شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

عراق دروازه نفوذ ایران به جهان عرب


عراق دروازه نفوذ ایران به جهان عرب

روابط ایران و عراق از سال ۱۹۵۸ به بعد همراه با خصومت بوده است در این میان حتی یورش آمریكا به عراق در سال ۲۰۰۳ نیز نتوانسته است اوضاع را تغییر دهد

دولت موقت عراق كه پس از سرنگونی صدام بر سر كار آمد نیز در همان دوران ایران را دشمن شماره یك عراق خواند. بدین ترتیب هنگامی كه در اواخر جولای ۲۰۰۵ هیات بزرگی از سران عراقی شامل نخست وزیر ابراهیم جعفری و وزرای كابینه او از تهران دیدار كرده و چندین قرارداد گسترده در حوزه های امنیت، انرژی، تجارت، حمل و نقل و توریسم با این كشور منعقد كردند، تعجب همگان برانگیخته شد.این دیدار باعث مطرح شدن پرسش های جدی در مورد رابطه ایران و عراق شد: چگونه می توان این گرایش تازه را توجیه كرد؟ ایران از این نزدیكی به دنبال چه اهدافی است؟ برای یافتن پاسخ مناسب برای پرسش نخست باید انگیزه و عامل اصلی در این رابطه را یافت. این امر خود مستلزم بازنگری در رابطه ایران و عراق در متن رویدادهای تاریخی است. بررسی روابط دوجانبه این دو كشور نشان می دهد كه تطابق ایدئولوژیك و یا گاه تنازع ایدئولوژیك، فاكتور اصلی در تعیین سطح این روابط بوده است. هرگاه ایدئولوژی حاكم بر دو دولت مشابهتی داشته است، دو كشور روابطی صلح آمیز و مناسب با یكدیگر برقرار كرده اند و هنگامی كه ایدئولوژی های حاكم در تناقض با یكدیگر قرار گرفته اند، حاصل روابطی نامساعد و همراه با خصومت بوده است. در اینجا مقصود از واژه «ایدئولوژی»، فلسفه ای است كه تصور جمعی نخبگان را نسبت به مفاهیم تهدیدات داخلی و الگوی ائتلاف خارجی شكل می دهد. فاصله زمانی ۱۹۳۲ (زمان كسب استقلال عراق) و ۱۹۵۸ (سرنگونی ملك فیصل) دوره ای بود كه نوعی همگرایی ایدئولوژیك در هر دو كشور وجود داشت. حكومت های سلطنتی اقتدارگرا و محافظه كار در هر دو كشور بر اریكه قدرت تكیه زده بودند و از لحاظ منطقه ای نیز هر دو كشور در یك جبهه و در مقابل رژیم های رادیكال عرب صف بندی كرده بودند. از لحاظ بین المللی نیز، هر دو رژیم از متحدین نزدیك غرب محسوب می شدند. در چنین شرایطی به رغم برخی اختلافات ارضی، سطح روابط میان دو كشور مطلوب بود. كودتای ۱۹۵۸ در عراق، آغاز واگرایی ایدئولوژیك میان دو كشور بود. ناسیونالیسم افراطی عربی كه دولت های پس از كودتا را تحت سیطره خود گرفته بود و همزمان ناسیونالیسم پارسی محمدرضا پهلوی، شاه وقت ایران، در تقابل با یكدیگر قرار گرفته بودند. از لحاظ منطقه ای نیز، عراق به اسرائیل به چشم دشمن اعراب نگریسته و خواهان اتحاد میان اعراب علیه این كشور بود. ایران اما در این بستر رویكردی متفاوت داشت. این كشور روابطی نزدیك با اسرائیل و اعراب محافظه كار برقرار كرده بود. در بعد بین المللی نیز ایران ائتلاف خود با غرب را حفظ كرده بود، در حالی كه دولت های حاكم بر عراق، بیشتر به اتحاد جماهیر شوروی نزدیك می شدند. روابط دو كشور در این دوران آن چنان رو به تیرگی نهاد كه در اوایل دهه ۱۹۷۰ وقوع نبرد میان دو كشور غیرقابل اجتناب می نمود. پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ نیز در این میان به تشدید اختلافات ایدئولوژیك منجر شد. آیت الله روح الله خمینی (امام ره) با نگرش اسلامی خود، ایدئولوژی ای متضاد با ناسیونالیسم سكولار عربی حاكم بر عراق را ترویج می كرد. این اختلافات در نهایت به جنگ هشت ساله ای منجر شد كه قریب به یك میلیون كشته و زخمی بر جای گذاشت. در دوران اخیر نیز، حتی پس از حمله آمریكا به عراق در سال ،۲۰۰۳ اختلافات ایدئولوژیك میان اولین دولت موقت عراق به رهبری ایاد علاوی و نظام ایران به همان شدت پیش باقی ماند. انتخابات «مجمع ملی» عراق كه در ۳۱ ژانویه گذشته برگزار شد، تحولی عظیم در سیاست های حاكم بر بغداد به همراه آورد، ائتلاف پیروز شیعیان كه عمدتاً متشكل از حزب الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بود از رابطه ایدئولوژیك، سیاسی و نظامی بسیار نزدیك و گسترده ای با حكومت ایران برخوردار بود. تهران قریب به ربع قرن، پایگاهی را برای آنان فراهم كرده بود تا به مبارزه خود با رژیم صدام شكل بدهند. حاصل این همگرایی ایدئولوژیك را می توان در توافقات گسترده ای كه میان دو طرف در تهران شكل گرفت مشاهده كرد. این توافقات علاوه بر اهمیت ذاتی خود، نشان دهنده موضوعی بسیار پر اهمیت تر هستند: شكل گیری ائتلافی جدید در خاورمیانه میان تهران و بغداد. از دیدگاه سیاسیون ایرانی چنین ائتلافی مزایای متعددی در بر دارد . برای شروع باید به این موضوع اشاره كرد كه چنین ائتلافی می تواند امنیت را به مرزهای غربی ایران بازگردانده و به تهران اجازه دهد توان و منابع محل های دیگر خود را متمركز كند. این ائتلاف از سوی دیگر ضربه ای سهمناك به استراتژی واشینگتن مبنی بر مهار ایران وارد كرده و همزمان تهران را در چانه زنی با ایالات متحده و اتحادیه اروپا در مورد مسائل متفاوت و به طور خاص برنامه های هسته ای كشور در موضوع برتر قرار می دهد. این ائتلاف همچنین باعث می شود تا موازنه قدرت در خلیج فارس به نفع ایران رقم خورده و این كشور را در مقابل عربستان سعودی و سایر اعضای شورای همكاری خلیج (فارس) برتری بخشد. ائتلاف میان ایران و عراق همچنین موقعیت شیعیان را در كشورهای عرب كه عمدتاً تحت سلطه سنی ها قرار دارند _ كشورهایی چون كویت، عربستان سعودی و بحرین _ بهبود بخشیده و به آنها این امكان را می دهد كه با آزادی بیشتری به دنبال كسب حقوق سیاسی خود پافشاری كنند. هر نوع قدرت گرفتن شیعیان در كشورهای منطقه، ولو به طور نسبی، می تواند به افزایش قدرت و تاثیرگذاری ایران منجر شود. از سوی دیگر باید در نظر داشت كه یك عراق «دوست» به ایران امكان می دهد تا ارتباط زمینی مستقیم با سوریه برقرار كند. سوریه متحد اصلی منطقه ای ایران محسوب می شود و راه های زمینی در مواقع بحرانی بسیار قابل اطمینان تر از راه های ارتباطی هوایی و یا دریایی عمل می كنند. مسئولان ایران بر این باورند كه یك عراق «دوست» با پیوستن به ایران، سوریه و لبنان، ائتلاف قدرتمندی را علیه اسرائیل شكل داده و موقعیت همراهان عرب ایران در جبهه مقابل اسرائیل را بیش از پیش مستحكم می كند. عراق، بیش و پیش از هر چیز می تواند نقطه ورود مطلوبی برای ایران جهت نفوذ به جهان عرب محسوب شود. ایران تاكنون برای نفوذ به این عرصه و تاثیرگذاری بر سیاست های اتخاذ شده در جهان عرب تنها متكی بر سوریه و لبنان بوده است. رابطه ایران و سوریه اما در این میان تنها مرهون تمایل حزب بعث سوریه به برقراری رابطه با این كشور است. ایران ترجیح می دهد كه ارتباطاتی مستقیم و فارغ از حضور و یا عدم حضور یك رژیم یا حزب بر سر قدرت، با جهان عرب برقرار كرده و منافع خود را تحت الشعاع منافع سوریه قرار ندهد. تداوم حكومت شیعیان در عراق و نقش تعیین كننده آنان در سیاست های این كشور باعث می شود تا هیچ شك و شبهه ای نسبت به تداوم رابطه مطلوب میان دو كشور وجود نداشته باشد. مقامات ایرانی كه به خوبی از ارزش چنین رابطه ای آگاه هستند، در این میان تمامی توان خود را به كار خواهند گرفت تا به دولت جعفری یاری رسانند و همزمان از دستیابی شیعیان به سهمی از قدرت كه متناسب با موقعیت آنان به عنوان «اكثریت جامعه» باشد، اطمینان حاصل كنند.

كامران طارمی

ترجمه: مهران قاسمی