شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

حمله نظامی به ایران صلاح كار نیست


مدیر آژانس بین المللی انرژی اتمی موضوع پرونده اتمی ایران همچنان خود را در رأس امور بین المللی تحمیل می كند زیرا حوادث جهانی دیگر نتوانست آن را از صدر نشینی بحثهای داغ بین المللی كنار بزند

به همین دلیل، پرسش های بحث برانگیزی درباره آن مطرح می شود، این پرسشها از احتمال حمله آمریكا و اسرائیل به مراكز اتمی ایران گرفته تا اینكه آیا عملكرد ایران در پاسخ به مطالبات جامعه جهانی همه خواسته های آژانس بین المللی انرژی اتمی را محقق كرده است، را دربرمی گیرد. اما آنچه كه به من مربوط می شود باید گفت آن لحظه هم فرا نرسیده است كه اعلام كنیم همكاری ایران با آژانس، یك نمونه عالی از شفافیت را در بردارد. اما درباره برداشتها و استنتاج های نهایی كه احتمال حمله آمریكا و اسرائیل به مراكز اتمی ایران و اماكنی كه در آنها سوخت هسته ای تولید می شود را نشان دهد، باید گفت همه دلایل موجود حكایت از آن دارد كه ما اكنون در یك فرآیند دیپلماسی حركت می كنیم كه در آن، ایران و اتحادیه اروپا مذاكرات سیاسی خود را بر سر این موضوع ادامه می دهند. در این مذاكرات، ایران متعهد شده است كه تمامی فعالیتهای خود درباره بازسازی دستگاه ها یا غنی سازی اورانیوم را راكد نگه دارد. با این وجود آنها (ایرانیها ) همچنان اصرار می ورزند كه غنی سازی اورانیوم، حق قانونی آنهاست كه در چارچوب فعالیتهای مسالمت آمیز جهت تولید انرژی اتمی قرار می گیرد و براساس معاهده عدم گسترش سلاحهای اتمی حاصل شده است. در همین راستا، ایران بازرسی از مراكز اتمی خود را پذیرفت و تاكنون بازرسی ها نشان داده هیچگونه اثری از ماده اتمی كه احتمال داده شود به منظور كاربرد در تولید سلاح اتمی به كار رفته است، یافت نشده است. همچنین ما حتی تلاشهایی نیافتیم كه نشان دهد ایران در جهت ساخت چنین اسلحه ای گام برمی دارد. بر این اساس، باید حكم داد كه ما به پیشرفتهایی در موضوع پرونده اتمی ایران دست یافتیم. از این رو برآورد من از قضیه این است كه به جای سخن گفتن از انجام حملات نظامی علیه ایران، ایالات متحده باید تمام نیروی خود را در پشت این فرایند دپپلماتیك قرار دهد و منظور من در اینجا، مذاكرات ایران و اتحادیه اروپا است. آمریكا باید به این مذاكرات كمك كند، زیرا چنین مذاكراتی بدون كمك آمریكا موفق نخواهد بود.

اما درباره نتایج یك حمله نظامی باید گفت كه چنین حمله ای قادر نخواهد بود اهداف خود را محقق كند زیرا ایرانیها اكنون صاحب فناوری اتمی شده اند و دانش مربوط به ساخت بمب اتمی را دارا هستند. یك حمله نظامی فقط می تواند فعالیت ایرانیها در این زمینه را «زیرزمینی » كند. به عبارت دیگر آنها از كار كردن در مراكز روباز دست خواهند كشید و به كانونهای مخفی و سری روی خواهند آورد. اگر چنین چیزی رخ دهد، دیگر همانند گذشته نخواهیم توانست بر آنها نظارت داشته باشیم. بنابراین با این رویكرد ، خود ما هستیم كه ایرانیها را به سوی اجرا نكردن تعهدات خود به مجموعه بین المللی مبارزه با گسترش سلاحهای اتمی سوق می دهیم. علاوه بر این ، حمله نظامی می تواند ایرانیها را مجبور كند كه به دنبال ساخت بمب اتمی به عنوان اولویت اول ملی خود حركت كنند.

لازم است یادآوری كنم كه حمله اسرائیل به مراكز اتمی عراق موفقیت آمیز نبود. زیرا آن مراكز ابتدا تحت نظارت بین المللی بودند، اما بعد از انجام حمله، عراقیها به كارهای محرمانه در این خصوص روی آوردند و حاضر نشدند نظارت بین المللی را بپذیرند. آنها كار خود را به مراتب بیش از آنچه كه قبل از حمله بود، گسترش دادند و انگیزه قوی برای این كار داشتند. بنابراین راه حل دیپلماتیك و گفت وگو بهترین وسایل ممكن برای رسیدن به اهداف خود در چنین شرایطی هستند. این مسأله به هیچ وجه همكاری ایران را از بین نمی برد بلكه آن را به شكل زنده و مهم طلب می كند و باید بگویم كه ایرانیها اكنون در مسیر درست گام برمی دارند. باید یادآوری كنم كه ما برای مدت زمان طولانی به اطلاعات لازم درباره ایران دسترسی نداشتیم و برای انجام یك سری آزمایشها با مشكل روبرو بودیم، اما اكنون این وضع تغییر كرده است. در حال حاضر، ایران با ما همكاری می كند، اما آنچه كه ما طلب می كنیم شفافیت بیشتر و همیشگی است. من در اینجا باز تأكید می كنم: شفافیت، شفافیت، شفافیت . زیرا این مسأله تنها وسیله اعتمادسازی و بنای اركان آن است. من بر شفافیت تأكید می كنم زیرا با شناخت نزدیكی كه از وضعیت عراق پیدا كرده بودم و اگر بخواهیم براساس آن، مقایسه ای میان عراق و ایران در این خصوص انجام دهیم، باید بگویم كه یك نوع حالت عدم اعتماد نسبت به كارهای صدام حسین در جهان شكل گرفته بود. این برداشت را می توان از خلال آنچه كه در افكار مطرح شده در هنگام آماده شدن برای حمله به عراق شكل گرفت، بیرون كشید. برای همه این پیش فرض به وجود آمد كه صدام «روش فریب » جامعه جهانی را در پیش گرفته بود. جهانیان این اعتقاد را داشتند كه واقعیت عراق به سوی بدتر شدن سیر می كرد. اكنون این پرسشها را درباره ایران مطرح می كنند كه آیا زمان آن فرا رسیده است كه میان عراق و ایران تمایز قائل شویم و یا اینكه دقیقاً و قاطعانه بگوییم كه همكاری ایران كاملاً شفاف شده است؟

پاسخ من بطور خلاصه این است : هنوز زود است كه ما در رسیدن به چنین شفافیتی با ایران كه قبلاً درباره ضرورت شكل گیری آن تأكید كردم، حكم قطعی صادر كنیم. بنابراین با وجود اینكه نمی توانم بر روی مسأله ای به نام » فریب ایرانی» دست بگذارم. اما نمی توانم بطور قطع بگویم كه ایرانیها روشی كاملاً شفاف » را در تعامل با ما در پیش گرفتند.

ترجمه : حسن هاشمیان

منبع : روزنامه الشرق الاوس