اوباما که همزمان با آغاز سفر هشت‌روزه جورج میچل، فرستاده ویژه دولت آمریکا به خاورمیانه، سخن می‌گفت ماموریت او را <گوش دادن> توصیف کرد چرا که <ایالات متحده همیشه با دستور دادن شروع کرده است.>

اوباما از این هم جلوتر رفت و به اعضای مسلمان خانواده‌اش و تجربه زندگی در کشوری مسلمان (اندونزی) اشاره کرد. اوباما با این اقدام هم منافع ملی آمریکا را از نو تعریف کرد و هم نقش خودش را. ‌

او وظیفه خودش را متقاعد کردن مسلمانان به اینکه <آمریکا دشمن شما نیست> و وادار کردن آمریکایی‌ها به محترم شمردن جهان اسلام می‌داند. اهداف اوباما، به گفته خودش حمایت از نه‌فقط منافع آمریکایی‌ها که مردم معمولی - بخوانید مسلمانان - است که از <فقر و نبود فرصت‌های برابر رنج می‌کشند.>

این یک پرش بزرگ ایدئولوژیک برای رهبر آمریکایی است؛ پرش از دکترین پس از جنگ سرد <توفق> به دکترین جدید <جامعیت> که توسط جهانی شدن به ایالات متحده دیکته شده است؛ از <تصمیم گیرنده> به چیزی شبیه <میانجی کل قوا.> من این تغییر را ستایش می‌کنم چون بر واقع‌گرایی بنا شده است؛ جهان جدید به این آمریکا نیاز دارد. ‌

البته کلمات جذاب نمی‌توانند این واقعیت را تغییر دهند که چالش اوباما در غزه پس از جنگ بسیار بزرگ است. اینجا در ایران، که لحن ضدآمریکایی یکی از مشخصه‌های اصلی انقلاب ۳۰ ساله اسلامی به حساب می‌آید، واکنش به مصاحبه اوباما جالب بود.

محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران گفت تغییر لحن اوباما خوب است اما وقتی می‌شود آن را باور کرد که آمریکا به خاطر نقشش در کودتای ۱۹۵۳ و دیگر مسائل از ایران عذر بخواهد. روزنامه کیهان هم نوشت اوباما راه بوش را دنبال می‌کند. در واقع اوباما گفت که گفت‌وگو با ایران را دنبال می‌کند و بزرگی تمدن ایرانی را ستایش کرد، اگر چه تهدیدات تهران علیه تل‌آویو، برنامه اتمی‌اش و <حمایت از سازمان‌های تروریستی در گذشته> را محکوم کرد. ‌ بدون شک هرگونه دیالوگ میان آمریکا و ایران بر کلمه‌ای بنا خواهد شد که اوباما به آن توجه ویژه‌ای دارد؛ احترام. ایالات متحده غرور ایرانی و احساس قوی استقلال ایرانیان را دست کم گرفته است. ‌

سیاست هویج و چماق دو طرف را به جایی نمی‌رساند. تمرکز بیش از حد ایالات متحده بر مساله اتمی هم باعث می‌شود از توجه به منافع مشترک و غیرمشترک تهران و واشنگتن در دیگر حوزه‌ها بازبمانیم. ‌

بدون شک در برابر رویکرد جدید ایالات متحده در قبال ایران و باقی کشورهای خاورمیانه موانعی وجود خواهد داشت. تروریست‌ها همچنان به حملات خود ادامه خواهند داد و اوباما آنها را محکوم خواهد کرد. اما میچل، که سابقه آوردن صلح به ایرلند شمالی را دارد، می‌داند که مهم‌ترین مساله در اینجا <پشتکار> است. ‌

تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین انگلیس و سفیر گروه چهارجانبه صلح به خاورمیانه، که در بلفاست با میچل همکاری داشت، یک بار به من گفت: <تنها دلیل دستیابی ما به صلح در ایرلند شمالی این بود که ما روی مساله، در مدت زمان مشخصی، به‌شدت تمرکز کردیم، روی آن واقعا کار کردیم و هرگاه حس می‌کردیم بخشی از ماجرا دارد به سمت غلطی می‌رود مسیر را تغییر می‌دادیم.> او این رویکرد را اینگونه شرح داد: <هرگاه نمی‌توانستیم منازعه را حل کنیم، آن را مدیریت می‌کردیم تا دوباره به جایی برسیم که حل منازعه امکان داشته باشد.>

چارچوب ایدئولوژیک سیاست‌های بوش در خاورمیانه اشتباه بود. اوباما با پایان دادن به جنگ علیه تروریسم آن را در مسیر درست انداخت. حالا نوبت <حل مشکل-مدیریت بحران- حل مشکل> است و اوباما باید بر خاورمیانه تمرکز کند. این تنها راه است. ‌

راجر کوهن‌

خبرنگار نیویورک‌تایمز که در حال حاضر در تهران به سر می‌برد

ترجمه: کاوه شجاعی