یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

تارخ سازی تئوریک


تارخ سازی تئوریک

تفکر تئولوژیک حتی با کتاب و عبارات بزرگان مورد اعتقاد خود نیز به نحو ابزاری و دوگانه برخورد می کند, یعنی تا آنجا به آنها تمسک می جوید که در جهت اثبات معتقدات نظام کلامی و تئولوژیک مورد نظر خود باشد و آن دسته را که مغایر و در تعارض با باورهای کلامی مورد نظرش باشند به سهولت مورد غفلت قرار داده, یا می کوشد آنها را با راه حل هایی عجیب و غریب مورد تفسیر و توجیه قرار دهد

تفکر تئولوژیک حتی با کتاب و عبارات بزرگان مورد اعتقاد خود نیز به نحو ابزاری و دوگانه برخورد می‌کند، یعنی تا آنجا به آنها تمسک می‌جوید که در جهت اثبات معتقدات نظام کلامی ‌و تئولوژیک مورد نظر خود باشد و آن دسته را که مغایر و در تعارض با باورهای کلامی‌مورد نظرش باشند به سهولت مورد غفلت قرار داده، یا می‌کوشد آنها را با راه‌حل‌هایی عجیب و غریب مورد تفسیر و توجیه قرار دهد.

به همین دلیل، تفکر تئولوژیک، برخلاف ظاهرش بسیار «خودبنیاد» است و نیهیلیسم، بی‌بنیادی و خودبنیادی، لیک به نحوی «خفی و پنهان»، در دل آن جای دارد. ماهیت گزاره‌های تئولوژیک چنین است: «من چنین می‌خواهم یا من چنین فرض می‌کنم». برای مثال ذات و حقیقت اعتقاد به اصل تثلیث در نظام تئولوژیک مسیحیت را چنین می‌توانید تعبیر کنید: «من، به عنوان یک فرد مسیحی، می‌خواهم یا از پیش فرض می‌گیرم که خدا یکی و در همان حال سه تاست». همة مفروضات تئولوژیک چنین است.

نقش مفروضات و انتخاب‌های پیشین در نظام‌های تئولوژیک آنچنان نیرومند است که وقتی مدافعان این نظام‌ها از تاریخ و رویدادهای تاریخی سخن می‌گویند مرز مشخصی میان «وقایع و تفسیر این وقایع» وجود ندارد. البته این انتقادی نیست که منحصراً به نظام‌های تئولوژیک و تاریخ‌های تئولوژیک وارد باشد. هر نوع تاریخی حاصل درهم‌تنیدگی امور واقع و تفسیر است. اساساً شناخت بشری دارای نوعی «تفسیر- ساختاری» است، به این معنا که هر نوع معرفتی از اشیا و موجودات، و نه صرفاً از امور تاریخی، گرانبار از تئوری‌ها و مفروضات پیشین است. با این وصف، در تاریخ‌های تئولوژیک، یعنی در گزارش‌هایی که نظام‌های تئولوژیک از تاریخ ارایه می‌دهند این درهم‌تنیدگی میان امر واقع و تفسیر در معنای مضاعفی صورت می‌گیرد. به تعبیر ساده‌تر، نظام‌های تئولوژیک تاریخ را نه «آنچنان که هست بلکه آنچنان که باید باشد»، توصیف می‌کنند.

برای مثال، وقتی یک فرد مسیحی و معتقد به نظام تئولوژیک مسیحی، شرح زندگانی مسیح را، به منزلة یک امر تاریخی، شرح می‌دهد و برای ما توضیح می‌دهد که چگونه مسیح بعد از مرگش دوباره زنده شد، وی از تاریخی سخن می‌گوید که مورد پذیرش اوست، یعنی در واقع وی برای ما این امر را بازگو می‌نماید که مطابق با مفروضات اعتقادی و پیشین او تاریخ چگونه باید روی داده باشد.

کلمة «باید» در اینجا بیانگر نوعی «ضرورت منطقی» است، لیکن کلمه «منطق» در این سیاق نباید به معنای عادی و متداول لفظ، یعنی در معنای منطق صوری و ارسطویی فهمیده شود. به تعبیر ساده‌تر، وقتی مدافع یک نظام تئولوژیک گزارشی تاریخی می‌دهد، فحوای سخن وی در واقع چنین است: اصول و مبانی اعتقادی و مورد پذیرش من چنین «ایجاب» می‌کند که حوادث تاریخی چنین روی داده باشند و آنچه من از تاریخ گزارش می‌دهم نتیجه منطقی مفروضاتی است که من به درستی آنها پیشاپیش یقین و ایمان دارم. پس از آنجا که اصول و مبانی من درست و عین حقیقت است، گزارش تاریخی‌ای که بر اساس این حقایق از پیش مفروض ایمانی شکل گرفته است نمی‌تواند غلط و برخلاف واقع باشد.

در واقع، فرد باورمند به یک نظام تئولوژیک از نظام ایمانی‌اش حوادث تاریخی را نتیجه می‌گیرد و نه بالعکس.

لیکن، ناخودآگاه، چنین وانمود می‌کند که این مسیر حوادث تاریخی است که ایمان و اصول اعتقادات وی را تأیید می‌نماید. این مسیر استنتاج حوادث تاریخی از دل نظام‌های تئولوژیک و اعتقادی را می‌توان «تاریخ‌سازی تئولوژیک» نامید، مشروط بر اینکه تعابیری چون «تاریخ‌سازی» «دروغ‌» در این سیاق به منزلة مفاهیمی‌ارزشی و اخلاقی تلقی نگردند. پدیدار تاریخ‌سازی تئولوژیک امری است که کم و بیش در همة نظام‌های تئولوژیک به نحوی ناخودآگاه روی می‌دهد. به همین دلیل است که در دوران ما، با رشد پژوهش‌های تاریخی، غلبة گرایشات سکولاریستی و فروپاشی بسیاری از نظام‌های تئولوژیک، به گزارش‌های تئولوژیک از تاریخ در اغلب مواقع با نوعی بدبینی و تردید نگریسته می‌شود.

نکته دیگر اینکه در نظام‌ها و اندیشه‌های تئولوژیک، تفکر و پرسشگری در عمیق‏ترین و اصیل‏ترین معنای کلمه، یعنی پرسش از مفروضات اصلی و پژوهش در اصول اولیه و مفاهیم بنیادین فرهنگ و سنت، ممتنع است. این در حالی است که تفکر و پرسشگری تا نهایی‌ترین مفروض یا مفروضات ممکن جانمایة خودآگاهی دینی در معنا و مفهوم مورد نظر در این مقاله است، چرا که صرفاً با پرسشگری تا نهایی‌ترین مفروضات - به بیان دقیق‌تر، تا نهایی‌ترین مفروض‌ - است که آن یگانه امر مطلق استعلایی، به منزلة حقیقتی قدسی خود را آشکار می‌سازد.