شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

آماده سازی بستر توسعه و آینده ی ما


آماده سازی بستر توسعه و آینده ی ما

همه ما بارها و بارها پای سخنرانیهایی نشسته ایم که صحبت از عقب ماندگی ایران بوده و بارها و بارها از این که جزو کشورهای جهان سوم و یا به اصطلاح در حال توسعه هستیم تاسف خورده ایم ولی این بار می خواهیم از منظری دیگر به توسعه کشورمان و آینده ایران از این نظر بنگریم

همه ما بارها و بارها پای سخنرانیهایی نشسته ایم که صحبت از عقب ماندگی ایران بوده و بارها و بارها از این که جزو کشورهای جهان سوم و یا به اصطلاح در حال توسعه هستیم تاسف خورده ایم؛ ولی این بار می خواهیم از منظری دیگر به توسعه کشورمان و آینده ایران از این نظر بنگریم.

شرایط تاریخی ما و شرایط موجود بین المللی وضعیت مناسبی است برای خوش بینی نسبت به آینده کشورمان. این خوش بینی به معنای کوتاه بودن راه توسعه نیست، بلکه به معنی آگاهی از آنست.ما هنوز راه طولانی برای توسعه در پیش داریم؛ اما شرایط کنونی، این استعداد را در جامعه ی ما نشان می دهد که از دهه سوم و چهارم قرن آینده ی هجری شمسی نقش کلیدی ما در جامعه ی بین المللی به عنوان یک عضو فعال به لحاظ اقتصادی و علمی و بدیلی برای مدلهای اجتماعی،مشخص خواهد شد.

تحلیلگران غربی که عمدتا ً به روش فروکاست به تحلیل اوضاع کشور ما پرداخته اند نقشی در آینده برای ما در جامعه ی بین الملل در نظر نگرفته اند و اشتباه کرده اند. کشور ما به کشوری قدرتمند و "بدیل ساز" تبدیل خواهد شد.وضع بد اقتصادی،علمی و اجتماعی ما ملاک پیشگویی آینده نیست.بلکه تحولاتی که در ساختارسازی مشاهده می شود قطعاً در پنجاه سال آینده مقدمات پرکولاسیون اجتماعی را فراهم می آورد.نمادگرایان علمی و مذهبی جای خود را به مفهوم گرایان علمی و مذهبی می دهند و این دو گروه دو بازوی قطعی توسعه ی کشور ما خواهند شد.خرد ساختاری به اجبار تاریخ جای خرد فردی را در جامعه خواهد گرفت.اندیشه ی انسان کامل، که ریشه در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما دارد،جای خود را به اندیشه ی جامعه ی کامل خواهد داد یعنی جامعه ای که به سوی خداگونگی می رود. یاد خواهیم گرفت که همانگونه که خداوند به تعداد انسانها سلیقه های فکری متفاوت و رفتارهای متفاوت آفریده است،ما نیز برای تعالی جامعه مان امکان رشد استعدادهای شخصی را با همان تنوع بیافرینیم و به فکر "قالب بندی" انسانها در جامعه نیفتیم.اسلام اسلام است و ایران ایران.روشنفکران جامعه ی ما یاد خواهند گرفت که باید روشنفکر برای جامعه ی ما باشند و ادای متفکران غرب را درنیاورند.دانشگاهیان ما به دلسوزی واقعی برای جامعه خواهند پرداخت وراه آن را یاد خواهند گرفت.

دوران استبداد در دنیا سپری شده است، روشنفکران و متفکران جامعه نباید نگران رشد استبداد در جامعه باشند؛تنها اگر به ساختارسازی توجه بکنند و به یادگیری اصول حفظ ساختارها؛ آنگاه طالبان گری زمینه ای برای رشد در کشورمان نخواهد یافت.اگر در افراد و سازمانهایی در کشورمان عصبیتی دیده میشود آنرا ارج نهیم به خصوص در جامعه ی کنونی ما این رفتار معمولاً علامت صداقت کامل اجتماعی است نه خیانت. باید آنرا درک کنیم و ریشه ها و عوامل ظهور آنرا بخشکانیم.بخش اندکی از مدیران جامعه ی ما و سرمایه داران انحصار دار انقلاب از این صداقت سوءاستفاده می کنند و بر موج خشونت مردم صادق سوار می شوند. چرا که طرفداری از نمادگرایی سهل است و سوء استفاده از آن راحت.از طرف دیگر،مفهوم گرایان ناخواسته با بال و پر دادن به اهل نظر ناصادق،دم خروسی را نیمه در جیب خود جای داده اند و این ناصادقی را به خود وصل کرده اند، و از این طریق راه را برای سوءاستفاده ی بیشتر همان مدیران نمادگرای سوءاستفاده گر و سرمایه داران انحصاردار هموارتر می کنند؛اما ساختارسازی زمینه رشد این دو گروه سوءاستفاده گر را می خشکاند.

سرانجام اینکه بستر اصلی توسعه ی کشور در سایه ی آرامش ایجاد می شود.قدرت دفاعی کشور بیش از هر زمانی برای این امر ضروری است که بدون آن کشور ما ملعبه ی دست بازیگران بین المللی خواهد شد.البته قدرت دفاعی تنها در قدرت نظامی نیست.ما باید توان نظامی،سیاسی، سیاست خارجی و تفکر سیاسی کشور را هر چه سریعتر و کیفی تر رشد بدهیم.بدون این توسعه دفاعی نمی توان انتظار توسعه ی مستقل کشور را داشت.حیات و شرف نیروهای دفاعی ما در حمایت از دانشگری به عنوان بازوی اصلی توسعه ی کشور نهفته است.قدرت دفاعی جامعه ی ما باید به گونه ای باشد که هیچ نیرو یا کشور خارجی به صرفه اش نباشد که به ما تعرض کند.بخشی از این قدرت در ارتباطهای بین المللی است.این بخش مهمی از قدرت ماست که بایدبه تجربه آن را درک کنیم و مقدمات آن را فراهم کنیم.گاهی در یک امر موضعی بازنده بودن یا بازنده وانمود کردن،عین قدرت ماست.

می گویند روزی خداوند به ملکه ی جبرئیل گفت می خواهی دقایقی بر تخت خدایی جلوس کنی؛وی پذیرفت و خداوند به مدت نیم ساعت خداوند گاری را به وی سپرد. وی دید که دو دوست با خری می رفتند که بار گندم داشت، هر خورجین آن متعلق به یکی بود.لب رودخانه ای استراحت کردند.یکی به دیگری گفت من می خوابم و تو مواظب بار گندم باش. هنگامی که خوابش برد دوستش دست کرد و چند مشت گندم از سهم دوستش را برای خودش برداشت.جبرئیل که از این قضیه ناراحت شده بود در فرصتی مناسب همان مقدار گندم را به جای خود برگرداند.خداوند پس از نیم ساعت برگشت و از جبرئیل پرسید از زمین چه خبر.وی قضیه را تعریف کرد.خدا گفت خوب شد که خدا نشدی.اگر قرار بود از روی ناراحتی هر زمان در بی عدالتیها مداخله کنی که کار زمین درست نمی شد ودر پی تعجب جبرئیل از این واکنش گفت،باید میدیدی که در آینده قرار است چه بر سر آن دو بیاید و آن دوست نابه کار در کجا و در چه مهلکه ای قرار است گیر بیفتد.بنابر این میبینیم که لازم نیست خداوند گاران جامعه ی ما همواره در مقابل هر ضربه ای به کشور واکنش سریع نشان دهند که این واکنشها معمولاً کم اثر هستند.ما ایرانیان بخصوص در طول هزاران سال یاد گرفته ایم چگونه انتقام لحظه ای را به گوشمالیهای درازمدت تبدیل کنیم.این روش را نباید در تحلیل های دفاعی کشور فراموش کرد.

بسیار امیدواریم که عزم ملی ما برای توسعه، با موتور دانایی مطلق هر چه زودتر محقق شود و شادابی و شور اجرای برنامه های مربوط به آن در جامعه فراگیر شود.در زمان صلح تکرار شعار به منزله ی پنهان کردن کم کاری است. شعار را باید یک بار گفت،بقیه عمل است.

سمانه خان پور اردستانی و عمار حسن زاده کشتلی دانشجوی پزشکی.عضو کمیته پژوهشهای دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان

منبع:

منصوری رضا. ایران ۱۴۲۷(عزم ملی برای توسعه علمی و فرهنگی).تهران،طرح نو،چاپ چهارم،۱۳۸۳.