سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

استاد توصیف طبیعت


استاد توصیف طبیعت

به مناسبت شصتمین سال درگذشت ایوان بونین

ایوان بونین (۱۹۵۳-۱۸۷۰)، نخستین شاعر و نویسنده روس است که درست ۸۰سال پیش به دریافت جایزه ادبی «نوبل» مفتخر شد. ولی عجیب است که با این وجود، آثار بونین چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، غیراز خود روسیه، چندان شناخته‌شده نیست. علت این امر، شاید پیش از هر چیز در سبک نویسندگی خاص او نهفته است. بسیاری از بهترین داستان‌ها و رمان‌های بونین موضوع ندارند، پس از خواندن کتاب نمی‌توانید ماجرای آن را برای کسی تعریف کنید، زیرا اصولا ماجرایی در کار نیست و اتفاقی رخ نداده است. هرچه هست یا توصیف طبیعت است یا شرح احساسات و عواطف و اندیشه‌ها و تاملات شاعرانه راوی. پس از خواندن داستان‌هایی مانند «دره خشک» یا «سیب‌های آنتونوف» بیشتر احساس می‌کنید چند تابلوی نقاشی زیبا با جزییات بسیار ریز و دقیق دیده‌اید. حتی پس از خواندن زندگینامه خودنوشت «زندگی آرسنیف» هم چیز زیادی از رخدادهای زندگی شاعر دستگیرتان نمی‌شود و فقط به چگونگی احساسات و درک او از طبیعت و زیبایی‌های جهان پی می‌برید.

نثر بونین نثر یک شاعر است. او هنگام شرح‌دادن هر صحنه، تمام جزییات قابل‌درک به وسیله حواس پنجگانه بشر را با دقت هرچه‌تمام‌تر توصیف می‌کند. همه بوها، رنگ‌ها، صداها با چنان طول و تفصیلی شرح داده می‌شوند که خواننده درمی‌یابد موضوع اصلی نوشته، نه رخدادها و اتفاقات بیرونی و زندگی روزمره، بلکه همین چگونگی درک جهان و طبیعت به وسیله راوی و نویسنده است. این سبک حتی معاصران خود بونین را نیز سردرگم می‌کرد. یکی از منتقدان درباره او نوشت: «بونین زیبا، هوشمندانه و پررنگ‌ولعاب می‌نویسد. نوشته‌اش را با لذت می‌خوانی، ولی با این حال به اصل مطلب نمی‌رسی.»

بونین «اصل مطلب» را تا اندازه‌ای در اتوبیوگرافی «زندگی آرسنیف» شرح می‌دهد. قهرمان اثر از شنیدن این نظر که در سروده‌های آفاناسی فِت، شاعر قرن نوزدهم روس، بیش از حد به توصیف طبیعت پرداخته شده، به خشم می‌آید: «خشم سراپایم را گرفت. توصیف طبیعت! شروع کردم به اثبات اینکه هیچ طبیعتی جدا از ما متصور نیست و اینکه کوچک‌ترین حرکت هوا هم جنبش زندگی خود ماست!» و به گفته کلارا پاخارِوا: «چنین درکی از جهان اساس هنر بونین را تشکیل می‌دهد. همه جزییات داستان، عدم ارتباط ظاهری صحنه‌ها و مناظر با یکدیگر، این وظیفه را برعهده دارند تا یک احساس را در خواننده ‌برانگیزند: یگانگی حیات انسان و طبیعت. به همین دلیل است که هرچیز زنده و زمینی که قابل‌تجزیه به رایحه و صدا و رنگ باشد، برای او در حکم یک موضوع مستقل برای توصیف و تشریح است.»

بونین را معمولا نویسنده‌ای غیرسیاسی می‌دانند. خود او نیز همواره تاکید می‌کرد که به هیچ مرام سیاسی و حتی به هیچ مکتب ادبی وابسته نیست. شاید همین مساله هم در نیمه نخست قرن بیستم، یعنی زمانه‌ای که سیاست، به ویژه در روسیه، به بیشترین میزان در فرهنگ و زندگی مردم نفوذ کرده بود، یک دلیل دیگر اقبال‌نیافتن او نزد خوانندگان باشد. البته بونین در برخی از نوشته‌هایش موضع‌گیری سیاسی نیز انجام می‌دهد و آن هم بسیار تند. او از همان آغاز انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، مخالفت صریح و آشتی‌ناپذیر خود را با انقلابیون اعلام کرد و چند سال بعد هم به‌ناچار راهی مهاجرتی شد که او را تا آخر عمر از میهنش جدا کرد. خاطرات او از انقلاب در کتاب «روزهای نفرین‌شده» که نامش امروزه در زبان روسی تبدیل به ضرب‌المثل شده، گرد آمده است.

آثار بونین از نظر شیوه نگارش و زیبایی و آهنگین‌بودن و گوش‌نوازی، حد اعلای نثر روسی است. دقت و وسواس او در انتخاب واژگان، مثال‌زدنی است و در میان نویسندگان قرن بیستم روسیه شاید فقط نابوکوف از این نظر با او قابل قیاس باشد. همین مساله دشواری مضاعفی برای مترجم آثار بونین پدید می‌آورد که باز یکی از عللی است که مترجمان زیادی به دنبال ترجمه نوشته‌های او نمی‌روند.

با این حال، بونین نویسنده‌ای است که آشنایی بیشتر با او، دست‌کم برای ما ایرانی‌ها، ضروری است. بونین ادبیات کلاسیک فارسی را بسیار خوب می‌شناخت و از آن بسیار تاثیر پذیرفت. به ویژه به سعدی علاقه فراوان داشت و او را «شیرین‌سخن‌ترین شاعر همه دوره‌های گذشته و همه دوره‌های آینده» نامیده و نام کتاب «سایه پرنده» خود را نیز از این بیت سعدی گرفته است: «کس نیاید به زیر سایه بوم / ور همای از جهان شود معدوم». او همچنین مجموعه‌ای به نام «شرق»، شامل ۳۷ شعر، سروده است که شماری از آنها، مانند «گل‌های شیراز» و «وصیت سعدی»، مربوط به ایران هستند. به همین علت شناخت بیشتر این نویسنده برجسته برای ما لطفی دوچندان خواهد داشت. ظاهرا زندگینامه خودنوشت «زندگی آرسنیف» - که بسیاری آن را مهم‌ترین اثر بونین می‌دانند - به فارسی ترجمه شده و امیدواریم به‌زودی آن را در بازار کتاب ایران ببینیم.

آبتین گلکار