سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
انشا در مورد کفش
شش ماهی می شد که هر روز از جلوی اون مغازه سر پیچ که تو راه مدرسه بود، رد می شدم و نگاهش می کردم . چقد براش نقشه کشیده بودم. تو راه همش منتظر بودم که برسم بهش و یه دل سیر نگاهش کنم.
همش نگران بودم که نکنه کسی سایز 39اش رو که فقط یک جفت هم ازش داشت، بخره . دو سه بار به مامانم گفتم ولی خیلی جدی نگرفت . یه بار که اومده بود مدرسه دنبالم ، سر راه دید من دارم با کلی آه و حسرت بهش نگاه می کنم.
فرصت رو غنیمت دونست و گفت اگه امتحان ریاضی ات رو بالای 18 بشی ، برات می خرم.
وای، ریاضی ... اونم من ..... اونم بالای 18 ....
در عرض سی ثانیه به این نتیجه رسیدم که نه ، بیخیالش شم بهتره ...
خلاصه بعد از کلی سر و کله زدن با خودم به این نتیجه رسیدم که حداقل براش تلاش کنم .
آقا کارم شده بود ریاضی خوندن ، صبح تا شب ، می رفتم پیش شاگرد زرنگ های کلاس و هر چی سوال بی ربط و با ربط بود ازشون می پرسیدم . از دستم خسته شده بودن و البته چاره ای هم نداشتن ، چون من باید بالای 18 می شدم ....
سرتون رو درد نیارم ، من که تو زندگی ریاضی رو به امید قبول شدن می خوندم. بالاخره امتحان دادم و معلم هفته ی بعدش اومد و نمره ها رو بلند بلند خوند ....
از استرس کل تنم یخ کرده بود ، رسید به اسم من و یه کم صیر کرد ، نگاهم کرد و گفت مهراد چیکار کردی تو؟
دیگه داشتم سکته می کردم ، گفت بچه ها برا مهراد دست بزنید ، من شاهد بودم که چقد تلاش کرد و آخرش هم نتیجه ی تلاشش رو گرفت ...
گفت شدی 17.5 دومین نمره ی کلاس بعد از سینا که همیشه 20 می شد.
انگار آب یخ ریخته بودن رو تنم ، من که تا قبل آرزوی 11 داشتم ، الان 17.5 اصلا راضی ام نمی کرد .
من 18 می خواستم ، چون اون کفش قوتبالو می خواستم ...
برگمو گرفتم و با نا امیدی داشتم نگاهش می کردم ، یه کم این ور و اونورش کردم و یهو دیدم جای خودکار قرمز روی صفحه ی آخر نیست ، ضربان قلبم تند شده بود ، مطمئن بودم که درست حلش کردم ...
یهو بدون اینکه خودم متوجه بشم داد زدم و گفتم آقا من 18 میشم ... من 18 میشم ...
معلم اومد پیشم و گفت چی شده مهراد چرا داد می زنی؟
گفتم آقا این سوالمو تصحیح نکردین ...
گفت آره ، حق با توعه، ندیدمش ...
همون موقع یه یک گذاشت و دورشو یه خط قرمز کشید ، اصلا باورم نمی شد، نمرمو درست کردم .
شدم 18.5 ....
احساسی که بعدش داشتم رو نمی تونم وصف کنم ...
فقط می تونم بگم اون کتونی رو خریدم و همین الان هم روی میزمه ، کنار دفترم ....
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران علی باقری پزشکیان حرم شاهچراغ دولت چهاردهم دولت ترور رئیس جمهور انتخابات سعید جلیلی دولت سیزدهم
زلزله افغانستان هواشناسی تیراندازی شاهچراغ شیراز شهرداری تهران عزاداری محرم بازنشستگان پشه آئدس تب دنگی سازمان هواشناسی
قیمت طلا قیمت خودرو هوش مصنوعی بازار خودرو یارانه نقدی خودرو قیمت دلار ترافیک ایران خودرو قیمت دلار برق
امام حسین فضای مجازی الناز شاکردوست لیلی رشیدی بهنام بانی تلویزیون سریال مهران غفوریان دفاع مقدس مداحی سینمای ایران
فناوری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل فلسطین غزه ترامپ آمریکا جنگ غزه ترور ترامپ روسیه ایالات متحده آمریکا جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید علیرضا بیرانوند کیلیان امباپه یورو 2024 تیم ملی اسپانیا تیم ملی انگلیس رامین رضاییان باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال
خودروهای وارداتی همستر کامبت دیابت ناسا کد مورس شیائومی اپل
کاهش وزن رژیم غذایی تخم مرغ ویتامین دی