سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اقلیت اشراف در ایران و طرفدارانشان


اقلیت اشراف در ایران و طرفدارانشان

از میان کشورهای منطقه عربستان از جمله سرزمین هایی است که از شانس تولید ثروت بسیار بالایی برخوردار است. با این حال اکنون دولت مقروضی محسوب می شود. بخش زیادی از ثروت این کشور صرفه …

از میان کشورهای منطقه عربستان از جمله سرزمین هایی است که از شانس تولید ثروت بسیار بالایی برخوردار است. با این حال اکنون دولت مقروضی محسوب می شود. بخش زیادی از ثروت این کشور صرفه خریداری سلاح شده است. آنها به پهنه کشورهای محافظه کار پیوسته اند. از این رو هزینه زیادی را در برابر سیاست ها و مرام مورد علاقه خود می پردازند. در جهان امروز کشورها به دو راه متفاوت می روند. گروهی همچون عربستان در پی نظامی محافظه کار هستند و در طریق محافظه کاری مجبور به پذیرش و گردن نهادن به محافظه کاری جهانی هستند. یک نوع گرایش بی چون و چرا به سیاست های اقتصادی منتسب به بانک جهانی که در پی یکدست کردن نظم اقتصادی جهان است، هسته تئوریک این محافظه کاری لیبرالیسم است.

هرچند امروزه بحران اقتصاد جهانی ضعف های این سیستم را نشان داده اما باز کشورهای زیادی در پی توسعه به سبک لیبرال هستند. بحران اقتصاد جهان به تفکر اقتصادی مسلط بازمی گردد. اقتصادی که بر بنیاد تولید و مصرف بیشتر بنا شده است. شانه خالی کردن مردم غربی از زیر بار مصرف زیاد، تعادل مصرف و تقاضا را برهم زده است. زیرا سیستم های معنابخشی به مصرف که مردم را در بازهای خرید فعال نگاه می داشت از کار افتاده است. عجیب آن است که نظریه پردازان غربی خود به بحران و دشواری آن اذعان دارند؛ ولی گروه ها و حزب های زیادی در کشورهای در حال توسعه بر سر انکار بحران لاینحل غربی پافشاری می کنند. محافظه کاری در آستانه فروپاشی است. در این میان خیل عاشقان غرب چشم بسته به دنبال آنها، دامن کشان و دست افشان می دوند. شاید اعتماد این گروه به اقتصاد غربی بسیار بیشتر از نظریه پردازان غربی است. چنین رویکردی دو خطر عمده را در دل خود دارد. اول این که مشکلات اقتصادی غربی ممکن است در درون ساختاری که سالیان سال در آنجا بوده است مرتفع شود.

زیرا راه حل های احتمالی ایشان متناسب با زیرساخت های پیشین غربی است. یک ساختار استعماری که با حذف فرهنگی دیگر و محدودیت سود کشورهای غیرتوسعه یافته محقق می شده است؛ دوباره می تواند با استمرار حذف فرهنگی و تحدید سود دیگری ترمیم شود. هرچند بی معنایی مصرف مسئله موردنظر را بسیار دشوار می کند. آنچه مسلم است زیرساخت های اقتصادی کشورهای در حال توسعه به گونه ای است که از یک طرف ممکن است با سیاست های لیبرالی ترمیم نشود و از طرف دیگر نمی توان با پیوستن به کشورهای غربی از نابودی فرهنگی و تحدید اقتصادی بیرون رفت. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که با این تفاصیل چرا بعضی از گروه ها و حزب ها در کشورهای در حال توسعه و از جمله در ایران باز به دنبال پیوستن به اقتصاد لیبرالی هستند. طرفه آن که غرب و در مرکز آن امریکا، آشکارا از کسانی در کشور ما حمایت می کند که علایق محافظه کارانه و غربگرایانه دارند. ظاهراً غربگران به این دلیل به اقتصاد جهانی با مرکزیت غرب علاقه مند هستند که می خواهند سهمیه شخصی خود را از سهم ملی بردارند. افراد خاصی که از تئوری های اقل گرا دفاع می کنند! برنامه های اقتصادی پیشنهادی ایشان اکثریت ۷۰ میلیونی را به نفع طبقه سرمایه دار دور می زند؛ طبقه ای که یادآور اشراف غربزده عصر قاجار هستند.

آینده تصویر شده از جانب آنها پذیرش مرکزیت سرمایه داری جهان و کرنش در برابر فرهنگ مسلط امریکایی است. با توجه به وضع خاصی که در آن قرار داریم یعنی نزول قیمت نفت از یک سو و بحران غرب از سوی دیگر، ما بر سر یک دوراهی اساسی قرار داریم. می توان همانند بعضی از کشورهای عربی و همچنین بعضی از کشورهای در حال توسعه به سمت پیوستن به نظام محافظه کاری جهانی برویم. راه دیگر آن است که تولید و مصرف داخلی را در سطح ملی و در سطح منطقه ای بالا ببریم. امروزه با توجه به اخبار نفت، مردم آمادگی همراهی سیاستمداران را برای حذف نفت از سبد فروش دارند. ترمیم جای خالی نفت تنها با ایجاد بازارهای داخلی و منطقه ای برای تولیدات داخلی و منطقه ای میسر است. ایجاد اتحادهای منطقه ای در برابر نظام اقتصاد جهانی که رو به ضعف گذاشته است قبل از هر چیز نیاز به شهامت، خودباوری و منطقه باوری دارد.

دکتر ابراهیم فیاض