شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
شاخص توسعهٔ انسانی اخلاقی
مورد تأیید همگان است كه مقیاس استاندارد توسعهٔ انسانی، شاخص توسعهٔ انسانی ]HDI[ به طور كامل، محتوای غنی مفهوم توسعهٔ انسانی را در بر نمیگیرد؛ بنابراین، به مقیاس رضایتبخشتری نیاز است. این مقاله در صدد معرفی شاخص توسعهٔ انسانی اخلاقی]E - HDI[ به صورت مفهوم جدیدی است كه ابزارهای نوی را برای مجسم كردن تغییرات اجتماعی و توسعه برای همه كشورها عموماً و برای كشوهای عضوOIC ، خصوصاً معرفی میكند. از این شاخص انتظار داریم كه برای سیاستگذاران در كشورهای عضوOIC ، و همینطور برای بنگاههای توسعه دوجانبه و بینالمللی، كاربرد عملی داشته باشد. دقیقاً همان جوری كهHDI انتقال بحثها را به فراتر ازGNP مدیریت كرده است، ازE - HDI انتظار داریم كه ملاحظات اخلاقی را صریحتر به سیاستگذاری در زمینههایی كه در آنها گزارشهای توسعهٔ انسانی به طور گستردهای به كار میروند، تزریق كند. ازE - HDI انتظار است كه به صورت مشخصهای كانونی و بدیل برای هم تمركز سنتی بهGNP و هم مقیاسهای دیگر توسعهٔ اقتصادی مانندHDI كار كند.
واژگان كلیدی: توسعهٔ انسانی، اخلاق، و اقتصاد اسلامی.
● مقدمه
این مقاله پیشنهاد میكند تا مقیاس جدیدی از توسعهٔ انسانی به صورت پیشرفت در شاخص توسعهٔ انسانی]HDI[ گزارش شده در گزارشهای سالانهٔ توسعهٔ انسانی، منتشر، و به وسیلهٔ برنامهٔ توسعهٔ انسانی سازمان ملل]UNDP[ ایجاد شود. شاخص پیشنهاد شده،HDI اخلاقی كه از این پس ]E - HDI[ نامیده میشود، شامل اجزایی مبتنی بر اخلاق است كه رتبهٔ هر كشور را بر اساس سطح توسعهٔ انسانی آن كشور با دیگران معلوم میكند. محدودیتهای آماری این مطالعه را فقط به ۱۲۷ كشور از ۱۷۳ كشور جهان كه در گزارش توسعهٔ انسانی ملاحظه میشوند، محدود كرده است. به همین دلیل، فقط ۵۲ كشور از ۵۶ كشور عضو۳OIC در این مطالعه لحاظ میشوند.
هفت شاخص توسعهٔ انسانی درE - HDI گنجانده میشوند. با توجه به ویژگی چند بُعدی و پیچیدهٔ توسعهٔ انسانی، ترسیم متغیرهای غیر قابل اندازهگیری مانند آزادی، ایمان و ارزشهای خانوادگی در یك مقیاس رضایتبخشتر از توسعهٔ انسانی مشكل است. با وجود این،E - HDI متغیرهای مقداری و متغیرهایی كه احساسات را بیان میكنند هر دو را تركیب میكند. این شاخص انواع گوناگون شاخصها را به هم میآمیزد: نهاده و ستاده، انبارهای و جاری، بسیط و مركب. مسلماً مشكل است؛ اما این در حقیقت ماهیت پدیدهای است كه این مطالعه در نظر دارد شاخص نمایندهٔ۴ قابل محاسبهای را برای آن ارائه كند. با وجود این، توسعهٔ انسانی پدیده پیچیدهای است كه به قطع نباید به شاخصهای قابل اندازهگیری محدود شود.
مبنای منطقی گنجاندن هفت شاخص به كار رفته درE - HDI شاید میتوانست به هفت شاخص دیگری كه گنجانده نشده، گسترش یابد. به عبارت دیگر، اگر چه شاخصهای به كار رفته، جامعتر از شاخصهایی هستند كه درHDI مرسوم به كار میروند، آنها باز هم در بر گیرندهٔ همهٔ ابعاد توسعهٔ انسانی نیستند. افزون بر این، شاخصهای گنجانده شده نیز پذیرای تصفیههایی در تعاریف و اندازهگیری هستند.
بخش بعدی، انتقال از رشد به شاخصهای اجتماعی را به صورت مقیاسهای توسعه بررسی میكند. آن بخش همچنین ادبیات مربوط به اخلاق و توسعه را با اشارهٔ ویژه به اخلاق اسلامی و ارتباطش با توسعه بررسی میكند. بخش سوم، مفاهیم اساسی و به شكل فرمول در آوردنHDI موجود را آن چنان كه سالانه به وسیلهٔUNDP در گزارشهای توسعهٔ انسانی]HDRS[ ارائه شده، بررسی میكند. ما همین طور مبنای منطقی شمول اجزای متنوع اضافی مبتنی بر اخلاق توسعهٔ انسانی را برای رسیدن به شاخص توسعهٔ انسانی اخلاقی بحث میكنیم. بخش چهارم، روششناسی این مطالعه را بیان میكند؛ در حالی كه بخش پنجم، تجزیه و تحلیل اطلاعات و یافتههای آماری را ارائه میدهد. بخش پایانی، خلاصهٔ نتایج و پیشنهادهایی برای تحقیق بیشتر را عرضه میدارد.
● مقیاسهای توسعه: انتقال از رشد به شاخصهای اجتماعی
تحول عمیقی در درك از توسعهٔ اقتصادی در دهههای اخیر وجود داشته است. پیش از دهه ۱۹۷۰، توسعهٔ اقتصادی با در نظر گرفتن همهٔ جهات بر حسب تولید ناخالص ملی]GNP[ و درآمد سرانه، ارزیابی میشد كه این مقیاسها به صورت معیار نهایی ترقی و سعادت ملی به تنهایی واقع شدند. مطابق این نگرش، توسعه به معنای «ظرفیت یك اقتصاد ملی برای تولید و تثبیت افزایش سالانه در تولید ناخالص ملی]GNP[ در نرخهای شاید ۵ تا ۷ درصد یا بیشتر» است [تودارو ۱۹۹۷]. در این تحلیل، عقیده به مطلوبیت و ارتباط مثبتش با درآمد مفروض است. با وجود این، با توجه به سختی مقداری كردن مطلوبیت، مصلحت و سودمندی، انتقال از كاربنیادی با مطلوبیت به بحثی عملی با آمارهای درآمد و ارزیابیهای مبتنی بر آن را دیكته كرد. از این جهت،GNP و درآمد سرانه به صورت شاخصهای توسعهٔ اقتصادی، به ویژه در خلال دههٔ ۱۹۷۰، با وجود ظهور بعضی از نگرشهای جایگزین، رواج كامل داشتند. در این دوره، رشد اقتصادی محور اصلی شد و نرخ رشد GNP سرانه، هدف توسعه قرار گرفت. مسائل فقر و نابرابری مورد غفلت قرار گرفتند با این فرض ضمنی كه وقتیGNP سرانه افزایش یابد، وضعیت هر كسی بهتر میشود. شواهد خلاف كنار گذاشته شدند با این اطمینان كه منافع توسعهٔ اقتصادی همواره به همه «سرریز»۵ میشود. با وجود این، در وقت خود، كاربرد درآمد و رشد به صورت مقیاسهای كلیدی توفیق، مسائلی را آشكار كرد وقتی كه بسیاری از كشورهای در حال توسعه اگر چه به اهداف رشد اقتصادی خود دست یافتند، وضع زندگی تودههای مردم بیشتر كشورها بدون تغییر باقی ماند. به همین صورت، در خلال دههٔ ۱۹۷۰ كار اساسی در بارهٔ توسعه با عنوان «رشد عادلانه» یا «توزیع مجدد رشد» به ظهور رسید. این نگرش از دیدگاههای قدیمتر به طرق معناداری تفاوت داشت؛ به ویژه در پیش كشیدن موضوعاتی مانند بدتر شدن وضعیت نسبی درآمدی فقیران، رشد بیكاری، و افزایش تعداد بینوایان، و غیره؛۶ بنابراین، تلاشهای گوناگونی برای اصلاح، تكمیل، یا جایگزینی درآمد سرانه به صورت مقیاسی از توسعه در دههٔ ۱۹۷۰ بنیاد نهاده شد. اگر چه رشد اقتصادی به طور غیر قابل بحثی یك جنبهٔ مهم توسعهٔ اقتصادی باقی ماند، درك این حقیقت وجود داشت كه رشد همواره مترادف با توسعه نیست و تفاوت بین این دو به وسیلهٔ تعدادی از مقالات مربوط به اقتصاد توسعه به روشنی ثابت شده بود؛۷ در نتیجه، دیدگاه جدیدی از توسعه پایدار شد كه تودارو آن را به طور مناسبی در جملههای ذیل مطرح میكند:
بنابراین توسعه باید به عنوان فرایندی چند بعدی تصور شود كه متضمن تغییرات عمدهای در ساختارهای اجتماعی، طرز تلقیهای عمومی، و نهادهای ملی، همین طور شتاب رشد اقتصادی، كاهش نابرابری، و فقرزدایی میباشد. ماهیت توسعه باید حدود كامل تغییرات را نشان دهد كه توسط آن تغییرات یك نظام اجتماعی كل با نیازهای اساسی گوناگون و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی درون آن نظام سازگار شده، و از یك شرایط زندگیای كه به طور گستردهای غیر رضایتبخش احساس میشود به سمت موقعیت یا شرایط زندگیای كه از لحاظ مادی و معنوی بهتر تلقی میشود، انتقال یابد.۸
از آن زمان تاكنون تلاشهای متعددی برای آفرینش شاخصهای تركیبی دیگر پدید آمده است كه توانست به صورت مكملها یا جانشینهایی برای مقیاس سنتی انجام وظیفه كند. شماری از اقتصاددانان تركیب شاخصهای اجتماعی را كه مقیاسهای جایگزین توسعه هستند، توضیح دادند.۹ با وجود این، بیشتر مطالعات اولیه كه شاخصها و بُعد اجتماعی را تركیب میكردند، از این جهت مورد انتقاد قرار گرفتند كه آنها به دنبال اندازهگیری توسعه بر حسب تغییر ساختاری هستند به جای این كه به دنبال آن بر حسب رفاه انسانی باشند. زمینهٔ دیگر برای انتقاد، این فرض ضمنی بود كه كشورهای در حال توسعه باید در طول همان مسیرهای كشورهای توسعه یافته، توسعه یابند. در واكنش به این انتقادها، مطالعات چندی پدید آمدند كه در جستوجوی توسعه شاخصهای تركیبی بودند كه توسعه را بر حسب تأمین نیازهای اساسی اكثریت جمعیت، یا بر حسب كیفیت زندگی اندازهگیری میكند.
نگرانی برای وضع عمومی زندگی، انگیزهٔ برخی در دههٔ ۱۹۷۰ شد تا از رها كردن كامل مقیاسهای مبتنی بر درآمد توسعه به نفع سنجش مستقیم محدودهای كه در آن نیازهای اساسی جمعیت تأمین میشد. حمایت كنند. تلاش عمدهای كه در این جهت انجام گرفت، تدوین «شاخص مركب كیفیت فیزیكی زندگی»]PQLI[ بود. این نماگر، بر امید به زندگی یك كشور، نرخ مرگ و میر كودك، و نرخ باسوادی مبتنی بود. [موریس ۱۹۷۹].
كوشش آخری كه برای ایجاد مقیاسی از توسعه كه بر توسعهٔ انسانی تمركز میكند، توسعهHDI است كه به وسیلهٔUNDP در سریهای سالانهاش ازHDRS پذیرفته، و در دههٔ ۱۹۹۰ بنیادش نهاده شد. از آن زمان تاكنونHDRS به طور نمایانی ایجاد و تهذیبِ در طول زمانِ شاخصِ توسعهٔ انسانی ]HDI[ را نشان داده است.
نگرش نوین توسعهٔ انسانی در جستوجوی «قرار دادن مردم در مركز توسعه» است [۱۹۹۵]P.۱۱, HDR . نماگرHDI اساساً به صورت طریقهٔ نشان دادن درجهٔ دستیابی اهداف این نگرش اختراع شده است. این شاخص مقیاسی عاجل، نه جامع از توسعهٔ انسانی است و تحقیق برای اصلاحات روششناختی و آماری بیشتر برایHDI ادامه دارد [۲۰۰۱]HDR .
حسابداری توسعهٔ انسانی درك تكثرگرایانهای از پیشرفت در تمرین ارزیابی توسعه ارائه میكند. سِن در تعریف آن چه حسابداری توسعهٔ انسانی انجام میدهد، خاطر نشان میسازد:
به جای این كه تنها بر برخی مقیاسهای بسیط و سنتی پیشرفت اقتصادی (مانند تولید ناخالص ملی سرانه) تكیه شود، حسابداری توسعهٔ انسانی متضمن سنجش نظاممند از فراوانی اطلاعات دربارهٔ چگونگی زندگی انسانها در هر جامعه است كه شامل وضعیت آموزشی و مراقبتهای بهداشتی، و متغیرهای دیگر میباشد؛۱۰
اماHDI از انتقاد در امان نبوده است. استرتین در سال ۲۰۰۰ نه تنها به دلبخواهی بودن وزنهای سه جزء اعتراض میكند، بلكه همچنین جامع و مانع بودن آن را مورد تردید قرار میدهد. دیگران ادعا میكنند كهHDI اهدافش را به طور ناقص منعكس میكند و محتوایی غنی از مفهوم توسعهٔ انسانی به چنگ نمیآورد؛ در حالی كه جنبههای مهم دیگری همچون آزادی و حقوق بشر، خودمختاری و اعتماد به نفس، استقلال و حس جمعی، نگرانیهای زیست محیطی، و غیره را رها میكند [نگاه كنید، به طور مثال، به فرگنی ۲۰۰۲، و دَسگوپتا ۱۹۹۵]. هیكس در سال ۱۹۹۷ استدلال میكند كه صورت كنونیHDI مقیاسی میانگین است كه به نابرابریهای توزیعی توجهی ندارد، و مجموعهای از تفاوتها و نابرابریهای درون كشورها را پنهان میكند.
در پاسخ به بسیاری از شدیدترین انتقادها بهHDI ، این نماگر، دائم تعدیل، و بنابراین، متجاوز از دوازده مقالهٔHDR منتشر شده است؛ اما هنوز فضای بسیاری برای بهبود بیشتر این نماگر باقی است. به رغم محدودیتهای این نماگر، جذبهٔHDI در كشاندن مردم به جلو بحث اقتصادی است. این نماگر تأثیر سیاست اقتصادی را آشكار و غیرقابل اجتناب میسازدHDI . تلاشهای انجام گرفته برای توزیع عادلانه ثروت و بهبود سلامت و ارائهٔ آموزش را بسیار روشن میسازد [سانچز، ۲۰۰۰].
HDI ممكن است مقیاس قانع كنندهای نباشد بدین معنا كه مفهوم توسعهٔ انسانی بسیار عمیقتر و غنیتر است از آن چه كه بتوان آن را در هر شاخص مركب یا حتی با مجموعهٔ مفصلی از نماگرهای آماری به چنگ آورد؛ اما «استحقاق واقعی نگرش توسعهٔ انسانی در توجه چند بعدیای (چند جانبهای) ریشه دارد كه به برآورد توسعهای اختصاص میدهد، نه به مقیاسهای كلیای كه به عنوان درك آمارهای گوناگون ارائه میكند» [سن، ۲۰۰۰، ص ۲۲].
همایون.ا.در و سعیده، ف.اُتیتی۱
ترجمه: ناصر جهانیان۲
پینوشتها
Humayon. A. Dar and Saidat. F. Otiti.۱
۲عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی.
.۳ سازمان كنفرانس اسلامی.
. Proxy.۴
. Trickle down.۵
.۶ بهطور نمونه نگاه كنید به: ۱۹۷۷Weaver and Jameson, و ۱۹۷۷Griffine,
.۷ بهطور مثال نگاه كنید به: ۱۹۸۱Streeten, و ۱۹۷۸Grant, و ۱۹۷۹Morris, و ۱۹۸۱Streeten etal,
.۸ تودارو: ۱۹۹۷، ص ۱۶.
.۹ آدلمن و موریس (۱۹۶۷) مطالعه مهم اولیهای را هدایت كردند كه در پی اندازهگیری توسعه بر حسب الگوی تعامل میان عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود. مطالعه دیگر، در ۱۹۷۰ توسط بنیاد تحقیقاتی سازمان ملل دربارهٔ توسعه اجتماعی در ژنو [۱۹۷۰]UNRISD, انجام شد، كه مربوط میشد به انتخاب مناسبترین شاخصهای توسعه و تجزیه و تحلیل رابطه بین آنها در سطوح مختلف توسعه. پیامد این تحقیق ساخت شاخص مركب توسعه اجتماعی بود. كمپ]Camp[ و اسپایدل [۱۹۸۷]Spiedal, شاخص «شرایط زندگی» را ساختند، كه این شاخص بینالمللی رنج بشری، شامل ده شاخص رفاه بشری از جمله: درآمد، مرگ و میر كودكان، تغذیه، سواد بزرگسالان و آزادی فردی است.
.۱۰ سن: ۲۰۰۰، ص ۱۸.
.۱۱ سن، پاور، هاوسمن و مكفرسون این مسیر را رهبری میكنند.
.۱۲ نگاه كنید به: ۵۸۹۱۱۹۹۲,
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست