پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رودرویی تلخ


رودرویی تلخ

دوباره به صحنه بردن نمایش دراماتیك «چند مرد خوب» كه متمركز بر یك دادگاه نظامی ومحاكمه و كار آرون سوركین است, یك تجربه خاص و ناب است

دوباره به صحنه بردن نمایش دراماتیك «چند مرد خوب» كه متمركز بر یك دادگاه نظامی ومحاكمه و كار آرون سوركین است، یك تجربه خاص و ناب است و حتی پایان یافتن سال های موسوم به جنگ سرد نیز از تأثیر گذاری آن نكاسته است و دیوید ایس بیورن سون تهیه كننده و مجری جدید این نمایش در هی ماركت لندن در كارش موفق نشان می دهد و معلوم است سوركین كه خالق این نمایش و سریال تلویزیونی سیاسی «وست وینگ» هم هست، از تست و دام و معبر زمان عبور كرده است و این اجرای تازه هم با فیلم سینمایی ای كه راب راینر در سال ۱۹۹۲ و با بهره جستن از ستاره های هالیوود همانند جك نیكولسون و دمی مور ساخت، برابری نمی كند و از آن عقب می ماند.

به واقع نیكولسون به قدری شم تیزی دارد كه تا دیالوگ برجسته ای را بو بكشد و از آن احتمال اسكار و رسیدن به این جایزه و یا دست كم كاندیدایی برای آن را پیش بینی كند، از خیر آن نمی گذرد. این چنین بود كه در آن فیلم سكانس مشهور نشستن او در جایگاه متهمان و سپس رویارویی اش با شخصیت تام كروز بسیار با كلاس و پر زرق و برق و ماندگار شد و بویژه وقتی نیكولسون در نقش فرمانده متهم شده نیروی دریایی جمله مشهور «تو نمی توانی حقیقت را تحمل كنی» را بر زبان آورد و آن نگاه تیز و خشم ویژه اش را چاشنی آن كرد، تماشاگران فیلم «چند مرد خوب» یكه خوردند و بر توفیق راینر در برگرداندن نمایش سوركین به یك فیلم سینمایی مؤثر مهر تأیید زدند و البته واقعیت جز این هم نبود.

۱۴ سال پس از اكران و توفیق آن فیلم و سال ها بعد از اجرای مرتبه نخست آن نمایش شاهد به صحنه بردن دوباره آن در لندن هستیم و نقشی را كه كروز در اقتباس سینمایی بازی كرده بود، به راب لو دیگر بازیگر هالیوودی سپرده اند. بنابراین او همان وكیل دعاوی است كه معمولاً به گونه ای محاكمات خود را فتح می كند، اما مدام چشم بر این واقعیت می بندد كه صاحب آن هوش و فراستی نیست كه پدرش در همین حرفه داشت و این بار نقش ایفا شده نیكولسون درنسخه سینمایی، بر صحنه تئاتر به جك الیس سپرده شده است و با این حساب او باید فرمانده و ژنرالی باشد كه سختگیری افراطی اش در یك پایگاه نظامی در خلیج گوانتانامو باعث و بانی كشته شدن یك افسر جوان به دست دو افسر نیروی دریایی می شود.

گناه افسر مقتول فقط این بوده كه از زندگی در پایگاه به شدت خسته شده و می خواسته به شهر و خانه اش بازگردد. همچون همیشه جریان محاكمه بیشتر حجم نمایش را اشغال می كند و وكیل جوان ( راب لو) را در برابر ژنرال كهنه كار (جك الیس) قرار می دهد.

این نمایش در اواخر دهه ۱۹۸۰ نوشته شده و در آن زمان خطر كمونیسم هنوز از بین نرفته بود و امری خطرناك محسوب می شد و اگر ژنرال در قصه بر ایده هایش پای می فشرد و حاضر نبود جریان قتل را تشریح كند و جزئیات ماجرا را بگوید با این باور است كه باید در مقابل كمونیست ها و هر عامل و چیزی كه از بیرون بر این قضیه ناظر و حاكم است، ایستاد و با آنها به مبارزه پرداخت. او به طور جدی بر این باور است كه هر اتفاقی از این دست ابتدا یك واقعه نظامی است و باید درون تشكیلات از آن محافظت كرد و آن را لو نداد.

بدتر و غیر واقعی تر از همه چیز ها باور و طرز تفكری است كه در داخل پایگاه وجود دارد و می گوید كمونیست ها هر لحظه ممكن است به آن جا حمله كنند و همیشه برای چنین چیزی باید آماده بود و سربازان و افسران در آن جا چنان در حالت ایزوله و دور از حقایق و همراه با تصورات موهوم نگه داشته شده اند كه چنین تهاجمی را باور دارند و همیشه چیزی را انتظار می كشند و این ژنرال افراطی سرآمد آنهاست.

در بریتانیا نیز سختگیری های توأم با اوهام در پایگاه های نظامی چیزی نایاب نیست و نمونه های آن كم نبوده و نیست و در نتیجه ایده و توصیه سوركین در این مورد كه آزادی های فردی باید همیشه و حتی در چنین محیط هایی گرامی داشته شود بر دل ها می نشیند ولی فرد ناظر بر اجرای تازه «چند مرد خوب» مانند فیلم سینمایی مربوطه و اجراهای قبلی نمایش باید خیلی بگردد تا شخصیت های مقبولی را بیابد و به آنها تأسی كند.

در عین حال این نمایش از روز نخست بار سرگرم كننده بودنش را نیز حفظ كرده و از شعار دادن های افراطی پرهیز و دوری كرده است و همین حالات را در اجرای جدید نیز شاهدیم. دیوید ایس بیورن سون كه كارگردان نمایش هم هست با استفاده از یك دكور صحنه خوب (كار مایكل پاولكا) و بازی های مناسب توانسته هم بار تفریحی و تجاری فوق را حفظ كند و هم كاری سنگین راتحویل دهد. شاید بازیگرانی كه در این اجرای تازه نقش های محوله به ستاره های فیلم راب راینر (شامل دمی مور، كوین پولاك و كیفر ساترلند) را ایفا می كنند، درخشش و بهتر بگوییم نام آنها را نداشته باشند، اما در حد خود از عهده كار برآمده اند و در این باره باید به سوران جونز (به جای مور)، دن فریدن برگ (به جای پولاك) و گای لوییس (به جای ساترلند) اشاره كرد.

با وجود این نمایش به ناچار و همچنان بر ژنرال ناتان یسیپ (جك الیس) و دانیل.ا.كامن (راب لو) متمركز و متكی است و هر دو نیز خوب كار می كنند و شاید این یكی از بهترین بازی های راب لو باشد كه دیگر آن «بچه» ی دهه ۱۹۸۰ نیست و قرار است از درد سرهای دهه ۱۹۹۰ خود نیز فاصله گرفته باشد.

در نمایشی كه بشدت متكی بر بازی ها و در واقع بازیگران خوداست چاره ای نیز جز كار خوب آنها وجود ندارد و حتی اگر چند جا به جایی كوچك را در بین بازیگران نمایش قائل باشیم و چنین كاری را الزامی بشمریم، باز نمی توانیم اصلیت و كلیت قضیه را رد كنیم و آن را خوب نشمریم و رودررویی مستقیم و بلا واسطه شخصیت ها و حتی تماشاگران نمایش با یك سری حقایق تلخ نظامی و سیاسی را كم اثر بینگاریم.

● مشخصات نمایش

▪ نام: «چند مرد خوب»

▪ نویسنده: آرون سوركین

▪ كارگردان: دیوید ایس بیورن سون

▪ طراح صحنه: مایكل پاولكا

▪ نور پرداز: مارك هندرسون

▪ مدیر صدا: ایان دیكینسون

▪ بازیگران اصلی: راب لو (در نقش دانیل .ا. كامن)، سوران جونز (جووان گالووی)، جك بارومن ( جكس راس)، جك الیس (ناتان یسیپ)، مایكل بكلی (ایزاكس ویتی كر)، مایكل وایلد من (هارولد. دبلیو. دادسون)، نیك كورت (لودون داونی)، دن فریدن برگ (سم واین برگ)، جاناتان گای لوییس (جیمز كندریك)، اندرو مود (متیو ماركین سون) و پیتر بروك (سرگرد آرمز)