سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به دودکش و مادرانه


نگاهی به دودکش و مادرانه

سریال های ماه رمضان امسال, همچون مجموعه های دیگر سیما دارای نقاط قوت و ضعف متعددی بودند اما نقطه اشتراک همه آنها که شاید نقطه قوت جدی هم محسوب می شد پرداختن به موضوعاتی بود که مخاطب آنها را می شناخت و البته نقطه قوت اساسی تر اینکه از روح و شیطان و عالم ماورا که کسی آن را ندیده در کارهای امسال خبری نبود

سریال‌های ماه رمضان امسال، همچون مجموعه‌های دیگر سیما دارای نقاط قوت و ضعف متعددی بودند اما نقطه اشتراک همه آنها که شاید نقطه قوت جدی هم محسوب می‌شد پرداختن به موضوعاتی بود که مخاطب آنها را می‌شناخت و البته نقطه قوت اساسی تر اینکه از روح و شیطان و عالم ماورا که کسی آن را ندیده در کارهای امسال خبری نبود. اگرچه سریال‌های سال گذشته نیز همین روال را داشتند اما تقریبا هیچکدام از مجموعه‌های سال گذشته اقبال سریال‌های امسال را پیدا نکردند.داستان پدری که دچار اتفاق غیرمنتظره‌ای می‌شود و پسرش قصد دارد با همراهی دوستان، مشکل پدر را حل کند (سریال خروس)، دختری که پدر و مادرش سال‌ها پیش از هم جدا شده‌اند و به‌رغم امکانات مالی بسیار به دنبال پرکردن بخش خالی وجود خود به بیراهه می‌رود (سریال مادرانه)، خانواده‌ای از قشرمتوسط جامعه که در یک قالیشویی کار می‌کنند اما هربار برایشان اتفاق تازه‌ای می‌افتد (سریال دودکش)، خلاصه‌ای یک خطی از مجموعه‌هایی است که امسال در ماه مبارک پخش شد.

وجه اشتراک همه این سریال‌ها خانواده است. همه اتفاقات در خانواده تعریف می‌شوند و تاثیری که می‌توانند بر بنیان خانواده داشته باشند در نگاه مخاطب مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.انتخاب این موضوع و محوریت قراردادن خانواده در مجموعه‌هایی که قرار است در ماه رمضان پخش شود درایت ویژه سازندگان آثار را نشان می‌دهد چرا که در جامعه‌ای با اعتقادات اسلامی خانواده محور و مبنای توسعه قرار می‌گیرد و سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است، اما نباید فراموش کرد که تنها انتخاب یک موضوع خانوادگی کافی نیست چرا که در نهایت مسیر مجموعه و نقطه پایانی که نویسنده و کارگردان برای مخاطب ترسیم می‌کنند سبب ساز نتیجه گیری مخاطب می‌شود. اگر سازنده اثر قصد دارد پیامی را به مخاطب منتقل کند یا بر او اثر بگذارد محصول رسانه‌ای او یا همان اثر نمایشی باید مسیر معقولانه‌ای را نیز طی کند.برای توضیح بیشتر می‌توانیم دو مجموعه رمضانی مادرانه و دودکش را مقایسه کنیم. هر دو اثر موضوع خانوادگی دارند با این تفاوت اساسی که مادرانه با قصه‌ای شروع می‌شود که مخاطب را برای دانستن نقطه پایان آنقدر قلقلک می‌دهد که نقش پیگیر خود را ایفا کند اما دودکش قصه‌ای یک خطی دارد و مبتنی بر اتفاقات معمولی زندگی و روابط انسان هاست؛ به همین جهت ریسک بزرگی را به جان خریده چرا که اگر نتواند در همین قصه یک خطی و موقعیت‌های طنز جذابیت ایجاد کند، همراهی مخاطب را از دست می‌دهد. البته دودکش تقریبا در همان قسمت‌های نخست موفق شد این جذابیت را ایجاد کند و مخاطب خود را بیابد به خصوص اینکه قهرمان‌های این سریال و زندگی آنها همگی از جنس امروز و زندگی‌های امروزی بود.

دغدغه‌های عجیب و غریب نداشتند و خلاصه اینکه دودکش در همان قسمت‌های آغازین برادری خود را با مخاطب ثابت کرد و نشان داد می‌تواند فرصت همزادپنداری با خویش را برای بیننده فراهم کند.از آن طرف مادرانه دست روی مسائل مبتلابه جامعه گذاشته است؛ بچه‌های طلاق، اعتیاد، شکاف نسل ها، مشکلات دختران نوجوان جامعه در حال گذار و... تک‌تک اینها مسائلی است که خانواده‌های زیادی را در جامعه امروز درگیر کرده و طبیعی است که مخاطبان این مجموعه بسیار باشند. مخاطبانی که علاقه‌مند بودند پایان ماجرای رها و مادر و پدرش را ببینند و احیانا چیزی هم بیاموزند و شاید کمتر کسی هم بود که در این داستان با توجه به شرایط روز جامعه دنبال مقصر می‌گشت.

به خاطر ویژگی‌هایی که عنوان شد دو مجموعه مادرانه و دودکش (فارغ از جزئیاتی که به آنها خواهیم پرداخت) تقریبا تا اواسط کار از اقبال برابری برخوردار بودند تا اینکه مسیر داستان مادرانه تغییر کرد. از اواسط ماه مبارک تقریبا از قسمت‌های ۱۵ هر دو سریال به این طرف هرچه مجموعه دودکش به زندگی امروز و آدم‌های بسیار معمولی امروز نزدیک تر می‌شد مادرانه روالی ماجراجویانه و دور از ذهن پیدا می‌کرد و از باور مخاطب فاصله می‌گرفت.شاید پیام اصلی داستان مادرانه را می‌توان در یک بیت خلاصه کرد: چو بد کردی مباش ایمن ز آفات/ که واجب شد طبیعت را مکافات؛ ولی در کنار این پیام بسیار اخلاقی و مناسب، پیام نامناسب مجموعه را هم خیلی از خانواده‌ها دریافت کردند و سوالی در ذهن بسیاری از مردم شکل گرفت: یعنی همه بچه‌هایی که در جامعه پر از خطر امروز راه کج می‌روند لقمه حرام خورده اند؟! یا پدر و مادر آنها گذشته سیاهی داشته اند؟! علاوه بر این پیام نامناسب دیگر را نوجوان‌ها و جوان‌های خطاکار دریافتند که از این به بعد با هر انتقادی دنبال کشف گذشته سیاه پدر و مادر خود باشند. از همان جا به بعد بود که مخاطب مادرانه ریزش کرد.

مادرانه موضوعی را انتخاب کرده بود که جامعه با آن درگیر است. می‌توانست بدون ماجراجویی کاذب و بدون اینکه به دنبال مقصر بگردد تحلیل جامعه شناسانه‌ای داشته باشد و راهکار نشان خانواده‌های امروز بدهد و چه معنویتی از این بالاتر؟! تاوان دادن اردلان هم به خاطر گذشته‌اش می‌توانست به ماجرای مریم زمان خلاصه شود. اینکه توپ یکطرفه در زمین پدر بیفتد و او در حد یک مجرم خطاکار به زندان برود نه تنها جذابیتی ایجاد نکرد که سبب‌ساز دفع مخاطب هم شد.شناخت جامعه امروز و ارائه تصویری واقعی از آن دقیقا در همین نقطه ضمن اینکه وجه تفاوت دو مجموعه دودکش و مادرانه را آشکار می‌کند باعث اقبال یکی و ریزش مخاطبان دیگری می‌شود.سعید نعمت‌ا... نویسنده خوش سابقه سریال‌های تلویزیون که در گذشته‌ای نه چندان دور با سریال‌های جراحت و زیرهشت آیینه‌ای از جامعه امروز شده بود این بار با انتخاب یک مسیر ماجراجویانه و دور از ذهن از زندگی واقعی فاصله گرفت و اگر نبود سابقه مجموعه‌های اجتماعی گذشته اش، ممکن بود به عدم شناخت جامعه متهم شود. از آن طرف اما بابک برزویه نویسنده کم تجربه دودکش نگاهش را در جامعه بسط داد و آیینه‌ای از جامعه امروز شد. قهرمان‌های قصه او آدم‌هایی هستند که در عین خوبی و سادگی اشتباهاتی هم مرتکب می‌شوند، حتی ابایی ندارد که تو زردی‌ها و خرفتی‌های آنها را هم نشان بدهد که برای منافع و آمال خود دست به کارهایی هم می‌زنند.

اگرچه نباید در این میان نقش اساسی کارگردان و بازیگران را نیز فراموش کرد. نشان‌دادن زندگی‌های ساده امروزی با تصاویر اغراق شده‌ای از حیات پر از گل و حوضچه وسط آن و هندوانه بریدن میسر نمی‌شود، بعد از این همه سال و تغییر سبک زندگی ایرانی که نمی‌توان آن را کتمان کرد باید دنبال المان‌های دیگری برای نشان دادن خوبی و سادگی بود. قهرمان‌های خوب و صمیمی یک داستان نیازی ندارند همدیگر را آقا محمد جواد جان! صدا بزنند تا خوبی شان را به مخاطب ثابت کنند همین که در عمل نشان بدهند صاف و زلال هستند کافی است و البته این محصول مشترک کارگردان، بازیگر و نویسنده و نتیجه تعامل خوب آنها با هم است که اگر چنین نباشد در نمی‌آید. پایان بندی سریال مادرانه امیدبخش بود؛ امید به اینکه روزی اردلان از زندان آزاد شود و با خانواده‌اش روزهای خوشی داشته باشد اما پایان‌بندی سریال دودکش هوشمندانه بود. بد نیست در سوالی که در ذهن مخاطب در پایان هر دو سریال شکل گرفت اندکی تامل کنیم؛ مادرانه؛ اردلان یعنی فرد را مقصر فاجعه بزرگ زندگی معرفی کرد اما دودکش آگاهانه به جامعه

هشدار داد.