جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

شکفتن زخمها بر شانه های کودکانه «مهیار»


شکفتن زخمها بر شانه های کودکانه «مهیار»

نگاهی به پدیده کودک آزاری در خانواده های ایرانی

نشسته روی لبه سیمانی جوی کنار پیاده رو و با نوک چوب زیر بغل با ماهیهای قرمز توی ظرف بازی می کند. بی توجه به هیاهوی مردان و زنانی که آخرین روزهای سال را در تب تند خرید و شلوغی پیاده روهای تهران مدام به سرعت گامهایشان می افزایند. غرق در رویای کودکانه از حالت صورتش به خوبی می شود فهمید گاهی از رقص باله ها و چابکی حرکت ماهیهای قرمز توی ظرف به وجد می آید و گاهی با ضربه ظریف نوک چوب زیر بغلش به آب از تنبلی یکی از آنها شکایت می کند.

هر دو پاچه شلوارش تا خورده اند اما یکی تا روی کفش و مچ پا برای اندازه کردن با جثه کوچکش و دیگری تا بالای زانو که در نتیجه آن اتاق قطع شده و جایش را چوب زیر بغل پرکرده است. بی توجهی اش به هیاهوی پیاده رو هم بیشتر از نقص شنوایی گوش چپ اش است نه غرق شدن در رویا. برای "مهیار - م" که روزهای آخرین اسفندماه سال ۸۷ پسری ۵ ساله بود و روی دستهای مادرش به درمانگاه نزدیک میدان شوش آورده شد شاید روزهای نزدیک سال نو بدترین زمان ها و یادآور خاطره ای دردناک باشد. برای مهیار سه روز مانده به سال نو در اسفندماه آن سال، جست و خیزها و رویاهای کودکی تمام شد و او را در زمره کودکان دیگری نظیر علی و مهسا و فاطمه و آرمین قرار داد که روزنامهها در صفحات حوادث و اجتماعی خود داستان تکان دهنده آزارشان را منتشر کردند. او هم قربانی آسیبی اجتماعی به نام کودک آزاری شد که حالا پس از گذشت یکسال از آن روزها نشانههایش را بر تن و جان خود دارد.

برای آنان که "مهیار" را با جثه ضعیفش روی تخت بزرگ بیمارستان می دیدند، اصلا باور کردنی نبود که آن تن نحیف میزبان دستهای سنگین پدری شده باشد که هنگام جدایی از مادر مهیار سوگند خورد نادانسته هنگام تنبیه مهیار از فرط عصبانیت پای چپ اش را لگد کرده و سبب قطع عضوش شده است.

مادر مهیار زیر نگاه های حاضران با پای برهنه او را به بیمارستان رسانده بود و تمام مدت تلاش پزشکان زل زده به کاشی های راهروی بیمارستان هر لحظه هزار بار از طنین صدای جیغ های پسرش می مرد و زنده می شد. او علت این اتفاق را همان روزها در گفت وگویی این گونه عنوان کرد: مهیار خواست تا آب ماهی قرمز سفره عید را عوض کند. من غذا می پختم و پدرش خسته از مسافر کشی خوابیده بود که تنگ از دست مهیار افتاد و با شکستنش آب تمام سر و صورت پدر را خیس کرد و از خواب پراند. حدس ادامه قصه البته برای همه روشن است و تاسف آور. شاید امروزه برای بسیاری باورش سخت باشد اما نتایج یک تحقیق میدانی در ایران نشان می دهد بیش از ۵۰ درصد والدین، تنبیه بدنی کودکان را حق خود می دانند و آن را یکی از راه های تربیت کودکان ذکر می کنند.

در این میان ۴۰ درصد از والدین در مواردی نیز اقدام به تنبیه بدنی کودکان خود کرده اند. پایان قصه مهیار البته قطع پا و پاره شدن پرده یک گوش و مردن ماهی قرمز روی گلهای فرش کنج اتاق و حتی سوگند مادرش نبود که سبب شده آنها امسال هم مانند سال گذشته از معدود خانواده ایرانی باشند که بی اعتنا به عید زندگی می کنند. این قصه حالا در سالگرد آن رویداد و در پیاده روهای خیابان ۱۷ شهریور و در آینده مهیار نیز ادامه می یابد و بی شک مهیار بارها قصه اش را برای ماهیان قرمز توی ظرف که حالا فروشنده آنهاست تعریف کرده است.این نوروز البته نه ماه می شود که پدر و مادر از هم جدا شده اند و مهیار جلوی مغازه دایی اش که محل کار مادر هم هست بساط ماهی قرمز فروشی راه انداخته است.

جلوی بساط ماهی ها می ایستم: قشنگ ترین ماهی قرمزت کدومه بخرمش؟

با نوک چوب زیر بغل به یکی اشاره می کند. بلافاصله به سمت دیگری و همین طور بعدی تا با غرور نگاهم می کند و می گوید: همشون قشنگن!.

زبانش کمی لکنت دارد. علت بروز این اختلال بعدها در پیگیری سوژه کودک آزاری از زبان "جمشید فاضلی" روان شناس این گونه توضیح داده می شود: کودکانی که در معرض خشونت قرار می گیرند اگر حتی از زجر و شکنجه رهایی یابند و به نوجوانی و جوانی برسند، تا سالیان سال از کابوس و ترس رهایی نمی یابند و اعتماد به نفس خود را متاثر از این حادثه شوم از دست می دهند.

به گفته او این کودکان در برقراری ارتباط و حتی طی مراحل رشد خود با مشکلات بسیار مواجه می شوند که شب ادراری، لکنت زبان، کابوس و گرایش به سمت تخریب و مواد مخدر در آینده از نشانههای آن است. این کارشناس معتقد است: خاستگاه تنبیه بدنی فرهنگ نادرست جامعه و میزان اندک آگاهیهای علمی و اجتماعی والدین است و متاثر از این علتهاست که برخی مادران و پدران سنتی تنبیه بچه ها را بهترین راه برای تربیت آنان می دانند و در ذهن خود این کار را عاملی برای تربیت بهتر فرزندان قلمداد می کنند.

فاضلی در این خصوص البته تمام تقصیرها را ناشی از والدین نمی داند و آنان را نیز قربانی فرهنگ غلطی می داند که جامعه ایران هنوز هم در بافت سنتی خود با آن درگیر است.

به مهیار می گویم: پارسال یک ماهی داشتم با بالههای بلند. می گوید هنوز انتخاب نکرده و دایش اش که صاحب مغازه رو به رو است قول داده اگر همه را بفروشد برایش یک ماهی طلایی دو رنگ شبیه عروس می آورد.

کوچکترین ماهی های بساطش را انتخاب می کنم و قیمتشان را می پرسم. می گوید صبر کنم. با چوب زیر بغل به سختی از بین جمعیت به سمت مغازه می رود و دایی اش را صدا می زند. مرد با لبخندی از بوتیک بیرون می آید و هر سه ماهی را توی نایلون می اندازد و تا نصفه از آب پر می کند.

پلاستیک را که می گیرم مهیار داد می زند: حواست باشه داره می اندازیشون.

نگرانی را در چشمهاش می بینم. چشم از ماهی ها بر نمی دارد. می دانم از خاطره شکسته شدن تنگ و آن اتفاقها ترسیده است و در گفت و گو با روان درمانگری که او را زیر نظر دارد همه این بساط فروش ماهی قرمز هم روشی درمانی است.

به اعتقاد "ناهید کرمی"، رفتارهای انسانی ثمره تجربه موقیتها و رویدادهای دوران زندگی فرد است و ریشه های اصلی کودک آزاری والدین می تواند ناشی از تجربه آزار و اذیت خود آنان در دوران کودکی شان باشد.

او می گوید: هر کس که در کودکی مورد آزار و تنبیه شدید قرار گرفته بالقوه مستعد بروز رفتارهای خشن و کودک آزارانه در بزرگسالی است. این کارشناس اذعان دارد: هر چند بحث تنبیه بدنی کودکان همواره در فرهنگ سنتی خانواده های ایرانی ریشه داشته اما متاسفانه در سال های اخیر، متاثر از شرایط جامعه و عصبیت انسان مدرن در برخورد با بحران های روحی و مالی، بحث کودک آزاری به موضوعی حاد و نگران کننده تبدیل شده است.

او می افزاید: در سال های اخیر مواردی از کودک آزاری در مطبوعات و رسانه ها انعکاس یافته که نمی توان آن را تنبیه نامید و اطلاق شکنجه و خشونت علیه کودکان به آن، مناسب تر است. سوزاندن با سیگار، کتک زدن به شدید ترین وجه ممکن ، پرت کردن نوزاد بحرانی دارد که کم کم زنگ هشدار را در جامعه به صدا درآورده است.

با توجه به این سخنان می توان ریشه رفتارهای پدر مهیار را در دوران کودکی و رفتار مشابه والدین جست و مهیار نیز به عنوان یکی از قربانیان این آسیب همواره در معرض پیامدهای آزار و اذیت والدین و حتی مستعد بروز این رفتار نابه هنجار باشد.

همان طور که "مهرداد - ب" از شهروندان جوان در آستانه ۳۰ سالگی با یادآوری روزهای کودکی و تنبیه بدنی والدین اش،پس از گذشت بیش از ۲۰ سال هنوز هم از کابوس خفگی گریزی ندارد. او که اکنون کارمند یکی از نهادهای دولتی است، در این خصوص می گوید: هنوز هم می توانم به خوبی تنبیه همیشگی مادرم را به یاد بیاورم که در تنبیه، دست ها را جلوی دهان و بینی ام می گذاشت و راه نفسم را می گرفت و تا به حالت خفگی نمی رسیدم، رهایم نمی کرد. به گفته او، این خاطره تلخ هنوز هم در بسیاری مواقع آزارش می دهد و هنوز هم از مکان های سربسته و حتی اتوبوس شلوغ وحشت دارد و به او احساس خفگی دست می دهد.

"علی- ش" هم جوانی ۲۵ ساله است که در این رابطه از خاطره تنبیه با کمربند توسط پدرش هنوز هم، روحی زخمی دارد. او می گوید: زخم تنبیه های کودکی اگر چه خوب می شود اما روح را می خراشد و قربانیان تفکر اشتباه پدر و مادر، در سال های بعدی زندگی خود همواره با این خاطره ناخوشایند زندگی می کنند. او به علت تنبیه بدنی پدرش، نسبت به حرکات ناگهانی دست اطرافیانش چه در محیط کلاس و چه بیرون تیک عصبی دارد و همواره فکر می کند هر دستی که بلند می شود سیلی است که به صورتش نواخته می شود.

با وجود آسیب های فراوان کودک آزاری از جمله جرمهایی است که متاسفانه ابعاد اجتماعی آن نامحسوس است، تنها هنگامی بعد اجتماعی این معضل آشکار می شود که با کودکی رنجور در بیمارستان مواجه شویم، یا در اثر فشار خانواده، کودک آزاردیده از خانه فرارکند و به آسیب هایی چون دزدی، اعتیاد و... کشیده شود و به عنوان بزهکار تحت تعقیب قرار گیرد. در این مرحله است که تازه آثار آن آزارها نمود اجتماعی پیدا می کنند و در قالب مسائل اجتماعی مطرح می شوند. بر اساس تحقیقات انجام شده در ایران، بیش از ۹۰ درصد کودک آزاری ها در محیط خانه اتفاق می افتد. پژوهشگران، انواع آزار کودکان را در چهار حیطه آزارهای جسمی، آزارهای جنسی، آزارهای عاطفی و نادیده گرفتن کودکان طبقه بندی می کنند.

همچنین در پژوهشی که بر روی ۵۸۵ "کودک کار" خیابانی در گروه سنی ۶ تا ۱۸ سال و به منظور اطلاع از وضعیت زندگی این کودکان صورت گرفته، مشخص شده است که بیش از ۵۰ درصد این کودکان توسط اعضای خانواده یا صاحبان کار خود، مورد آزار یا سو»استفاده قرار گرفته اند. بر اساس نص صریح قانون مدنی در ایران، کودک آزاری از جرائم عمومی بوده و احتیاج به شکایت شاکی خصوصی ندارد. البته بر اساس قوانین فعلی، "اقدامات والدین و اولیای قانونی و سرپرستان صغار و مهجورین که به منظور تادیب یا حفاظت آنها انجام می گیرد - مشروط به اینکه اقدامات مذکور در حد متعارف، تادیب و محافظت باشد - جرم نیست، ولی بر اساس ماده ۱۱۷۹ قانون مدنی به استناد این حق نمی توانند فرزند خود را "خارج از حدود تادیب"، تنبیه کنند. براساس گزارش دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی که در اختیار رسانه های گروهی قرار گرفته طی یک دوره یک ساله مطالعاتی در تهران، ۳۶۱ مورد کودک آزاری به ثبت رسیده است. این عدد اگرچه رقمی رسمی است اما به دلیل پنهان ماندن بسیاری از این موارد کودک آزاری، غیرواقعی است.

کودک آزاری از آن دسته جرایمی است که بنابر موقعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه و هر خانواده متغیر است ولی این جرم مربوط به رفتارهایی می شود که اساسا همراه با خشونت است. اولیای مدرسه وقتی کودکی را از مدرسه اخراج می کنند کودک آزاری انجام می دهند; چرا که این کودک به مانند سایر کودکانی که به عنوان مثال در کانون اصلاح و تربیت وجود دارند، آینده خود را به خاطر ترک تحصیل تاریک و مبهم می بینند. در اسفند ماه سال ۷۲ مجلس طی ماده واحده ای، متن کنوانسیون حقوق کودک را مبنی برحمایت از حق حیات، حق کسب هویت، حق زیستن با والدین، منع انتقال غیرقانونی کودکان، حق شرکت در اجتماع و ایفای نقش های اجتماعی، منع رفتارهای خشن علیه کودکان، کمک به کودکان معلول، رفاه و تامین اجتماعی، آموزش و تحصیل، تفریح و بازی، منع استثمار، حمایت در برابر مواد مخدر، حمایت در برابر زیان های ناشی از کار، تقویت روحیه صلح طلبی و حمایت از کودکان آسیب دیده روحی و جسمی را پذیرفت.

از سوی دیگر ۹ سال پس از قبول این کنوانسیون; یعنی در سال ۸۱، فشارهای حاصل از سوی کارشناسان قانون و نهادهای زیرمجموعه موجب شد تا قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در قالب ۸ ماده به تصویب برسد که بنا بر آن، کودک آزاری جزو جرائم عمومی بوده، به طوری که طبق ماده ۲ این قانون مصوب شد، هرگونه صدمه، اذیت، آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان و نادیده گرفتن سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ممانعت از تحصیل کودکان ممنوع و مرتکب این جرم، محکوم است. در این خصوص "شیرین نیر نوری" از کارشناسان مسائل اجتماعی و حقوق کودکان، کودک آزاری را به عنوان یک معضل جهانی که همه کشورها با آن درگیرند، ذکر می کند و معتقد است: آزار جسمی تنها یکی از موارد کودک آزاری است که به یک معضل تبدیل شده است; به گونه ای که برای خانواده ها و همچنین کودکان خیلی مشکل است که بتوانند به راحتی درباره آن صحبت کنند. به اعتقاد وی، کودکان از این نگرانند که اگر موارد آزار خود را گزارش دهند ممکن است از سوی فرد آزاردهنده دوباره مورد آزار و اذیت قرار بگیرند.

این کارشناس مسائل اجتماعی می گوید: براساس نتایج مطالعه وزارت بهداشت ایران درباره کودک آزاری که با حمایت یونیسف انجام شد،۳۱ درصد کودکان یک تا پنج سال، ۲۰ درصد افراد ۶ تا ۱۱ سال و ۹ درصد نوجوانان ۱۲ تا ۱۸سال مورد آزار جسمی توسط والدین و سرپرستان خود قرار گرفته اند. به گفته وی، به دلیل این که کودک آزاری ها از سوی والدین و دیگر نزدیکان صورت می گیرد، هیچ آمار رسمی در این زمینه در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و البته از موارد متعددی که در زمینه کودک آزاری گزارش می شود، تنها به مواردی رسیدگی می شود که به مراجع قانونی اعلام شود. شیرین نیر نوری با اعلام این که ایران در حدود ۱۲ سال است عضو پیمان نامه حقوق کودک یونیسف شده است، تصریح می کند: در کشور ما مراجع حمایتی دولتی نظیر شماره تلفن های فوری ۱۲۳ بهزیستی،۱۱۰ نیروی انتظامی، ۱۲۵ آتش نشانی و ۱۲۸ اورژانس برای گزارش های مردمی و همچنین تشکل های غیردولتی وجود دارد و آنها آماده همکاری در این زمینه هستند. وی تاکید می کند: تنها راه مبارزه با این معضل، اجرای مکرر قانون ویژه مرتبط با کودک آزاری است و بایستی علاوه بر حمایت های حقوقی، کودکان، درمعرض آموزش قرار بگیرند و نسبت به رفتارهای ناشایست آگاهی یابد.

وقتی برای آخرین بار از لابه لای جمعیت مهیار را نگاه می کنم که بی توجه به دنیای شلوغ اطرافش در حال بازی با ماهی ها است با خودم فکر می کنم در آینده نزدیک که مهیار با سختیهای زندگی با نقص عضو در جامعه بیشتر آشنا می شود می تواند پدرش را ببخشد و آیا باید منتظر برخورد مشابه مهیار با فرزندش به مثابه نوعی انتقام باید بود؟

نویسنده : حسین خدنگ