چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
دیرینه شناسی اخلاق و سیاست در اسلام
«اندیشه اسلامی انتقادی میخواهد اسلام را از عزلت و انزوایی که تاریخ، از سده پنجم یا ششم هجری (یازدهم یا دوازدهم میلادی)، به آن تحمیل کرده بیرون آورد. اسلام نیازمند اندیشهای است که او را از آن ویژگی فریبندهای که گرایش ستایشگرانه اسلامی و نیز خاورشناسی همدستبا آن، تلاش میکنند بر آن اعمال کنند، رهایی دهد. این دو، میکوشند اسلام یا اندیشه اسلامی را درون آن «ویژگی» زندانی کنند. با اندیشه انتقادی، از این پس، گسترههای نوی برای ژرفکاوی و جستجو بر مبنای تجربهها و دستاوردهای حاصل شده در قلمرو اسلامی، در گذر تاریخ بلند آن، امکان گشایش مییابد. این بازنگری انتقادی باید به حجم چالشها و مناقشههای [فکری] معاصر باشد; تا بتوان به شناختی درستتر و مطابقتر با واقعیت دستیافت.»
محمد ارکون (۱) .
ارکون،محمد. الاسلام، الاخلاق، السیاسة. ترجمة هاشم صالح. منشورات الیونسکو، بالتعاون مع مرکز الانماء القومی، بیروتباریس، الطبعة الاولی بالعربیة، ۱۹۹۰، ۲۳۱ص.
روزگاری بود که وحی میتوانست پشتوانه بیرقیب نظام اخلاقی قرار گیرد و به سرشت معناطلب آدمی معنا ببخشد و او را سیراب کند و ارزشهای مطلق اخلاقی را به خواست او و بیهیچ چون و چرا و تردیدی بر او حاکم گرداند و او را با آسودگی خاطر پیرو و فروتن و خاضع خود سازد; خضوعی عمیق و همیشگی. جهان مدرن، اما، این آسودگیها و در پی رفتنها و اطلاقها را برهم آشوفته و درهم کوفته است و فضایی آفریده که در آن اخلاق نسبی است و دیگر نظام اخلاقی نمیتواند، چنان آسان، بر آموزههای وحیانی تکیه کند و خزانه معنا خواه آدمی را بیاکند. مناقشهورزی درباره نظام مبانی اخلاق، دیری است آغاز شده و علم، تکنولوژی و فلسفه به مثابه پشتوانهای برای نظام اخلاقی، خود را چونان رقیبی نیرومند برای وحی نشان میدهند و به عرصه مجادلهها و مکالمههای نظری گام نهادهاند. با این بحران و آشوب معنایی و تزلزل و زوال ارزشهای مطلق اخلاقی، این دغدغه مهم محمد ارکون که چگونه میتوان ارزشهای اخلاقی را در جهان امروز حاکم کرد و در زندگی هرروزینه آدمیان معاصر جریان و حضور داد، دغدغهای اساسی و اندیشهسوز به چشم میآید و صورتبندی نوی از پارهای از وظیفهها و چالشهای روشناندیشان دینی به دست میدهد. باید درنگریست که ارکون خود برای چارهجویی دلمایهها و دغدغههایی از این دست از چه راه میرود و افقهای کدام سرزمین اندیشگی را پیشاروی خود میگسترد.
«اندیشه اسلامی انتقادی» نامی است که ارکون بر روش نگرش خود به اسلام و پدیدهها و جلوههای تاریخی و اندیشگی آن نهاده است. او از کتاب «پژوهشی درباره انسانباوری عربی در سده چهارم هجری/ دهم میلادی» تا «به سوی نقد عقل اسلامی» و دیگر نوشتهها و پژوهشهایش، به این روش پایبند بوده و آن را به کار بسته است. برای روشنگری کوتاهی درباره پژوهش در اخلاق و بویژه کتاب «اسلام، اخلاق و سیاست»، تلاش میکنم روش یادشده او را در بررسی دو موضوع سیاست و اخلاق در اسلام، و چشمانداز ویژه و کلی او را به جستارهایی از این دست، باز نمایم و شرح دهم.
ارکون، چنانکه خود در جایی گفته است، «پیش از آن که فیلسوف باشد، تاریخنگار است; تاریخنگار اندیشه اسلامی». (۲) او در تاریخنگاری خود، از دیدگاه «آنال» و شاخهها و شیوههای گوناگون فکری برآمده از آن، تاثیر پذیرفته است. بنابراین فهم اندیشه او، بیشناخت دیدگاه آنال درباره تاریخنگاری، دشوار و بل ممتنع است. کسانی همچون لوسین فور و مارک بلوک، بنیادگذاران آنال، بر شیوه حاکم بر تاریخنگاری شوریدند و آن را مورد انتقاد قرار دادند. تاریخنگاری حاکم در آن دوران، تاریخنگاری پوزیتیویستی بود; پوزیتیویستی به معنای عام و غیر دقیق آن. این نوع تاریخنگاری بیشتر به ثبت رویدادهایی که بر پادشاهان و دولتها، و در جنگها و صلحها و فتوحات و... رفته بود تاکید میگذاشت و به تاریخ سیاسی محصور میشد. تاریخنگاران پوزیتیویستباور داشتند که: «مورخ باید از فروض فلسفی یا متافیزیکی بپرهیزد و به وقایع تاریخی، یعنی رخدادهایی که سال به سال به وقوع پیوستهاند، چون حقایق علمی یا دادههایی بنگرد که اگر درستبه دنبال هم ردیف شوند، از آنجا که از نظم طبیعی تبعیت میکنند، رازهای سر به مهر درون خود را خود بیان میدارند. مورخ تنها باید با ابزاری عینی، حقایق تاریخی را کنار هم قرار دهد و هر کدام را در جایگاه واقعی خود بنشاند و از هر گونه تفسیری بپرهیزد و اجازه دهد تا دادههای تاریخی، یعنی رخدادهایی که در قالب سریهای زمانی ردیف شدهاند، خود به سخن آیند. تاریخ چیزی نیست مگر استفاده کاربردی و عملی از اسناد مربوط به گذشته; زیرا اسناد حاوی مجموعهای از حقایق تاریخیاند. حقایق تاریخی قبل از دخالت و بررسی مورخ، در اسناد آرمیدهاند و مورخ تنها باید آنها را بیابد و در چارچوب زمان به صف کند. تاریخنگاران اثباتی، آغازکنندگان این راه را اندرز میدهند که از جستجوی «قالبهای مفهومی جدید» بپرهیزند و به یافتن حریصانه حقایق تاریخی مستتر در اسناد بسنده نمایند و رنجبیهوده نبرند. زیرا هر گونه تفسیری خارج از حقایق مشهود تاریخی تنها از بار علمی اثر میکاهد. پس کار مورخ کشف است و نه بازسازی زمان گذشته در ظرف حال. تاریخنگار گزارشگر دقیق و امینی است که تنها به اسناد مستند و مدارک معتبر، متکی است.» (۳) بنیادگذاران آنال، باور داشتند که تاریخنگاری پوزیتیویستی، تاریخنگاری را دچار محدودیت میکند و به دلیل آن که از برگرفتن نظریه پرهیز میکند، در میانه سندها و مدارک تاریخی، و به اصطلاح خود آنها داده های تاریخی، کورانه گام برمیدارد و نمیتواند راهی به سوی حقیقت پیدا کند. از این رو، باور یافتند که رویدادنگاری به شیوه پوزیتیویستی مانع از آزادی اندیشه تاریخنگار و آفرینشگری و خلاقیت و انتقادی بودن تاریخنگاری میگردد. آنها معتقد بودند جدایی دانش تاریخ از دیگر رشته ها و شاخههای علوم انسانی و اجتماعی، به هیچ رو، به سود تاریخنگاری نیست. مگر نه این است که تاریخ، تاریخ آدمی و دانشی درباره اوست و هرگونه شناختی از آدمی که در جای دیگر به دست آید، میتواند تصویر تاریخ آدمی را کاملتر و شفافتر سازد؟ به این ترتیب، با تاکید بر لزوم حفظ هویت و استقلال علم تاریخ، هم انشعاب افراطی تاریخ را به شاخه های تخصصی و ویژه و قرار گرفتن هر شاخه تخصصی در دایرهای بسته و رخنهناپذیر، نفی کردند و هم دروازه دانشهای دیگر انسانی، مانند اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی جمعیتشناسی، قومنگاری، انسانشناسی، زبانشناسی، دینشناسی و...، را به روی دانش تاریخ گشودند و ژرفایی و غنای تاریخنگاری را در همراهی و همپایی دانش تاریخ با تحولها و تکاملهایی که در رشته های یاد شده به دست میآید، دیدند. درباره منابع و اسناد تاریخی میاندیشیدند که باید از همه منابع تاریخی بازمانده از گذشته بهره گرفته شود و این، به طبع، نیازمند آن بود تا مفهوم «منابع تاریخی» گسترش یابد و از چارچوب شناختهشدهاش فراتر رود. گسترش این مفهوم تا آنجاست که هر گونه پدیدهای را که، با هر شکل و ویژگیای، از گذشته برجای مانده فرا میگیرد و از آن نشانهای برای زندگی گذشته و پیشینیان میسازد. در این نگاه، «منبع رسمی برای تاریخ» وجود ندارد. فرنان برودل، از پیروان این دیدگاه، کوشید تا در این راه، نخست قلمرو سنتی مطالعات تاریخی را بشکند. در گذشته، قلمرو مطالعات تاریخی میتوانست زایش و زوال دولتی، یا زندگی و مرگ پادشاهی باشد و بر دوره معینی از تاریخ دلالت کند. ادوار تاریخی، در حقیقت، به این شیوه پدید میآمد. برودل، اما، کوشید واحدی نوپدید برای قلمرو مطالعات تاریخی بیافریند; واحدی که به مکان و جغرافیا تکیه داشته باشد. او گفته است:
«احساسم به من میگوید که خود دریا، دریایی که میبینیم و بدان عشق میورزیم، [میتواند] عظیمترین مدرک حیات گذشتهاش به شمار رود. اگر هیچ چیزی از درسهای جغرافیادانان سوربن به یادم نمانده باشد، حداقل این درس را با ایمانی تغییرناپذیر فراگرفتهام ودر تمامی مراحل نگارش کتاب راهنمایم بوده است. تاریخ منطقه مدیترانه را نمیتوان ازتاریخدریا جدا کرد. این کار به همان اندازه غیر ممکن است که کوزه را جدا از دستهای کوزهگر در نظر آوریم. بنابر جمله قصاری محلی: بر دریا دعا کن و بر خشکی روزگار گذران.» (۴)
پیروان دیدگاه آنال بر لزوم وجود اندیشه خلاق در فرآیند تاریخنگاری و چارچوب نظری انعطافناپذیر برای گام نهادن در راه «آفرینش معرفت تاریخی» و دستیابی به چراغی برای جستجو و گردآوری منابع و دادههای تاریخی، پای فشردند و فقدان نظریه را موجب فریفتگی به ظاهر رخدادهای تاریخی و بسته شدن راه شناخت درونی چیزها و رویدادها دانستند و پیوند دوسویه نظریه و روش و اصلاح و سامانیابی و تحول مستمر آن دو را در آغاز و روند انجام فرآیند پژوهش تاریخی ضروری یاد کردند. همچنین آنها با تعمیمهای ناروا بر مبنای پژوهش موردی خاص، و بیبررسی کامل زمینه ها و شرایط حاکم بر آن مورد، مخالفت کردند و جزمیت را در هر جامه و جایی که یافتشود نفی نمودند و بهرهگیری درست از اسناد و مدارک تاریخی را موجب عینی شدن پژوهش تاریخی انگاشتند و آن را ضروری دیدند. پیروان دیدگاه آنال تاریخ را «مطالعهای به شیوه علمی در فعالیتهای مختلف آدمیان و آثار گوناگون ایشان در روزگاری پیشتر» بازشناختند. آنان تاریخ را به ضرورت، دارای ویژگی «اجتماعی» میدانستند و باور داشتند که رویدادهای تاریخی در خلا پدید نمیآید، بلکه از فضا و جو و زمینهای عاطفی و روانی برخاسته است. به همین دلیل بود که آنها از اصطلاح «روانشناسی تاریخی» یا «تاریخ روانشناختی» بهره گرفتند. استیوارت هیوز، در شرح این نکته، نوشته است:
««تاریخ روانشناختی»، بنا به تعریف فور، نه شعبهای تخصصی از مطالعات تاریخی، بلکه نگرش خاصی برای رسیدن به خود تاریخ بود، چنانکه دیگران امکان داشت از جنبه اقتصادی یا جامعهشناختی به موضوع بنگرند. دلیل دیگر تاکید فور بر روانشناسی این بود که او بزرگترین کمبودها و نارساییها در دانش آدمی درباره گذشته را در آن زمینه میدید و شکایت داشت که: «ما تاریخ عشق نداریم. تاریخ مرگ نداریم. تاریخ رحم و بیرحمی نداریم. تاریخ شادمانی نداریم.» سراسر قلمرو «احساسات» انسانی بیرون از دایره دانش و پژوهش مانده است. فور حدس میزد که بهترین روش رسیدن به مقصود، دقت در تپشهای عاطفی هر روزگار معین در گذشته است; یعنی تغییراتی که به تناوب، خواه آهسته و خواه تند، در چیرگی مهر بر کین یا عقل بر عاطفه حاصل میشده است. گمان او این بود که هر عاطفه انسانی، به ضرورت، هم دارای جنبه مثبت است و هم منفی: «هم خودش است و هم ضد خود. بنابراین، به عقیده وی، پژوهش در این زمینه برای مورخ «هم فوقالعاده جذاب و دلفریب و هم بینهایت دشوار» بود. اما تاریخپژوهان، یکسره هم در این قلمرو محروم از هر گونه وسیله و منبع نبودند و میتوانستند برای تعیین مسیر احساسات بشری به ابزارهایی مانند ریشهشناسی واژهها و شمایلنگاری و ژرفنگری در آثار ادبی متشبثشوند.» (۵)
پرویز پیران بدرستی یاد کرده است که روانشناسی تاریخی به یکی از کانونیترین گرایشها و راهبردهای دیدگاه آنال بدل گردید و آنچه لوسین فور بدان فرا میخواند، یعنی بازسازی «ذهنیت»های، (mentalite) ) هر دوره از راه ساختار مفاهیم و معناهای موجود در آن، بر اندیشمندی چون میشل فوکو تاثیر ژرفی نهاد و بیگمان او ) یاری کرد. (۶) تاثیر دیدگاه آنال بر اندیشمندان پس از خود تاثیری درازدامن و چندسویه بود. همین نکته که آنها تاریخ را گشوده بر انواع دانشهای انسانی و اجتماعی میخواستند و تحول آن دانشها را در تاریخ مؤثر میانگاشتند به پژوهشگران رشته های گوناگون علوم انسانی و اجتماعی مجال میداد که در قلمرو تخصصی خود به دیدگاه آنال وفاداری و وابستگی داشته باشند و راهبردهای دیدگاه آنال را در رشته خود به کار گیرند. به این ترتیب دیدگاه آنال به سنتی بدل گردید که پشتوانه پژوهشهای قومشناسان، مردمشناسان، جامعهشناسان و... قرار میگرفت. همچنان که پیشتر یاد کردم، میشل فوکو و نیز اندیشمندان دیگری چون پیر بوردیو، ژاک لوگوف، ژرژ بالاندیه، ژاک دوبی، ژاک گودی و... همه در ادامه سنت آنال و تاثیر پذیرفته از آن هستند. به واقع، باور دیدگاه آنال به تحول مستمر علم تاریخ با تحول در علوم انسانی و اجتماعی و جزمیتستیزی گسترده آن، چنان انعطافپذیریای به آن بخشیده که بتواند چنین متنوع، رنگارنگ، الهامبخش و تاثیرگذار باشد. (۷)
انتقاد محمد ارکون از شیوه تاریخنگاری اسلامی، انتقادی گزنده و سخت است. راز این انتقاد را در وابستگی عمیق او به دیدگاه آنال باید جستجو کرد. به نظر او تاریخنگاری موجود در قلمرو مطالعات اسلامی، یا تاریخنگاری سنتی است و یا تاریخ نگاری خاورشناسی. هر دوی این تاریخنگاریها در معایب و کاستیهایی که تاریخنگاری پوزیتیویستی دارا بود شریکند; همان تاریخنگاریای که لوسین فور و مارک بلوک در شورش بر آن، دیدگاه آنال را پی ریختند.
خاورشناسی کلاسیک کار خود را به پژوهش و تحقیق متون کلاسیک یا ترجمه آنها به یکی از زبانهای اروپایی منحصر میکرد. خاورشناسی از همان سده نوزدهم که پدید آمد تلاش میکرد بر پایه این متون، تاریخ اسلام را بنویسد. این متون نیز به خودی خود ایستا هستند یا، دستکم، پندار ایستایی و ثبات و مطلق بودن و ناتاریخمندی را برمیانگیزند. در نتیجه، تاریخنگاری آنها نیز همان ویژگی ثبات و سکونی را داشت که در منابع اسلامی یافته بودند. نگرش تاریخنگاران خاورشناس، نگرشی کلنگر و شمولی است. به عنوان کتابهای آنان بنگرید به «تاریخ جوامع اسلامی»، «تمدن کلاسیک اسلامی»، «اسلام و تمدن آن»، «اسلام قرون وسطی» و.... این عنوانها، عنوانهایی گمراهکنندهاند چنانکه گویی همواره یکگونه اسلام وجود داشته و در همه جا و در سراسر تاریخ حاکم بوده و «اسلام» مجالی متفرد (و نه متکثر) برای پژوهش و تفسیر علمی است. تاریخنگاران سده نوزدهم، چه خاورشناس و چه غیر آن، از روش زبانشناسی تاریخی جزمیت تاریخی پیروی میکردند. این روش نیز سرشتی ایستا و توصیفی دارد و در نقل جزئیات و تفاصیل و استخراج وقایع و تاریخها و رویدادها از منابع و متون کهن، غرق میشود و سپس آنها را مرتب و طبقهبندی میکند و تاریخ اسلام را به شیوهای خطی، مستقیم و پیوسته، درستبه همان صورتی که متون اسلامی آوردهاند، مینگارد. درست است که این روش بر صحت رویدادها و وقایع و تاریخها و بازشناسی خلطها و تزویرها در روایت وقایع تاریخی پافشاری میکند و دقت و وسواس میورزد، ولی این موجب نمیشود که از این مرحله برگذرد و مشکلات کلی و عمومی، ( Problematique) را طرح کند. پژوهش توصیفیزبانشناختی تاریخی به شیوه سده نوزدهم هنوز هم ضروری است و، به نظر ارکون، گام نخست در پژوهش تاریخی به شمار میرود; ولی تاریخنگار نمیتواند و نباید خود را در آن مرحله زندانی کند و کار را با آن پایان یافته انگارد. ارکون میاندیشد منابع اصلی تاریخ اسلامی، تنها، متونی نیستند که دانسته ها و داده هایی را درباره تاریخ اسلامی در اختیار ما قرار دهند، بلکه متونی ایدئولوژیک نیز هستند و چون خاورشناسان سنتی هنوز آنها را با همان چشمهای قدیمی نگاه میکنند، پژوهشی درباره این متون با این نگاه صورت نپذیرفته است. خاورشناسان هرگز تلاش نمیکنند برای کشف درونمایه ایدئولوژیک یا مذهبی ادبیات تاریخی اسلامی (مانند کتاب طبری یا غیر آن) آن را واسازی، (Deconstruction) کنند. تنها چیزی که میپرسند این است که این منبع تاریخی منسوب به کدام مذهب است؟ آیا شیعی استیا سنی استیا معتزلی است...؟ روشن است که برای کشف رابطه گفتمان تاریخی با شرایط و زمینههای اجتماعیتاریخی در آن زمان، تنها این گونه پرسشها کافی نیست و باید به جایروشروایتگرانه خطی پیوسته در تاریخنگاری، روش تحلیلی نقدی «مسالهآفرین»، (Problematique) به کار گرفته شود. البته ارکون اعتراف میکند که همان روش سده نوزدهمی، مسائل و مشکلات اساسیای را برانگیخت و طرح کرد که خود مسلمانان هنوز آن جسارت را نیافته بودند که درباره میراث خود طرح کنند. میان روش تاریخی خاورشناسان و روش جزمی ستایشگرانه حاکم در میان مسلمانان سنتی، تفاوت آشکاری هست و دلیل چالش تندی که میان آنها جریان دارد همین تفاوت است. در عین حال، گونهای همسانی عینی یا ایدئولوژیک میان آنها در پارهای نقاط دیده میشود.
این نکته گفتنی است که سخنان ارکون درباره خاورشناسی، بیشتر بر خاورشناسی کلاسیک یا سنتی راست میآید. خود او بارها از خاورشناسان جوانی یاد میکند که روشهای دلخواه او را به کار میبندند: از جمله ریچارد بولیچ، خاورشناس امریکایی و استاد دانشگاه کلمبیا، در کتاب مهم خود «اسلام، نگاه از پیرامون» (۸) پرسشهای بنیادینی را در برابر تاریخ اسلام میافکند. تاریخنگاران بنا به عادت خود، اسلام را از پایتختها و مراکز بزرگ مانند دمشق و بغداد و قاهره و قرطبه نگریستهاند. بولیچ، برخلاف آنان، در این کتاب اسلام را از میان شهرها و روستاهای حاشیهای و دورافتاده و پراکنده و بدوی میبیند; یعنی در واقع همه قلمروهایی که بیرون از قدرت مرکزی هستند. روشن است که این گونه پژوهشها تاریخ اسلام را به صورت شگرفی شفاف میکند. زیرا درست در تقابل با تصویری قرار دارد که تاریخ رسمی نوشته شده در سایه قدرت مرکزی و از میان پایتختهای مهم و بزرگ، به دست میدهد. تاریخ مکتوب، تاریخی بیرحم است; چرا که تنها پیروزمندان آن را نوشتهاند و شکستخوردگان و ناکامان در نوشتن آن نقشی نداشتهاند. اگر تاریخ از دید مغلوبان و محکومان نوشته شود، بیگمان تصویری به دستخواهد آمد بسیار متفاوت از تصویر رسمی شایع که در کتابهای موجود امروزی یافته میشود; تصویری که هم به رو مینگرد و هم به پشت، هم به قدرت نگاه میکند و هم به معارضان آن; به چشمی یکسان و با همان روشمندی عینی. بر این پایه، اگر تاریخ براساس نگرشی دموکراتیک و کثرتباورانه نگاشته شود، بیگمان، تاریخی انسانیتر، کاملتر و گویاتر آفریده خواهد شد. نوشتن تاریخ کسانی که به قول میلان کوندرا از میان زندگی همچون گذشتن از میان درهای میگذرند; آدمیان را ملاقات میکنند و آنها را مورد خطاب قرار میدهند، اما آنان بیآنکه بفهمند نگاه میکنند و به راه خود ادامه میدهند، زیرا صدایشان آنقدر آهسته است که کسی نمیشنود و دیگر جهان، جهان آنان نیست.
این همان سنخ پژوهشی است که اندیشمندان و پژوهشگران و تاریخنگاران غربی درباره میراث و تمدن غربی انجام دادهاند. کسی مانند میشل فوکو، تاریخ تمدن غرب را از خلال آنچه تمدن غرب آن را نابود کرده و حذف نموده میبیند، نه بر پایه آنچه تاسیس کرده و آفریده است. تاریخنگارانی دیگر، تاریخ فرانسه را از دیدگاه پروتستانهای مطرود نگاشتهاند و نهتنها از دیدگاه کاتولیکها. در تاریخنگاری نوین کوشش میشود که همه آواها و صداها شنیده شوند; تنها آواهایی که روزگاری یکه و تنها شنیده میشدند و دیگر صداها را خاموش میکردند، برای داشتن تصویر درست و روشن از دورهای زمانی کافی نیست. نیوشیدن آواهای فراموش شده و خاموش گشته; این است هنر تاریخنگاری نوین، و این همان چیزی است که ارکون تلاش میکند در تاریخنگاری خود انجام دهد و بدان وفادار بماند.
محمدمهدی خلجی
پینوشتها:
۱. ارکون، محمد [و آخرون]. الاستشراق بین دعاته و معارضیه. ترجمة و اعداد: هاشم صالح. بیروتلندن، دارالساقی، الطبعة الاولی، ۱۹۹۴، ص۲۵۶.
۲. ارکون، محمد. الفکر الاسلامی; نقد و اجتهاد. ترجمة و تعلیق: هاشم صالح. بیروتلندن، دارالساقی، الطبعة الثانیة، ۱۹۹۲، ص۲۳۱.
۳. مقدمه پرویز پیران بر: فرنان برودل. سرمایهداری و حیات مادی. ترجمه بهزاد باشی. چاپ اول. ۱۳۷۲، تهران، نشر نی، صسیزده.
۴. همان. ص سیویک و سیدو.
۵. هیوز، استیوارت. راه فرو بسته. عزتالله فولادوند. تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۴۰۴۱.
۶. پیران، پرویز. پیشین، صبیستودو.
۷. برای آگاهی بیشتر درباره دیدگاه آنال، افزون بر کتاب یاد شده استیوارت هیوز و مقدمه پرویز پیران بر کتاب سرمایهداری و حیات مادی، نگاه کنید به: بینش و روش در تاریخنگاری معاصر، زیر نظرمنصوره نظام مافی و حامد فولادوند، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۵; و نیز: علیرضا منافزاده، «سرچشمه های تحولی شگرف در شیوه تاریخنگاری (درباره مکتب آنال)»، مجله نگاه نو، شماره ۲۸ و۲۹.
۸. Richard Bullich: Islam, Vision from the edge.
۹. Pierre Bourdieu: Le Sens Pratique, Minuit, Paris ۱۹۸۰,pp.۱۹۱-۱۹۲.
۱۰. در این باره، افزون بر کتاب یاد شده، میتوانید به این کتابهای ارکون رجوع کنید:
ارکون، محمد. من الاجتهاد الی نقد العقل الاسلامی. ترجمة هاشم صالح. بیروتلندن، دارالساقی. الطبعة الثانیه، ۱۹۹۳.
ارکون، محمد. این هو الفکر الاسلامی المعاصر. ترجمة و تعلیق هاشم صالح. بیروتلندن، دارالساقی. الطبعة الاولی، ۱۹۹۳، فصل ششم تا دهم.
ارکون، محمد. الفکر الاسلامی: نقد و اجتهاد. ترجمة و تعلیق: هاشم صالح. بیروتلندن، دارالساقی. الطبعة الثانیه، ۱۹۹۲، ص۵۷۷۳ و ص۱۴۳-۱۳۷..
ارکون، محمد. تاریخیة الفکر العربی الاسلامی. ترجمة هاشم صالح، بیروت. المرکز الثقافی العربی و مرکز الانماء القومی. الطبعة الثانیه، ۱۹۹۶، فصل پنجم و فصل هشتم.
ارکون، محمد. الفکر الاسلامی; قراءة علمیة. ترجمة هاشم صالح. بیروت. المرکز الثقافی العربی و مرکز الانماء القومی. الطبعة الثانیه، ۱۹۹۶، فصل پنجم و ششم.
ارکون، محمد. نزعة الانسنة فی الفکر العربی; جیل مسکویة والتوحیدی. ترجمة هاشم صالح. بیروت، دارالساقی. الطبعة الاولی، ۱۹۹۷، فصل هفتم به بعد.
ارکون، محمد. العلمنة والدین; الاسلام، المسیحیة، الغرب. ترجمة هاشم صالح. بیروتلندن، دارالساقی. الطبعة الثانیه، ۱۹۹۳.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران دولت سیزدهم روز دختر دولت رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رافائل گروسی مجلس شورای اسلامی حجاب رهبر انقلاب انتخابات انتخابات مجلس
قتل هواشناسی تهران شهرداری تهران فضای مجازی آموزش و پرورش بارش باران پلیس وزارت بهداشت سلامت شهرداری قوه قضاییه
قیمت طلا خودرو قیمت دلار مالیات قیمت خودرو حقوق بازنشستگان مسکن بازار خودرو سایپا ایران خودرو بانک مرکزی بورس
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون محمدمهدی اسماعیلی کتاب جهان سریال سینمای ایران دفاع مقدس تئاتر سینما موسیقی
اینوتکس دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه رفح حماس آمریکا روسیه چین حمله به رفح ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا دورتموند لیگ برتر ذوب آهن نساجی لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران بازی رئال مادرید
تبلیغات اپل عیسی زارع پور اینترنت فناوری گوگل سامسونگ ناسا نوآوری آیفون آب مایکروسافت
سرطان قلب سنگ کلیه کمردرد ناباروری روغن زیتون بیماران خاص بیمه سبزیجات