جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

آشوریان ایران ( قسمت دوم)



      آشوریان ایران ( قسمت دوم)
فرزانه سجادپور

رشد مسحیت در ایران پیش از اسلام به کندی صورت گرفت . برخی علت این مساُله را تفاوت زبانی می‌دانند. پیش از ظهور مسیح زبان بخش اعظمی از جهان آن روز، یونانی بود. این مساُله به رسولان کمک کرد تا به این زبان در سرزمین‌های مختلف تبلیغات خود را انجام دهد (میلر، 12 :1931). اما ایران در آن زمان تحت سلطه فرهنگ یونان نبود از طرفی انجیل به زبان سریانی وارد ایران شد...

مسیحیت ، اسلام و آشوریان

رشد مسحیت در ایران پیش از اسلام به کندی صورت گرفت . برخی علت این مساُله را تفاوت زبانی می‌دانند. پیش از ظهور مسیح زبان بخش اعظمی از جهان آن روز، یونانی بود. این مساُله به رسولان کمک کرد تا به این زبان در سرزمین‌های مختلف تبلیغات خود را انجام دهد (میلر، 12 :1931). اما ایران در آن زمان تحت سلطه فرهنگ یونان نبود از طرفی انجیل به زبان سریانی وارد ایران شد. علت این امر بسط مسیحیت در ایران از طریق ادّسا و آربل (دو‌شهر مرکزی در بین النهرین که سریانی زبان بودند) است‌(همان 285).جز این ویژگی‌های خاص پادشاهان و سرزمین ایران را نباید فراموش کرد. مغان از مخالفان اصلی مسیحیت محسوب می‌شدند. پادشاهان نیز بنا به موقعیت‌های مختلف، سیاست های ویژه‌ای در قبال مسیحیان اتخاذ می‌کردند. مثلاً در ابتدای حکومت یزد گرد، 399 م، مسیحیان با مهر و محبت وی مواجه می‌شدند به طوری که اسقفی به نام ماروتا[1] که پزشک نیز بود توانست یزد گرد را از بیماری سختی نجات دهد. او به عنوان جایزه دو امتیاز بسیار مهم برای کلیسای ایران درخواست کرد؛ یکی فرمان آزادی کلیسای ایران و دیگری تشکیل شورایی برای تنظیم امور کلیسایی. به این ترتیب برای نخستین بار کلیسای ایران به رسمیت شناخته شد و به دنبال آن کلیسا‌ها و نمازخانه‌های جدید بنا گردید. همچنین در 410 م. شورای مدائن که اولین شورای مسیحی در ایران بود با حضوراسقفان مختلف تشکیل شد این شورا ابتدا مصوبات شورای نیقیه [2]  را به تصویب رساند. و سپس تصمیمات داخلی اتخاذ کرد که در ایجاد وحدت بین کلیساهای ایران بسیار موثر بود. طبق مصوبات این شورا مسیحیان سراسر ایران موظف شدند اعیاد مهم را به طور هم زمان برگزار کنند (میلر، 283 ـ 281 :1931). اما این آزادی، موجب جسارت بعضی از مسیحیان شد به طوری که کشیشی به نام هاشو [3]یکی از آتشکده‌های بزرگ زرتشتیان را خراب کرد. یزدگرد دستور باز سازی مجدد آتشکده را به هاشو و چند اسقف داد، اما آن ها از این فرمان سر باز زدند و در نتیجه یزد گرد اول از آن پس به عداوت و دشمنی بامسیحیان پرداخت و کمر به قتل آنان بست (همان 289-288).

بعد از یزد گرد، بهرام پنجم به سلطنت رسید، او از ابتدا با مسیحیان دشمنی ورزید و اختیار تام در اذیت و آزار عیسویان داد. به طوری که بر سر این مساُله جنگی میان ایران و روم درگرفت[4] (همان،290).این جنگ وضعیت مسیحیان را خطیر تر کرد. پس از خاتمه جنگ اسقف شهر مدائن، دادیشوع[5] ، اساقفة نقاط مختلف ایران از جمله اصفهان، مرو و هرات را در یکی از روستاهای بین النهرین گرد هم آورد. این گرد هم آیی به شورای دادیشوع معروف شد.424 م. که طبق مصوبات آن کلیسای ایران برای همیشه از کلیسای روم جدا شد(حکمت،245 :1345؛ میلر،245 :1931). با این ترفند مسیحیان ایران خود را از تعرضات پادشاهان مصون داشتند و دیگر اتهام دشمن بودن ویا جاسوسی را با خود حمل نمی کردند.

اما این مسأله موجب کاهش آزارها نگردید مثلاً در دوره شاپور دوم، پادشاه ساسانی، دوباره مسیحیان ایران مورد آزار و اذیت قرار گرفتند . این آزار و اذیت‌ها می‌تواند اثر مستقیمی در کاهش تعداد پیروان مسیحیت در ایران داشته باشد. از طرفی جدایی از کلیسای روم که صاحب قدرت فراوانی بوده محتملاً تاثیر مستقیمی  درکاهش پیشرفت مسیحیت  ایران داشته است.

 

وضعیت آشوریان مسیحی بعد از پذیرش اسلام در ایران

همان طور که درمبحث قبلی ملاحظه شد، امکان تفکیک ایرانیان مسیحی از آشوریا ن مسیحی ممکن نبود. مسیحیت فقط آشوری‌ها را تحت تاثیر قرار نداد، اما پس از پذیرش اسلام توسط ایرانیان، سخن از آشوریان مسیحی بسیار رفته است. اسلام با مسیحیان بهتر از مغان زرتشتی رفتار کرد چرا که ایشان را پیروان پیامبر قبل از حضرت محمد ( ص ) می دانست. در این دوره مسیحیان در پذیرش اسلام یا دادن جزیه آزاد بودند (حکمت، 248 :1345). این آرامش نسبی فرصتی را برای پیشرفت مسیحیت در ایران فراهم آورد. مسیحیان در سایه اهل کتاب بودن، به بسط دانش خود پرداختند. در دوران خلفای بغداد رابطه مسیحیان که به زبان سریانی و یونانی آشنایی داشتند، با خلفا شکل حسنه‌ای داشت. در همین دوره مسیحی‌ها فرصت یافتند به سرزمین های مجاور و حتی دوردستی چون چین، مغولستان و تاتارستان بروند و دین مسیح را در آنجا تبلیغ کنند (نفیسی، 15 و 16 :1343).اما مهم تر از آن خدمتی بود که مسیحیان به فرهنگ و علم این خطه و اعراب کردند. مدارس نصیبین، قنسرین، ادسا، جندی شاپور توسط آن ها اداره می‌شد. مامون خلیفه عباسی دانشمندان متعددی را به دربار خویش دعوت کرده، از آن ها حمایت میکرد. بسیاری از آثار یونانی و سریانی در این دوره توسط مسیحیان به عربی ترجمه شد(فون هردر 37: 1379). مترجمینی چون جبرئیل بختیشوع، جرجیوس بن بختیشوع، حنین بن اسحاق و............

این دوران پر افتخار تا زمان حمله مغول به ایران ادامه داشت. چنگیز خان مراکز مهم مسیحی نشین ایران  همچون سمرقند، بخارا، مرو، هرات و نیشابور را تخریب کرد. برای او مسیحی و مسلمان تفاوتی نداشت. برخی از پادشاهان مغول نیز با مسیحیان رفتار مسالمت آمیز ی داشتند اما این دوره ها بسیار زودگذر و فرار بودند. غازان خان در 1295 م. نمازخانه‌های مسیحیان را در ایران تخریب کرد (میلر، 324 :1931).امیر تیمور لنگ نیز به ضرب شمشیر مسیحیان را مسلمان می کرد. این فجایع تاُثیر عمیقی در مسیحیت گذارد. تقریباً دوران انحطاط و رکود مسیحیت از این دوره آغاز شد. به طوری که فقط در نواحی غربی ایران، عده ای از آشوریان باقی ماندند که همچنان مسیحی بودند. و در سایر نقاط ایران نشانی از اسقف نشین های پرجمعیت سابق نبود. این فجایع موجب تفرقه عظیمی در بین مسیحیان ایران گردید. ایرانیان که تا کنون از کلیسای روم جدا بودند، مجدداً متوجه قدرت و عظمت این کلیسا گردیدند.عده‌ای از مسیحیان در 1555 م. به کلیسای روم پیوستند و به عبارتی کاتولیک شدند. از آن پس این گروه به کلدانی معروف گردیدند(حکمت، 252 :1345).

از این زمان به بعد آشوریان مسیحی شده اکثریت مسیحیان ایرانی را تشکیل دادند بدیهی است که دیگر آشوریان موجود در ناحیه ارومیه ، صد در صد همان آشوری‌ها یا اسرای باقی مانده از امپراطوری آشور نبودند. طبیعتاً نژاد خالصی از این قوم وجود ندارد. چه بسا مسیحیان سایر نقاط که به این ناحیه مهاجرت کرده اند و یا آشوریان این منطقه که به سایر شهرهای ایران رفته‌ باشند ولی به هر روی آشوریان و کلدانیان ساکن آذربایجان غربی خود را میراث دار فرهنگ و تمدن بزرگ آشور می دانند.

 

کشورهای آشوری نشین و جمعیت

امروزه مهم ترین کشور آشوری نشین عراق است که در حدود یک میلیون و نیم آشوری را در خود جای داده است. سوریه و آمریکا به ترتیب مقام های بعدی را به خود اختصاص داده‌اند و ایران با 50 هزار آشوری در رتبه نهم قرار گرفته است. آشوری‌ها در 25 کشور دنیا پراکنده‌اند. این پراکندگی دلایل ویژه‌ای دارد که حداقل در مورد ایران بعداً به آن اشاره خواهیم کرد. به طور کلی قریب به سه میلیون و نیم آشوری در جهان ساکنند که در میان آن ها فرق مختلفی از لحاظ مذهبی نیز وجود دارد.

 

شهرهای آشوری نشین ایران

جمعیت دقیق آشوری‌های ایران، در آمار‌های رسمی مشخص نیست. علت این امر عدم انفکاک بین آشوری ها و ارامنه است. مثلاً مرکز آمار ایران جمعیت مسیحیان استان ارومیه را 6/2 % کل جمعیت این استان ذکر کرده است. اما اغلب آشوری‌های مطلع این رقم را ناصحیح می‌دانند. جمعیت تخمینی آشوریان ایران حدود 35 الی 50 هزار نفر است (الف، 1) "کاتم" نیز رقم 30 هزار نفر در ایران را بیان می کند (92 : 1371)، که چندان دقیق به نظر نمی‌رسد. تعداد آشوریان تهران 20 الی 25 هزار نفر است (الف، 2و3 و4)

امروزه آشوریان ایران در شهرهای مختلفی پراکنده‌اند. مهم ترین این شهرها عبارتند از:ارومیه، تهران، شاهین شهر اصفهان، سلماس (در آذربایجان غربی)، تبریز، اهواز، همدان، کرمانشاه، شیراز، مشهد، بندرعباس، ماه شهر، بابلسر، بندر انزلی (اطلاع رسان شماره یک) فردیس کرج و قزوین (الف ، 1و5)

شهر ارومیه و آذربایجان غربی همچنان اکثریت آشوری ها را در خود جای داده است.در شهر ارومیه،آشوری ها در منطقه خیام ساکن می‌باشند. برخی از روستاهای آشوری نشین این استان عبارتند از : موشی‌آباد، نازلو، کوشی، زومبالان، ینگی جه، خانی شان، قراجلو، سپرغان، چمکی، عبدالله کندی، آده، دیزج تکیه، ساعتلو، تکه اردوشاهی، باب رود، درب رود، سرد رود، شهرچای، ترمنی، گلپاشین دیگاله و000(الف، شماره یک)

 

پراکندگی آشوری‌ها در شهر تهران

آشوری ها در شهر تهران در نقاط مختلف زندگی می‌کنند. اما تمرکز اصلی آن ها پیرامون انجمن ها، کلیسا‌ها و مدارس شان می باشد. این مسأله علاوه بر این که امکان دسترسی آسان و سریع تر به مراکز فوق را فراهم می‌کند، موجب شناسایی و اطلاع رسانی برای تازه واردین به این شهر نیز می‌شود. اصلی ترین نقاطی که آشوری‌ها در آن مجتمع می‌باشند عبارتند از:

1 : اطراف میدان سپاه خصوصا خیابا ن سرباز که عمدتاً پیروان کلیسای شرق آشوری در آن ساکن هستند.

2 : حوالی میدان قزوین، خیابان های خرم‌شهر و آقابالازاده که به ترتیب پیروان کلیسای کاتولیک و کلیسای شرق در آن ها ساکن هستند.

3 : محله گیشا و به طور مشخص  شهرک ژاندارمری که پیروان کلیساهای چهار گانه در این محله زندگی می‌‌کنند ولی اکثریت با پیروان کلیساهای کاتولیک است و انجمن های آشوری در این منطقه متمرکزند.

4 : شهر زیبا که مراکز و انجمن های آشوری در آن متمرکز شده اند.

5 : خیابان کارگر شمالی و به طور مشخص محله امیر آباد که پیروان کلیسای پروتستان در آن زندگی می‌کنند.

زبان آشوری

آشوریان ایرانی زبانی متفاوت از سایر هموطنان شان دارند. زبان قدیمی آن ها آرامی بوده که بعد‌ها با تغییراتی به سریانی معروف شده است(ملکمیان، 106)در حال حاضر زبان ادبی و دینی آشوری‌ها همان زبان آرامی است اما زبان محاوره ای نیز بین آن ها رایج است که به زبان آشوری معروف است اما آشوری‌ها آن را سوا دایا/  sevadaya / می‌نامند (الف، 2).

در دوران قدیم آشوری ها از دو زبان مختلف استفاده می کرده‌اند. زبان آشور باستانی یعنی آکادها و آشور مدرن ( نئوسریاک) متفاوت بوده است (Bet Basoo ,2001:1) به هر روی هر دوی این زبان‌ها ریشه‌ای کهن دارند. در حال حاضر دانشگاه شیکاگو عهده دار فرهنگ لغات آشوری شیکاگو است (Roth, 2001:2)

پرچم آشوری‌ها

آشوری‌ها با این که قوم پراکنده‌ای هستند اما خود را ملت واحدی می‌دانند. در 1968. م، در مجمع جهانی آشوری ها[6]، پایه‌های اولیه طراحی یک پرچم واحد ریخته شد. در 1974. م، این مقصود با طراحی یک آشوری ایرانی به نام جورج بیت اتنوس [7] فراهم آمد. علت اصلی انتخاب طرح بیت اتنوس توجه او به تمدن باستانی آشور و پیوند آن با دنیای امروز بود. زمینه این پرچم سفید رنگ است با موجهایی که از مرکز پرچم به اطراف حرکت کرده که نماد رودهای پیرامون سرزمین آشور باستانی است. در مرکز آن یک ستاره با چهار ضلع وجود دارد که دایره میانی آن بیانگر شمش  خدای خورشید است. شمش در اساطیر آشور خدای زندگی و حیات بخشی بر روی زمین است.

همان طور که اشاره شد موج های اطراف (چهار طرف پرچم) نشان رودهای پیرامون سرزمین آشور است.یعنی سه رود دجله، فرات و زاب اما علت حرکت آن ها به چهار طرف احاطه امپراطوری آشور بر جهان است در قسمت بالایی پرچم نشان خدای آشور به نقش در آمده است.[8]

 

 

 

[1] -Marutha

2- شخصی به نام آریوس (256 –336 م) معتقد بود که مسیح (ع) نمی‌تواند تجسم خدا باشد در نتیجه کنستانتین امپراطور روم برای رفع اختلاف از مسیحیان جهان خواست که نمایندگانشان را به شهر نیقیه بفرستند. 300 اسقف در این شورا مشارکت کردند. مصوبات این شورا در نفی آریوس و عقاید او بود.کلیسای ایران در 410 م، با پذیرفتن نتایج این شورا با کلیسای روم متحد شد.

[3]- Hashu

- در اثر متواری شدن مسیحیان جفا شده به سرزمین روم و سپس نفرستادن آنها به ایران توسط امپراطور روم[4]

[5]- Dadishu

[6] -AUA)  Assyrian Universal Alliance)

[7] -George Bit – Atanus

The Assyrian  Flayترجمه و تلخیص از    -[8]

 

 

آدرس الکترونیکی نویسنده:f_sajadpour@yahoo.com

 

 

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.

کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

شماره حساب بانک ملی:

0108366716007

شماره شبا:

 IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07

شماره کارت:

6037991442341222

به نام خانم زهرا غزنویان