چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

فرهنگ صنعتی و جهانی شدن


فرهنگ صنعتی و جهانی شدن

این مقاله قصد دارد مقوله جهانی شدن را از منظر صنعت و توسعه فرهنگ صنعتی بررسی کند مقاله حاضر با مقدمه ای بر جهانی شدن شروع می شود

این مقاله قصد دارد مقوله جهانی شدن را از منظر صنعت و توسعه فرهنگ صنعتی بررسی کند. مقاله حاضر با مقدمه‌ای بر جهانی شدن شروع می‌شود.

سپس با یک دیدگاه سیستماتیک تأثیر واحدهای صنعتی (زیرسیستمها) بر توسعه فرهنگ صنعتی (سیستم) بررسی می‌شود. آنگاه با استفاده از یک الگوی موفق براساس نظریه‌های دکتر دمینگ و توسعه صنعت ژاپن، پارامترهای مؤثر در توسعه فرهنگ صنعتی را با ذکر نمونه‌ای از بخش تولید ایران بررسی می‌کنیم. پس از آن مشکلات موجود بر سر راه الگوپذیری را بررسی می‌کنیم. و در نهایت با ارائه دورنمایی از آینده جهان و جایگاه ایران در مسیر جهانی شدن، با توجه به لزوم توسعه فرهنگ صنعتی و بررسی امکان جهانی شدن از دیدگاه فلسفه، سنت و فرهنگ مقاله را جمع‌بندی می‌کنیم.

انسان از آغاز آفرینش همواره در پی فراهم آوردن شرایطی بوده است که راحت‌تر زندگی کند. برقرار کردن رابطه و تبادل اطلاعات با روشهای بسیار سنتی، مثل ایما و اشاره، دود و آتش و غیره اولین جرقه‌های بهبود زندگی بشر بوده است. آنچه که به عنوان بهبود از آن نام می‌بریم، چیزی است که تقریباً برای عامه بشر آسایش فراهم می‌کند. بشر در راه دور و دراز توسعه، همواره با مشکلاتی مواجه بوده است؛ از جمله این مشکلات می‌توان به اختلاف عقاید انسانها، تفاوت در آداب و رسوم قبایل مختلف و غیره اشاره کرد که منجر به بروز اختلافات و گاه جنگهای خونین می‌شده است. همزمان با توسعه ارتباطات و ایجاد روشهای نوین اطلاع‌رسانی، روشهای نوین جنگ نیز به وجود آمده است. اگر بگوییم بشر بیش از اینکه نیروی خود را صرف بهبود زندگی کند، آنها را صرف توسعه ابزارهای دفاع یا حمله به مخالفان خود کرده است، سخن گزافی نگفته‌ایم. گرچه هدف توسعه تکنولوژی، باید خدمت به بشر باشد، متأسفانه بیشتر اوقات از این هدف فاصله می‌گیریم. اگر کمی دقت کنیم، متوجه می‌شویم کشورهایی که به اصطلاح بیشتر توسعه می‌یابند، بیشتر از هدف اصلی توسعه فاصله می‌گیرند. کشورگشایی‌های اخیر و جنگ با پیشرفته‌ترین تکنولوژیها و همچنین سرمایه‌گذاریهای کشورهای پیشرفته برای جنگهای نوین اینترنتی، شاهدی بر این مدعاست. گرچه جهانی شدن در سالهای اخیر بیشتر مطرح شده است، ولی در حقیقت پروسه جهانی شدن از همان آغاز آفرینش بشر شروع شده است. تنها تفاوتی که بین انسان کنونی و انسان اولیه وجود دارد، برتری صنعت در عصر حاضر است. ولی در رسیدن به هدف اصلی بشر، پیشرفت چشمگیری حاصل نشده. در گذشته، انسانها با تیر و کمان به جنگ عقاید می‌رفتند و در عصر حاضر با امواج ماهواره‌ای و سیستمهای هوشمند به جنگ عقاید می‌روند. بنابراین اگر بخواهیم جهانی شویم، باید عقاید ما جهانی شود. گرچه کشور ما نسبت به کشورهای پیشرفته از نظر تکنولوژی عقب است، ولی این عقب بودن یک فایده دارد و آن این است که ما راحت‌تر می‌توانیم دارای عقیده‌ای جهانی شویم.

● تأثیر واحدهای صنعتی بر توسعه فرهنگ صنعتی

گرچه جدا کردن صنعت از سایر بخشها کار اشتباهی است، ولی برای تجزیه و تحلیل راحت‌تر فرض می‌کنیم سایر بخشها به نقطه ایده‌آل رسیده‌اند و همه شرایط برای توسعه صنعت و فرهنگ صنعتی آماده است. طبیعت هر سیستم به گونه‌ای است که تقابل زیرسیستمها به بی‌نظمی و در نهایت مرگ سیستم منجر می‌شود. همچنین سطح سلامت زیرسیستمها باید یکنواخت باشد، طوری که ناقص بودن جزئی از سیستم به معنای ناقص بودن کل سیستم است. در حالی که حتی در کشورهای پیشرفته همه صنایع همگام و همزمان پیش نمی‌روند، هدفی که باید مد نظر ما باشد، توسعه یکنواخت همه صنایع است. توسعه‌ای که یک محیط برد- برد برای همه فراهم کند. از آنجا که صنایع مختلف دارای رابطه نزدیکی با هم هستند، جهت توسعه صنعت باید رقیبان مختلف در یک صنعت و همچنین سایر صنایع توسعه یابند.

برای بررسی راحت‌تر موضوع، الگوی موفق توسعه صنعت ژاپن را مدنظر قرار می‌دهیم و آنچه که در آنجا جهت شروع توسعه فرهنگ صنعتی مورد توجه قرار گرفت را بررسی می‌کنیم. ابتدا اصولی که به آموزه‌های چهارده‌گانه دمینگ معروف است را لیست می‌کنیم، آنگاه یکی از واحدهای صنعتی قطعه‌ساز خودرو که برای شرکتهای بزرگ خودروسازی نظیر ایران خودرو، سایپا و غیره قطعه می‌سازد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

هنگامی که در سال ۱۹۵۰، ادواردز دمینگ اصول و شیوه‌های مدیریت خود را جهت بهبود کیفیت به مدیران و مهندسان ژاپنی آموزش می‌داد کمتر کسی باورش می‌شد که این اصول به نتیجه مثبت منجر شود. ادواردز دمینگ در آن سالها معتقد بود که مدیریت به شیوه آمریکایی به شکست منجر می‌شود. پس از چند سال سخنان دکتر دمینگ به عینیت رسید. صنایع ژاپن خیلی سریع توسعه یافت و سهم عمده بازارهای جهانی حتی بازارهای رقیب بزرگ خود، آمریکا، را نصیب خود کرد. آنچه که دمینگ به مدیران ژاپنی آموخت بیشتر یک فرهنگ بود؛ فرهنگی ساده و عاری از اصول پیچیده علمی. مشکل عمده دمینگ در آن دوران مبارزه با تفکرات سنتی مدیریت بر پایه اهداف (mbo) بود و حسن عمده کارهای او، اثربخشی در درازمدت و فراهم آوردن محیطی صمیمی برای توسعه بود.

● آموزه‌های چهارده‌ گانهٔ دمینگ

آموزهٔ یک: اگر غایت شما، رقابتی شدن و ماندن در کسب و کار و کارآفرینی است، بهبود محصول و خدمات را هدف ثابت و مشخص خود قرار دهید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.