پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
ادب آموزی به جای تنبیه شیوه والدین مقتدر
نگاهی گذرا به پیشینه نقش تربیت در روند شکلگیری شخصیت کودکان و نقشپذیری آنها در آینده، محیط خانواده و والدین را به عنوان مهمترین و کلیدیترین عوامل مؤثر در این فرآیند معرفی میکند. به طوری که با توجه به تغییراتی که در روشهای تربیتی از گذشته تاکنون اعمال شده و عواملی همچون صنعتی شدن جوامع، افزایش سطح آگاهی پدر و مادر از شیوه رفتار با کودک، تغییر نقش مادران در جامعه و افزایش شمار مادران شاغل، بدون هیچگونه تردیدی، روانشناسان و متخصصان حوزه علوم تربیتی، خانواده و والدین را نخستین و اصلیترین رکن تأثیرگذار در شکلگیری شخصیت کودک و ایفای نقش وی در آینده و اجتماع معرفی میکنند.
روانشناسی حاضر بر این نکته تأکید دارد ریشه بسیاری از اختلالات شخصیتی افراد در جوامع گوناگون، در کودکی آنها نهفته است. بطوری که با بررسی دوران کودکی، تحلیل روشهای تربیتی و شیوه برخورد پدر و مادر با کودک، در کنار عواملی دیگر مانند ژنتیک، سطح اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی والدین و... تشخیص بیماری و درمان نتیجهبخشتر خواهد بود.
نسلهای پیشین، تنبیه یا محروم کردن کودک را یکی از روشهای اثربخش در روند تربیتی کودک دانسته و شاید درصد زیادی از پدران و مادران جامعه امروز، خاطرات تلخ از این شیوه تربیتی منسوخ شده را هیچگاه از یاد نبرند.
این در حالی است که باتوجه به کمرنگ شدن نقش تنبیه جسمی یا روانی کودک و آگاهی والدین از تبعات این روش تربیتی غلط، درصد زیادی از پدران و مادران در روند تربیتی با مشکلات متعددی روبهرو بوده و مطابق با آمارهای انجام گرفته، کمتر خانوادهای شیوه صحیح فرزندپروری را بهکار برده یا برای کسب این مهارت تلاش میکند.
● تأدیب یا تنبیه
بسیاری از متخصصان، کمبود سطح آگاهی و شناخت والدین را از فرزندان عامل بینتیجه ماندن اعمال روشهای تربیتی مختلف در خانواده میدانند. برای نمونه پدر و مادری که یک روش تربیتی را برای فرزند خود در تمام سنین اعمال میکند یا به فاکتورهایی همچون جنسیت، شرایط روحی، فکری و جسمی فرزندان توجه نکرده و آنها را با یکدیگر مقایسه میکند، هیچگاه در تربیت فرزندان خود موفق نخواهد بود.
در شیوههای صحیح تربیتی، کودکان از همان سالهای اولیه زندگی با مفاهیمی همچون، قانون، انضباط، احترام و نوع دوستی آشنا شده و پس از شناخت قوانین روشهای اجرای آن را میآموزند.
به عبارت دیگر، فرزندان در خانوادههای موفق به جای تنبیه، تأدیب میشوند، بدین معنا که آنها از پدر و مادر میآموزند که در قبال اجرای قوانین، تعهد داشته و در صورت سهلانگاری مورد بازخواست قرار میگیرند.
از دیدگاه روانشناسی تأدیب، شامل مراحلی است که در طی آن، کودک میآموزد که چه رفتارهایی مطلوب بوده و به دنبال آن پاداش نهفته است و انجام چه رفتارهایی مورد قبول اطرافیان واقع نبوده و پذیرفتنی نیست. در فرآیند تأدیب کودک، فاکتورهای تشویقی یا خاموشسازی رفتار نقش کلیدی خواهد داشت.
● والدین و ناکامیها
بیشتر پدران و مادرانی که نتیجه مثبتی از اعمال شیوه رفتاریشان با کودک بهدست نیاوردهاند، بیتوجهی و سرکشی فرزند یا برخوردار نبودن کودک از استعداد کافی برای درک قوانین را از مهمترین عوامل شکست معرفی میکنند. این در حالی است که همانطور که گفته شد، والدین مسئولیت خطیری در پرورش فرزندانی موفق دارند. آنها با بکارگیری اصول تربیتی مناسب به فرزند خود کمک میکنند تا باتوجه به تمام موانع، از ویژگیهای مثبتی همچون متکی بودن به خود، احترام قائل شدن به خود و دیگران و وظیفهشناسی بهرهمند شوند.
از دیدگاه روانشناسان پدر و مادران سه نوع روش تربیتی را در خانواده اعمال میکنند، که از آنها با عنوان والدین با تدبیر و مقتدر، پدر و مادران مستبد و والدین آسانگیر یاد میشود.
در خانوادههایی که پدر و مادر از روشهای مقتدرانه استفاده میکنند، انتظارات و نتایجی که اعضای خانواده از اجرا یا سرپیچی از قوانین دریافت میکنند روشن بوده و پدر و مادر توجه و محبت خود را از فرزند دریغ نمیکنند.
در این دسته از خانوادهها، فرصت برای جبران خطا وجود داشته و برای حل مسائل مختلف، روشهای گوناگونی وجود دارد. نقش پدر و مادر در حمایت از فرزند و کمک به جبران اشتباهات کلیدی است.
در خانوادههای مستبد، انتظارات و نتایج اعمال مشخص است، اما نقش پدر و مادر و توجه آنها به کودک کمرنگ است.
در این خانوادهها، تنها دو رنگ سفید و سیاه وجود دارد و کودک فقط میداند که مرتکب خطا شده است، اما راهحل یا علت ارتکاب جرم مشخص نیست.
والدین سهلگیر توجه و محبت فراوانی به فرزند داشته، اما نقش قوانین و اجرای آن کمرنگ است و کودک مهارت تفاوت قائل شدن میان رفتارهای خوب و رفتارهای ناپسند را نمیآموزد.
کارآمدترین نقش را والدین گروه اول ایفا میکنند.
پدران و مادران مقتدر و با تدبیر به استفاده از روشهایی مانند فرصت دادن به کودک برای دریافت نتایج طبیعی یا منطقی، خاموشسازی رفتار با محروم کردن کودک از آنچه به آن وابسته هستند، احترام متقابل به کودک، آگاهی از تواناییهای ذهنی، شرایط روحی و سن و تلاش برای یافتن دلایل ارتکاب خطا از سوی کودک، در شیوه رفتار با کودک موفق میشوند.
● رابطه سن و تأدیب
رشد جسمی و ذهنی کودک در سالهای قبل از ورود او به دبستان بسیار سریع و غیرقابل پیشبینی است، به طوری که برای بسیاری از والدین درک تغییرات رفتاری و نتایج متفاوتی که از روشهای تربیتی خود دریافت میکنند، مشکل است.
کودک در دو سال و نیمگی رفتارهای متفاوتی پس از ورود به سومین سال از زندگی، بروز میدهد و نتایجی که والدین از اعمال روشهای تربیتی
کودک سه سالهشان دریافت میکنند، بسیار رضایتبخشتر از زمانی است که وی در نیمه دوم، دو سالگیاش به سر میبرد.
● شیرخوارگی
در این دوران، نوزاد رفتار متعادل و باثباتی را بویژه در چهار، ۱۶، ۲۸، ۴۰ و ۵۲ هفتگی از خود نشان میدهد تغییرات رفتاری یا سرپیچی در هفتههای هشت، ۲۰، ۳۲ و ۴۴ زندگی نوزاد مشاهده میشود.
در این دوران محبت بیدریغ بدون اعمال هیچگونه روش تربیتی و تأدیبی، توصیه روانشناسان است.
● ۱۸ ماهگی
تحرک و پاسخ هیجانی به محرکها از خصوصیات کودکان در این سن است. آنها با احساسات خود کمتر درگیر هستند ولی مشکلات زیادی با اطرافیان یا ارتباط با دیگران ایجاد میکنند.
انتظارات بیجا و پافشاری برای انجام کارهای مورد علاقه وجود دارد و به آسانی تحتتأثیر محرکهای وحشتزا قرار میگیرند. گردش در محیط خارج از منزل و بغل کردن آنها، موجب رضایتمندی آنها خواهد شد.
توصیه روانشناسان در این سن پرهیز از اطاعات کردن مستقیم و فوری به خواستههای کودک است. توجه و شریک شدن در امور وابسته به علائق کودک و کمک به وظایفی که کودک در انجام آنها ضعف دارد، از روشهای تأدیبی مؤثر محسوب میشود.
● ۲۱ ماهگی
در این سن کودک زیادهخواه و رفتارهایش غیرقابل پیشبینی و متغیر است.
علاقهمند به مستقل شدن است و نیازهای او گاهی اوقات عجیب و غریب به نظر میرسد.
از مورد توجه قرار گرفتن بیش از حد واهمه داشته و ممکن است در مقابل محبتهای دیگران مقاومت نشان دهد. در این سن کودک مفهوم برقراری ارتباط میان خواستهها و نحوه بهدست آوردن آنها را نیاموخته است.
توصیه روانشناسان، صبر و تحمل والدین و برآورد کردن استعدادها و پاسخ کودک به محرکهای بیرونی است. بهکارگیری روشهای تأدیبی در این سن کارآمد نخواهد بود.
صحبت کردن با کودک در اغلب مواقع بیفایده بوده و بهترین راه پیشگیری از وقوع تنشها، حذف محرکهای مشکلآفرین از زندگی روزمره کودک است.
● ۲ سالگی
میل به درآغوش گرفتن و مورد توجه واقع شدن در این سن زیاد است. از میزان توقعات نابجای کودک کاسته شده و آرامش بیشتری در رفتار او به چشم میخورد. در این سن وضع قوانین و پاداشها مؤثر است.
توصیه متخصصان صحبت درباره آئینهای مذهبی و پرستش خداوند بویژه هنگام خواب با کودک است.
فراهم کردن محیطی امن یا استفاده از روشهایی که منجر به حواسپرتی کودک و تغییر فضا می شود، از راهکارهای آرام کردن اوضاع، در مواقع تنشزا محسوب میشود.
● ۲/۵ سالگی
در این سن پدر و مادر با چالشهای متعددی روبهرو میشوند. هوای زندگی کودک غیرقابل پیشبینی است، در یک لحظه آفتابی و گرم و در لحظهای دیگر، توفانی و ابری می شود.
احساساتی همچونی خودخواه بودن، حس تملک بر هستی، حسادت، ریاست و عدم انعطافپذیری در کودک دو سال و نیمه مشاهده میشود. متقاعد کردن کودک برای اطاعت از فرمان والدین مشکل است.
توصیه روانشناسان پرهیز از طرح سؤالات یا درخواستهایی است که پاسخ منفی از سوی کودک، قطعی است. حذف گزینههای مختلف و سلب انتخاب از کودک یکی دیگر از راهکارهای تأدیبی است.
پیشبینی رفتارهای احتمالی کودک و حذف شرایطی که منجر به پرخاشگری و نافرمانی او میشود و مهلت ندادن به او برای طرح درخواستهای غیرمعقول با برنامهریزی و پر کردن زمان از دیگر سفارشات متخصصان است.
● ۳ سالگی
در این سن، بهطور معمول والدین دوران مملو از آرامشی را پیشرو خواهند داشت و نشان دادن رفتارهای مملو از هیجان و اشتیاق و آموزش رفتارهای مثبت توصیه میشود.
● ۳/۵ سالگی
لجبازی، انتقال حس ناامنی و برقرار نکردن ارتباط با دیگران در این سن، بیشتر مشاهده میشود. کودکان در سن ۵/۳ سالگی بیشتر اوقات را با غرولند، بیمیلی، احساس ترس و غم سپری میکنند.
اضطراب جدایی از مادر بیشترین مشکلی است که کودکان را در این سن دچار پرخاشگری یا گوشهگیری میکند. برقراری محیطی آرام و امن و پرهیز از ایجاد تغییرات گوناگون در محل زندگی کودک مثل تغییر در چیدمان منزل یا اجبار کودک به تغییر اتاق خواب یا رشتهای که در آن فعالیت میکند، به برقراری آرامش وی کمک میکند.
پدر و مادر باید با گفتن جملاتی نظیر تو بهترین دختر یا پسر دنیا هستی، همیشه در کنارت خواهم بود به او آرامش بخشیده و سعی کنند از قرار دادن حیوانات ترسناک یا تاریک کردن اتاق خواب پرهیز کنند و به سؤالاتی که او در خصوص مرگ یا جدایی میکند، به درستی پاسخ دهند.
● ۴ سالگی
در این سن کودک بسیار با انرژی و فعال بوده و کمی کنترل او سخت میشود. برخی از کودکان دائماً خود را با دیگر کودکان مقایسه میکنند و برخی دیگر بسیار نامهربان و خودخواه بوده یا به ماجراجویی و کشف اطراف علاقهمند هستند.
نادیده گرفتن رفتار ناپسند یا استفاده از روش خاموشسازی رفتار در این سن مناسب است. در این سن باید با کودک کمی جدیتر رفتار کرده، بهطوری که وی ملزم به اجرای برخی قوانین در منزل شود.
مرزها و محدودیتها باید در این زمان به خوبی برای کودک مشخص شود زیرا این سن زمان خوبی برای شرطی شدن کودک در برابر مفاهیمی همچون پاداشهای مثبت و تقویتکنندههای رفتاری است.
مریم بهریان
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم محمدجواد ظریف دولت سیزدهم پزشکیان دولت علی باقری ترور ترامپ رئیس جمهور انتخابات رهبر انقلاب
هواشناسی سلامت پلیس تهران شهرداری تهران تب دنگی قتل پشه آئدس تعطیلی ادارات زلزله تیراندازی عزاداری محرم
قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا واردات خودرو خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان مالیات بازنشستگان اربعین سایپا سهام عدالت
تلویزیون سینما فرهاد مشیری صداوسیما سینمای ایران دفاع مقدس فیلم لیلی رشیدی وزارت ارشاد شورای عالی انقلاب فرهنگی
آزمون سراسری محصولات کشاورزی فناوری
دونالد ترامپ جو بایدن آمریکا رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل ترامپ فلسطین روسیه جنگ غزه عراق طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور سپاهان علیرضا بیرانوند رئال مادرید باشگاه پرسپولیس مهدی طارمی نقل و انتقالات لیگ برتر ایران نقل و انتقالات لیگ برتر
سرعت اینترنت اپل تیک تاک ناسا اینترنت شیائومی ربات سامسونگ اقتصاد دیجیتال
دیابت رژیم غذایی کاهش وزن آلزایمر گرمازدگی نوشابه خیار افسردگی صبحانه